آشنایی با ژانس، اخترشناس فرانسوی
- پیئر ژول سزار ژانس در ۲۲ فوریه ۱۸۲۴ در فرانسه متولد شد و در ۲۳ سالگی دسامبر ۱۹۰۷ از دنیا رفت. تخصص وی در اخترشناسی فیزیکی، طیفبینی و عکاسی بود.
ژانس در خانوادهای فرهیخته متولد شد. پدرش در اصل بلژیکی و موسیقیدان بود. حد مادری او، پل گیوم لو موئان، معمار بود. در اوان کودکی حادثهای سبب لنگی دائم وی شد. به این علت خانهنشین شد و هرگز در مدرسه حضور نیافت. مشکلات مالی وی را مجبور کرد تا با سن و سال کم کار کند. از ۱۸۰۴ تا ۱۸۴۸ در بانک کار میکرد. در آن زمان وقت خودر ا صرف تکمیل تحصیلاتش کرد و گواهینامه تحصیلات متوسطه را در ۲۵ سالگی گرفت.
ژانس به دانشگاه پاریس وارد شد و در ۱۸۲۵ مدرک کارشناسی علوم را دریافت کرد. سپس در مقام جانشین معلم در یک دبیرستان شغلی به دست آورد. در ۱۸۵۷ در مأموریتی رسمی به پرو فرستاده شد تا وضعیت خط استوای مغناطیسی را بررسی کند. او در آنجا به اسهال خونی شدیدی مبتلا و مجبور شده به فرانسه برگردد، در آنجا پذیرفت که برای خانواده اشنایدر که مالک کارخانه آهن و پولاد در لو کروزو بودند معلم سرخانه شود.
نخستین کار علمی ژانس بررسی جذب حرارت تابشی در محیطهای چشم بود. او روشن ساخت که این محیطها فقط برای پرتوهای بصری شفافاند و کانونی شدن تابش گرمایی اثر زیانباری بر شبکیه ندارد؛ زیرا نُه دهم این تابش جذب میشود. این کار موجب حصول درجه دکتری علوم برای وی در سال ۱۸۶۰ شد.
در واقع کار او اهمیت علمی حقیقی نداشت؛ این نتیجهگیری به علت مایع بودن محیطهای جذب که عیناً خواص آب را دارند غیر منتظره نبود. با وجود این، به سبب شیوهای که در آن ژانس به قبول کردن این کار سوق داده شده بود جالب توجه است. در سراسر زندگی، هر گاه پدیدهای حس کنجکاوی او را برمیانگیخت، بیدرنگ آن را مورد بررسی قرار میداد. در مورد کوره بلند، ژانس آزمایش ظریفی را تکمیل کرد که به ویژه، اندازهگیری تابشهای ضعیف را با انطباق مناسب با ترموپیل «مِلونی» عمل میساخت و او در کمتر از شش ماه قسمت اساسی تحقیق خود را به انجام رساند. وی خط سیر خود را به سوی اخترشناسی فیزیکی متوجه ساخت.
ژانس در ۱۸۶۲، به پاریس آمده بود تا با ا. فالین از «دانشکده پزشکی»، در مورد ساختمان یک اوفتالمو سکوپ (اسباب مخصوص معاینه داخل چشم و شکبیه) کار کند، رصدخانه کوچکی بر پشت بام مسطح خانه برپا کرد. او سپس کار درباره ماهیت برخی از نوارهای تاریک در طیق خورشید که بروستر مطرح کرده بود را آغاز کرد.
این نوارها به ظاهر نامنظماند و بیشتر در مواقع طلوع و غروب خورشید قابل مشاهدهاند. ژانس برای این منظور طیفی ساخت که توان پاشندگی زیادی داشت و آن را به وسیلهای برای تنظیم شدت نور مجهز کرد. در ۱۸۶۲ اثبات کرد که این نوارهای طیفی در پرتوها تحلیل میروند و وجودشان دائمی است.
سال بعد در ایتالیا ثابت کرد که شدت خطوط روشن طیف در طول روز به صورت چگالی جو زمین که از آن عبور کرده است تغییر میکند. مبدأ زمینی پدیده به اثبات رسیده است. بنابراین، ژانس نام «پرتوهای زمینی» برآنها نهاد. در ۱۸۶۳، با رفتن در ارتفاع ۲۷۰۰ متری کوههای آلپ ثابت کرد که شدت پرتوهای زمینی در کوهستانها کمتر میشود.
او توانست وجود بخار آب در جو مریخ را اعلام کند. اقدام دیگر وی شناسایی ساختار خورشید بود. ژانس در مدت توقفش در سمیلا، نخستین طیفنمای خورشیدی (اسپکتروهلیوسکوپ) را ابداع کرد.
ژانس، در مدت مأموریتهایش، برای عملی ساختن تحقیقات، کمک هزینههای رسمی دریافت میکرد. علاوه بر این، در ۱۸۶۵ به استادی فیزیک در «مدرسه معماری خاص» (Ecole speciale d. Architeccture) منصوب شد.
ژانس در دولت فرانسه رصدخانهای برای اخترشناسی فیزیکی برپا کرد. ژانس در آنجا ماند و این محل به وی واگذار شد. مشهورترین طرح ژانس در زمان حضور او در مودون، اطلس عکسهای خورشیدی بود.
این اطلس که سرگذشت سطح خورشید را سالنهای متمادی خصاله میکرد، مرکب از گزیدهای از عکسهایی بود که در این سالها گرفته شده بودند. ژانس دستگاه عکسبرداری از خورشید (فتوهلیوگراف) را که خود ساخته بود به کار میبرد، وی از مزایای رصد در ارتفاقات زیاد آگاهی داشت. در ۱۸۸۸ به ارتفاعات مون بلان و پناهگاه گران موله واقع در ارتفاع ۳۰۰۰ متری رفت.
سن او و لنگیدنش به وی اجازه صعود تا آن ارتفاع، بویژه در آن فصل را نمیداد. بنابراین، وسیله نقلیهای مشتکل از یک صندلی، که درون نردبانی افقی کار گذاشته شده بود، اختراع کرد که بابرها آن را حمل میکردند. در این وسیله، قسمت بالایی بدن وی میان دو پله نردبان قرار میگرفت، به طوری که، بازوانش را روی دو تیر جانبی نردلان قرار میدادند. هرچند رصدخانه ژانس در مقابل سختیهای زمستان مقاومت نکرد، ولی او با انرژی و شهامت پایدار خود نمونه باشکوهی بنیاد نهاد.
در سال ۱۸۹۷ هیئت اعزامی سالیانه مون بلان دست به کار تعیین ثابت خورشیدی شد. ژانس ساق پایش روی پلکان گنبد در مودون شکسته بود و نمیتوانست صعود را اداره کند. با وجود این، برای سازمان دادن کارهای همکارانش، ترتیبی داد که روی تخت روان (برانکارد) به شامونی برده شود. او در آن موقع ۷۳ ساله بود.
معروفترین نمونه روح مخاطره طلب ژانس در خلال جنگ فرانسه و پروس رخ داد. او قصد داشت کسوف ۱۸۷۰ را در الجزایر رصد کند.
ژانس حتی در زمینههایی که در آنها تخصصی نداشت، بینشی شگفتآور از خود نشان میداد. وی در سال ۱۸۶۵، در دورهای مخصوص معماران، اصول روشنسازی مؤثر را شرح داد. در همین موقع مانع ساختمانهای آپارتمانی در برابر نفوذ صدا را توصیه کرد.
ژانس از شروع فعالیتهای علمی خود شهرت بینالمللی کسب کرد. در ۱۸۷۳ به عضویت فرهنگستان علوم و در ۱۸۷۵ به عضویت دفتر طولها انتخاب شد و عضو فرهنگستانهای رُم، بروکسل، سن پترزبورگ، ادینبراو ایالات متحده بود. او وظایف خود را در مقام مدیر رصدخانه مودون تا هنگام مرگ که در اثر احتقان ریوی بود به انجام رساند. او نوشت: «مشکلات زیادی وجود ندارند که نتوان با اراده استوار و تمهیدات لازم برآنها فایق آمد.»
منبع: کتاب دایرة المعارف نوابع و مشاهیر معلول ایران و جهان