دعوت به یک عروسی عجیب + عکس
خبرگزاری میزان : پدر شهید غواص حسینعلی بالویی گفت: 29 سال است که تقریبا هر ماه خواب حسینم را میبینم، میدانستم که او روزی برمیگردد، انگار که زنده است و حال مرا میفهمد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از شهیدنیوز؛ اصغر بالویی اظهار کرد: تاریخ دقیق تولد پسرم را نمیدانم اما او متولد 49 است و در سال 65 به عملیات کربلای چهار اعزام شد، او با چند تن از دوستانش به جبهه رفت که شهید یحیی آشکاران یکی از آنها بود.
وی افزود: پس از پایان عملیات کربلای چهار، پیکر شهید یحیی آشکاران به وطن بازگشت و پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای بهشهر خاکسپاری شد، من همان زمان احساس کردم که حسینعلی نیز شهید شده و روزی برمیگردد، برای همین هم کنار قبر شهید آشکاران را برای پسرم خالی گذاشتم تا روزی که بازگردد! 29 سال جای او کنار همرزمش خالی مانده بود.
این پدر شهید که بسیار آرام و با طمأنینه به سئوالات فارس پاسخ میداد، گفت: 65 سال است که از خدا عمر گرفتهام و 29 سال است که تقریبا هر ماه خواب حسینم را میبینم، میدانستم که او روزی برمیگردد، انگار که زنده است و حال مرا میفهمد.
پدر شهید بالویی درباره اخلاق و رفتار این شهید افزود: نمیدانم چه بگویم، هرچه بگویم کم است، اهل مسجد و نماز جمعه بود، یک پایش مدرسه و یک پایش در مسجد بود، روزهای جمعه سر کار بنایی میرفت تا پول تو جیبی داشته باشد و به ما هم کمک کند.
وی با بیان اینکه حسینعلی نخستینبار کلاس پنجم ابتدایی بود که به جبهه رفت، افزود: خیلی اصرار کرد که «پدر! رضایت بده من هم به جبهه بروم چون آقا پیغام میدهد و خوب نیست در خانه بمانم، باید بروم و برای ناموس و وطنم بجنگم».
دعوت به یک عروسی عجیب+عکس
پدر شهید بالویی ادامه داد: آخرین بار که رفت، کلاس سوم راهنمایی بود، رفت و مفقودالاثر شد تا اینکه خبر پیدا شدن غواصهای شهید را شنیدم، بدون اینکه کسی از من دعوت کند، روز 18 ماه مبارک رمضان به تهران و معراجالشهدا رفتم، شب نوزدهم آنجا بودم و میدانستم که حسین من در یکی از همین تابوتها است.
این پدر شهید افزود: شب احیا، حسینعلی را در خواب دیدم که به من مژده داد در جمع این شهداست و نباید نگران باشم، سحرگاه بیدار شدم و وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم، تا ظهر 19 رمضان کنار تابوتها در معراجالشهدا ماندم و بعد از ظهر به سمت بهشهر حرکت کرد.
وی درباره اینکه آیا در آن لحظه، خوابش را برای کسی تعریف کرده است، پاسخ داد: درباره خوابی که دیدم با کسی صحبت نکردم، چون میخواستم اطمینان حاصل کنم که خوابم درست است، 27 ماه رمضان بود که به ما خبر دادند باید برای انجام آزمایشات تشخیص هویت به تهران برویم و رفتیم.
پدر شهید غواص بهشهری گفت: وقتی که حسینعلی شناسایی شد، دلم بیشتر آرام شد، خیلی خوشحال هستم و این شهادت را به تمام ملت ایران، خانواده خودم و خود حسینعلی تبریک میگویم، او فقط مال ما نیست، مال همه مملکت است.
پدر شهید بالویی درباره اینکه شهدای غواص را با دستهای بسته میبیند، گفت: جنایتهای صدام را همه میدانند، آنها بویی از انسانیت نبرده و نمیتوانستند بفهمند که جوانان و نوجوانان بسیجی ایران عاشق شهادت هستند و اگر دست و پایشان را ببندند، عشق آنها به ولایت و اهداف مقدسی که برای رسیدن به خدا دارند را نمیتوانند ببندند.
وی ضمن اینکه از جوانان امروز کشورمان خواست تا راه شهدا را ادامه دهند، افزود: حسینعلی به ما وصیت کرد که نماز جمعه را ترک نکنید، با مردم باشید، با افراد بد راه نروید و با آدمهای خوب باشید و تاکید داشت که وحدت را حفظ کنید.
پدر شهید غواص حسینعلی بالویی در پایان گفت: شب 22 و روز 23 مردادماه برای پسرم حنابندان و عروسی داریم و همه ملت ایران دعوتاند.
منبع : شهید نیوز
وی افزود: پس از پایان عملیات کربلای چهار، پیکر شهید یحیی آشکاران به وطن بازگشت و پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای بهشهر خاکسپاری شد، من همان زمان احساس کردم که حسینعلی نیز شهید شده و روزی برمیگردد، برای همین هم کنار قبر شهید آشکاران را برای پسرم خالی گذاشتم تا روزی که بازگردد! 29 سال جای او کنار همرزمش خالی مانده بود.
این پدر شهید که بسیار آرام و با طمأنینه به سئوالات فارس پاسخ میداد، گفت: 65 سال است که از خدا عمر گرفتهام و 29 سال است که تقریبا هر ماه خواب حسینم را میبینم، میدانستم که او روزی برمیگردد، انگار که زنده است و حال مرا میفهمد.
پدر شهید بالویی درباره اخلاق و رفتار این شهید افزود: نمیدانم چه بگویم، هرچه بگویم کم است، اهل مسجد و نماز جمعه بود، یک پایش مدرسه و یک پایش در مسجد بود، روزهای جمعه سر کار بنایی میرفت تا پول تو جیبی داشته باشد و به ما هم کمک کند.
وی با بیان اینکه حسینعلی نخستینبار کلاس پنجم ابتدایی بود که به جبهه رفت، افزود: خیلی اصرار کرد که «پدر! رضایت بده من هم به جبهه بروم چون آقا پیغام میدهد و خوب نیست در خانه بمانم، باید بروم و برای ناموس و وطنم بجنگم».
دعوت به یک عروسی عجیب+عکس
پدر شهید بالویی ادامه داد: آخرین بار که رفت، کلاس سوم راهنمایی بود، رفت و مفقودالاثر شد تا اینکه خبر پیدا شدن غواصهای شهید را شنیدم، بدون اینکه کسی از من دعوت کند، روز 18 ماه مبارک رمضان به تهران و معراجالشهدا رفتم، شب نوزدهم آنجا بودم و میدانستم که حسین من در یکی از همین تابوتها است.
این پدر شهید افزود: شب احیا، حسینعلی را در خواب دیدم که به من مژده داد در جمع این شهداست و نباید نگران باشم، سحرگاه بیدار شدم و وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم، تا ظهر 19 رمضان کنار تابوتها در معراجالشهدا ماندم و بعد از ظهر به سمت بهشهر حرکت کرد.
وی درباره اینکه آیا در آن لحظه، خوابش را برای کسی تعریف کرده است، پاسخ داد: درباره خوابی که دیدم با کسی صحبت نکردم، چون میخواستم اطمینان حاصل کنم که خوابم درست است، 27 ماه رمضان بود که به ما خبر دادند باید برای انجام آزمایشات تشخیص هویت به تهران برویم و رفتیم.
پدر شهید غواص بهشهری گفت: وقتی که حسینعلی شناسایی شد، دلم بیشتر آرام شد، خیلی خوشحال هستم و این شهادت را به تمام ملت ایران، خانواده خودم و خود حسینعلی تبریک میگویم، او فقط مال ما نیست، مال همه مملکت است.
پدر شهید بالویی درباره اینکه شهدای غواص را با دستهای بسته میبیند، گفت: جنایتهای صدام را همه میدانند، آنها بویی از انسانیت نبرده و نمیتوانستند بفهمند که جوانان و نوجوانان بسیجی ایران عاشق شهادت هستند و اگر دست و پایشان را ببندند، عشق آنها به ولایت و اهداف مقدسی که برای رسیدن به خدا دارند را نمیتوانند ببندند.
وی ضمن اینکه از جوانان امروز کشورمان خواست تا راه شهدا را ادامه دهند، افزود: حسینعلی به ما وصیت کرد که نماز جمعه را ترک نکنید، با مردم باشید، با افراد بد راه نروید و با آدمهای خوب باشید و تاکید داشت که وحدت را حفظ کنید.
پدر شهید غواص حسینعلی بالویی در پایان گفت: شب 22 و روز 23 مردادماه برای پسرم حنابندان و عروسی داریم و همه ملت ایران دعوتاند.
منبع : شهید نیوز
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *