یادداشت بدون تیتر ریشه به مناسبت "روز خبرنگار"
به نقل از ریشه :
"(کسی که میگوید) آزادی مطبوعات در غرب، از همه جای جهان وضعیت بهتری دارد، در اصل باید بداند آزادی، فقط برای بیانِ دیدگاههای 200 نفر از ثروتمندترین مردم دنیاست که در رسانهها منتشر میشود."
این نقل قول یکی از مشهورترین و باسابقهترین خبرنگاران غربی "پتر شولاتور" (Peter Scholl-Latour) است.
سایت ریشه بر آن شد تا در روزی که به نام "روز خبرنگار" نامگذاری شده، از زاویۀ دیدِ خبرنگاران غربی که عموماً جوانان هستند، برخی واقعیتهای موجود در این جوامع را تحلیل و بررسی نماید.
در قانون اساسی اغلب کشورهایی که خود را "دموکراتیک" مینامند، مطبوعات و به طور کلی "ژورنالیسم" به عنوان ستون چهارمِ قدرت تعریف میشود، زیرا تألیفکنندگان قانون اساسی بر این عقیده بودهاند که فعالیت مطبوعات آزاد در یک کشور، منعکسکنندۀ ضعفهای سیستم سیاسی و اقتصادی کشور است و در بلندمدت به بهبود، اصلاح و تثبیت قدرت میانجامد.
تحلیلی بر نحوۀ بازتاب اخبار روز در رسانههای غربی، ما را به این نتیجه میرساند که هر خبرنگاری در نگارش خبر، نحوۀ پرداختن بدان و چیدمان آن در روزنامه یا پایگاه اینترنتی، تسلیم رسانهاش است و مسئله مهمتر اینجاست که بزرگترین رسانههای دنیا، به یک نحو و با یک چیدمان مشترک اطلاعرسانی میکنند.
این مشاهده، درست مثل این است که همۀ ممتحنها در یک امتحان، پاسخهای یکسانی در جواب سؤالات بنویسند: در این صورت مشخص است به یک منبع واحد متصل بودهاند.
گرسنگی در آفریقا، نجات گونههای جانوری در حال انقراض، آتشسوزی در جنگلهای آمازون، غارت جهان سوم، جنگ، مقاومت، آزادی بیان،... فرقی نمیکند کدام خبر از نگاه کدام خبرنگار اهمیت بیشتری دارد، مشکل اصلی جهان چیست یا مسئولیت و مأموریت خبرنگاران نسبت به بازتاب اخبار چگونه است، در هر حال همیشه موضوعاتی وجود دارد که به تمام شهروندان مربوط میشود ولی نسبت به آنها سکوت میشود یا باید سکوت بشود.
این روند، افسانۀ مشهور دانمارکی "لباس جدید پادشاه" (Keiserens nye Klæder) را در ذهن تداعی میکند:
مردم گرد میدان اصلی شهر جمع شده و به گپ و گفتگو مشغولند. سپس پادشاه با گروهی خدم و حشم به میان جمعیت میآید تا به گفتۀ درباریان، لباس جدیدش را به نمایش بگذارد. ناگهان همۀ مردم، پادشاه را عریان میبینند و هر یک از آنها در دل متعجب است، اما چون به تلقّیِ اکثریت اعتمادِ تام دارد، هیچ واکنشی به آن صحنۀ مضحک نشان نمیدهد. بنابراین تمام جمعیت، لباس جدید پادشاه را جشن میگیرند، در حالی که تک تک افراد با خودش اندیشیده که اگر نکتۀ غیرعادی در پادشاه وجود داشت، حتماً کسی چیزی میگفت!
تمام رسانهها یک صدا از کنار فجایع انسانی و قتلعامهایی که هر روزه در دنیا اتفاق میافتد، عبور میکنند و به جز اخباری خونسرد و مغرضانه از آنها شنیده نمیشود، پس شهروندانِ تغذیه شده از این رسانهها هم وقوع آنها را طبیعی و بدیهی تلقّی میکنند.
در موضوعاتی مانند جنگ افغانستان، جنگ غزه، بحران اقتصادی، تهدیدات نظامی علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران، مبارزه با تروریسم و... رسانۀ نویسنده و جهتدهنده "نیویورک تایمز" و امثالهم بودند و کمتر رسانۀ مشهوری یافت میشد که به این موضوعات، نگاهی مستقل، متفاوت و انتقادی نشان دهد.
از همین روست که در سالهای اخیر هزاران خبرنگار غربی، مدتی پس از اشتغال ترجیح دادهاند از دنیای تنگِ رسانههای بزرگ خداحافظی کرده و به عرصۀ وبلاگنویسی وارد شوند تا بتوانند آزادانهتر اخبار را مخابره کنند و برخوردهای قضایی، مادامالعمر آنان را کمتر تهدید کند.
به دنبال اقبال عمومی خبرنگاران نسبت به وبلاگنویسی، مخاطبان نیز رفته رفته، موج مغرضانۀ اخبار دولتی را پس میزنند و به نظر نمیآید چشمانداز چندان روشنی در انتظار پروپاگاندای غرب باشد.
"باراک اوباما" سپتامبر 2009 گفته بود:
"یکی از نگرانیهایِ من این است که خبرها فقط از طریق فضای وبلاگی مخابره شوند، فضایی که در آن صرفاً دیدگاهها بدون سنجش صحت و سقم دادهها، منعکس میشوند و نه اخبار جدّی!"
البته انتقال فعالیت ژورنالیستی از مطبوعات دولتی به وبلاگها و سایتها و نشریات کوچکتر و گمنام، شجاعت و همّ مسئولانۀ برخی خبرنگاران غربی را از تیررس تهدیدات قضایی دور نگه نمیدارد، اما در عین حال، به ندرت شاهد بروز آن هستیم:
در سال 1973 میلادی دو خبرنگار آمریکایی از روزنامه "واشنگتن پست" به نامهای "باب وودوارد" و "کارل برنستین"، رسواییِ معروف به "واترگیت" (Watergate scandal) را به اطلاع افکارعمومی رساندند. واترگیت به سرقت اسناد و مدارک مهم از ستاد انتخاباتی حزب دموکرات توسط مأموران اف.بی.آی اطلاق میشود که سرانجام به استیضاح و کنارهگیری ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا منجر شد.
اما شاید تاریخ، فقط هر نیمقرن یک بار این چنین ژورنالیسم جسورانه و آزادی را به خود ببیند. طناب امپریالیسم سالهاست نفس ژورنالیسم غربی را در سینه حبس کرده و باعث شده عملاً کمتر رسانۀ مستقلی در غرب وجود داشته باشد و به شهرت و عمومیت برسد.
مصداق بارز محدودیت خبرنگاری و تازهترین نمونۀ نقض آزادی مطبوعات که طی هفتۀ جاری اعتراضات گستردهای را نیز در شهرهای مختلف اروپا سبب شده، دو روزنامهنگار آلمانی، به اتهام افشای اسناد محرمانۀ حکومتی دربارۀ فعالیت دستگاه امنیتی آلمان هستند.
جنجال دادستانی آلمان علیه دو خبرنگار "مارکوس بکدال" (Markus Beckedahl) و "اندره مایستر" (Andre Meister) به بهانۀ خیانت به کشور است؛ دلیلی که به کرّات در پروندۀ خبرنگاران یا افشاگران آمریکایی-اروپایی، مانند "ادوارد اسنودن" افشاگر آژانس امنیت ملّی آمریکا شنیده شده است.
تعداد زیادی از روزنامههای آمریکایی مانند "راکی" (The Rocky) و "مونتن نیوز" (Mountain News) طی سالهای اخیر بسته شده و برخی انتشارات مطبوعاتیِ دیگر مانند "تریبون کو."، "شیکاگو تریبون" و "لسآنجلس تایمز" اعلام ورشکستگی کردهاند.
با توجه به این حقایق، نکتۀ قابل تأمل در مقالۀ سال 2011 "گزارشگران بدون مرز" افت شدید آزادی مطبوعات در ایالات متحده بود. 2011 درست همان سالی است که خبرنگاران، اعم از داخلی و خارجی، برای انعکاس رویدادهای معترضانه در خیابان والاستریت آمریکا بسیار پر تب و تاب بودند.
رتبۀ آمریکا در جدول منتشرشده از سوی این سازمان، به دلیل حجم انبوه بازداشت خبرنگاران و عکاسان توسط پلیس، از رتبۀ 20 در سال 2010 با 27 پلّه سقوط به رتبۀ 47 رسید.
فلسفۀ فعالیت ژورنالیستی، مطّلع نمودن مردم از رویدادهای کشور، جهان و همچنین اقدامات دولتمردان است، اما به نظر میرسد برخلاف نگاه ایدهآلی که قانون اساسی اغلب کشورهای غربی به مسئلۀ ژورنالیسم داشته، دولتمردان از رسانهها انتظار دارند از آنها مانند سدّی در برابر مردم محافظت کند. بدین ترتیب که نگذارند مردم، از آنچه که به نفع سیستم نیست، آگاهی یابند؛ در مواقع لزوم حتی آنها را به دروغ وادار میکند تا اخبارِ تصویری و مکتوب، فقط و فقط همان تأثیری را بر مردم بگذارد که باب میل صاحبان قدرت باشد.
"ادوارد اسنودن" روزی خطاب به مردم دنیا گفته بود:
"دولت آمریکا فقط از شما میترسد، از شما افکارعمومیِ آگاه و عصبانی میترسد."
منبع : ریشه
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.