«جای من اینجاست» روایتی از زندگینامه شهید عباس هادیان دولتآبادی
- کتاب«جای من اینجاست» ۹ فصل دارد و با لحنی صمیمی خواننده را با سرگذشت قهرمانی همراه میکند که روزی آرزو داشت مثل جهانپهلوان تختی باشد و امروز اگر بهتر از او نباشد، کمتر هم نیست. وقتیکه فرودگاه مهرآباد بمباران شد، عباس هم از همان دقایق اولیه تصمیم گرفت که همهچیز را رها کند و به جبهه برود. در آن روزها میتوانست در تهران بماند و هنوز به شغل پردرآمدش ادامه بدهد و از آب گلآلود جنگ برای خود ماهی بیشتری بگیرد، اما عباس به همه مال و اموالی که داشت و میتوانست بیشتر از آن به دست بیاورد، پشت پا زد و در قدم اول پاسدار شد. او رسم مردانگی را در روزهای سختی برای میهنش بهجا میآورد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: حاج همت ۶ صبح ۴ مرداد، با فرمانده گردانها و معاونهایشان جلسه توجیهی گذاشت. عباس هادیان هم بهجای حاجیپور که از ناحیه پا مجروح شده بود و برگشته بود عقب، فرمانده گردان عمار شد. همت در جلسه، تذکرات لازم و اشکالات مرحله سوم عملیات را توضیح داد. شبِ همان روز، حاج همت با فرمانده گردانها ازجمله عباس با یک تویوتا استیشن از اهواز به سمت خط مقدم جبهه حرکت کردند تا محور شمال پاسگاه زید را شناسایی کنند.