در هفتمین روز جنگ تحمیلی چه گذشت؟
- فارس نوشت:روز ۶ مهر ماشین جنگی عراق تقریبا متوقف شده بود؛ در خرمشهر مدافعان شهر در شمال، جنوب و غرب موضع گرفته بودند و مانع ورود تانکها میشدند. حملههای مکرر تانکهای عراقی نیز راه به جایی نمیبرد و هر بار مجبور به عقبنشینی میشدند و اسیر و غنیمت هم باقی میگذاشتند. در استانهای کرمانشاه و ایلام، ارتش عراق تازه فهمیده بود چه جای سختی آمده! بومیها به بالا و پایین منطقه آشنا بودند و کوه به کوه و گردنه به گردنه از سرزمین اجدادیشان دفاع میکردند. وعده فتح ۷ روزه ایران محقق نشده بود و روحیه سربازان ارتش بعثی هم تعریفی نداشت؛ میدانستند جنگی را شروع کردهاند که به این آسانیها نیست و معلوم هم نیست چقدر طول بکشد. همان روز سازمان ملل نخستین قطعنامهاش درباره جنگ تحمیلی را صادر کرد و صدام فرصت را مناسب دید و سریع قطعنامه را پذیرفت. در واقع قطعنامه ۴۷۹ بیشتر یک فرصت بزرگ به نفع بعثیها و یک پیشنهاد عالی برای صدام بود تا یک قطعنامه برای پایان جنگ!
نخستین قطعنامه سازمان ملل درباره جنگ تحمیلی از همان ابتدای کار حمایت خارجیها از صدام را لو داد
تشکر عمیق از صدور قطعنامه!
در شرایطی که صدام بیدلیل و دیوانهوار بخشی از خاک ایران را اشغال نظامی کرده بود، فقط نگاهی به متن قطعنامه ۴۷۹ کافی است تا یکطرفه و غیرعادلانه بودن آن آشکار شود: «با توجه به این که براساس منشور ملل متحد همه دولتهای عضو، تعهد به حل اختلافات بینالمللیشان را از راههای مسالمتآمیز و به نحوی که صلح و امنیت بینالمللی و عدالت به خطر نیفتد، پذیرفتهاند، همچنین با عنایت به اینکه همه دولتهای عضو متعهدند در روابط سیاسی بینالمللی خود از تهدید یا کاربرد زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور خودداری کنند، با خاطرنشان ساختن اینکه طبق مفاد ماده ۲۴ منشور، شورای امنیت مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بینالمللی را برعهده دارد، با اظهار نگرانی عمیق درباره وضعیت روبهوخامت میان ایران و عراق:
۱ـ از ایران و عراق میخواهد تا از هرگونه کاربرد بیشتر زور به فوریت خودداری کنند و مناقشه خود را با روشهای صلحآمیز طبق اصول عدالت و قوانین بینالمللی حل نمایند.
۲ـ مصرانه از هر دو طرف میخواهد هر گونه پیشنهاد مناسب برای میانجیگری، سازش یا توسل به نهادهای منطقهای یا دیگر راههای مسالمتآمیز بنا به انتخاب خود را که اجرای تعهداتشان بر اساس منشور ملل متحد را تسهیل کند، بپذیرند.
۳ـ از دیگر کشورها میخواهد که نهایت خویشتنداری را مبذول کنند و از هر اقدامی که به افزایش و گسترش درگیری منجر شود، خودداری کنند.»
عکسی از تانکهای عراقی در حوالی کارون هنگام هجوم به خرمشهر در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی
صدام آنقدر از این قطعنامه خوشحال شد که زود آن را پذیرفت و مقامات بعثی در نامه به سازمان ملل از صدور این قطعنامه عمیقا تشکر کردند! در مقابل، پاسخ ایران مشخص بود؛ عزت ایران ایجاب میکرد که عراق باید از مرزهای ایران بیرون برود؛ وگرنه پذیرش آتشبس در آن شرایط به معنای مقابله نکردن با دشمنی بود که داخل مرزها مستقر است و اراضی و شهرها را اشغال کرده است. علاوهبر آن، پذیرش چنین قطعنامهای درست برخلاف همان عدالت ادعایی قطعنامه بود، چون در آن هیچ اشارهای به تجاوز عراق به مرزهای ایران و آغاز جنگ توسط رژیم بعثی نشده بود.
خیز دشمن به سمت اهواز
آن روز در میدان نبرد چه خبر بود؟ رژیم بعثی همان موقع که پیشنهاد آتشبس را میپذیرفت و تمام قد مقابل سازمان ملل خم شده بود و تشکر میکرد، مشغول اشغال شهرها بود. از همه مهمتر سوسنگرد که بعثیها از طریق ستون پنجم و جاسوسان داخلی فهمیده بودند بیدفاعتر از سایر شهرهاست، یک راست رفتند سمت آن. بعد از اشغال سوسنگرد هم معطلش نکردند و راه افتادند سمت کرخه و حمیدیه. خرمشهر «خونین» بود و آبادان زیر آتش. تحرکات نظامی بعثیها نشان میداد برای اشغال اهواز خیز برداشتهاند.
یک تانک عراقی در حومه اهواز به گِل نشسته است
ارتش وارداتی عراق و عاقبت کار!
آن روز از همان اولین قطعنامه سازمان ملل معلوم بود ابرقدرتهای آن روزگار بهویژه آمریکا و البته تعدادی از کشورهای ثروتمند منطقه حامی صدام هستند و پشتسر رژیم بعثی متجاوز خواهند ایستاد. اینگونه بود که وقتی جنگ شروع شد، ارتش عراق ۲۷۵۰ تانک و ۳۴۰ هواپیما داشت؛ ولی وقتی جنگ تمام شد ۴ هزار تانک و ۶۰۰ هواپیما. همه به عراق کمک کرده بودند و ایران از همه نظر حتی دارو هم تحریم بود؛ چه برسد به تجهیزات نظامی. روزی که جنگ تمام شد ارتش عراق با میگهای پیشرفته و انواع سوخو و میراژ شده بود ششمین نیروی هوایی بزرگ جهان!
عکسی از اردوگاه اسیران عراقی در اهواز ـ در میان اسرای عراقی سربازانی از ۱۳ ملیت مختلف حضور داشتند
خارجیها و همه دنیا فقط تجهیزات نظامی به عراق نمیدادند؛ نیروی انسانی هم میدادند. در نیروی زمینی ارتش عراق سربازانی از ملیتهای مختلف میجنگیدند و از آنجا که نیروی هوایی عراق از ابتدا تا انتهای جنگ با ضعف نیروی انسانی ماهر و کمبود خلبانان کارآزموده مواجه بود، هواپیماهای خارجی و پیشرفته این کشور خلبانان خارجی نیز داشتند؛ خلبانانی از ملیتهای مختلف و بیشاز همه مصری. این گونه بود که ایران در جنگ تحمیلی تجهیزاتی ساخت ۴۴ کشور را غنیمت گرفت و سربازانی از ۱۳ ملیت مختلف را اسیر گرفت. صدام در طول جنگ همواره حمایت و تجهیز میشد؛ پولش را برخی کشورهای ثروتمند منطقه میدادند و تجهیزاتش را شوروی و آمریکا و اروپاییها تا ارتشی «اینترنشنال» داشته باشد. با این حال آخرش همان شد که شد؛ حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشد.
جنگ تحمیلی برای ارتش بعث عراق و طرفدارانش مایه سرافکندگی و برای ایران مایه عزت و افتخار شد