در شهرک سینمایی دفاع مقدس چه خبر است؟
شهرک سینمایی دفاع مقدس یکی از شهرکهایی سینمایی است که به منظور حمایت از فیلمهایی با موضوعیت جنگ و دفاع مقدس در سال ۱۳۷۳ توسط نیروی مقاومت بسیج ایجاد شد. این مجموعه در زمینی به مساحت ۵۵۰ هکتار در ۲۵ کیلومتری اتوبان تهران- قم ساخته شد. روزنامه جام جم از این شهرک نوشت.
خبرگزاری میزان -
_ روزنامه جام جم در رابطه با شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس نوشت:
دنیای خاکریز و خاطره
کمتر کسی هست که اهل فیلم و سریال باشد و نام شهرک سینمایی انقلاب و دفاع مقدس به گوشش نخورده باشد. شهرکی در فاصله حدودا ۳۰ کیلومتری تهران و در مسیر اتوبان قم و در مجاورت پادگان نیروی زمینی سپاه پاسداران که هر آنچه انفجار و عملیات و توپ و تانک و تفنگ در فیلمها و سریالهای جنگی میبینید، در نقطه به نقطه از خاک این محل اتفاق میافتد. گرچه کمبودهایی نیز دارد که برای حفظ این اثر ارزشمند و مجموعهای که قدمتی بیست و چند ساله دارد، نیاز به همت عالی و حمایت جمعی دارد که در گفتگو با مدیریت آن به نکات مهمی در این باره نیز اشاره شده. به تعبیری شهرک سینمایی باید مکانی باشد که فیلمساز با فیلمنامه وارد آن شده و با فیلمش از آن خارج شود. اما در عمل این اتفاق نمیافتد. چون این شهرک در امکانات تولید آثار نمایشی با مشکلاتی مواجه است. این مجموعه زیر نظر بنیاد روایت فتح و هماکنون به مدیریت ناصر مقدمزاده اداره میشود. در یکی از روزهای مهرماه تصمیم گرفتیم گشتی در این شهرک بزنیم و گزارشی کامل از این مجموعه داشته باشیم که خواندن آن خالی از لطف نیست. پس با ما همراه شوید.
مجموعه فرهنگی در قلب بیابان
اگر علاقهمند به بازدید از این مجموعه فرهنگی هستید، باید بدانید که بدون هماهنگی نمیتوانید از در اصلی آن وارد شوید. چون سربازها به صورت ۲۴ ساعته از این شهرک حفاظت میکنند و باید مجوز ورود داشته باشید. ضمن اینکه این مکان مجهز به دوربین مداربسته نیز هست. به محض ورود با ساختمانهای اداری روبهرو میشوید که مزین به نام شهدا هستند. از شهید آوینی گرفته تا شهید رنجبر که چند سال قبل در یک حادثه در همین شهرک به شهادت رسید. دفتر مدیریت در یکی از این ساختمانها قرار دارد. همچنین یک آمبولانس و یک اتومبیل آتشنشانی کنار ساختمانها مستقر هستند. کنار در ورودی ساختمان مدیریت که به نام شهید باقری است، روی دیوار، تابلویی نصب شده که محتوای آن انواع گلولههای جنگی با اطلاعات مربوط به هر کدام است. دیوارهای اطراف را هم عکسهایی از شهید باکری و شهید آوینی پر کرده و همچنین پروژههای شاخصی که از سال ۷۳ تاکنون در این شهرک مقابل دوربین رفتهاند. پیش از اینکه وارد اتاق مدیریت شوید، باید در اتاق دیگری منتظر بمانید؛ اتاقی که دیوارهایش با عکسهای شهدا مزین شده و سقف آن چادر استتار است.
مقدمزاده که دقایقی پیش با یکی از اعضای یک پروژه سینمایی جلسه داشته، با استقبال گرم و گویش شیرین آذری از ما دعوت میکند که وارد اتاق شویم. به محض ورود با ماکت مسجد خرمشهر روبهرو میشویم که گوشهای از اتاق قرار دارد و همچنین کمد شیشهای که در آن در کنار تقدیرنامهها و کتابها دو اسلحه و انواع مین و نارنجک وجود دارد. روی دیوار روبهرو نیز تصویری از لوکیشنهای اصلی شهرک است. مثل: دروازه قزوین، زندان، سیلوهای گندم، مصر باستان، سد خاکی شهید علیاکبر رنجبر، مرز خرمشهر، ریل راهآهن، نخلستان، تگزاس و... پس از صرف غذا با او درباره شهرک همکلام میشویم. شما روایت ایشان از شهرک دفاع مقدس را میخوانید.
استفاده از کلرات پتاسیم به جای TNT برای انفجار
من از سال ۸۴ در شهرک هستم و بهعنوان مدیر اجرایی تا سال ۹۳ همکاری میکردم. پس از آن جانشین مدیریت بودم تا اوایل سال ۹۵ که مدیریت شهرک را بهعهده گرفتم. از سال ۷۲ که شهرک تاسیس شد، یعنی از دوران مدیریت سردار آسودی تا سعید سعدی، همه مدیران در زمان خودشان برای این شهرک زحمت کشیدند و کارهای خوبی در این مجموعه انجام شد. پروژههای شاخصی در این شهرک مقابل دوربین رفت. از جمله فیلم «تنگه ابوقریب» یا «ماجرای نیمروز؛ رد خون». در سریالهای تلویزیونی هم میتوان سریالهای: کلاهپهلوی، مختارنامه، یوسف پیامبر، سرزمین کهن را نام برد. یکی از نکات مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که تمام فعالیتهای ما در شهرک نیست. بهعنوان مثال همکاران ما برای سریال «ایلدا» که چند روزی است پخش آن آغاز شده، ماهها در خرمآباد بودند و امکانات بسیاری را از شهرک خارج کرده و در اختیار گروه تولید این سریال قرار دادند. بهعنوان مثال تجهیزات خودرویی و مهمات و سلاحها را از شهرک به خرمآباد بردیم. البته با این توضیح که ماشینها و تانکها فرسوده هستند؛ بنابراین آنها را با خودروبر به خرمآباد منتقل کردیم. از طرفی تکنسینها و رانندههای ما هم به خرمآباد رفته بودند.
جالب است بدانید همه گلولههایی که در فیلمها و سریالها شلیک میشوند، گازیاند و واقعی نیستند. در انفجارها هم از مواد نظامی استفاده نمیکنیم و بیشتر از مواد صنعتی استفاده میکنیم. یعنی سر صحنه TNT منفجر نمیکنیم و با کمک کارشناسان وزارت دفاع از کلرات پتاسیم استفاده میکنیم تا به بازیگران و عوامل آسیبی وارد نشود.
بازسازی خودروهای فرسوده قدیمی
وقتی نام شهرک سینمایی به میان میآید، باید همه امکانات فیلمبرداری از لوکیشن باغ و مزارع گرفته تا حیواناتی که برای کار استفاده میشود، وجود داشته باشد. اما چنین امکاناتی فراهم نیست. با این حال چند قایق داریم که برای فیلمها و سریالهای جنگی استفاده میشود، اما تعدادشان کم است و بهعنوان مثال ما برای یک فیلم سینمایی که قرار است بهزودی اینجا فیلمبرداری شود، سفارش دادیم تا چند قایق وارد شهرک شود. چون قایقهایی که برای فیلمبرداری استفاده میشود نیاز به امکاناتی برای این کار دارد تا تصویر نلغزد و جای دوربین را بتوان روی آن محکم کرد. با این حال با این مشکل مواجه هستیم که اتومبیلها، شناورها و تانکها به مرور زمان فرسوده میشوند. اما جایی برای خرید اتومبیلهای قدیمی وجود ندارد که ما به آنها مراجعه کنیم. ضمن اینکه پیدا کردن قطعات این ماشینهای قدیمی که اغلب خارجی هستند و قطعات آنها در بازار پیدا نمیشود، خیلی کار سختی است. با این حال ما همیشه از آنها مراقبت میکنیم تا دیرتر فرسوده شوند و گاهی هم آنها را بازسازی میکنیم. این مراقبت هم نیازمند هزینههایی است که سعی میکنیم آن را تامین کنیم.
هلیکوپتر نداریم
مساحت شهرک ۵۸۳ هکتار است که از همه نقاط آن برای فیلمبرداری استفاده شده و نقاط بکر و دست نخوردهای باقی نمانده است. ممکن است شما بیابانهایی را ببینید که به ظاهر به درد کار نخورد، اما بهعنوان مثال تعقیب و گریز سریال «نجلا» یا صحنههای جنگ سریال «مختارنامه» در این شهرک فیلمبرداری شدهاست.
درباره استفاده از فضای هوایی شهرک هم باید عرض کنم که ما هلیکوپتر و فضایی هم برای باند فرودگاه نداریم. چون اورژانس و نیروهای هوایی و ناجا برای کارهای ضروریاش میتواند هلیکوپتر داشته باشد. اما تا به امروز نیروهای مسلح خیلی با پروژهها و شهرک همراهی کردهاند؛ بنابراین طی نامهنگاریهایی که انجام میشود، هلیکوپتر در اختیار شهرک و گروه فیلمبرداری قرار داده میشود. مثل سریال «در چشم باد» که برای صحنههایی هلیکوپتر در اختیارشان قرار دادیم.
ساخت ایستگاه راهآهن و حفاظت از لوکیشنها
در همه جای دنیا برای ساخت لوکیشن زیرسازی مهندسی دارند تا لوکیشن ماندنی شود، اما در کشور ما کمتر این اتفاق میافتد. با این حال در همان طرح جامعی که گفتم یکی از اهداف ما حفاظت از لوکیشنهایی است که ممکن است بر اثر مرور زمان از بین بروند. ما در تلاشیم که بتوانیم دکورهای عظیم را همچنان سرپا نگهداریم. در حال حاضر با بودجه دولتی این امکان وجود ندارد؛ بنابراین با طرحهای اقتصادی که داریم، میتوانیم پول خودش را صرف نگهداری خودش کنیم. از طرفی لوکیشنهای تاریخی و لوکیشنهای معاصر تفکیک میشود. بهعنوان مثال زمانی که یک گروه میخواستند مسجد خرمشهر را بسازند، خواستیم که با کمک همدیگر مسجد را به گونهای بسازیم که ماندگار شود و از بین نرود. البته کار ساخته نشد و بخشی از ساخت مسجد هنوز نیمهکاره مانده است و درصدد کامل کردن آن هستیم. حتی خیلی از پروژهها نیاز به ایستگاه راهآهن داشتند که ما امسال چهار واگن وارد شهرک کردهایم و ریل هم تامین کردهایم و قرار است جای مناسبی را برای ایستگاه قطار خرمشهر پیدا کنیم.
با مجوز وارد شوید
پروسه همکاری ما با پروژهها به این شکل است که انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس فیلمنامه را به لحاظ محتوا ارزیابی میکنند و مجوز کار در شهرک به آنها داده میشود. یعنی سیمافیلم برای انجمن نامهنگاری میکند تا مجوز ساخت سریال را برای پروژه در شهرک بگیرد و ما هم هر آنچه که نیاز است را برای همکاری مهیا میکنیم. حتی اگر نداشته باشیم هم مثل هلیکوپتر یا شناور برایشان فراهم میکنیم. فیلمهای سینمایی هم مجوز ساخت را از سازمان سینمایی میگیرند. یعنی مجوز را گرفته و در اختیار انجمن سینمای انقلاب قرار میدهند و آنها نیز پس از ارزیابی اجازه کار در شهرک را به پروژه میدهند؛ بنابراین برای ما فرقی نمیکند که کارگردان باتجربه و شناختهشده باشد یا کارگردان جوانی که نخستین فیلمش را میسازد. ما همه پروژهها را پشتیبانی میکنیم و محدودیتی برای پذیرفتن هیچ فرد یا گروهی نداریم. فقط باید مجوز ورود داشته باشند، چون شهرک سینمایی متعلق به ایران است.
شهردار خودمان هستیم
در آینده نزدیک طبق طرحی که داشتهایم، قرار است بخش نظامی شهرک را جدا کنیم و همچنین مجوز برای تابلو شهرک در اتوبان میگیریم و نمای بیرونی شهرک هم تغییراتی خواهد داشت. چون این شهرک پتانسیل بسیاری دارد. در طرح جدید به فکر راهاندازی محلی برای سوارکاری و نگهداری اسب هم هستیم. البته جایی برای این موضوع تعریف شده که پروژهها برای کارهایی که لازم است، اسب میآورند و ما محلی برای نگهداری داریم. اما بهدنبال وسعت بخشیدن به این بخش هم هستیم. ما کمپهایی هم داریم که در اختیار گروه فیلمبرداری قرار میدهیم و در آینده نزدیک به فضای کمپ وسعت میدهیم، چون پتانسیل این را دارد که بتوانیم برای اسکان هم فضا را گسترش بدهیم. مدتی است که شهرک گازکشی شده و همچنین تا انتهای شهرک برق هم داریم. اینجا آب تصفیه شده ندارد، اما آب چاه را با دستگاه تصفیه کرده و استفاده میکنیم. به نوعی شهردار خودمان هستیم.
پتانسیل گردشگری شهرک
شهرک هزینههای ناچیزی از پروژهها میگیرد و منبع درآمد دیگری ندارد. بهعنوان مثال با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز و اینکه روزانه یک پروژه ۱۲ تا ۱۶ ساعت از شهرک برای کار استفاده میکند. از طرفی اتومبیلها را به همراه رانندهها در اختیار آنها قرار میدهیم. با این حال هزینه ناچیزی را بابت این خدمات میگیریم و بازاری عمل نمیکنیم؛ بنابراین حتی هزینههای شهرک به هیچ عنوان از اجاره به پروژهها تامین نمیشود. البته مدتی سد مشترکی با شرکت دامگستر داشتیم که ماهی در آن پرورش میدادند که یکی دو سال این اتفاق افتاد، اما به دلایلی ادامه پیدا نکرد. چون ماموریت شهرک کار فرهنگی تعریف شده؛ بنابراین نمیتوان کار دیگری در آن انجام داد.
البته مدتی است که طرحی را برای بازدید عموم و ایجاد محیط گردشگری در نظر داریم که در تدارک آن هستیم. البته بازدید برای نهادها و ارگانها داریم که رایگان است و پولی بابت آن نمیگیریم. با این حال اصلا نمیتوانیم موقعیت اینجا را با شهرک سینمایی غزالی مقایسه کنیم. شهرک غزالی موقعیت نظامی اینجا را ندارد، اما طرح جامعی در این زمینه داریم که چند بخش دارد. بخش اعظمی از آن که ماموریت اصلی و ذاتی شهرک است، مربوط به فیلمها و سریالهاست. بخش دوم مربوط به بعد توریستی و گردشگری است که میتوان زمانی را که هیچ پروژهای برای فیلمبرداری در شهرک وجود ندارد، به این موضوع اختصاص داد. چون پیک کاری شهرک از خرداد تا اواخر آذر است و میتوان در زمان دیگر از بخش گردشگری بهرهبرداری کرد.
هنروران سرباز
اینگونه نیست که ما همیشه ۳۰۰-۲۰۰ هنرور سرباز به صورت ۲۴ ساعته داشته باشیم. اما اگر لازم باشد، با مراکز آموزشی در ارتباط هستیم تا هنرورها را در اختیار پروژهها قرار بدهیم. بهعنوان مثال برای سریال «خاتون» که در شمال ساخته میشود، تعدادی هنرور سرباز نیاز دارند که در اختیارشان قرار میدهیم. چون به هنرورانی نیاز دارند که بتوانند اسلحه به دست بگیرند و موهای سرشان تراشیده باشد؛ بنابراین ما برای همه پروژهها نهایت همکاری را میکنیم.
نیاز به تاسیس شعبههای دیگر شهرک سینمایی
آب و هوای اینجا مناسب نخلستان نیست و به همین دلیل نمیتوانیم در شهرک نخلستان داشته باشیم. بیابانها و زمینهای اطراف هم متعلق به نهادها و شرکتهاست و نمیتوانیم اینجا را وسعت بدهیم، اما به نظر من شهرک سینمایی باید شعبههایی داشته باشد. چون همانطور که گفتم شرایط آب و هوایی اینجا مناسب نخلستان نیست، بنابراین باید در استانهای مختلف شمالی و غرب و شرق نیاز به شعبههایی است که ما وسایل و تجهیزات و اتومبیلها را از اینجا خارج و با هزینههای گزاف به جاهای دیگر منتقل نکنیم و گروهها بتوانند از امکانات شعبههای دیگر بهرهبرداری کنند.
گشت و گذار در شهرک
پس از گپ و گفت با مقدمزاده به اتفاق او سوار اتومبیلش شده و وارد محوطه شهرک میشویم. در ابتدای ورودمان به منطقه با تابلو «با وضو وارد شوید» مواجه میشویم. سمت راست زمین کشاورزی وجود دارد که در آن ذرت کاشتهاند و برای فیلمبرداری هم استفاده میشود. کمی جلوتر که میرویم با چند واگن قطار روبهرو میشویم که مقدمزاده درباره آنها صحبت کرده بود. کمی بعد از دور سیلوهای سریال «یوسف پیامبر» خودنمایی میکنند که البته بخشی از آن تخریب شده. تانکها نیز به صورت پراکنده در بخشی از فضای شهرک دیده میشوند. مقدمزاده از دور به ما مکانی را نشان میدهد که متعلق به زندان است و سکانسهای مربوط به مادر جواد جوادی در فصل دو سریال «بچه مهندس» در این زندان ضبط شدهاست. همچنین بخشهایی از فیلم «به وقت شام» و سریالهای «در چشم باد» و «پایتخت ۵».
ساختمانهایی مزین به نام شهدا
بعد از اتفاق تلخی که برای پشت صحنه سریال «معراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی در سال ۹۲ افتاد، یکی دو ساختمان را به نام عزیزان آن حادثه کردیم. از جمله شهید رنجبر و زندهیاد شریفیراد. البته ساختمانهای دیگری به نام شهید باکری و شهید آوینی هم داریم. میتوانم بگویم بعد و قبل از آن اتفاق، ما حادثهای از این دست خوشبختانه نداشتیم که تلفات جانی داشته باشد، اما انفجار داشتیم. تنها حادثه تلخ شهرک همان پشت صحنه معراجیهاست. البته اینجا بیابان است و مار و عقرب دارد، اما مارزدگی و عقربزدگی تاکنون نداشتهایم. به هر حال واژگونی خودرو و انفجار و تصادف جزو صحنههای برخی از فیلمها و سریالهاست، اما در واقعیت چنین مواردی نداشتیم.
خدمترسانی به مردم در شهرک
شهرک کمبودها و نیازهایی دارد، اما صادقانه بگویم همه نهادها و ارگانها بهخصوص سپاه و بسیج نگاه مثبتی دارند و خیلی همراه هستند. بهعنوان مثال گاهی خودروهایی نیاز داریم که در مجموعه ما نیست و باید خریداری شود. خودروهایی که متعلق به دهه ۲۰، ۳۰ و ۴۰ است؛ بنابراین سرپا نگه داشتن شهرک نیاز به حمایت جمعی دارد. بهخصوص اینکه به دنبال خدماترسانی به مردم هستیم که در طرح جامع خیلی به این موضوع تاکید داریم. در بخش دیگری از طرح به احداث یک گلخانه فکر کردهایم تا هم اشتغالزایی کرده و هم در تولید سهمی داشته باشیم. ضمن اینکه در صدد هستیم بخش امدادرسانی و آمبولانسها و آتشنشانی را وسعت بدهیم.
یکی از ۳ شهرک سینمایی نظامی دنیا را داریم
در کل دنیا سه شهرک سینمایی نظامی وجود دارد. در کشورهای آلمان، روسیه و ایران. از سال ۷۳ تا به امروز نزدیک به ۱۷۰۰ فیلم و سریال و فیلم کوتاه و نماهنگ در شهرک ساخته شده که حتی بخشی از تیزر تبلیغاتی هم در این شهرک ساخته شدهاست. برای اولین فیلمی که در این شهرک مقابل دوربین رفته سند درستی وجود ندارد و نمیتوانیم بگوییم چه فیلمی اولین بار اینجا ساخته شده. اتفاقا دنبال آن هم بودیم، اما روایتها متفاوت است. زمانی که جنگ تمام شد، فیلمهای جنگی بسیاری ساخته میشد که برای فیلمبرداری به جنوب ایران میرفتند. بخشی را هم در بیایانهای اطراف تهران میگرفتند. با این حال طبق روایتی که دوستان تعریف کردهاند، گویا سال ۷۰ ـ ۶۹ دوستان تیپ سوم رمضان فیلمی را کار میکردند که در اینجا فیلمبرداریاش انجام شده. حتی شنیدهایم در زمان جنگ از این شهرک بهعنوان اردوگاه آموزشی استفاده میشده است.
از مقر عراقیها تا زادگاه رئیسعلی دلواری
همراه مقدمزاده به بخشی از شهرک میرویم که یک پروژه سینمایی در حال ساخت دکور هستند که مقر عراقیهاست. چند کامیون روسی آیفا و چند جیپ و دو قایق و تعدادی سنگر عراقی در گوشههای این مقر وجود دارد. چند نفر هم در حال بازسازی چادر استتار زیر تیغ آفتاب هستند. مردی هم در گوشهای از سنگر در حال نقاشی کردن چهره صدام است. اسکله کوچکی هم کنار دریاچه ساختهاند. بعد از بازدید از این لوکیشن به سمت دکور سریال «یوسف پیامبر» و شهر تبس و دریاچه کنار شهر میرویم و از یادگارهای زندهیاد سلحشور بازدید و عکاسی میکنیم. در میان مسیر با گروهی برخورد میکنیم که در حال ساخت فیلم کوتاهی هستند. بعد از آن روستای کنعان از دور خودنمایی میکند که بخشی از سکانسهای سوریه سریال پایتخت ۵ هم در آن لوکیشن فیلمبرداری شد.
از کنار قهوهخانهای هم عبور میکنیم که در اغلب فیلمها و سریالها بهعنوان قهوهخانه جادهای فیلمبرداری شده. مقدمزاده ما را به شهری میبرد که با تابلویی مواجه میشویم که روی آن نوشته شده: «پروژه هنگامه بیداری». این پروژه درباره رئیسعلی دلواری است که پیش از این در خبرها آمده بود قرار است سیروس مقدم آن را بسازد. اما لوکیشنها که متعلق به شهر بوشهر است، نیمهکاره مانده و رها شدهاند. به گفته مقدمزاده تمام سنگهایی که در دکور کوچه و خیابان شهر استفاده شده، از شهرهای جنوب ایران آورده شدهاست. وارد لوکیشن بازار و سپس مسجد و حوزه علمیه میشویم که با دقت و حساسیت بسیاری ساخته شدهاست.
مسوولیتپذیری پروژهها
اغلب پروژهها در زمینه امانتداری از وسایل و اتومبیلها و تجهیزات تا حدودی مسوولیتپذیر هستند و بهخصوص بچههای صحنه مراقبند تا خسارتی به تجهیزات وارد نکنند، اما گاهی لازم است که برای صحنهای شیشه ماشین شکسته شود یا اتومبیل منفجر شود؛ بنابراین ما ماشینها را دستهبندی کردهایم و بخش اوراقیها را برای انفجار استفاده میکنیم. البته هر چه که در اینجا هست، حتی یک لیوان پلاستیکی هم برای ما در کار قابل استفاده است؛ بنابراین همه وسایل و حتی اتاقک ماشینهای اوراقی و هر چیز دیگری که به فکرتان برسد و در این شهرک باشد، قابل استفاده است.
انبارها و پارکینگها
بعد از گشت و گذار در محوطه به سمت انبارها و پارکینگها میرویم که به در ورودی شهرک نزدیکتر هستند. در یکی از پارکینگها آمبولانسها و اتومبیلهای جنگی وجود دارد و چند قایق که آماده رنگ شدن برای یک پروژهاند و اتومبیلهای قدیمی که هنوز قابل استفاده هستند. وارد پارکینگ دیگری میشویم که برای مستهلک نشدن تایرها آنها را روی جک قرار دادهاند. نگاهمان به اتومبیلهایی میافتد که در فیلم «ماجرای نیمروز» استفاده شده بود. همچنین در اغلب فیلمهای جنگی و بخشهایی از سریالهایی، چون «کیمیا» و «در چشم باد» مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش دیگری پارکینگ اتوبوسهای قدیمی و کامیونها و موتورسیکلتها وجود دارد. در کنار آنها نیز پناهگاه تانکها وجود دارد که برای اینکه باد و باران باعث نابودی آنها نشود، از آنها محافظت میشود. مقدمزاده به تانکی اشاره میکند که در پایتخت ۵ خانواده نقی معمولی با آن در سوریه گشت میزدند و با داعشیها میجنگیدند. نوبت به انبار لباس و تجهیزات میرسد.
انبار در دو طبقه مملو از ملزومات جنگی، بیسیم، پتو، پوتین و کلاهخود و لباس است و چرخ خیاطی صنعتی نیز در گوشهای از انبار وجود دارد که مخصوص بازسازی لباسها و گاهی دوخت آنهاست. لباسها و پتوها به صورت مرتب و منظم در قفسهها قرار دارد و نظم خاصی در تمام انبارها دیده میشود. در انتها نیز مقدمزاده با اشاره به چند کابین هلیکوپتر که در گوشهای نگهداری میشود میگوید که بهتازگی در حال بازسازی چند هلیکوپتر هستند. سفر ما به شهرک به پایان میرسد و حاصل آن اطلاعات و عکسهای بسیاری است که در این چند ساعت به دست آوردیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *