آرنولد، مجسمه سازی که در کودک ناشنوا شد
- برای آشنایی با زندگی جسمه سازی که در شش ماهگی شنوایی خود را از دست داد، گزارش زیر را بخوانید.
هیلیس آرنولد در دهم ژوئن ۱۹۰۶ م در بیچ، واقع در داکوتای شمالی متولد شد. در شش ماهگی به دلیل مننژیت مربوط به ستون فقران شنوایی خود را از دست داد. دوازده سال نخست زندگیاش را در یک مزرعه سپری کرد و تحت آموزش رسمی قرار نگرفت.
والدین آرنولد، به دلیل ناشنوایی او و همچنین به این دلیل که میخواستند او از آموزش گفتاری برخوردار شود و در آن زمان چنین آموزشی برای کودکان ناشنوا در داکوتای شمالی وجود نداشت، او را به مدرسه نفرستادند. علاقه آرنولد به مجسمه سازی در ده سالگی بروز کرد و او مناظر مزرعه را با گل میساخت. مادرش که به علاقه او پی برده بود، گل رس مجسمه سازی برای او تهیه کرد که خود عاملی شتاب دهنده به فعالیت دراز مدت و سازنده او نیز بود.
تحصیلات رسمی آرنولد، با نقل مکان خانوادهاش به مینه پولیس مینه سوتا در سال ۱۹۱۸ م آغاز شد. وی در آنجا به مدرسه دولتی میرفت و پس از پایان تحصیل در دبیرستان مرکزی مینه سوتا و در سال ۱۹۳۳ م توانست از دانشگاه مینه سوتا دانش آموخته شود.
وی همچنین در مدرسه هنرهای مینه پولیس و آکادمی هنرهای کرانبورک به پیکرتراش معروف، کارل ماینز کمک میکرد و با هم تحقیق میکردند. وی در سال ۱۹۳۸ م به عنوان استاد مجسمه سازی به عضویت هیئت علمی دانشکده مونتی چلو در آمد.
آرنولد، طرفدار سمبولیسم است و هنر وی تا اندازهای نیز مدیون اکسپرسیونیسم است این سبک هنری، در بر دارنده افکار فردی هنرمند و ابراز روحیات و عقاید درونی اوست. سمبولیسم، در مجسمههای بسیار انتزاعی آرنولد، اغلب آن چنان واضح نیست، اما هیچگاه به طور کلی از آثار وی محو نمیشود؛ چرا که او معتقد است هنر باید باعث بروز واکنشی عاطفی در بیننده اثر شود. با آنکه آرنولد از هنر صرفا انتزاعی و غیر سمبولیک، بیزار است، اما نقطه مخالف آن و به عبارت دیگر، تقلید دقیق از زندگی را نیز نمیپسندد.
به عقیده آرنولد، این سبک تقلیدی فاقد شکل و قالب است و در پیکرههای ساخته دست او هیچ عضله و زرد پی واضحی به چشم نمیخورد. به تصور او، هنر باید محملی باشد برای برانگیختن علاقه بیننده به دنیای فرم، رنگ و خط، سه مولفه اصلی هنر.
اثر خداوند، چوپان من است، نمایانگر ویژگیهای پیکرههای ساخته دست آرنولد است این مجسمه که در باغ کاردینال جوزف ریتر در سن لوئیز در میزوری نصب شده است، از سنگ مرکز جورجیا ساخته شده و دو متر و چهارده سانتی مترارتفاع دارد. این مجسمه، نمایانگر ویژگیهای خداوند از نظر آرنولد در هنر اوست؛ آن هم در قالبی رمز گونه و عارفانه. این هنرمند در نظر دارد بینندگان با حرکت به دور مجسمه و نگاه کردن به آن از زوایای مختلف، احساسات متفاوتی، چون: تحسین، قضاوت و حمایت بیایند.
آرنولد به همه روشهای سنتی مجسمه سازی، آثاری را خلق کرده است، اما شیوههای نوین را نیز تجربه کرده است. برای نمونه، او تنها پیکر تراش برجستهای است که از وسیله، نسبتا جدید آلومینیوم شکل پذیر استفاده چشمگیری میکند. در این روش، در ساخت لولهها و میلههای فلزی، گالوانیزه کردن صفحههای توری و صفحههای برنجی، از مشعل استیلین استفاده میشود و سپس قالبهای توری شکل گرفته به دست هنرمند با آلومینیوم شکل پذیر پوشانده میشود.
آرنولد، برای آموختن این شیوه غیر معمول، آن قدر آموزش دید و تمرین کرد که به صنعتگری ماهر و جوشکاری چیره دست بدل شد. او همچنین به تحقیق در ریخته گری رزین پلی استر در مقیاس فراوان و افزون بر این درباره آلومینیوم شکل پذیر به مطالعات تجربی مبادرت کرده و به بررسی درباره مدل سازی در ریخته گری رزین پلی استر پرداخت.
او در سال ۱۹۸۸ م بدرود حیات گفت.
انتهای پیام//