توطئه های پسا توافقی آمریکا
خبرگزاری میزان: پس از توافق تنها مسائل اقتصادی نیست که باید حل و فصل شود. اگر توافق نهایی شود، موضوعاتی مانند مسائل سیاسی داخلی، حوزه فرهنگ و تأثیرات اجتماعی آن هم باید مورد توجه قرار گیرد. چه بسا این موضوعات از مسئله اقتصادی هم مهمتر باشد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش آمریکایی ها تصور می کنند توافق هسته ای با ایران فضایی را برای آنها باز می کند تا نفوذ خود را در داخل و منطقه افزایش دهند. کاخ سفید با توافق هسته ای فکر می کند روزنه هایی را به دست آورده است تا بتواند با ورود از این روزنه ها، دسیسه های گذشته خود را که با شکست روبرو شده بود، با شکل و رنگ دیگری ادامه دهد تا شاید بتواند اهداف خود را پیاده کند.
اگر به سال های گذشته بازگردیم و مرور کنیم به آنچه در زمان دولت اصلاحات در ایران گذشت، متوجه می شویم که آن زمان فضایی برای نفوذ آمریکا در ایران فراهم شد. اصلاحات سیاسی که مورد نظر دولت و حامیان سیاسی او در آن زمان بود، پس از مدتی از استقرار دولت و با تشکیل احزاب اصلاح طلب آغاز شد.
تنها پس از گذشت 2 سال از استقرار دولت اصلاحات تیرماه 78 بود که آن فتنه شوم به پا شد. بهانه برای این آشوب و اغتشاش ساخته شد و پس از آن آتش فتنه شعله ور شد. آمریکایی ها در جریان فتنه 78 با حمایت آشکار و پنهان خود با استفاده از عوامل خودفروخته و غرب زده داخلی به شکستن ساختارهای انقلاب اسلامی پرداختند.
شعارهایی که در جریان فتنه 78 از سوی آشوب طلبان سر داده می شد نشان می داد که بر روی این شعارها کار شده و فی البداهه ساخته نشده است. نوع رفتار و واکنش هایی که از سوی اغتشاشگران سر می زد به خوبی آشکار می ساخت که پشت این فتنه یک تیم قوی برای هدایت آن وجود دارد که با استفاده از عوامل خودفروخته داخلی این فتنه را راه انداخته است.
آمریکایی ها از تحریم و تهدید نظامی ناامید شده بودند، برای همین به چالش از درون ایران روی آوردند. چیزی نگذشت که اصلاح طلبان ماهیت خود را نشان دادند. این طیف سیاسی بهترن شرایط را برای نفوذ آمریکا در ایران برای اقدام به براندزی نظام ایجاد کرده بود.
غرب زده هایی که تصورشان این بود تنها راه حل مشکلات برقراری ارتباط با آمریکاست، این طیف یا در این مورد نادان بود یا خود را به نادانی می زد. آمریکایی ها خواهان سرنگونی نظام اسلامی هستند و اگر به چنین هدفی دست پیدا کنند، برای آنها اصلاح طلب هم رفتنی است. آنها ابزاری بودند برای اهداف آمریکا در ایران.
شعار علیه سپاه پاسداران که حافظ منافع مردم و نظام اسلامی است، تضعیف جایگاه رهبری، شعار علیه ارگان های انقلابی و حاکمیتی، از جمله برنامه هایی بود که عوامل غرب زده در ایران با دستور ارباب، آنها را دنبال می کردند و می کنند.
اصلاحات سیاسی دولت اصلاحات به سیاست براندازی آمریکا در ایران تبدیل شد. اندیشکده های گوناگون آمریکایی با ارائه مقالات، تحلیل ها و ارائه تزهای براندازنه، خط را برای عوامل داخلی خود در ایران روشن می ساختند.
اتقاقات ایران همراه بود با ایجاد انقلاب های رنگی و مخملی در برخی کشورها که از سوی آمریکا تدارک می شد. انقلاب های مخملی که آمریکا در برخی کشورها راه انداخته بود، در ایران به ثمر نرسید. مانع دست یافتن به اهداف آمریکایی ها حضور از مردم، جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی ایران اسلامی بود. به همین خاطر این سه هدف را برای تضعیف و تخریب انتخاب کرده بودند.
همین اشتباهات محاسباتی باعث شد تا آمریکایی ها یک شکست دیگر را در جریان فتنه 78 تجربه کنند، اما برای آنها عبرت نشد چرا که 10 سال پس از فتنه 78، با برنامه ریزی که در این مدت 10 ساله انجام داده بودند، انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را هدف قرار دادند تا از این فرصت طلایی کمال استفاده را ببرند.
این فتنه هم گرچه مدتی برخی شهرهای کشور را آشوبزده کرد، اما فضای ایجاد شده این فرصت را به آمریکا و غرب داد تا تحریم های شدیدتری را علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کنند که در نوع خود بی نظیر بود. دولت دهم کار خود را در شرایط دشواری آغاز کرد که دستاورد اصلاح طلبان تندرو بود.
اصلاح طلبان در همان زمان و در جریان مذاکرات هسته ای اخلال ایجاد می کردند و با توافق هسته ای مخالف بودند. این مخالفت ها در رسانه های وابسته به آنها بسیار به چشم می خورد. ذوق زدگی و اشتیاق آنها به توافق هسته ای و روی خوش نشان دادن به ادامه مذاکرات با آمریکا در زمینه های دیگر ادامه همان سیاست آمریکا دوستی است.
اما اکنون که می رود تا توافق هسته ای میان ایران و 1+5 نهایی شود، آمریکایی ها تصور می کنند فضایی در ایران ایجاد شده تا بتوانند حوزه نفوذ خود را افزایش دهند. امید آنها بار دیگر به عوامل داخلی غرب زده و شیفته آمریکاست. همانهایی که در سال های گذشته گراهای خوبی به دشمن دادند تا بتواند به امیال خود دست یابد.
توافق هسته ای از یک سو مزایایی برای جمهوری اسلامی ایران دارد و از سوی دیگر معایبی که باید برای جلوگیری از تبعات این معایب اقدام کرد، آن معایبی که وجود دارد و دیده می شود، دخالت هایی است که آمریکا به واسطه این توافق علیه ایران انجام می دهد.
آمریکایی ها از خیلی وقت پیش دست به کار شده بودند و به صورت تئوری در سانه ها و اندیشکده های خود کار را در این زمینه آغاز کرده بودند. در همین زمینه به توصیه های عضو یک اندیشکده آمریکایی در فرا توافق توجه کنید؛«با سرمایهگذاری روی توافق هستهای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تداوم حمایت آمریکا از فعالان حامی ایجاد اصلاحات در ایران بود.»
«پیتر هارل»عضو ارشد اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»تحلیلی که ارائه داده نوشته است؛«یکی از انتقادات مهم از توافق هستهای ایران آن است که لغو تحریمهای اقتصادی سبب تقویت توانایی ایران برای حمایت از گروههای تروریستی و دیگر فعالیتهای ثباتزدا در خاورمیانه است و این موضوع یک نگرانی واقعی است.»
توجه داشته باشید که گروه های تروریستی که اکنون در منطقه مشغول جنایت علیه مسلمانان هستند، گروه هایی هستند که تحت حمایت آمریکا و رژیم های سر سپرده ای عربی منطقه هستند. اشاره این نویسنده حمایت ایران از خزب الله لبنان است که در داخل لبنان به عنوان یک حزب قانونی محسوب می شود و در پارلمان این کشور نماینده دارد.
تحلیلگر آمریکایی توصیه کرد: «اول آنکه آمریکا باید مزیت نظامی نسبی متحدانمان در خاورمیانه را تقویت کرده و مانع تلاشهای ایران برای ارسال سلاح و تسلیحات به نیروهای نیابتی خود شود و در برابر این تلاشها بازدارندگی ایجاد کند.»
فرایند توافق هسته ای آمریکایی ها را به این توهم انداخته که می توانند هر اقدامی را علیه ایران در منطقه و از این پس انجام دهند. اگر مذاکرات هسته ای برای رسیدن به توافق از نظر آمریکایی ها امنیت را در منطقه تأمین می کند، چه دلیلی دارد که فروش سلاح به همپیمانان آمریکا در منطقه افزایش یابد، اما در مقابل، جمهوری اسلامی ایران باید سال ها در تحریم تسلیحاتی باقی بماند؟!
پیتر هارل در ادامه داد نوشته است: «دولت اوباما اتخاذ تدابیر برای تقویت امنیت کشورهای مهم خلیج فارس را آغاز کرده، از جمله شتاب دادن به همکاری نظامی و اطلاعاتی با عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تعیین مکانیسمها برای تقویت توانمندیهای منطقهای دفاعی موشکی و صدور مجوز توسعه فروش تسلیحات نظامی. آمریکا همچنین میتواند با استفاده از حضور دریایی در منطقه تلاشهای ایران برای تجهیز مجدد متحدانش را پس بزند.»
این اندیشکده آشکار ساخته است حتی پس از توافق هسته ای هم بازی تسلیحاتی آمریکا در منطقه نه تنها متوقف نمی شود بلکه گسترش هم خواهد یافت. این اقدامات باعث تشدید جنگ سرد در منطقه غرب آسیا میان ایران و آمریکا می شود. آمریکا در کنار این جنگ سرد یک جنگ نیابتی را علیه ایران آغاز کرده است.
مهمترین نکته ای که این تحلیلگر ارشد آمریکایی مطرح کرده توصیه بر لزوم «فشار برای استراتژی ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران» است.
وی نوشته است: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند. آمریکا در این موضوع که قبل از انقضای توافق هستهای، شاهد اصلاحات سیاسی در ایران باشد، یک منفعت و علاقه زیادی دارد.»
برای چنین اقدامی، فضای انتخاباتی مناسب است. انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در راه است. سرمایه گذاری آمریکایی ها در این زمینه برای وارد کردن نامزدهای مورد علاقه خود به مجلس می تواند به راحتی آنها را به برخی از اهداف خود برساند یا حداقل برای کشور چالش های سیاسی ایجاد کند.
انتهای پیام/
اگر به سال های گذشته بازگردیم و مرور کنیم به آنچه در زمان دولت اصلاحات در ایران گذشت، متوجه می شویم که آن زمان فضایی برای نفوذ آمریکا در ایران فراهم شد. اصلاحات سیاسی که مورد نظر دولت و حامیان سیاسی او در آن زمان بود، پس از مدتی از استقرار دولت و با تشکیل احزاب اصلاح طلب آغاز شد.
تنها پس از گذشت 2 سال از استقرار دولت اصلاحات تیرماه 78 بود که آن فتنه شوم به پا شد. بهانه برای این آشوب و اغتشاش ساخته شد و پس از آن آتش فتنه شعله ور شد. آمریکایی ها در جریان فتنه 78 با حمایت آشکار و پنهان خود با استفاده از عوامل خودفروخته و غرب زده داخلی به شکستن ساختارهای انقلاب اسلامی پرداختند.
شعارهایی که در جریان فتنه 78 از سوی آشوب طلبان سر داده می شد نشان می داد که بر روی این شعارها کار شده و فی البداهه ساخته نشده است. نوع رفتار و واکنش هایی که از سوی اغتشاشگران سر می زد به خوبی آشکار می ساخت که پشت این فتنه یک تیم قوی برای هدایت آن وجود دارد که با استفاده از عوامل خودفروخته داخلی این فتنه را راه انداخته است.
آمریکایی ها از تحریم و تهدید نظامی ناامید شده بودند، برای همین به چالش از درون ایران روی آوردند. چیزی نگذشت که اصلاح طلبان ماهیت خود را نشان دادند. این طیف سیاسی بهترن شرایط را برای نفوذ آمریکا در ایران برای اقدام به براندزی نظام ایجاد کرده بود.
غرب زده هایی که تصورشان این بود تنها راه حل مشکلات برقراری ارتباط با آمریکاست، این طیف یا در این مورد نادان بود یا خود را به نادانی می زد. آمریکایی ها خواهان سرنگونی نظام اسلامی هستند و اگر به چنین هدفی دست پیدا کنند، برای آنها اصلاح طلب هم رفتنی است. آنها ابزاری بودند برای اهداف آمریکا در ایران.
شعار علیه سپاه پاسداران که حافظ منافع مردم و نظام اسلامی است، تضعیف جایگاه رهبری، شعار علیه ارگان های انقلابی و حاکمیتی، از جمله برنامه هایی بود که عوامل غرب زده در ایران با دستور ارباب، آنها را دنبال می کردند و می کنند.
اصلاحات سیاسی دولت اصلاحات به سیاست براندازی آمریکا در ایران تبدیل شد. اندیشکده های گوناگون آمریکایی با ارائه مقالات، تحلیل ها و ارائه تزهای براندازنه، خط را برای عوامل داخلی خود در ایران روشن می ساختند.
اتقاقات ایران همراه بود با ایجاد انقلاب های رنگی و مخملی در برخی کشورها که از سوی آمریکا تدارک می شد. انقلاب های مخملی که آمریکا در برخی کشورها راه انداخته بود، در ایران به ثمر نرسید. مانع دست یافتن به اهداف آمریکایی ها حضور از مردم، جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی ایران اسلامی بود. به همین خاطر این سه هدف را برای تضعیف و تخریب انتخاب کرده بودند.
همین اشتباهات محاسباتی باعث شد تا آمریکایی ها یک شکست دیگر را در جریان فتنه 78 تجربه کنند، اما برای آنها عبرت نشد چرا که 10 سال پس از فتنه 78، با برنامه ریزی که در این مدت 10 ساله انجام داده بودند، انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را هدف قرار دادند تا از این فرصت طلایی کمال استفاده را ببرند.
این فتنه هم گرچه مدتی برخی شهرهای کشور را آشوبزده کرد، اما فضای ایجاد شده این فرصت را به آمریکا و غرب داد تا تحریم های شدیدتری را علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کنند که در نوع خود بی نظیر بود. دولت دهم کار خود را در شرایط دشواری آغاز کرد که دستاورد اصلاح طلبان تندرو بود.
اصلاح طلبان در همان زمان و در جریان مذاکرات هسته ای اخلال ایجاد می کردند و با توافق هسته ای مخالف بودند. این مخالفت ها در رسانه های وابسته به آنها بسیار به چشم می خورد. ذوق زدگی و اشتیاق آنها به توافق هسته ای و روی خوش نشان دادن به ادامه مذاکرات با آمریکا در زمینه های دیگر ادامه همان سیاست آمریکا دوستی است.
اما اکنون که می رود تا توافق هسته ای میان ایران و 1+5 نهایی شود، آمریکایی ها تصور می کنند فضایی در ایران ایجاد شده تا بتوانند حوزه نفوذ خود را افزایش دهند. امید آنها بار دیگر به عوامل داخلی غرب زده و شیفته آمریکاست. همانهایی که در سال های گذشته گراهای خوبی به دشمن دادند تا بتواند به امیال خود دست یابد.
توافق هسته ای از یک سو مزایایی برای جمهوری اسلامی ایران دارد و از سوی دیگر معایبی که باید برای جلوگیری از تبعات این معایب اقدام کرد، آن معایبی که وجود دارد و دیده می شود، دخالت هایی است که آمریکا به واسطه این توافق علیه ایران انجام می دهد.
آمریکایی ها از خیلی وقت پیش دست به کار شده بودند و به صورت تئوری در سانه ها و اندیشکده های خود کار را در این زمینه آغاز کرده بودند. در همین زمینه به توصیه های عضو یک اندیشکده آمریکایی در فرا توافق توجه کنید؛«با سرمایهگذاری روی توافق هستهای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تداوم حمایت آمریکا از فعالان حامی ایجاد اصلاحات در ایران بود.»
«پیتر هارل»عضو ارشد اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدید»تحلیلی که ارائه داده نوشته است؛«یکی از انتقادات مهم از توافق هستهای ایران آن است که لغو تحریمهای اقتصادی سبب تقویت توانایی ایران برای حمایت از گروههای تروریستی و دیگر فعالیتهای ثباتزدا در خاورمیانه است و این موضوع یک نگرانی واقعی است.»
توجه داشته باشید که گروه های تروریستی که اکنون در منطقه مشغول جنایت علیه مسلمانان هستند، گروه هایی هستند که تحت حمایت آمریکا و رژیم های سر سپرده ای عربی منطقه هستند. اشاره این نویسنده حمایت ایران از خزب الله لبنان است که در داخل لبنان به عنوان یک حزب قانونی محسوب می شود و در پارلمان این کشور نماینده دارد.
تحلیلگر آمریکایی توصیه کرد: «اول آنکه آمریکا باید مزیت نظامی نسبی متحدانمان در خاورمیانه را تقویت کرده و مانع تلاشهای ایران برای ارسال سلاح و تسلیحات به نیروهای نیابتی خود شود و در برابر این تلاشها بازدارندگی ایجاد کند.»
فرایند توافق هسته ای آمریکایی ها را به این توهم انداخته که می توانند هر اقدامی را علیه ایران در منطقه و از این پس انجام دهند. اگر مذاکرات هسته ای برای رسیدن به توافق از نظر آمریکایی ها امنیت را در منطقه تأمین می کند، چه دلیلی دارد که فروش سلاح به همپیمانان آمریکا در منطقه افزایش یابد، اما در مقابل، جمهوری اسلامی ایران باید سال ها در تحریم تسلیحاتی باقی بماند؟!
پیتر هارل در ادامه داد نوشته است: «دولت اوباما اتخاذ تدابیر برای تقویت امنیت کشورهای مهم خلیج فارس را آغاز کرده، از جمله شتاب دادن به همکاری نظامی و اطلاعاتی با عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تعیین مکانیسمها برای تقویت توانمندیهای منطقهای دفاعی موشکی و صدور مجوز توسعه فروش تسلیحات نظامی. آمریکا همچنین میتواند با استفاده از حضور دریایی در منطقه تلاشهای ایران برای تجهیز مجدد متحدانش را پس بزند.»
این اندیشکده آشکار ساخته است حتی پس از توافق هسته ای هم بازی تسلیحاتی آمریکا در منطقه نه تنها متوقف نمی شود بلکه گسترش هم خواهد یافت. این اقدامات باعث تشدید جنگ سرد در منطقه غرب آسیا میان ایران و آمریکا می شود. آمریکا در کنار این جنگ سرد یک جنگ نیابتی را علیه ایران آغاز کرده است.
مهمترین نکته ای که این تحلیلگر ارشد آمریکایی مطرح کرده توصیه بر لزوم «فشار برای استراتژی ایجاد اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران» است.
وی نوشته است: «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند. آمریکا در این موضوع که قبل از انقضای توافق هستهای، شاهد اصلاحات سیاسی در ایران باشد، یک منفعت و علاقه زیادی دارد.»
برای چنین اقدامی، فضای انتخاباتی مناسب است. انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در راه است. سرمایه گذاری آمریکایی ها در این زمینه برای وارد کردن نامزدهای مورد علاقه خود به مجلس می تواند به راحتی آنها را به برخی از اهداف خود برساند یا حداقل برای کشور چالش های سیاسی ایجاد کند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *