حضور کم رمق سعید آقاخانی در «حمال طلا»
- فیلم سینمایی «حمال طلا» به کارگردانی تورج اصلانی پس از حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در صف اکران در سینماها قرار گرفت، شیوع کرونا باعث شد تا نه تنها این فیلم بلکه بسیاری از دیگر آثار سینمایی نیز اکران خود را به تعویق بیندازند.
سینماهای سراسر کشور از اول تیر ماه آغاز به کار کردند، اما به دلیل عدم استقبال مخاطبان از تماشای فیلم در سالن سینما، همچنان اکران آنلاین یکی از گزینههای مورد نظر فیلمسازان است، هرچند این مدیوم همواره با قاچاق سریع روبرو بوده، اما برخی از آثار شاید در حالت طبیعی سینما هم وضع خوبی در اکران نداشتند پس تصمیم بر حضور در چرخه اکران آنلاین گرفتند.
فیلم سینمایی «حمال طلا» در جشنواره فیلم فجر نتوانست اتفاق جذابی را در اختتامیه تجربه کند، فیلم در هیچ بخشی کاندید نشد و از سویی نقد چندان خوبی از سوی منتقدان دریافت نکرد تا با این پشتوانه تصمیم به اکرانی جمع و جور در مدیوم آنلاین بگیرد.
فیلمنامه حمال طلا شاید در ابتدا ایده نسبتا خوبی داشته باشد، اما این ایده پیچیده نیست، اتفاق گره هیجان انگیزی را برای مخاطب رقم نمیزند، مهمترین مشکل فیلمنامه در کنار روان بودن داستان این است که نقاط عطف جذابی ندارد و مخاطب هیچگاه به قول معروف روی صندلی خود میخکوب نمیشود.
فیلمنامه هرچند در دیالوگ نویسی خوب پیش رفته، اما در جای جای اثر رنگی از بی انگیزگی در متن دیده میشود، نویسنده خواسته تا موضوعی اجتماعی و بکر را سوژه قرار دهد، اما نگاهی سطحی به آن داشته هیچ چیز را به عمق نمیبرد.
کاراکترها مشکلات پیرامون خود را دارند، اما نکته آنجاست این مشکلات بارها و بارها در فیلمهای دیگر تکرار شدند و به نوعی مخاطب دیگر با بردن کاراکتر به حومه شهر و زندگی زاغه نشینی به وجد نمیآید. این فیلم هرچند تلاشی بر سیاه نمایی مرسوم فیلمهای اجتماعی ندارد، اما به نوعی توان و قوت یک فیلم سرپا را هم از خود نشان نمیدهد.
شاید یکی از نقاط قوت اثر گروه بازیگران «حمال طلا» باشد، گروهی که هر چند چهره نیستند، اما از یکدستی خوبی برخوردارند، سعید آقاخانی به عنوان شناخته شدهترین عضو سینمایی نقش قابل قبولی اجرا کرده و، اما در هر صورت متن تا حدی دست و پای بازیگر را هم بسته است.
عدم رسوخ کاراکترها در اثر، برخورد سطحی با آنها، پرداخت نامناسب و نداشتن پیشینه صحیح باعث شده تا شخصیتهای فیلم همه در سطح بمانند، عاملی که آنها را باورپذیر نمیکند و به نوعی مشکلات آنها را کاملا مصنوعی جلوه میدهد، شاید اوج عدم شخصیت پردازی صحیح را در کاراکتر «ژاله صامتی» میبینیم، کاراکتری که حذفش از اثر یا قرار دادن یک پیرمرد، یا هر فرد دیگری در آن تغییری ایجاد نمیکند.
از لحاظ کارگردانی هم به واسطه حضور طولانی مدت در مقام فیلمبردار، اصلانی قابهای روان و سادهای را در نهایت ظرافت ایجاد کرده، اما همچنان آن جادو مورد نظر سینما در فیلم «حمال طلا» دیده نمیشود، شاید مخاطب سینما قبل و بعد تماشای این فیلم تغییری در خود احساس نکند، تنها نکته دریافت برخی اطلاعات درباره تعمیرات طلا و مشکلات این قشر است.