چه کسانی مخالف اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی بودند؟
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از مشرق؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با روندی کاملا
مردمسالارانه به تصویب رسید و نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی برای
تدوین این قانون در انتخاباتی که در 12 مرداد ۵۸ برگزار شد، انتخاب شدند.
در این انتخابات كانديداهاي حزب جمهوري حائز اكثريت آراء شدند. به عنوان
مثال، در تهران هر ده كانديداي حزب جمهوري به مجلس راه يافتند. پس از آن،
مجلس خبرگان در روز ۲۸ مرداد ۵۸ با حضور ۷۲ نماينده از سراسر ايران (از
جمله ۴۲ مجتهد) و با قرائت پيام امام خمینی (ره) كار خود را آغاز كرد. در
نهایت قانون اساسي جمهوري اسلامي توسط مجلس بررسي نهايي و پس از سه ماه شور
و تشكيل ۶۷ جلسه رسمي علني در ۱۷۵ اصل تنظيم شد و در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ به تصويب
مردم رسيد. اين قانون نخستين تجربه تلفيق حقوق اساسي جديد با قوانين فقه
شيعي در قالب يك حكومت اسلامي بود. یکی از موارد مهم و چالشبرانگیز قانون
اساسی بحث ولایت فقیه و تصویب آن در قانون اساسی بود. این اصل مخالفان
زیادی در مجلس خبرگان قانون اساسی و در بیرون این مجلس داشت و احزاب و
افراد زیادی با این اصل به مخالفت پرداختند. در ادامه به بررسی مخالفان
تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی خواهیم پرداخت. -1
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=12266 -2
http://www.mashreghnews.irhttps://www.mizan.news/news/430699 -3 http://www.ensani.ir/fa/content/11394/default.aspx - مبانی و مستندات قانون اساسی، صص 200-201.4 5- همان، ص
202. - همان، صص 198-199.6 7- مشروح مذاکرات قانون اساسی، ج 1، ص 609. -8 http://www.ensani.ir/fa/content/11394/default.aspx
مجلس خبرگان قانون اساسی
الف) احزاب و گروههای مخالف تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی
1. نهضت آزادی
نهضت
آزادی در انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان قاطعانه شکست خورد. قانون
اساسیای که توسط مجلس خبرگان دور اول در حال تهیه بود، اسلام را معیار
قوانین قرار داده بود. بهویژه پس از آنکه اصل «ولایت فقیه» به تصویب رسید
اعضای دولت موقت با دیدن حرکت مکتبی و رو به جلوی مجلس خبرگان، توطئه
انحلال مجلس خبرگان را پیریزی کردند.
در این میان، آیت الله قدوسی
دادستان کل انقلاب اسلامی، پرده از توطئهای دیگر از جانب دولت موقت
برداشت. وی نامهای را که از دفتر کار شخصی امیر انتظام بدست آمده بود را
در اختیار رسانهها و مطبوعات قرار داد؛ نامه به خط امیرانتظام بود. این
نامه، حاوی طرح انحلال خبرگان بود که از جانب امیر انتظام ارائه شده و
موافقت بسیاری از اعضای دولت موقت را نیز جلب نموده بود.
دولت موقت
در همین زمان حضرت امام نیز در برابر توطئه دولت موقت برای انحلال خبرگان قاطعانه موضعگیری کرده و فرمودند:
«قضیه
طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت مطرح شد، بعد هم
معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بود و آن مسائل آن وقت. آمدند آقایان پیش
ما، همین آقایان بازرگان و رفقایش، و گفتند، خیال داریم این مجلس را منحلش
کنیم. من گفتم، شما چکاره هستید اصلش که میخواهید این کار را بکنید؟ شما
چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشید، بروید سراغ کارتان
وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند.» (1)
2. سازمان مجاهدین خلق(منافقین)
مسعود
رجوی، رهبر سازمان مجاهدین، نامزد مجلس خبرگان قانون اساسی گردید، اما
با تمام کوشش و تلاش احزاب و اشخاص موافق با او و تبلیغات دامنهدار اعضا و
هواداران سازمان، بیشتر از ۲۹۷۷۰۷ رأی نیاورد و به مجلس خبرگان قانون
اساسی راه نیافت. همین شکست عاملی در مخالفت سازمان با مجلس مذکور و
قانون اساسی تنظیم و تدوینشده آن مجلس گردید.
این
گروه همچنین ضمن تلگرافی در تاریخ 13/8/58 به مجلس خبرگان، نسبت به طرح
مسئله ولایت فقیه اعتراض و ادعا کرد مگر همیشه رهبری چون امام وجود خواهد
داشت که شما چنین اختیاراتی به ولی فقیه دادهاید؟! و حرف آخر سازمان
درباره قانون اساسی که در نشریه آنها منتشر شد، این بود: «آیا انتظار دارید به مصوبات مجلسی که در آن نظام توحیدی، کفر و زندقه محسوب میشود، عناصر آگاه جامعه رأی مثبت بدهد؟» (2)
3. حزب خلق مسلمان
حزب خلق مسلمان که پیرو کامل آیتالله شریعتمداری
بود، با استناد به مخالفتهای آیتالله شریعتمداری با اصل 110 قانون اساسی
به فعالیتهای بسیار گسترده به ویژه در آذربایجان پرداخت تا با تحریک و
ایجاد راهپیماییهای مخالفت آمیز مردمی مانع از تصویب قانون اساسی و رسمیت
قانونی اصل ولایت فقیه شود. حزب خلق مسلمان در نشریه خود به تاریخ 8 مهر
1357 چنین نوشت:
«گروه حاکم
باید بداند که یک ورق پاره ولو نام مقدس قانون اساسی را با خود بکشد دردی
دوا نخواهد کرد. هیچ نهاد قانونی تا پشتوانهای ملی و مردمی آن را تأیید
نکند در یک حکومت دمکراسی ضمانت اجرا نخواهد داشت و ایران نیز دیکتاتوری را
تحمل نخواهد کرد.»
مهدی بازرگان در کنار آیت الله شریعتمداری
نشریه خلق مسلمان در 4 آذر 1358 بزرگترین تیتر صفحه اول خود را چنین انتخاب کرد: «شرکت در رفراندوم مشروط به تجدید نظر در قانون اساسی است» و حزب با استناد به نظرات آیتالله شریعتمداری در اطلاعیهای موضع خود را چنین اعلام داشت:
«متن
تهیه شده قانون اساسی طبق اعلام وزارت کشور در روزهای 11 و 12 آذر به
رفراندوم گذاشته خواهد شد. حزب خلق مسلمان اعلام میدارد در مراجعه به متن
تهیه شده در مجلس خبرگان ملاحظه میگردد صراحتی در مورد حاکمیت ملت به چشم
نمیخورد و متن مزبور با ایرادات، تناقضات و ابهامات گوناگون خود فاقد
مشخصات لازم برای اطلاق نام قانون اساسی در آن میباشد. حاکمیت ملت با
اختیاراتی که به رهبر تفویض شده عملا نقض خواهد گردید. پس به متنی که مواد
آن یکدیگر را نقض میکنند چگونه میتوان رأی داد؟ در این متن تمام قدرتها
در اختیار یک فرد قرار گرفته که در مقابل هیچ کس مسئول نیست و مسئولیتها
به عهده کسانی گذاشته شده که فاقد قدرت لازم و متناسب با مسئولیت خود
میباشد.» (3)
ب) افراد حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی و مخالف با اصل ولایت فقیه
مجلس
خبرگان قانون اساسی از افراد دارای سلایق مختلف تشکیل شده بود و برخی از
اعضای آن با تصویب اصول مربوط به ولایت فقیه در قانون اساسی مخالف بودند و
این مخالفت خود را نیز ابراز کردهاند، البته در این قسمت به برخی افراد که
مخالف اختیارات فقیه بودهاند، اشاره نخواهد شد و تنها افرادی را مطرح
خواهیم کرد که مخالف اصل ولایت فقیه بودهاند. در ادامه به استدلالهای
مخالفان و جوابهایی که به آنان داده شده است، بیان خواهد شد.
1. رحمت الله مقدم مراغهای، نماینده استان آذربایجان شرقی
مقدم
مراغهای در مخالفت با اصل پنجم قانون اساسی میگوید: این اصل حاکمیت را
در انحصار طبقة خاصی به نام روحانیت قرار داده است و به فقها امتیاز بخشیده
است، در حالی که حاکمیت از آن همة مردم است. نباید استبدادی در پوشش دین
برقرار کرد. مردم ایران رشید هستند و حکومت را در دست طبقة خاص نمیپذیرند.
مقدم مراغهای(نفر اول از راست) در کنار آیت الله شریعتمداری
2. سید احمد نوربخش، نماینده استان چهارمحال و بختیاری
در
توضیح و تشریح سخنان مقدم مراغهای اضافه میکند: در قانون اساسی باید
مسئولیت را به مردم داد. مردم باید بیدار و به وظایف اسلامی و ملی خود آگاه
شوند و به هیچ طبقه یا دسته و هیچ مبدأیی به جز خدا و بعد هم مردم نباید
تکیه کرد و امتیاز خاصی داد. تاریخ نشان داده که تمرکز قدرت بالاخره فساد
به وجود میآورد. چه ضمانت اجرایی وجود دارد که فقها بیست سال بعد، با این
روش جدید و در صورت تمرکز قدرت در این گروه، با فقهای صادق و صمیمی و
رهبران امروزی تفاوت نداشته باشند و عناصر فرصتطلب که همواره به دنبال
موقعیت و قدرت میروند، خود را به این لباس ملبس ننمایند و روحانیت و اسلام
را به بیراهه نکشند؟ فقیه، عالم، کارگر، دهقان، روشنفکر، دانشگاه و هر
طبقه دیگر این حق را دارد که خود را برای هر پستی مطرح کند. بنابراین،
نباید امتیاز خاصی برای گروهی در قانون اساسی قائل شد. فقیه هم مانند
دیگران خود را برای هر پستی کاندیدا نماید و مسلما هر فقیه و عالمی که خوب
عمل کند، به طور طبیعی مورد تأیید مردم قرار خواهد گرفت.
در پاسخ به
این شبهه شهید بهشتی اینگونه پاسخ میدهد: آیا اصل پنجم میخواهد
آزادیها را از بین ببرد؟ میخواهد حکومت را در اختیار قشر و طبقه معینی
قرار دهد؟ مثلا میخواهد بگوید از این پس نخست وزیر و رییس جمهور و وزرا،
همه باید روحانی و معمم باشند؟ هرگز.
وی همچنین بر ولایت فقیه را، که
چیزی جز ولایت و رهبری متخصص در یک جامعه مکتبی نیست، تشریح و تأکید میکند
و میافزاید که این شخص با این خصوصیات، بدون رأی اکثریت مردم نمیتواند
اداره جامعه را به دست گیرد. ولایت فقیه تحمیلی نیست و کسی نمیتواند با
عنوان فقیه عادل، خود را به مردم تحمیل کند، بلکه از سوی مردم شناختنی و
پذیرفتنی است.
صحن مجلس خبرگان
بعضی
از نمایندگان تصریح میکنند که فقاهت معیار است، نه روحانیت و فقیه شدن
نیز در انحصار کسی نیست. هر کس بخواهد میتواند برای کسب این تخصص اقدام
کند. تخصصی مانند فقاهت را در بعضی از مناصب شرط کردن، به معنای استبداد و
انحصار نیست. اگر در منصبی، تخصص پزشکی لازم باشد، گفته نمیشود که منصب را
در اختیار پزشکان قرار دادهاید. آیا میتوان به کسانی که تخصص پزشکی را
کسب نکردهاند، اجازه داد برای تصدی منصبی که بدون برخورداری از تخصص پزشکی
نمیتوان از عهده آن برآمد، اقدام کنند؟ (4)
3. عزت الله سحابی، نماینده استان تهران
سحابی
با تشریح دیدگاه رهبران مذهبی مشروطه مبنی بر مشروعیت آرای اکثریت و
حکومتی که در عصر غیبت بر این اساس مبتنی میشود و نظارت بیرونی را جایگزین
نظارت درونی (عصمت) میکند، اظهار میدارد که پیشنویس بر اساس این دیدگاه
تنظیم شده است و اساس ولایت فقیه مربوط به مقام استنباط حکم است، نه مقام
اجرا.
عزت الله سحابی
4. ابوالحسن بنیصدر، نماینده استان تهران
ابوالحسن بنی صدر
5. حمیدالله میرمرادزهی، نماینده استان سیستان و بلوچستان
میرمرادزهی
درباره اصل ولایت فقیه میگوید: این اصل با مسئله آرای عمومی که در اصل
سوم پیشنویس قانون اساسی است و مبنای ادارة حکومت است، منافات دارد. افزون
بر این، با اصل شورا نیز ناسازگار است.
در پایان باید گفت که درباره برخی از
نمایندگان حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی اقوال زیادی وجود دارد که آنها
نیز مخالف اصل ولایت فقیه بودند. بیشترین این اقوال درباره آیت الله
طالقانی، آیت الله مهدی حائری یزدی و حجت الاسلام گلزاده غفوری است. درباره
آیت الله طالقانی باید گفت که ایشان حدود 20 روز پس از شروع کار مجلس
خبرگان فوت کردند و بحثهای زیادی از ایشان در این مجلس وجود ندارد و در
مشروح مذاکرات نیز بحثی درباره ولایت فقیه از ایشان وجود ندارد. آیت الله
مهدی حائری یزدی نیز به خاطر کسالتی که داشتهاند، نطق مفصلی ایراد میکنند
و ضمن عذرخواهی، دیگر در جلسات مجلس خبرگان شرکت نمیکنند، البته در همان
نطق عباراتی از ایشان وجود دارد که نشان میدهد ایشان تاحدی مخالف ولایت
مطلقه فقیه بودهاند.(7) درباره حجت الاسلام گلزاده غفوری نیز بحثی در
مخالفت با ولایت فقیه در قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی به صورت
مشخص وجود ندارد.
ج) دیگر افراد مخالف تصویب ولایت فقیه در قانون اساسی
آیت الله شریعتمداری
پی نوشت:
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.