خطر تجزیه سوریه برای جبهه مقاومت
خبرگزاری میزان : تجزیه از سیاست های دیرینه کشورهایی همچون انگلیس و آمریکا است. آنها برای این که منطقه ای را با ضعف سیاسی و جفرافیایی درگیر کنند و از قدرت و توانمندی های یک کشور بکاهند سیاست تجزیه را دنبال می کنند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، چنین سیاستی علیه بسیاری از کشورها اجرا شده است. یوگسلاوی سابق یک نمونه بارز است که آمریکایی ها توانستند یکی از قدرتمندترین کشورهای بلوک شرق در اروپا را متلاشی و به تکه های کوچک تبدیل کنند.
این سیاست در غرب آسیا هم به شدت دنبال می شود. افغانستان که اکنون به عنوان یک کشور مستقل شناخته می شود سال های نه چندان دور با دسیسه انگلیسی ها از ایران بزرگ جدا شد. پاکستان هم که سال ها پیش جزوی از خاک هندوستان بود باز هم انگلیسی ها باعث جدایی آن شدند.
بحرین، جزیره ای کوچک در خلیج فارس متعلق به ایران بود اما بار دیگر انگلیس توانست با یک رفراندوم ساختگی آن را از ایران بگیرد و یک کشور مستقل تشکیل دهد.
اکنون هم تحولات منطقه باعث شده است تا آمریکایی ها و انگلیسی ها سیاست دیرینه خود را پیگیری کنند و برای این که در صف اتحاد و انسجام جبهه مقاومت اسلامی در منطقه گسست ایجاد کنند، در پی آن هستند تا کشورهای درگیر جنگ را با خطر تجزیه روبرو سازند.
سوریه اکنون در نوک پیکان این خطر قرار دارد. این کشور که خط مقدم جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است، بیش از 4 سال است که دچار جنگی ناخواسته با تروریست های تکفیری داعش است که از سوی آمریکا و سران کشورهای مرتجع عربی حمایت می شود. این سران از این امر ناآگاه هستند یا شاید آگاهی دارند که چنین خطری کشورهای آنها را هم تهدید می کند و روزی دامن شان را خواهد گرفت. شاید هم برایشان مهم نیست که چه بلایی سر کشورشان بیاید!
راجح الخوری نویسنده روزنامه النهار اعتقاد دارد؛ آن چه اهمیت دارد این است که بسیاری بر این باورند،بشار اسد ایجاد کشور علوی یا "دولت ساحل" را که بتوان عملاً برای آن مرز تعیین کرد، به زودی اعلام کند. این محدوده ای است که پدرش در زمان حیات خود پیش بینی آن را کرده بود و شهرها و مرزهای آن را به روی نقشه کشیده و تعیین شده بود، اما هیچ گاه از آن سخن نگفته بود و حتی تاکنون نیز بشار اسد خود شخصا هم از آن صحبت نکرده است، شاید به این دلیل که می ترسد واکنش های پیش بینی نشده ای را نزد شرکای متضارب سوریه یعنی روس ها و امریکایی ها و ایرانی ها به وجود آورد.
او نیز معتقد است؛ امریکایی ها از سال ها پیش به فکر تجزیه سوریه و عراق بوده اند، این هم روشن است که روس ها که مصالح خود را در حفظ دمشق و طرطوس می بینند ترجیح می دهند که حداقل کشور کوچکی که بتواند حامی مصالح آنها باشد به وجود آید. به ویژه که به نظر می رسد بشار اسد دیگر نتواند کل سوریه را حفظ کند و نجات دهد!
حال رمز رسیدن به این هدف چیست؟ برای این که کشوری مانند سوریه تجزیه شود آمریکایی ها چا باید بکنند؟
روشن است که رمز یکپارچگی سوریه بودن و ماندن بشار اسد در ساختار قدرت است و همینطور رمز از هم پاشیدگی سوریه هم نبود آن است. ابتدا باید او از سر راه برداشته شود آنگاه در این سرزمین کهن و از دل آن، چند کشور برآید.
در این میان اگر این پروژه آمریکایی بخواهد اجرا شود، قطعاً باید با هماهنگی و موافقت کشورهایی همچون ایران و روسیه باشد. اما این که اگر روسیه موافق تجزیه سوریه باشد به امتیازاتی باز می گردد که قرار است پس از این اتفاق به مسکو داده شود، یا تا چه اندازه منافع روسیه با تجزیه به خطر می افتد تا با این سیاست مخالفت کند. گرچه روسیه یک شریم و همپبمان خود را در لیبی از دست داد. و گمان نمی رود که بار دیگر بخواهد با کوتاهی در حمایت از بشار اسد، سوریه را هم از دست بدهد.
اما واکنش جمهوری اسلامی ایران در قبال چنین سیاستی چه می تواند باشد؟ آیا ایران با تجزیه سوریه موافق است یا مخالف؟ قطعاً سیاست ایران در قبال کشورهای منطقه به ویژه کشورهای دوست و همپیمان خود، این است که یکپارچگی و تمامیت ارضی کشوری مانند سوریه حفظ شود و حتی تلاش کند تا از تجزیه آن جلوگیری شود.
عراق از جمله کشورهایی است که آمریکایی ها در صدد آن بودند و هستند تا با تجزیه این کشور، یک دولت که ارتباط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران دارد از هم گسسته شود. تکه تکه شدن عراق از دست دادن پایگاه و حوزه نفوذ ایران در منطقه است. این کشور پس از سقوط صدام زمینه مناسبی برای تجزیه داشت که البته سیاست های جمهوری اسلا ایران از این اتفاق تاکنون جلوگیری کرده است.
سوریه هم همینطور، دمشق و بشار اسد برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است و تاکنون هم حمایت های ایران از بشار اسد به خاطر رویکرد سوریه در تحولات منطقه به ایران یک رابطه دیرین و استراتژیکی را ایجاد کرده است که نمی توان با سیاست های آمریکا در این زمینه همراه شد.
معامله بر سر سوریه معامله بر سر تحولات منطقه است که جمهوری اسلامی ایران زیر بار چنین معامله ای نخواهد رفت چون زیان آن از سود معامله بسیار بیشتر است. شکست مقاوت سوریه و تجزیه این کشور، همان خواسته ای است که آمریکایی ها و کشورهای مرتجع عربی در پی آن هستند.اگر تاکنون سیاست تجزیه به این کشورها رخنه نکرده به خاطر این است که آمریکا فعلاً به آنها با همین شکل نیاز دارد. مرحله نخست با سوریه، عراق و یمن است که با ایران ارتباط تنگاتنگ و استراتژیک دارند.
این نقشه راه خاورمیانه جدید است که آمریکایی ها سال هاست می خواهند آن را پیاده کنند. راه مقابله با این سیاست هم اتحادی است که باید در میان کشورهای غرب آسیا به ویژه ایران، عراق، سوریه، ترکیه و... ایجاد شود تا از گزند چنین دسیسه ای در امان باشند.
این سیاست در غرب آسیا هم به شدت دنبال می شود. افغانستان که اکنون به عنوان یک کشور مستقل شناخته می شود سال های نه چندان دور با دسیسه انگلیسی ها از ایران بزرگ جدا شد. پاکستان هم که سال ها پیش جزوی از خاک هندوستان بود باز هم انگلیسی ها باعث جدایی آن شدند.
بحرین، جزیره ای کوچک در خلیج فارس متعلق به ایران بود اما بار دیگر انگلیس توانست با یک رفراندوم ساختگی آن را از ایران بگیرد و یک کشور مستقل تشکیل دهد.
اکنون هم تحولات منطقه باعث شده است تا آمریکایی ها و انگلیسی ها سیاست دیرینه خود را پیگیری کنند و برای این که در صف اتحاد و انسجام جبهه مقاومت اسلامی در منطقه گسست ایجاد کنند، در پی آن هستند تا کشورهای درگیر جنگ را با خطر تجزیه روبرو سازند.
سوریه اکنون در نوک پیکان این خطر قرار دارد. این کشور که خط مقدم جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است، بیش از 4 سال است که دچار جنگی ناخواسته با تروریست های تکفیری داعش است که از سوی آمریکا و سران کشورهای مرتجع عربی حمایت می شود. این سران از این امر ناآگاه هستند یا شاید آگاهی دارند که چنین خطری کشورهای آنها را هم تهدید می کند و روزی دامن شان را خواهد گرفت. شاید هم برایشان مهم نیست که چه بلایی سر کشورشان بیاید!
راجح الخوری نویسنده روزنامه النهار اعتقاد دارد؛ آن چه اهمیت دارد این است که بسیاری بر این باورند،بشار اسد ایجاد کشور علوی یا "دولت ساحل" را که بتوان عملاً برای آن مرز تعیین کرد، به زودی اعلام کند. این محدوده ای است که پدرش در زمان حیات خود پیش بینی آن را کرده بود و شهرها و مرزهای آن را به روی نقشه کشیده و تعیین شده بود، اما هیچ گاه از آن سخن نگفته بود و حتی تاکنون نیز بشار اسد خود شخصا هم از آن صحبت نکرده است، شاید به این دلیل که می ترسد واکنش های پیش بینی نشده ای را نزد شرکای متضارب سوریه یعنی روس ها و امریکایی ها و ایرانی ها به وجود آورد.
او نیز معتقد است؛ امریکایی ها از سال ها پیش به فکر تجزیه سوریه و عراق بوده اند، این هم روشن است که روس ها که مصالح خود را در حفظ دمشق و طرطوس می بینند ترجیح می دهند که حداقل کشور کوچکی که بتواند حامی مصالح آنها باشد به وجود آید. به ویژه که به نظر می رسد بشار اسد دیگر نتواند کل سوریه را حفظ کند و نجات دهد!
حال رمز رسیدن به این هدف چیست؟ برای این که کشوری مانند سوریه تجزیه شود آمریکایی ها چا باید بکنند؟
روشن است که رمز یکپارچگی سوریه بودن و ماندن بشار اسد در ساختار قدرت است و همینطور رمز از هم پاشیدگی سوریه هم نبود آن است. ابتدا باید او از سر راه برداشته شود آنگاه در این سرزمین کهن و از دل آن، چند کشور برآید.
در این میان اگر این پروژه آمریکایی بخواهد اجرا شود، قطعاً باید با هماهنگی و موافقت کشورهایی همچون ایران و روسیه باشد. اما این که اگر روسیه موافق تجزیه سوریه باشد به امتیازاتی باز می گردد که قرار است پس از این اتفاق به مسکو داده شود، یا تا چه اندازه منافع روسیه با تجزیه به خطر می افتد تا با این سیاست مخالفت کند. گرچه روسیه یک شریم و همپبمان خود را در لیبی از دست داد. و گمان نمی رود که بار دیگر بخواهد با کوتاهی در حمایت از بشار اسد، سوریه را هم از دست بدهد.
اما واکنش جمهوری اسلامی ایران در قبال چنین سیاستی چه می تواند باشد؟ آیا ایران با تجزیه سوریه موافق است یا مخالف؟ قطعاً سیاست ایران در قبال کشورهای منطقه به ویژه کشورهای دوست و همپیمان خود، این است که یکپارچگی و تمامیت ارضی کشوری مانند سوریه حفظ شود و حتی تلاش کند تا از تجزیه آن جلوگیری شود.
عراق از جمله کشورهایی است که آمریکایی ها در صدد آن بودند و هستند تا با تجزیه این کشور، یک دولت که ارتباط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران دارد از هم گسسته شود. تکه تکه شدن عراق از دست دادن پایگاه و حوزه نفوذ ایران در منطقه است. این کشور پس از سقوط صدام زمینه مناسبی برای تجزیه داشت که البته سیاست های جمهوری اسلا ایران از این اتفاق تاکنون جلوگیری کرده است.
سوریه هم همینطور، دمشق و بشار اسد برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است و تاکنون هم حمایت های ایران از بشار اسد به خاطر رویکرد سوریه در تحولات منطقه به ایران یک رابطه دیرین و استراتژیکی را ایجاد کرده است که نمی توان با سیاست های آمریکا در این زمینه همراه شد.
معامله بر سر سوریه معامله بر سر تحولات منطقه است که جمهوری اسلامی ایران زیر بار چنین معامله ای نخواهد رفت چون زیان آن از سود معامله بسیار بیشتر است. شکست مقاوت سوریه و تجزیه این کشور، همان خواسته ای است که آمریکایی ها و کشورهای مرتجع عربی در پی آن هستند.اگر تاکنون سیاست تجزیه به این کشورها رخنه نکرده به خاطر این است که آمریکا فعلاً به آنها با همین شکل نیاز دارد. مرحله نخست با سوریه، عراق و یمن است که با ایران ارتباط تنگاتنگ و استراتژیک دارند.
این نقشه راه خاورمیانه جدید است که آمریکایی ها سال هاست می خواهند آن را پیاده کنند. راه مقابله با این سیاست هم اتحادی است که باید در میان کشورهای غرب آسیا به ویژه ایران، عراق، سوریه، ترکیه و... ایجاد شود تا از گزند چنین دسیسه ای در امان باشند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *