سرلشکر رضایی: شهید همدانی یک فرمانده استراتژیک بود
- بنا به اعلام اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی در شب اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با حضور در شبکه استان همدان، یاد و خاطر شهید حاج حسین همدانی را در پنجمین سالگرد شهادت وی، گرامی داشت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پیرامون انتخاب حاج حسین همدانی گفت: وقتی حضرت امام من را مامور کردند که سپاه را فرماندهی کنم و اوضاع را تغییر بدهم چرا که در سال نخست جنگ تلاشهایی شده بود، اما موفقیتی حاصل نشده بود. از ماهشهر تا اشنویه رفتم و جبههها را بازدید کردم. دیدم در هر ۶۰ -۷۰ کیلومتر خط دفاعی جبهه ایران، بچههای انقلاب دور یک نفری جمع شدهاند. احمد متوسلیان، حاج همت، حسین خرازی و احمد کاظمی ... هر کدام مظلومانه و بدون کوچکترین امکانات میجنگیدند. به پایگاه منتظران شهادت در اهواز بر گشتم و با آقا رشید و آقای حسن باقری و سردار رحیم صفوی گفتگو کردم. به آنها گفتم که در خطوط مقدم انسانهایی دیدم که اگر به آنها مسولیت بدهیم و حمایت شوند، و درعمل هم درست مربیگری داشته باشیم بغداد را که آزاد میکنند تا آزادسازی قدس و فلسطین هم پیش میروند. حسن باقری نگاهی به رشید کرد و آن روز لبخندی زد.
وی ادامه داد: چند ماه بعد در عملیات فتح المبین، شهید باقری به من گفت که از شما طلب حلالیت دارم! آن وقت که گفتی عملیاتهای پی درپی میکنیم به آقا رشید من لبخندی زدم بعد از جلسه به ایشان گفتم که برادر محسن از تهران آمده نفسش از جای گرم بلند میشود. امروز که عملیات فتح المبین اتفاق افتاده آمده ام طلب حلالیت کنم.
یکی دیگر از همان جوانانی که در خط دفاعی سرپل ذهاب بسر میبرد حسین همدانی بود.
سرلشکر رضایی افزود: به خاطر دارم که پس از جلسات، سال ۱۳۶۱حاج حسین همدانی را صدا کردم و مسئولیت تشکیل تیپ انصارالحسین (ع) را به او دادم و او وارد صف فرماندهان رده بالا سپاه شد. در یک زمان دیگر او را فرمانده لشگر قدس گذاشتیم و تا این اواخر ایشان در صحنه دفاع و فداکاری بسر میبرد.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در مورد معیارهای تشخیص فرماندهان بزرگ از دل جوانان رزمنده گفت: اگر از یک معمار در مورد ساختمان سوال کنید، به شما میگوید که این ساختمان چند سال بعد فرو میریزد. او چیزی در دانش تجربی اش به دست آورده که چنین تخمینی میزند. من هم در تخصص سیاسی نظامی خود تجاربی کسب کردم که از آنها در اداره جنگ استفاده کردم.
وی بیان کرد: از سال ۵۰ مبارزه را با رژیم شاه و ساواک شروع کردم. در سال ۵۸ با هشت سال سابقه مبارزاتی وارد سپاه شدم و اطلاعات سپاه را با جوانانی مانند آقایان حسن باقری و رشید و زین الدین آغاز کردم و در سال ۱۳۶۰ فرمانده سپاه شدم. در دوران مبارزه و زندان و مخفی گاهها و بعد از انقلاب در مبارزه با گروههای ضد انقلاب که یکی از آن تجربه ها، خنثی کردن کودتا نقاب بود، فهمیده بودم که اگر انسانها را درست بشناییم و تواناییهای آنها را درست تشخیص بدهیم و به کار بگیریم، موفقیتهای بزرگی خواهیم داشت. تجربه آدم شناسی در این دوران ده ساله به من کمک کرد که بتوانم با سوالاتی دقیق، فرماندهان را از میان صدها رزمنده داوطلب با کمک مشاورینی مانند برادر حسن باقری و رشید و شمخانی و آقا رحیم بشناسم. همت و همدانی وقتی گزارش لشکر ۲۷ را میدادند، از پاسخ هاشان حد و حدود هر کدام از تواناییهایشان را تشخیص دادم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در توصیف ابووهب، شهید همدانی گفت: حاج حسین همدانی، یک فرمانده استراتژیک بود. هم تاکتیک را میدانست و لشکر را هدایت میکرد، هم یک فرد عملیاتی بود برای هماهنگی و هم یک فرمانده راهبردی در صحنههای جنگی بود. او شم راهبردی داشت. تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی بود. او را برای مستندسازی، تجارب و فرهنگ دفاع مقدس مدتی جانشین خودم در قرارگاهی به همین نام دانشگاه امام حسین انتخاب کردم تا دفاع مقدس را مستند کند.
سرلشکر رضایی در توصیف رفاقت و برادری خود با شهید همدانی گفت: میدانید که فامیلی همدانی را من روی او گذاشتم. بعد از پایان جنگ، فامیلی اش را با پیشنهاد من به همدانی تبدیل کرد. نامهای برای ثبت احوال نوشتم و او با آن نامه رفت و عنوان شناسنامه اش را به همدانی تغییر داد. این کار از موضع فرماندهی نبود، از موضع برادری بود.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس بیان کرد: من و حاج حسین همدانی و خیلی از شهدا و فرماندهان دیگر، اول برادر بودیم تا فرمانده مثلا در جلسهای که با حضور شهید باقری و حسن سعدی تشکیل دادیم، گفتم حاج احمد متوسلیان ان شا الله فردا شب حمله میکند و ارتفاعات رادار را میگیرد، با اینکه این کار در ماموریت ایشان نیست، اما این کار را انجام میدهند. ایشان به حالت مخالفت گفت من عمل نمیکنم. او را بیرون سنگر بردم و با او صحبت کردم. گفتم که اگر ارتفاعات رادار را نگیریم، کل این مناطق از دست میرود. برگشت و به فرماندهان دیگر گفت من فردا حمله میکنم و ارتفاعات را میگیرم. در فرماندهی جنگ برادریها بر فرماندهیهای کلاسیک ارجح بود. در صحنه جنگ، امکان حریت و توانایی مخالفت را برای بچهها باز گذاشته بودیم و اقناع پذیری را در مدیریت جهادی یک اصل مهم میدانستیم.
استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت: ما در جنگ، با برادرانمان یکی شده بودیم. رابطه ما ولایی بود و حرف فرماندهان را حرف امام حساب میکردند و اعتماد میکردند. وقتی به آقای همدانی در جزایر بوارین گفتم که آن قطعه را حفظ کنید، سه روز مقاومت کند تا لشکرهای دیگر، مسیر شلمچه را باز کنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: یکی از نگرانیهای جدی من این است که در ده سال آینده، نسل اول و دوم حداکثر ده سال وقت دارند که مسئولیتها را به نسل سوم و چهارم بدهند. ترس دارند از انجام اینکار. این ترس ناشی از عدم شناخت جوانان است. نمیتوانند تشخیص بدهند و از ریسک مسولیت دادن میترسند. مرحله بعد از تشخیص این است که شایسته پروری کنیم. دولتمردان ما در شایسته پروری و بالا کشیدن استعدادها ضعیف اند. در جنگ، سه چهارماهه، یک فرمانده گردان را به فرمانده تیپ تبدیل و تربیت میکردیم و ترفیع میدادیم. البته جنگ را دانشگاه ساختیم و عملیاتها را با کالبدشکافی دانشی که روی میز بود فهم آنها را بالا میبردیم. این سبک الان در اداره کشور متاسفانه وجود ندارد. در دهه اول انقلاب، کارآمدی مهم بود. قوم و خویش و جناح مهم نبود. در ده سال آینده باید فضا را برای نسل سوم و چهارم باز کنیم و مسئولیت بپذیرند.
وی ادامه داد: در خاطرات شهید همدانی هست که با حاج احمد متوسلیان و شهبازی گفتگو کرده. آقای شهبازی به احمد میگوید که احمد، شنیدم که برادر محسن به تو گفته است که بیا و یک تیپ درست کن. احمد میگوید: بله برادر محسن به من گفته است که یک تیپ درست کن. شهبازی میگوید: آخر احمد، ما در مریوان برای چند نفر نیرو که کم داریم، چقدر اذیت میشدیم چطور میخواهی یک تیپ درست کنی؟ احمد میگوید: من همین سوال را از برادر محسن کردم. تیپ موضوع بزرگی است شما چطوری به ما امکانات میدهید؟ برادر محسن گفته که شما مطمئن باش. شما برو جلو، ما امکانات و نیرو به تو میرسانیم. این دیالوگی است که حسین همدانی در کتاب خاطراتش نقل میکند. با این که احمد متوسلیان از فرماندهان شجاع و توانمند ما بوده یک لحظه در مورد تیپ تردید میکند. مدیران باید از جوانان حمایت کنند و استعداد جوانان را به درستی تشخیص دهند و در میدان مسئولیت، دست او را مانند مربی بگیرند و انتقال نسل مدیران را سرعت بدهند.