داورزنی: در رفت و آمد به والیبال حق انتخاب نداشتم/ ریالی پول گم نشده/ ضیایی؟ نقشی در رفتن او نداشتم/ دو سه مربی بزرگ خارجی منتظرند
رئیس فدراسیون والیبال در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری میزان شرکت کرد.
خبرگزاری میزان -
شما پس از ۲ سال دوری از فدراسیون والیبال دوباره به این فدراسیون بازگشتید. در حال حاضر چه ارزیابی نسبت به شرایط والیبال ایران دارید؟
همانطور که شما گفتید ۲ سال بود که من در فدراسیون حضور نداشتم؛ البته یک سال هم سرپرست فدراسیون بودم. با این حال به واسطه حضورم در کنفدراسیون والیبال آسیا و همچنین فدراسیون جهانی والیبال از والیبال دور نبودم. زمانی هم که از فدراسیون والیبال رفتم دخالتی در امور این فدراسیون و تصمیماتی که برای والیبال ایران گرفته شد نکردم. در خصوص شرایط فعلی والیبال ایران هم باید از جهات مختلف آن را مورد بررسی قرار داد. وقتی رشتهای مثل والیبال در مسیر رشد قرار میگیرد و انتظارات از این رشته بالا میرود حتی شکست مقابل تیمی مثل برزیل هم برای مردم غیرقابل قبول است. شما به خوبی میدانید که بین رقابتهای مختلف والیبال تفاوت وجود دارد و کشورها از حضور در هر کدام از این رقابتها هدفی را دنبال میکنند؛ مثلا تیم روسیه در هر تورنمنت با یک ترکیب متفاوت به میدان میرود، اما تیم برزیل بر خلاف روسیه در تمام رویدادها از همه توان خودش استفاده میکند، چون نتیجه گرا است. ایران هم جزو کشورهایی است که از سطح دو والیبال جهان به سطح اول رسیده است. رمز موفقیت والیبال ایران این بود که هر سال با تعداد زیادی از تیمهای خوب دنیا بازی کرد و این خودباوری در بین بازیکنان ایران به وجود آمد. در ابتدا که تیمهای بزرگ دنیا را شکست دادیم این تصور به وجود آمد که این پیروزیها تصادفی است، اما از سال ۲۰۱۳ به بعد به دفعات با تیمهای بزرگ بازی کردیم و هم پیروزی داشتیم و هم شکست. در حال حاضر این باور به وجود آمده که اگر نقاط ضعفمان را از بین ببریم میتوانیم همه تیمهای بزرگ دنیا را شکست دهیم. به نظر من نقطه ضعف والیبال ایران این است که بازیکنان ایران در مقایسه با بازیکنان تیمهای بزرگ دنیا قدرت بدنی لازم را ندارند. این مسئله به ما نشان داد که باید مبنای استعدادیابی را تغییر دهیم. همواره باید به تیم ملی بازیکنان جوان تزریق کنیم و در انتخاب این بازیکنان هم باید نقاط قوت تیمهای بزرگ دنیا را مدنظر داشته باشیم. از الان باید به دنبال جایگزین معروف و موسوی و عبادی پور باشیم تا دچار خلاء نشویم. البته این بازیکنان در چند سال آینده هم میتوانند در تیم ملی بازی کنند، اما لازم است که به فکر المپیکهای بعدی هم باشیم.
آذر سال ۹۵ بود که گفتوگویی با شما داشتم. در آن مصاحبه گفتید که به وزارت ورزش نمیروید؛ اما بعد از مدت کوتاهی به عنوان معاون وزیر ورزش منصوب شدید. از این که به وزارت ورزش رفتید پشیمان نیستید؟
بعضی وقتها شما خودت تصمیمگیرنده نیستید و برایتان تصمیم میگیرند تا در یک حوزه دیگر کار کنید. اگر انتخاب با خودم بود قبول نمیکردم، اما وقتی برای یک هدف والاتر کار میکنی و از شما میخواهند که مسئولیت دیگری را هم بر عهده بگیری باید این مسئولیت را قبول کنی.
در همان زمان هم که معاون وزیر ورزش بودید اینطور به نظر میرسید که همچنان تصمیم گیرنده اصلی در فدراسیون والیبال، شما هستید.
اصلا اینگونه نبود. تنها در یک مورد به عنوان معاون وزیر ورزش، نظر وزارت ورزش را به فدراسیون والیبال ابلاغ کردم و آن هم این بود که تیم ملی والیبال باید در بازیهای آسیایی جاکارتا مدال طلا کسب کند. فدراسیون والیبال تصمیم داشت تیم دیگری را به جاکارتا اعزام کند، اما ما دیدیم که مردم توقع ندارند تیم ملی در بازیهای آسیایی به مدال طلا نرسد. در آن مقطع جلسهای با مسئولان فدراسیون داشتیم و گفتیم که ریسک حضور تیم کمتجربه در بازیهای آسیایی بالا است به همین خاطر باید تیم ملی با همه نفرات اصلی به این رقابتها اعزام شود.
پس از اینکه از فدراسیون والیبال رفتید احمد ضیایی که نایب رئیس شما بود به عنوان رئیس جدید این فدراسیون انتخاب شد. به نظر میرسید این انتخاب با حمایت شما صورت گرفت، اما در ادامه وی با شما دچار اختلاف نظر شد و حتی چندین بار از شما انتقاد کرد.
در یک نظام تصمیمگیری نفر اول بودن با نفر دوم بودن متفاوت است و زمانی که نفر اول هستید باید خودتان پاسخگوی عملکرد و تصمیماتی که میگیرید باشید. من به یک شکل در فدراسیون مدیریت میکردم و آقای ضیایی هم به یک شکل دیگر و طبیعتا این مسئله به این معنی نیست که نسبت به هم موضعی داشته باشیم یا علیه یکدیگر عمل کنیم. دلیلی ندارد کسی که معاون یا نایب رئیس بوده در زمان ریاست هم به همان شکل تصمیمگیری کند، چرا که وقتی نفر دوم هستید تصمیمات شما مبتنی بر تصمیمات رئیس فدراسیون است. این تفاوتها در تصمیمگیری همیشه وجود داشته است.
در همان زمان که ضیایی رئیس فدراسیون بود وی شائبههایی در خصوص سود سامانه پیامکی ۳۰۶۰ مطرح کرد. آیا این شائبهها واقعیت داشت؟
در بحث سامانه پیامکی حتی یک ریال هم در فدراسیون والیبال گم نشد. همه ارقام کاملا مشخص است. همان زمان که این شبهات را شنیدم جلسهای برگزار شد و دوستان هم در این جلسه حضور داشتند و مشخص شد که این حرفها اشتباه است. این که حالا چه بحثهایی مطرح شده اینجا جای خوبی برای بیان آنها نیست.
الان با آقای ضیایی در ارتباط هستید؟
من مشکلی با او ندارم. همانطور که گفتم بین مدیریت افراد تفاوتهایی وجود دارد.
در رفتن او از فدراسیون والیبال نقش داشتید؟
نه، نیازی به این کارها نبود. حتی من بارها از آقای سلطانیفر خواستم اجازه بدهد آقای داوری هم به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور داشته باشد، چون آقای داوری احساس کرده بود حقی از او ضایع شده است و این شائبه به وجود آمده بود که من مخالف کاندبداتوری آقای داوری هستم. به جز آقای داوری، من برای چند کاندیدای دیگر هم از وزیر ورزش خواهش کردم آنها هم بتوانند در انتخابات حاضر باشند. اولویت همه باید منافع ملی باشد. آن چیزی که جامعه میخواست این بود که حال والیبال ایران بهتر شود و مردم متوجه شده بودند که والیبال ایران شادابی و نشاط چند سال قبل را ندارد. به همین خاطر با آقای سلطانیفر صحبت کردم و از او خواستم اجازه دهد به فدراسیون والیبال بروم.
انتخابات فدراسیون والیبال برگزار شد و در حال که پیش بینی میشد شما قاطعانه رئیس فدراسیون شوید، اما تنها ۲۶ رای کسب کردید و جالب اینکه بهنام محمودی ۱۵ رای به دست آورد. خودتان انتظار این تعداد رای را داشتید؟
این اتفاق طبیعی است. این نکته را در نظر بگیرید که داورزنی ده یازده سال رئیس فدراسیون بوده و نتیجه هم گرفته است. این به این معنی نیست که فرد دیگری به جز داورزنی نمیتواند این نتایج را به دست بیاورد. ما سعی کردیم این ریلگذاری که برای اهداف پیشرو انجام گرفته همچنان ادامه پیدا کند، اما وقتی قطار والیبال در حال خروج از مسیرش بود باید تصمیماتی گرفته میشد تا این اتفاق رخ ندهد. مردم تذکراتی میدادند و نگران آینده والیبال بودند و این نگرانی به دغدغهای برای وزارت ورزش تبدیل شد تا مجبور شود تصمیم دیگری بگیرد. من به هیچ عنوان اصلا فکر بازگشت به والیبال را نمیکردم، اما اتفاقاتی که در والیبال رخ داد باعث شد تا به فکر بازگشت به والیبال بیفتم تا شاید بتوانم مشکلات والیبال را حل و فصل کنیم. البته این صحبت من به این معنا نیست که سایر کاندیداها شایسته نبودند.
بعد از برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیون والیبال گفتید که از این تعداد رای سورپرایز شدید. انتظار کسب ۲۶ رای را نداشتید؟
این اتفاق بیانگر این مسئله بود که جامعه والیبال انتظار دارد خون جدیدی به بدنه والیبال ایران تزریق شود و این اتفاق باید در آینده حتما رخ دهد. البته در برخی کشورها در مقاطع طولانی روسای فدراسیونها به فعالیت خودشان ادامه میدهند. کشورهایی همچون ایتالیا و صربستان به این شکل بوده است. من اعتقاد دارم باید فضا را به گونهای مدیریت کرد که افکار نو بتوانند وارد ورزش شوند. البته نباید به دنبال حذف افراد باشیم و باید سعی کنیم همافزایی ایجاد شود و ظرفیتهایی که وجود دارد را حفظ کنیم. ما در خیلی از رشتههای ورزشی این طرفیتها را از دست دادهایم و باید شرایطی فراهم کنیم که هم نیروی جوان پرورش پیدا کند و هم اینکه از افراد باتجربه به بهترین شکل استفاده کرد. البته ریاست فدراسیون جای کسب تجربه نیست. باید از قبل تجربهای وجود داشته باشد تا این تجربه را در اداره فدراسیون استفاده کرد. اختلاف نظر من با برخی در خصوص مدیریت در فدراسیونها در همین زمینه است. اگر شما سابقه مدیریت در این عرصه را نداشته باشی نمیتوانی موفق باشی. کسب تجربه در این مسند برای کشور هزینهبر است. قبل از اینکه من به فدراسیون والیبال بیایم در استانهای مختلف مدیریت کرده بودم و در برخی فدراسیونها هم سابقه مدیریت داشتم و وقتی به فدراسیون والیبال آمدم این فدراسیون محل کسب تجربه برای من نبود. پیشنهاد من به دوستانی که میخواهند در آینده رئیس فدراسیون شوند این است که ابتدا در بخشهای دیگر ورزش و فدراسیون فعالیت کنند تا صاحب تجربه شوند. این تجربه میتوان در هیئتهای استانی، کمیتههای فدراسیون و سمتهای دیگر کسب شود.
اما شما از افشاردوست که در دوره قبلی مدیریت شما در فدراسیون والیبال، دبیر فدراسیون بود در دوره جدید حتی برای سمت دبیری هم استفاده نکردید و افرادی همچون شهرام عظیمی، مهناز شاددل، وحید مرادی، توفیق کابلی، فریبا محمدیان و ... به کار گرفته شدند که والیبالی محسوب نمیشوند.
ما در مدیریت فدراسیون والیبال دو بخش تخصصی و مدیریتی داریم. در بخش تخصصی همچون کمیته استعدادیابی، آموزش و داوری و.. ضرورتا باید از افراد والیبالی استفاده کرد، اما مثلا در هیئت رئیسه فدراسیون نیاز به کسانی داریم که بتوانند به ما کمک کنند. البته ما در هیئت رئیسه افراد والیبالی هم داریم. آقای افشاردوست و آقای میرفخرایی جزو اعضای والیبالی هیئت رئیسه هستند. خانم محمدیان یکی از مدیران باسابقه ورزش است و تجربیاتی دارد که میتواند به ما کمک کند؛ آقای مونسان هم در بحث کلان میتواند به ما کمک کند. ضمن اینکه ما برای هیئت رئیسه فدراسیون والیبال محدودیت داریم؛ یعنی اینکه تنها ۹ عضو هیئت رئیسه میتوانند با حکم وزیر انتخاب شوند و سایر اعضا به صورت افتخاری در هیئت رئیسه حاضر خواهند شد. مهم این است که افراد در هیئت رئیسه حاضر شوند و حرفهایشان را بزنند. هنوز ۹ نفری که برای حضور در هیئت رئیسه از وزیر ورزش حکم میگیرند کامل نشده است. برخی افراد مثل آقای بهنام محمودی و آقای مصطفی کارخانه میتوانند به عنوان افراد صاحبنظر به ما کمک کنند. در حوزه بانوان فدراسیون نباید نگاه جنسیتی وجود داشته باشد. ما نمیتوانیم کمیتههای مجزای بانوان و مردان در داوری و آموزش و سایر حوزهها داشته باشیم. همان قدر که دغدغه مردان را داریم باید دغدغه بانوان را هم داشته باشیم. ضمن اینکه به زودی اساسنامه جدید فدراسیونها اعلام خواهد شد. در این اساسنامه آمده که حدود ۲۵ عضو به مجمع فدراسیون اضافه خواهد شد و این نفرات، افراد منتخب فدراسیون نیستند. در این بخش هم باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم. زمانی باید نگران باشیم که امور تخصصی والیبال توسط غیروالیبالیها انجام شود. ما علاقهمند بودیم که از اهالی والیبال بیشتر استفاده کنیم، اما در صحبتهایی که داشتیم برخی از آنها عنوان کردند که بیشتر تمایل دارند کار فنی کنند تا کار مدیریتی. به نظر من الزامی نیست که در حوزههایی مثل مالی و پشتیبانی از ملی پوشان سابق یا اهالی والیبال استفاده کنیم.
اما بیشتر انتقادها به خاطر انتصاب آقای عظیمی و خانم شاددل به عنوان رئیس کمیته مسابقات و مشاور امور بانوان بود.
خانم شاددل ۱۵ سال در فدراسیون والیبال حضور داشته است.
اما خانم شاددل در سالهای گذشته مسئول دفتر رئیس فدراسیون بوده و نمیشود او را جزو اهالی والیبال قلمداد کرد.
خانم شاددل پل ارتباطی بین حوزه بانوان و رئیس فدراسیون است. کمیتهها تصمیمگیرنده هستند و قرار نیست در خصوص بخشهای تخصصی افراد دیگر تصمیمگیرنده باشند. خانم شاددل نقش مدیر داخلی هم دارد.
نایب رئیس بانوان چه زمانی معرفی میشود؟
سعی میکنیم این اتفاق زودتر رقم بخورد. الان بحث زمینماندهای در حوزه بانوان نداریم؛ چون الان تصمیماتی که در این حوزه گرفته میشود توسط کسانی انجام میشود که تخصص این کار را دارند.
بحث درباره تیم ملی را شروع کنیم. قبول دارید انتخاب کولاکوویچ برای هدایت تیم ملی والیبال انتخاب خوبی نبود؟
زمانی که کولاکوویچ به ایران آمد من رئیس فدراسیون بودم. قرارداد این مربی ۲+۲ بود و قرار بود عملکرد او پس از پایان رقابتهای قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۸ مورد ارزیابی قرار بگیرد. ۳ ماه قبل از اینکه قراداد ۲ سال اول کولاکوویچ به پایان برسد این مربی از فدراسیون والیبال درخواست میکند تکلیفش برای تمدید یا عدم تمدید قراردادش مشخص شود تا بتواند برای آینده مربیگریاش برنامه ریزی کند. این اتفاق دقیقا قبل از رقابتهای قهرمانی جهان رخ داد. این که یک مربی قبل از رقابت مهمی همچون قهرمانی جهان این درخواست را کند کار درستی نیست. فدراسیون هم در این شرایط در دوراهی مانده بود، چرا اگر عنوان میکرد که قرارداد کولاکوویچ تمدید نخواهد شد این موضوع میتوانست روی عملکرد تیم ملی تاثیرگذار باشد؛ بنابراین تصمیم گرفته شد که قرارداد او تمدید شود.
در آن زمان امیرخوش خبر در مصاحبهای عنوان کرد که قرارداد کولاکوویچ تمدید نشده و فقط یک توافقنامه امضا شده است.
نه، قرارداد کولاکوویچ در همان زمان تمدید شد و همه بندهای آن هم مشخص بود. قرارداد ۲ ساله دوم کولاکوویچ تا پایان المپیک بود و وقتی المپیک به تعویق افتاد باید قرارداد کولاکوویچ را تمدید میکردیم. معمولا مربیانی که با تیمهایشان سهمیه المپیک کسب میکنند در المپیک هم به کارشان ادامه میدهند؛ اما ما به دنبال مربی بهتر از کولاکوویچ بودیم و به همین خاطر با تعویق المپیک و لیگ ملتها و همچنین چند برابر شدن قیمت ارز به کولاکوویچ ایمیلی ارسال کردیم مبنی بر اینکه اگر میخواهد مربی تیمی شود میتواند این کار را انجام دهد. کولاکوویچ ۴ ماه حقوق و پاداش صعود به المپیک را از ما طلبکار بود و قول هم دادیم تا پایان ماه می طلبش را پرداخت کنیم که این اتفاق هم رخ داد. اگر با کولاکوویچ ادامه میدادیم ۲ میلیارد تومان ضرر میکردیم که این خسارت زیادی بود. البته عملکرد کولاکوویچ عملکرد قابل قبولی بود. مشکل اینجاست که عملکرد همه مربیان که در چند سال اخیر به ایران آمدند با عملکرد ولاسکو مقایسه میشود. کارنامه کولاکوویچ کارنامه مردودی نبود، اما جامعه والیبال میخواست مربی هدایت تیم ملی را داشته باشد که شبیه ولاسکو باشد. حتی کواچ هم که در ایران بود مخالفان زیادی داشت، در حالی که این مربی رزومه قوی داشت.
شما نشستهای هماندیشی برای انتخاب سرمربی آینده تیم ملی برگزار کردید، اما همزمان در حال مذاکره با ولاسکو هم بودید. به نظر میرسد این جلسات بیشتر جنبه فرمالیته داشت.
این موضوع را قبول ندارم. شما وقتی میخواهی در جلسه بحثی را مطرح کنی باید دستت پُر باشد. نمیشود پیشنهادی داده شود و شما آن را قبول کنی، اما در عمل ببینی که امکان انجام آن وجود ندارد. وقتی قرار است در خصوص مسئلهای تصمیمگیری شود ابتدا باید مقدمات آن فراهم شود. من به عنوان رئیس فدراسیون باید با دست پُر در جلسه حاضر شوم و بتوانم گزینههایی که امکان جذب آنها وجود دارد را ارائه کنم. ضمن اینکه مربی که قرار است روی نیمکت تیم ملی بشنیند باید در سطح این تیم باشد و کاریزمای لازم را برای مدیریت تیم ملی داشته باشد. مثلا اگر شاخص انتخاب سرمربی آینده تیم ملی کسب مدال المپیک باشد شما به تعداد نفرات محدودی میرسید و آن وقت باید ببینید کدام یک از آنها شرایط حضور در تیم ملی را دارد. در چنین شرایط مربیان محدودی مثل رزنده، اسپرو، آلگنو و تیلیه مدنظر قرار میگیرند. حالا شرایط هر کدام از آنها مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا رزنده میگوید که از برزیل خارج نخواهد شد. ولاسکو هم جزو گزینههایی بود که به ذهنم رسید تا با او در المپیک حاضر شویم. این مربی تعهدی به فدراسیون والیبال ایتالیا دارد که با حضورش در ایران منافاتی ندارد. دلیل اینکه به پیشنهاد ما پاسخ منفی داد مشکلات شخصی و خانوادگیاش بود و جواب ما هم این بود که فعلا فرصت هست؛ بنابراین حضور ولاسکو در ایران را منتفی شده قلمداد نکردیم، اما با مربیان دیگر مثل مک کاچن نیوزلندی هم مذاکراتی داشتیم که وی گفت تمایلی به مربیگری در قاره آسیا ندارد. البته یکی دو مربی بزرگ پالسهای مثبتی به ما فرستادند.
مذاکره با مربیان بزرگ خارجی چه زمانی انجام شد؟
مذاکره با این مربیان همان زمان بود که جلسات هم اندیشی برای انتخاب سرمربی آینده تیم ملی برگزار میشد. البته ما پیشنهاد رسمی به آنها نداده بودیم و گفته بودیم که روی شما هم فکر میکنیم. در همان زمان واسطهها مربیانی را به ما معرفی کردند و برخی از این مربیان در لیگ ایتالیا شاغل بودند. اما ما دنبال بهترین گزینه هستیم و الان هم دستمان خالی نیست. در حال حاضر دو سه مربی بزرگ خارجی منتظر تصمیم ما هستند. دو سه گزینه داخلی هم مدنظر داریم، اما برای ما مهم این است که ترکیب کادر فنی تیم ملی به گونهای باشد که وزن آن سنگین باشد.
به نظر میرسد تمایل شما برای هدایت تیم ملی، مربی خارجی است و اعتقادی به مربیان ایرانی ندارید.
من اگر به مربیان ایرانی اعتقاد نداشتم در دو رده سنی از آنها استفاده نمیکردم، اما بپذیرید المپیک با سایر مسابقات تفاوت دارد. المپیک حتی با قهرمانی جهان هم متفاوت است و ۱۲ تیم قدرتمند که مسابقات انتخابی را با موفقیت پشت سر گذاشتند در آن حضور دارند. حتی داور هم حواسش به این است که سرمربی تیم ملی چه کسی است. بعضی وقتها بازی را زمانی برنده میشوید که مربی بزرگی روی نیمکت تیمتان نشسته باشد. مثلا اگر ولاسکو، الکنو یا یک مربی بزرگ روی نیمکت تیم باشد بازیکنان و مربیان تیم مقابل و حتی داور هم تحت تاثیر قرار میگیرند. ضمن اینکه کنترل جو سالن و تاثیرگذاری روی داور در نتیجه بازی تاثیر زیادی دارد. وزن تیم ملی وزن سنگینی است و مربی که قرار است روی نیمکت تیم ملی بنشیند باید در تراز تیم ملی باشد. درست است که ما مربیان خوبی در ایران داریم و در ردههای پایه توانستند عملکرد خوبی داشته باشند و در کادر فنی تیم ملی هم حضور داشتند، اما باید بپذیریم که فدراسیون والیبال باید در این فرصتی که تا المپیک باقی مانده بهترین تصمیم را بگیرد. یک زمان میبینید که تا المپیک فرصت ۴ سالهای است و شما به یک مربی فرصت میدهی، اما در شرایط فعلی ما فرصت چندانی برای دادن فرصت به مربی نیستیم. در حال حاضر تعدادی از بازیکنان ما لژیونر هستند و در بهترین حالت ممکن اردیبهشت سال آینده میتوانند به تیم ملی اضافه شوند. در چنین شرایطی باید دید کدام مربی میتواند در فرصت دو سه ماهه بهترین عملکرد را در تیم ملی داشته باشد. همه این مسائل باعث شد تا برای کادر فنی تیم ملی به دنبال ترکیبی از مربیان خارجی و داخلی باشیم.
نظر بازیکنان باتجربه تیم ملی چقدر در تصمیم شما برای جذب مربی خارجی تاثیر داشته؟
بازیکنان، سربازان تیم ملی هستند اما یک بازیکن باید برای بازی در تیم ملی اعتماد به نفس داشته باشد، چون پشتش به نیمکت تیم ملی گرم است و وقتی مطمئن شود که مربی تیم ملی از تجربه و سابقه و توانمندی لازم برخوردار است دیگر دغدغهای ندارد. سربازانِ خط مقدم، بازیکنان هستند که باید به فرمانده خود اعتماد داشته باشند و آن وقت است که بهتر میتوانند بجنگند.
جذب ولاسکو کاملا منتفی شده است؟
هنوز به طور کامل منتفی نشده است. حضور ولاسکو در ایران بستگی به شرایط خانوادگی او دارد.
شما علاقه زیادی به ولاسکو دارید. دلیل این علاقه چیست؟
ولاسکو جزو مربیان تراز اول دنیا است. مربیان محدودی در دنیا هستند که شخصیتی همچون شخصیت ولاسکو دارند. از طرف دیگر ولاسکو نسبت به ایران احساس بسیار خوبی دارد و بارها گفته بود که وطن دومش ایران است.
اما در بحرین و در فینال رقابتهای جوانان جهان، ولاسکو دست به هر کار حاشیهای زد تا ایران مقابل ایتالیا شکست بخورد.
این موضوع طبیعی است. چون ولاسکو به تیم ایتالیا تعهد کاری دارد.
برای تیم والیبال نوجوانان چه تصمیمی میگیرید؟
اتفاق ناخوشایندی در آسیا در حال رخ دادن است. به خاطر شیوع کرونا مسابقات نوجوانان آسیا حداقل تا دی ماه برگزار نمیشود. البته کنفدراسیون والیبال آسیا پیشنهاد داده که کشورهای برتر رنکینگ در مسابقات نوجوانان و جوانان جهان شرکت کنند تا مسابقات نوجوانان و جوانان آسیا برگزار نشود. در چنین شرایطی نوجوانان و جوانان ما هرز میروند، چون رشد والیبال در گروی برگزاری مسابقات مختلف است. عدم برگزاری مسابقات لطمه سنگینی به والیبال میزند. البته همه دنیا چنین شرایطی دارند. آن چیزی که الان برای ما مهم است این است که شرایط برای آغاز لیگ در شهریور مهیا شود. ضمن اینکه باید به دنبال راهحلی برای ردههای نوجوانان و جوانان باشیم. در جوانان حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که با بازیکنانی که در رده نوجوانان حضور داشتند کار را میتوان ادامه داد، اما در رده نوجوانان کار سختتر است. چون برای انتخاب تیم نوجوانان باید استعدادیابی گستردهای صورت بگیرد و در نهایت این تیم خود را برای قهرمانی آسیا که میزبان هم هستیم آماده کند. در صحبتی که با دکتر سلطانیفر داشتم قرار بر این شد این رقابتها در سالن تازه تاسیس شیراز برگزار شود.
سرمربی تیم جوانان همچنان بهروز عطایی خواهد بود؟
بهروز عطایی کارش را به خوبی انجام داده که نتیجه آن کسب عنوان قهرمانی جوانان جهان بود.
اینکه گفته میشود شما نسبت به گذشته محتاطتر شده اید و به همین خاطر به مربیان جوان برای هدایت تیمهای پایه فرصت نمیدهید را قبول دارید؟
اینکه مسئله را به هیچ عنوان قبول ندارم؛ چون واقعا اینگونه نیست.
مربی همچون طلوع کیان جزو مربیان علمی و جوان والیبال ایران است، اما گفته میشود شما عنوان کردهاید که به خاطر سن و سالش مناسب هدایت تیم نوجوانان نیست.
نه، من به این شکل به این موضوع نگاه نمیکنم. هر کدام از این مربیان ویژگیهایی دارند. اگر در خصوص یک مربی صحبت میکنیم نفی سایر مربیان نیست. هنوز به جمع بندی قطعی در خصوص تیم نوجوانان نرسیدهایم، اما اعتقاد دارم ترکیب این مربیان مهم است. اگر به دنبال ساختن یک تیم قدرتمند هستیم باید بهترینها را در کنار هم قرار دهیم. کار در رده پایه بسیار سخت است. برای رشد یک بازیکن هم مربیان زیادی کار کردند. اگر در کادر فنی تیمهای پایه هارمونی وجود نداشته باشد به مشکل میخوریم. ما در آینده قطعا یک ترکیب هماهنگتری را برای اداره تیم نوجوانان و حتی تیم جوانان انتخاب خواهیم کرد.
اما تیم جوانان عملکرد فوق العادهای در رقابتهای قهرمانی جهان داشت.
اینگونه نیست که بگوییم چون تیم جوانان قهرمان جهان شده نیازی به تغییر ندارد. شاید سرمربی به کار خودش ادامه دهد، اما باید کادر فنی تیم هم دارای انسجام باشد که این کار سختی است.
تا چه زمانی تکلیف تیمهای نوجوانان و جوانان مشخص میشود؟
تا مهر مشخص میشود که رقابتهای نوجوانان و جوانان آسیا برگزار میشود یا خیر. با این حال چند گزینه را مدنظر داریم و در حال بررسی شرایط آنها هستیم.
شایعاتی مطرح شده مبنی بر اینکه در داخل فدراسیون افرادی حضور دارند که به دنبال تحمیل مربیان مدنظر خودشان برای هدایت تیمهای پایه هستند واقعیت دارد؟
مدل تصمیمگیری ما اینگونه نیست. قطعا برای انتخاب مربیان تیمهای ملی در کارگروه مشورتی و همینطور هیئت رئیسه فدراسیون والیبال بحث و گفتوگو میشود. تصمیمی که گرفته میشود مبتنی بر خرد جمعی خواهد بود.
در خصوص بحث تکراری بازنشستگی شما شنیده شد که جواب استفساریه وزارت ورزش به این وزارتخانه ارسال و با ادامه فعالیت شما در فدراسیون والیبال مخالفت شده است.
این موضوع صحت ندارد.
سال آینده دولت تغییر میکند. این موضوع نمیتواند ادامه فعالیت شما را در فدراسیون والیبال تحث تاثیر قرار دهد؟
دولت فعلی تا یک سال آینده حضور دارد. من در دولتهای مختلف در فدراسیون والیبال حضور داشتم. چون مدیران حرفهای ورزش کار خودشان را انجام میدهند و افراد سیاسی نیستند که با تغییر دولتها تغییر کنند. من و امثال من مدیران حرفهای ورزش هستیم؛ با این حال تا زمانی که قانون اجازه دهد به فعالیت خودمان ادامه میدهیم. الان هم به تنها چیزی که فکر میکنیم برنامهریزی برای موفقیت در المپیک است.
فارغ از اینکه شما مدتی معاون وزیر ورزش بودید عملکرد آقای سلطانیفر را در وزارت ورزش چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که شرایط عمومی کشور با دیگر مقاطع زمانی قابل قیاس نیست. حجم تحریمهای ظالمانه در کشور در این چند سال اخیر بیسابقه بوده است. تلاش آقای سلطانیفر این بود که شرایط خوبی را برای ورزش کشور مهیا کند. در این مدت اقدامات خوبی صورت گرفته و حدود ۱۵۰۰ پروژه تکمیل و افتتاح شده است. به خاطر شرایط سختی که وجود داشته ورزش در اولویت دولت نیست. در چنین شرایطی کار کردن سخت است و آقای سلطانیفر هم نمیتواند معجزه کند. یکی از میراثهای بد گذشته که انشاءالله به زودی به بخش خصوصی واگذار میشوند دولتی بودن استقلال و پرسپولیس است. این دو باشگاه برای وزیر ورزش بسیار وقتگیر هستند. از یک طرف استقلال و پرسپولیس دولتی هستند و از طرف دیگر نمیشود از بودجه دولت برای آنها هزینه کرد. طبق دستور رئیس جمهور و پیگیریهای معاون اول رئیس جمهور، وزیر ورزش تلاش میکند تا این دو باشگاه تا پایان شهریور در فرابورس واگذار شوند. اگر استقلال و پرسپولیس از وزارت ورزش گرفته شوند وزیر ورزش میتواند نفس راحتی بکشد. موضوع مهم دیگر در خصوص حوزه جوانان است. نمایندگان مجلس فکری برای این حوزه نکنند هم به ورزش لطمه میخورد هم به حوزه جوانان. حوزه جوانان را به حوزه ورزش وصل کردهاند و وزیر ورزش باید پاسخگوی این حوزه هم باشد. البته کارهای خوبی در حوزه جوانان صورت گرفته، اما باید ورزش را از این حوزه جدا کرد. حوزه ورزش و حوزه جوانان سنخیتی با هم ندارند. در نهایت اینکه به نظر من با وجود همه مشکلات و سختیها میشود به آقای سلطانیفر نمره قبولی داد.
اینکه گفته میشود وزیر ورزش به یکی از دو تیم پرسپولیس و استقلال گرایش دارد چقدر واقعیت دارد؟
به هیچ عنوان اینگونه نیست. چون وزیر ورزش باید در قبال هر دو باشگاه پاسخگو باشد. وقتی شما مسئولیت دو باشگاه را داری نمیتوانی بگویی که به یک باشگاه گرایش داری و به باشگاه دیگر نداری. آقای سلطانیفر سرخابی است و اعتقاد دارد اگر حال این دو باشگاه خوب باشد حال تیم ملی خوب خواهد بود. امیدواریم هر چه زودتر استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شوند تا وزیر ورزش بتواند به کارهای دیگر این وزارتخانه هم برسد.
اگر به ۳ سال قبل برگردیم به وزارت ورزش میروید؟
اگر حق انتخاب داشتم قطعا به وزارت ورزش نمیرفتم.
در زمان حضورتان در وزارت ورزش گرفتار حاشیههای فوتبال شدید. مثل داستان چمدان پر از پول که برای تیم ملی به دوبی بردید.
شما نمیتوانید به زغال فروشی بروید و سیاه نشوید. پولی که شما به آن اشاره کردید اصلا به من و وزارت ورزش ربطی نداشت. فدراسیون فوتبال میخواست به بازیکنان تیم ملی پاداش بدهد و به همین خاطر آقای تاج به دنبال این بود که ۴۵۰ هزار یورو به دوبی ببرد. من هم قرار بود به عنوان نماینده وزارت ورزش راهی محل مسابقات شوم و با توجه به اینکه مراحل اداری برای بردن این مبلغ آماده نشده بود خواستند که من پول را ببرم.
اما شما در همان زمان مصاحبهای انجام دادی و گفتید که این پول پاداشی است که وزارت ورزش به تیم ملی پرداخت کرده است.
نه، اینگونه نبود. وزارت ورزش به این شکل به کسی پاداش نمیدهد.
در آن زمان کیروش با وزارت ورزش هم دچار چالش شد. نظر شخصی شما درباره کیروش چیست؟
کیروش تواناییهای فنی خوبی داشت، اما فدراسیون فوتبال باید از همان ابتدا این مربی را اداره میکرد که این هم کار آسانی نیست. اگر ما مربی را اداره نکنیم مربی ما را اداره خواهد کرد. کیروش عملکرد فوقالعادهای در تیم ملی داشت، اما نباید به او اجازه داده میشد خارج از وظایفش عمل کند. اگر هر کسی کار خودش را انجام دهد میتوانیم به اهدافمان برسیم. کیروش سرمربی تیم ملی بود و باید تنها روی کارش تمرکز میکرد، اما گاهی اوقات این اتفاق رخ نمیداد. برخی بدقولیها هم در این موضوع تاثیرگذار بود. چون امکان جابجایی پول به دلیل تحریمها نبود و همین مسئله در افزایش حاشیهها نقش داشت. من به عملکرد فنی کیروش نمره مثبت میدهم، اما او نباید درباره هر چیزی اظهارنظر میکرد.
وزارت ورزش در انتخاب ویلموتس به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال، چه نقشی داشت؟
وزارت ورزش هیچ دخالتی در انتخاب سرمربی تیم ملی نداشت. اینکه یک مربی به وزیر معرفی شود و وزیر هم به فدراسیون فوتبال بگوید که شرایط این مربی مورد بررسی قرار بگیرد فرق دارد با اینکه وزیر گفته باشد که فلان مربی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود. الان از جاهای مختلف به من مربی معرفی میشود. در نهایت من باید سرمربی تیم ملی والیبال را انتخاب کنم.
صحبت پایانی.
خیلی ممنون از اینکه امروز به فدراسیون والیبال آمدید و این مصاحبه را انجام دادید. اعتقاد دارم اگر همه ما دغدغه منافع ملی داشته باشیم به پیشبرد اهداف ملی کمک میکنیم. رسانه هم وظیفه نقادی دارد و این مسئله میتواند به همه حوزهها کمک کند. در نهایت اینکه امیدوارم ویروس کرونا هر چه زودتر ریشهکن شود تا جامعه بتواند به شرایط عادی خود بازگردد.
بدون شک محمدرضا داورزنی از مهمترین و تاثیرگذارترین مدیران تاریخ والیبال ایران محسوب میشود. داورزنی پس از حضور چندساله محمدرضا یزدانیخرم در فدراسیون والیبال، ریاست این فدراسیون را بر عهده گرفت و عملکرد نسبتا قابل قبولی در طول این سالها داشت، هر چند انتقادهایی هم به او وارد است. به آذر سال ۹۵ برمیگردد. داورزنی در آن مصاحبه گفته بود که حداقل ۳، ۴ سال دیگر در فدراسیون والیبال میماند، اما در کمتر از ۲ ماه بعد از این مصاحبه به عنوان معاون وزیر ورزش منصوب شد؛ در نهایت یک بار دیگر به فدراسیون والیبال بازگشت. محمدرضا داورزنی، رئیس فعلی فدراسیون والیبال و البته معاون سابق وزیر ورزش در خصوص اتفاقاتی که در این ۳ سال برای والیبال و ورزش ایران رخ داد صحبت کرد.
در ادامه گزیدهای از صحبتهای محمدرضا داورزنی را با میخوانید.
*در زمان حضورم در وزارت ورزش دخالتی در تصمیمات فدراسیون والیبال نداشتم.
*در بحث سامانه پیامکی حتی یک ریال هم در فدراسیون والیبال گم نشد.
*من نه نقشی در رفتن آقای ضیایی از فدراسیون والیبال داشتم و نه نقشی در بازنشستگی او.
*هیچ وقت هم فکر نمیکردم روزی برسد که مجبور شوم به فدراسیون والیبال برگردم.
*از فدراسیون والیبال نرفته بودم که دوباره برگردم.
*ریاست فدراسیون جای کسب تجربه نیست.
*زمانی باید نگران باشیم که امور تخصصی والیبال توسط غیروالیبالیها انجام شود.
*ما به دنبال مربی بهتر از کولاکوویچ بودیم و به همین خاطر قراردادش را فسخ کردیم.
*اگر با کولاکوویچ ادامه میدادیم ۲ میلیارد تومان ضرر میکردیم.
*عملکرد همه مربیان که در چند سال اخیر به ایران آمدند با عملکرد ولاسکو مقایسه میشود.
*دو سه مربی بزرگ خارجی منتظر تصمیم ما هستند.
*اگر به مربیان ایرانی اعتقاد نداشتم در دو رده سنی از آنها استفاده نمیکردم،
*من در دولتهای مختلف در فدراسیون والیبال حضور داشتم. چون مدیران حرفهای ورزش کار خودشان را انجام میدهند و کاری به سیاست ندارند.
*اگر استقلال و پرسپولیس از وزارت ورزش گرفته شوند وزیر ورزش میتواند نفس راحتی بکشد.
*آقای سلطانیفر سرخابی است و اعتقاد دارد اگر حال این دو باشگاه خوب باشد حال تیم ملی خوب خواهد بود.
*شما نمیتوانید به زغال فروشی بروید و سیاه نشوید.
مصاحبه کامل محمدرضا داورزنی با را در ادامه میخوانید:
شما پس از ۲ سال دوری از فدراسیون والیبال دوباره به این فدراسیون بازگشتید. در حال حاضر چه ارزیابی نسبت به شرایط والیبال ایران دارید؟
همانطور که شما گفتید ۲ سال بود که من در فدراسیون حضور نداشتم؛ البته یک سال هم سرپرست فدراسیون بودم. با این حال به واسطه حضورم در کنفدراسیون والیبال آسیا و همچنین فدراسیون جهانی والیبال از والیبال دور نبودم. زمانی هم که از فدراسیون والیبال رفتم دخالتی در امور این فدراسیون و تصمیماتی که برای والیبال ایران گرفته شد نکردم. در خصوص شرایط فعلی والیبال ایران هم باید از جهات مختلف آن را مورد بررسی قرار داد. وقتی رشتهای مثل والیبال در مسیر رشد قرار میگیرد و انتظارات از این رشته بالا میرود حتی شکست مقابل تیمی مثل برزیل هم برای مردم غیرقابل قبول است. شما به خوبی میدانید که بین رقابتهای مختلف والیبال تفاوت وجود دارد و کشورها از حضور در هر کدام از این رقابتها هدفی را دنبال میکنند؛ مثلا تیم روسیه در هر تورنمنت با یک ترکیب متفاوت به میدان میرود، اما تیم برزیل بر خلاف روسیه در تمام رویدادها از همه توان خودش استفاده میکند، چون نتیجه گرا است. ایران هم جزو کشورهایی است که از سطح دو والیبال جهان به سطح اول رسیده است. رمز موفقیت والیبال ایران این بود که هر سال با تعداد زیادی از تیمهای خوب دنیا بازی کرد و این خودباوری در بین بازیکنان ایران به وجود آمد. در ابتدا که تیمهای بزرگ دنیا را شکست دادیم این تصور به وجود آمد که این پیروزیها تصادفی است، اما از سال ۲۰۱۳ به بعد به دفعات با تیمهای بزرگ بازی کردیم و هم پیروزی داشتیم و هم شکست. در حال حاضر این باور به وجود آمده که اگر نقاط ضعفمان را از بین ببریم میتوانیم همه تیمهای بزرگ دنیا را شکست دهیم. به نظر من نقطه ضعف والیبال ایران این است که بازیکنان ایران در مقایسه با بازیکنان تیمهای بزرگ دنیا قدرت بدنی لازم را ندارند. این مسئله به ما نشان داد که باید مبنای استعدادیابی را تغییر دهیم. همواره باید به تیم ملی بازیکنان جوان تزریق کنیم و در انتخاب این بازیکنان هم باید نقاط قوت تیمهای بزرگ دنیا را مدنظر داشته باشیم. از الان باید به دنبال جایگزین معروف و موسوی و عبادی پور باشیم تا دچار خلاء نشویم. البته این بازیکنان در چند سال آینده هم میتوانند در تیم ملی بازی کنند، اما لازم است که به فکر المپیکهای بعدی هم باشیم.
آذر سال ۹۵ بود که گفتوگویی با شما داشتم. در آن مصاحبه گفتید که به وزارت ورزش نمیروید؛ اما بعد از مدت کوتاهی به عنوان معاون وزیر ورزش منصوب شدید. از این که به وزارت ورزش رفتید پشیمان نیستید؟
بعضی وقتها شما خودت تصمیمگیرنده نیستید و برایتان تصمیم میگیرند تا در یک حوزه دیگر کار کنید. اگر انتخاب با خودم بود قبول نمیکردم، اما وقتی برای یک هدف والاتر کار میکنی و از شما میخواهند که مسئولیت دیگری را هم بر عهده بگیری باید این مسئولیت را قبول کنی.
در همان زمان هم که معاون وزیر ورزش بودید اینطور به نظر میرسید که همچنان تصمیم گیرنده اصلی در فدراسیون والیبال، شما هستید.
اصلا اینگونه نبود. تنها در یک مورد به عنوان معاون وزیر ورزش، نظر وزارت ورزش را به فدراسیون والیبال ابلاغ کردم و آن هم این بود که تیم ملی والیبال باید در بازیهای آسیایی جاکارتا مدال طلا کسب کند. فدراسیون والیبال تصمیم داشت تیم دیگری را به جاکارتا اعزام کند، اما ما دیدیم که مردم توقع ندارند تیم ملی در بازیهای آسیایی به مدال طلا نرسد. در آن مقطع جلسهای با مسئولان فدراسیون داشتیم و گفتیم که ریسک حضور تیم کمتجربه در بازیهای آسیایی بالا است به همین خاطر باید تیم ملی با همه نفرات اصلی به این رقابتها اعزام شود.
پس از اینکه از فدراسیون والیبال رفتید احمد ضیایی که نایب رئیس شما بود به عنوان رئیس جدید این فدراسیون انتخاب شد. به نظر میرسید این انتخاب با حمایت شما صورت گرفت، اما در ادامه وی با شما دچار اختلاف نظر شد و حتی چندین بار از شما انتقاد کرد.
در یک نظام تصمیمگیری نفر اول بودن با نفر دوم بودن متفاوت است و زمانی که نفر اول هستید باید خودتان پاسخگوی عملکرد و تصمیماتی که میگیرید باشید. من به یک شکل در فدراسیون مدیریت میکردم و آقای ضیایی هم به یک شکل دیگر و طبیعتا این مسئله به این معنی نیست که نسبت به هم موضعی داشته باشیم یا علیه یکدیگر عمل کنیم. دلیلی ندارد کسی که معاون یا نایب رئیس بوده در زمان ریاست هم به همان شکل تصمیمگیری کند، چرا که وقتی نفر دوم هستید تصمیمات شما مبتنی بر تصمیمات رئیس فدراسیون است. این تفاوتها در تصمیمگیری همیشه وجود داشته است.
در همان زمان که ضیایی رئیس فدراسیون بود وی شائبههایی در خصوص سود سامانه پیامکی ۳۰۶۰ مطرح کرد. آیا این شائبهها واقعیت داشت؟
در بحث سامانه پیامکی حتی یک ریال هم در فدراسیون والیبال گم نشد. همه ارقام کاملا مشخص است. همان زمان که این شبهات را شنیدم جلسهای برگزار شد و دوستان هم در این جلسه حضور داشتند و مشخص شد که این حرفها اشتباه است. این که حالا چه بحثهایی مطرح شده اینجا جای خوبی برای بیان آنها نیست.
الان با آقای ضیایی در ارتباط هستید؟
من مشکلی با او ندارم. همانطور که گفتم بین مدیریت افراد تفاوتهایی وجود دارد.
در رفتن او از فدراسیون والیبال نقش داشتید؟
در آن زمان ۱۲ رئیس فدراسیون شامل قانون بازنشستگی میشدند و یکی از آنها هم رئیس فدراسیون والیبال بود. من نه نقشی در رفتن آقای ضیایی از فدراسیون والیبال داشتم و نه نقشی در بازنشستگی او. آقای ضیایی از مدیران خوب کشورمان است و در استانها و مسئولیتهای مختلف که مسئولیت داشته عملکرد خوبی داشته است.
در فدراسیون والیبال هم عملکردش مثبت بود؟
سبک و سیاق مدیریت او در فدراسیون والیبال با نوع مدیریت من متفاوت بود.
پس از رفتن ضیایی از فدراسیون والیبال، افشین داوری به عنوان سرپرست این فدراسیون منصوب شد و در ادامه وی تلاش کرد که ریاست فدراسیون را هم بر عهده بگیرد. این اتفاق را در سایر فدراسیونها هم میبینیم؛ بیشتر سرپرستان فدراسیونها به جای اینکه شرایط را برای برگزاری انتخابات مهیا کنند خودشان علاقهمند به ریاست فدراسیون میشوند.
زمانی که آقای سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش انتخاب شد صحبتی شد مبنی بر اینکه سرپرستان فدراسیونها نتوانند کاندیدا شوند تا انتخابات فدراسیونها به عدالت نزدیکتر شود. البته همان زمان هم زمزمههایی مطرح شد مبنی بر اینکه انتخاب سرپرست برای فدراسیونها هزینهبر است، چرا که بیثباتی مدیریتی به دنبال دارد. اختلاف نظرهایی در این خصوص وجود داشت و حتی پیشنهاد شد که رئیس فدراسیون بتواند مجمع را برگزار کند. برخی مخالف این نظریه بودند و برخی دیگر موافق. اینکه سرپرستان فدراسیونها نتوانند کاندیدا شوند به یک رویه تبدیل شد، اما قانونی در این خصوص وجود ندارد. در آن مقطع هم که آقای داوری سرپرست فدراسیون شد قرار بر این شد که وی شرایط را برای برگزاری انتخابات مهیا کند. ثبتنامها انجام شد و افراد مختلفی ثبتنام کردند. درباره اینکه چرا من هم ثبتنام کردم بارها صحبت شده است. برای من و برای وزارت ورزش، والیبال یک رشته مهم است. احساس میشد که این جابجاییها در مدیریت فدراسیون در حال تبدیل شدن به یک پاشنه آشیل برای والیبال ایران است. در وزارت ورزش جلساتی برگزار شد برای اینکه مشخص شود چه اتفاقی رخ دهد تا برای والیبال ایران بهتر باشد و در نهایت منجر به این شد که من برای ریاست فدراسیون والیبال ثبت نام کنم. هیچ وقت هم فکر نمیکردم روزی برسد که مجبور شوم به فدراسیون والیبال برگردم. چون از فدراسیون والیبال نرفته بودم که دوباره برگردم. من باید تصمیم میگرفتم که ماندنم در وزارت ورزش برای کشور بهتر است یا ریاست فدراسیون والیبال و در نهایت تشخیص داده شد که اگر به والیبال برگردم اثرگذاری بیشتری برای ورزش کشور خواهم داشت.
انتخابات فدراسیون والیبال چندین بار به تعویق افتاد. این تعویق زمان برگزاری انتخابات برای این نبود که شرایط برای پیروزی شما در انتخابات مهیا شود؟
در فدراسیون والیبال هم عملکردش مثبت بود؟
سبک و سیاق مدیریت او در فدراسیون والیبال با نوع مدیریت من متفاوت بود.
پس از رفتن ضیایی از فدراسیون والیبال، افشین داوری به عنوان سرپرست این فدراسیون منصوب شد و در ادامه وی تلاش کرد که ریاست فدراسیون را هم بر عهده بگیرد. این اتفاق را در سایر فدراسیونها هم میبینیم؛ بیشتر سرپرستان فدراسیونها به جای اینکه شرایط را برای برگزاری انتخابات مهیا کنند خودشان علاقهمند به ریاست فدراسیون میشوند.
زمانی که آقای سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش انتخاب شد صحبتی شد مبنی بر اینکه سرپرستان فدراسیونها نتوانند کاندیدا شوند تا انتخابات فدراسیونها به عدالت نزدیکتر شود. البته همان زمان هم زمزمههایی مطرح شد مبنی بر اینکه انتخاب سرپرست برای فدراسیونها هزینهبر است، چرا که بیثباتی مدیریتی به دنبال دارد. اختلاف نظرهایی در این خصوص وجود داشت و حتی پیشنهاد شد که رئیس فدراسیون بتواند مجمع را برگزار کند. برخی مخالف این نظریه بودند و برخی دیگر موافق. اینکه سرپرستان فدراسیونها نتوانند کاندیدا شوند به یک رویه تبدیل شد، اما قانونی در این خصوص وجود ندارد. در آن مقطع هم که آقای داوری سرپرست فدراسیون شد قرار بر این شد که وی شرایط را برای برگزاری انتخابات مهیا کند. ثبتنامها انجام شد و افراد مختلفی ثبتنام کردند. درباره اینکه چرا من هم ثبتنام کردم بارها صحبت شده است. برای من و برای وزارت ورزش، والیبال یک رشته مهم است. احساس میشد که این جابجاییها در مدیریت فدراسیون در حال تبدیل شدن به یک پاشنه آشیل برای والیبال ایران است. در وزارت ورزش جلساتی برگزار شد برای اینکه مشخص شود چه اتفاقی رخ دهد تا برای والیبال ایران بهتر باشد و در نهایت منجر به این شد که من برای ریاست فدراسیون والیبال ثبت نام کنم. هیچ وقت هم فکر نمیکردم روزی برسد که مجبور شوم به فدراسیون والیبال برگردم. چون از فدراسیون والیبال نرفته بودم که دوباره برگردم. من باید تصمیم میگرفتم که ماندنم در وزارت ورزش برای کشور بهتر است یا ریاست فدراسیون والیبال و در نهایت تشخیص داده شد که اگر به والیبال برگردم اثرگذاری بیشتری برای ورزش کشور خواهم داشت.
انتخابات فدراسیون والیبال چندین بار به تعویق افتاد. این تعویق زمان برگزاری انتخابات برای این نبود که شرایط برای پیروزی شما در انتخابات مهیا شود؟
نه، نیازی به این کارها نبود. حتی من بارها از آقای سلطانیفر خواستم اجازه بدهد آقای داوری هم به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور داشته باشد، چون آقای داوری احساس کرده بود حقی از او ضایع شده است و این شائبه به وجود آمده بود که من مخالف کاندبداتوری آقای داوری هستم. به جز آقای داوری، من برای چند کاندیدای دیگر هم از وزیر ورزش خواهش کردم آنها هم بتوانند در انتخابات حاضر باشند. اولویت همه باید منافع ملی باشد. آن چیزی که جامعه میخواست این بود که حال والیبال ایران بهتر شود و مردم متوجه شده بودند که والیبال ایران شادابی و نشاط چند سال قبل را ندارد. به همین خاطر با آقای سلطانیفر صحبت کردم و از او خواستم اجازه دهد به فدراسیون والیبال بروم.
انتخابات فدراسیون والیبال برگزار شد و در حال که پیش بینی میشد شما قاطعانه رئیس فدراسیون شوید، اما تنها ۲۶ رای کسب کردید و جالب اینکه بهنام محمودی ۱۵ رای به دست آورد. خودتان انتظار این تعداد رای را داشتید؟
این اتفاق طبیعی است. این نکته را در نظر بگیرید که داورزنی ده یازده سال رئیس فدراسیون بوده و نتیجه هم گرفته است. این به این معنی نیست که فرد دیگری به جز داورزنی نمیتواند این نتایج را به دست بیاورد. ما سعی کردیم این ریلگذاری که برای اهداف پیشرو انجام گرفته همچنان ادامه پیدا کند، اما وقتی قطار والیبال در حال خروج از مسیرش بود باید تصمیماتی گرفته میشد تا این اتفاق رخ ندهد. مردم تذکراتی میدادند و نگران آینده والیبال بودند و این نگرانی به دغدغهای برای وزارت ورزش تبدیل شد تا مجبور شود تصمیم دیگری بگیرد. من به هیچ عنوان اصلا فکر بازگشت به والیبال را نمیکردم، اما اتفاقاتی که در والیبال رخ داد باعث شد تا به فکر بازگشت به والیبال بیفتم تا شاید بتوانم مشکلات والیبال را حل و فصل کنیم. البته این صحبت من به این معنا نیست که سایر کاندیداها شایسته نبودند.
بعد از برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیون والیبال گفتید که از این تعداد رای سورپرایز شدید. انتظار کسب ۲۶ رای را نداشتید؟
این اتفاق بیانگر این مسئله بود که جامعه والیبال انتظار دارد خون جدیدی به بدنه والیبال ایران تزریق شود و این اتفاق باید در آینده حتما رخ دهد. البته در برخی کشورها در مقاطع طولانی روسای فدراسیونها به فعالیت خودشان ادامه میدهند. کشورهایی همچون ایتالیا و صربستان به این شکل بوده است. من اعتقاد دارم باید فضا را به گونهای مدیریت کرد که افکار نو بتوانند وارد ورزش شوند. البته نباید به دنبال حذف افراد باشیم و باید سعی کنیم همافزایی ایجاد شود و ظرفیتهایی که وجود دارد را حفظ کنیم. ما در خیلی از رشتههای ورزشی این طرفیتها را از دست دادهایم و باید شرایطی فراهم کنیم که هم نیروی جوان پرورش پیدا کند و هم اینکه از افراد باتجربه به بهترین شکل استفاده کرد. البته ریاست فدراسیون جای کسب تجربه نیست. باید از قبل تجربهای وجود داشته باشد تا این تجربه را در اداره فدراسیون استفاده کرد. اختلاف نظر من با برخی در خصوص مدیریت در فدراسیونها در همین زمینه است. اگر شما سابقه مدیریت در این عرصه را نداشته باشی نمیتوانی موفق باشی. کسب تجربه در این مسند برای کشور هزینهبر است. قبل از اینکه من به فدراسیون والیبال بیایم در استانهای مختلف مدیریت کرده بودم و در برخی فدراسیونها هم سابقه مدیریت داشتم و وقتی به فدراسیون والیبال آمدم این فدراسیون محل کسب تجربه برای من نبود. پیشنهاد من به دوستانی که میخواهند در آینده رئیس فدراسیون شوند این است که ابتدا در بخشهای دیگر ورزش و فدراسیون فعالیت کنند تا صاحب تجربه شوند. این تجربه میتوان در هیئتهای استانی، کمیتههای فدراسیون و سمتهای دیگر کسب شود.
اما شما از افشاردوست که در دوره قبلی مدیریت شما در فدراسیون والیبال، دبیر فدراسیون بود در دوره جدید حتی برای سمت دبیری هم استفاده نکردید و افرادی همچون شهرام عظیمی، مهناز شاددل، وحید مرادی، توفیق کابلی، فریبا محمدیان و ... به کار گرفته شدند که والیبالی محسوب نمیشوند.
ما در مدیریت فدراسیون والیبال دو بخش تخصصی و مدیریتی داریم. در بخش تخصصی همچون کمیته استعدادیابی، آموزش و داوری و.. ضرورتا باید از افراد والیبالی استفاده کرد، اما مثلا در هیئت رئیسه فدراسیون نیاز به کسانی داریم که بتوانند به ما کمک کنند. البته ما در هیئت رئیسه افراد والیبالی هم داریم. آقای افشاردوست و آقای میرفخرایی جزو اعضای والیبالی هیئت رئیسه هستند. خانم محمدیان یکی از مدیران باسابقه ورزش است و تجربیاتی دارد که میتواند به ما کمک کند؛ آقای مونسان هم در بحث کلان میتواند به ما کمک کند. ضمن اینکه ما برای هیئت رئیسه فدراسیون والیبال محدودیت داریم؛ یعنی اینکه تنها ۹ عضو هیئت رئیسه میتوانند با حکم وزیر انتخاب شوند و سایر اعضا به صورت افتخاری در هیئت رئیسه حاضر خواهند شد. مهم این است که افراد در هیئت رئیسه حاضر شوند و حرفهایشان را بزنند. هنوز ۹ نفری که برای حضور در هیئت رئیسه از وزیر ورزش حکم میگیرند کامل نشده است. برخی افراد مثل آقای بهنام محمودی و آقای مصطفی کارخانه میتوانند به عنوان افراد صاحبنظر به ما کمک کنند. در حوزه بانوان فدراسیون نباید نگاه جنسیتی وجود داشته باشد. ما نمیتوانیم کمیتههای مجزای بانوان و مردان در داوری و آموزش و سایر حوزهها داشته باشیم. همان قدر که دغدغه مردان را داریم باید دغدغه بانوان را هم داشته باشیم. ضمن اینکه به زودی اساسنامه جدید فدراسیونها اعلام خواهد شد. در این اساسنامه آمده که حدود ۲۵ عضو به مجمع فدراسیون اضافه خواهد شد و این نفرات، افراد منتخب فدراسیون نیستند. در این بخش هم باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم. زمانی باید نگران باشیم که امور تخصصی والیبال توسط غیروالیبالیها انجام شود. ما علاقهمند بودیم که از اهالی والیبال بیشتر استفاده کنیم، اما در صحبتهایی که داشتیم برخی از آنها عنوان کردند که بیشتر تمایل دارند کار فنی کنند تا کار مدیریتی. به نظر من الزامی نیست که در حوزههایی مثل مالی و پشتیبانی از ملی پوشان سابق یا اهالی والیبال استفاده کنیم.
اما بیشتر انتقادها به خاطر انتصاب آقای عظیمی و خانم شاددل به عنوان رئیس کمیته مسابقات و مشاور امور بانوان بود.
خانم شاددل ۱۵ سال در فدراسیون والیبال حضور داشته است.
اما خانم شاددل در سالهای گذشته مسئول دفتر رئیس فدراسیون بوده و نمیشود او را جزو اهالی والیبال قلمداد کرد.
خانم شاددل پل ارتباطی بین حوزه بانوان و رئیس فدراسیون است. کمیتهها تصمیمگیرنده هستند و قرار نیست در خصوص بخشهای تخصصی افراد دیگر تصمیمگیرنده باشند. خانم شاددل نقش مدیر داخلی هم دارد.
نایب رئیس بانوان چه زمانی معرفی میشود؟
سعی میکنیم این اتفاق زودتر رقم بخورد. الان بحث زمینماندهای در حوزه بانوان نداریم؛ چون الان تصمیماتی که در این حوزه گرفته میشود توسط کسانی انجام میشود که تخصص این کار را دارند.
بهنام محمودی در مصاحبهای عنوان کرد که اگر حضورش در هیئت رئیسه فدراسیون والیبال با حکم وزیر ورزش نباشد از حضور در هیئت رئیسه انصراف خواهد داد. آیا حضور او در هیئت رئیسه فدراسیون والیبال با حکم وزیر ورزش خواهد بود؟
بله؛ بهنام محمودی هم جزو کسانی است که قصد داریم مسئله او را حل کنیم.
برای نایب رئیس فدراسیون والیبال چه فکری کردهاید؟
اجازه بدهید جلوتر بریوم تا ببینیم در نهایت چه کسی میتواند برای این پست مناسب باشد. فعلا که حجم کار فدراسیون بالا نیست و تنها دغدغه ما در این برهه این است که چه زمانی شرایط به حالت عادی خود برمیگردد تا بتوانیم برنامههایمان را اجرایی کنیم.
بله؛ بهنام محمودی هم جزو کسانی است که قصد داریم مسئله او را حل کنیم.
برای نایب رئیس فدراسیون والیبال چه فکری کردهاید؟
اجازه بدهید جلوتر بریوم تا ببینیم در نهایت چه کسی میتواند برای این پست مناسب باشد. فعلا که حجم کار فدراسیون بالا نیست و تنها دغدغه ما در این برهه این است که چه زمانی شرایط به حالت عادی خود برمیگردد تا بتوانیم برنامههایمان را اجرایی کنیم.
بحث درباره تیم ملی را شروع کنیم. قبول دارید انتخاب کولاکوویچ برای هدایت تیم ملی والیبال انتخاب خوبی نبود؟
زمانی که کولاکوویچ به ایران آمد من رئیس فدراسیون بودم. قرارداد این مربی ۲+۲ بود و قرار بود عملکرد او پس از پایان رقابتهای قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۸ مورد ارزیابی قرار بگیرد. ۳ ماه قبل از اینکه قراداد ۲ سال اول کولاکوویچ به پایان برسد این مربی از فدراسیون والیبال درخواست میکند تکلیفش برای تمدید یا عدم تمدید قراردادش مشخص شود تا بتواند برای آینده مربیگریاش برنامه ریزی کند. این اتفاق دقیقا قبل از رقابتهای قهرمانی جهان رخ داد. این که یک مربی قبل از رقابت مهمی همچون قهرمانی جهان این درخواست را کند کار درستی نیست. فدراسیون هم در این شرایط در دوراهی مانده بود، چرا اگر عنوان میکرد که قرارداد کولاکوویچ تمدید نخواهد شد این موضوع میتوانست روی عملکرد تیم ملی تاثیرگذار باشد؛ بنابراین تصمیم گرفته شد که قرارداد او تمدید شود.
در آن زمان امیرخوش خبر در مصاحبهای عنوان کرد که قرارداد کولاکوویچ تمدید نشده و فقط یک توافقنامه امضا شده است.
نه، قرارداد کولاکوویچ در همان زمان تمدید شد و همه بندهای آن هم مشخص بود. قرارداد ۲ ساله دوم کولاکوویچ تا پایان المپیک بود و وقتی المپیک به تعویق افتاد باید قرارداد کولاکوویچ را تمدید میکردیم. معمولا مربیانی که با تیمهایشان سهمیه المپیک کسب میکنند در المپیک هم به کارشان ادامه میدهند؛ اما ما به دنبال مربی بهتر از کولاکوویچ بودیم و به همین خاطر با تعویق المپیک و لیگ ملتها و همچنین چند برابر شدن قیمت ارز به کولاکوویچ ایمیلی ارسال کردیم مبنی بر اینکه اگر میخواهد مربی تیمی شود میتواند این کار را انجام دهد. کولاکوویچ ۴ ماه حقوق و پاداش صعود به المپیک را از ما طلبکار بود و قول هم دادیم تا پایان ماه می طلبش را پرداخت کنیم که این اتفاق هم رخ داد. اگر با کولاکوویچ ادامه میدادیم ۲ میلیارد تومان ضرر میکردیم که این خسارت زیادی بود. البته عملکرد کولاکوویچ عملکرد قابل قبولی بود. مشکل اینجاست که عملکرد همه مربیان که در چند سال اخیر به ایران آمدند با عملکرد ولاسکو مقایسه میشود. کارنامه کولاکوویچ کارنامه مردودی نبود، اما جامعه والیبال میخواست مربی هدایت تیم ملی را داشته باشد که شبیه ولاسکو باشد. حتی کواچ هم که در ایران بود مخالفان زیادی داشت، در حالی که این مربی رزومه قوی داشت.
شما نشستهای هماندیشی برای انتخاب سرمربی آینده تیم ملی برگزار کردید، اما همزمان در حال مذاکره با ولاسکو هم بودید. به نظر میرسد این جلسات بیشتر جنبه فرمالیته داشت.
این موضوع را قبول ندارم. شما وقتی میخواهی در جلسه بحثی را مطرح کنی باید دستت پُر باشد. نمیشود پیشنهادی داده شود و شما آن را قبول کنی، اما در عمل ببینی که امکان انجام آن وجود ندارد. وقتی قرار است در خصوص مسئلهای تصمیمگیری شود ابتدا باید مقدمات آن فراهم شود. من به عنوان رئیس فدراسیون باید با دست پُر در جلسه حاضر شوم و بتوانم گزینههایی که امکان جذب آنها وجود دارد را ارائه کنم. ضمن اینکه مربی که قرار است روی نیمکت تیم ملی بشنیند باید در سطح این تیم باشد و کاریزمای لازم را برای مدیریت تیم ملی داشته باشد. مثلا اگر شاخص انتخاب سرمربی آینده تیم ملی کسب مدال المپیک باشد شما به تعداد نفرات محدودی میرسید و آن وقت باید ببینید کدام یک از آنها شرایط حضور در تیم ملی را دارد. در چنین شرایط مربیان محدودی مثل رزنده، اسپرو، آلگنو و تیلیه مدنظر قرار میگیرند. حالا شرایط هر کدام از آنها مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا رزنده میگوید که از برزیل خارج نخواهد شد. ولاسکو هم جزو گزینههایی بود که به ذهنم رسید تا با او در المپیک حاضر شویم. این مربی تعهدی به فدراسیون والیبال ایتالیا دارد که با حضورش در ایران منافاتی ندارد. دلیل اینکه به پیشنهاد ما پاسخ منفی داد مشکلات شخصی و خانوادگیاش بود و جواب ما هم این بود که فعلا فرصت هست؛ بنابراین حضور ولاسکو در ایران را منتفی شده قلمداد نکردیم، اما با مربیان دیگر مثل مک کاچن نیوزلندی هم مذاکراتی داشتیم که وی گفت تمایلی به مربیگری در قاره آسیا ندارد. البته یکی دو مربی بزرگ پالسهای مثبتی به ما فرستادند.
مذاکره با مربیان بزرگ خارجی چه زمانی انجام شد؟
مذاکره با این مربیان همان زمان بود که جلسات هم اندیشی برای انتخاب سرمربی آینده تیم ملی برگزار میشد. البته ما پیشنهاد رسمی به آنها نداده بودیم و گفته بودیم که روی شما هم فکر میکنیم. در همان زمان واسطهها مربیانی را به ما معرفی کردند و برخی از این مربیان در لیگ ایتالیا شاغل بودند. اما ما دنبال بهترین گزینه هستیم و الان هم دستمان خالی نیست. در حال حاضر دو سه مربی بزرگ خارجی منتظر تصمیم ما هستند. دو سه گزینه داخلی هم مدنظر داریم، اما برای ما مهم این است که ترکیب کادر فنی تیم ملی به گونهای باشد که وزن آن سنگین باشد.
به نظر میرسد تمایل شما برای هدایت تیم ملی، مربی خارجی است و اعتقادی به مربیان ایرانی ندارید.
من اگر به مربیان ایرانی اعتقاد نداشتم در دو رده سنی از آنها استفاده نمیکردم، اما بپذیرید المپیک با سایر مسابقات تفاوت دارد. المپیک حتی با قهرمانی جهان هم متفاوت است و ۱۲ تیم قدرتمند که مسابقات انتخابی را با موفقیت پشت سر گذاشتند در آن حضور دارند. حتی داور هم حواسش به این است که سرمربی تیم ملی چه کسی است. بعضی وقتها بازی را زمانی برنده میشوید که مربی بزرگی روی نیمکت تیمتان نشسته باشد. مثلا اگر ولاسکو، الکنو یا یک مربی بزرگ روی نیمکت تیم باشد بازیکنان و مربیان تیم مقابل و حتی داور هم تحت تاثیر قرار میگیرند. ضمن اینکه کنترل جو سالن و تاثیرگذاری روی داور در نتیجه بازی تاثیر زیادی دارد. وزن تیم ملی وزن سنگینی است و مربی که قرار است روی نیمکت تیم ملی بنشیند باید در تراز تیم ملی باشد. درست است که ما مربیان خوبی در ایران داریم و در ردههای پایه توانستند عملکرد خوبی داشته باشند و در کادر فنی تیم ملی هم حضور داشتند، اما باید بپذیریم که فدراسیون والیبال باید در این فرصتی که تا المپیک باقی مانده بهترین تصمیم را بگیرد. یک زمان میبینید که تا المپیک فرصت ۴ سالهای است و شما به یک مربی فرصت میدهی، اما در شرایط فعلی ما فرصت چندانی برای دادن فرصت به مربی نیستیم. در حال حاضر تعدادی از بازیکنان ما لژیونر هستند و در بهترین حالت ممکن اردیبهشت سال آینده میتوانند به تیم ملی اضافه شوند. در چنین شرایطی باید دید کدام مربی میتواند در فرصت دو سه ماهه بهترین عملکرد را در تیم ملی داشته باشد. همه این مسائل باعث شد تا برای کادر فنی تیم ملی به دنبال ترکیبی از مربیان خارجی و داخلی باشیم.
نظر بازیکنان باتجربه تیم ملی چقدر در تصمیم شما برای جذب مربی خارجی تاثیر داشته؟
بازیکنان، سربازان تیم ملی هستند اما یک بازیکن باید برای بازی در تیم ملی اعتماد به نفس داشته باشد، چون پشتش به نیمکت تیم ملی گرم است و وقتی مطمئن شود که مربی تیم ملی از تجربه و سابقه و توانمندی لازم برخوردار است دیگر دغدغهای ندارد. سربازانِ خط مقدم، بازیکنان هستند که باید به فرمانده خود اعتماد داشته باشند و آن وقت است که بهتر میتوانند بجنگند.
جذب ولاسکو کاملا منتفی شده است؟
هنوز به طور کامل منتفی نشده است. حضور ولاسکو در ایران بستگی به شرایط خانوادگی او دارد.
شما علاقه زیادی به ولاسکو دارید. دلیل این علاقه چیست؟
ولاسکو جزو مربیان تراز اول دنیا است. مربیان محدودی در دنیا هستند که شخصیتی همچون شخصیت ولاسکو دارند. از طرف دیگر ولاسکو نسبت به ایران احساس بسیار خوبی دارد و بارها گفته بود که وطن دومش ایران است.
اما در بحرین و در فینال رقابتهای جوانان جهان، ولاسکو دست به هر کار حاشیهای زد تا ایران مقابل ایتالیا شکست بخورد.
این موضوع طبیعی است. چون ولاسکو به تیم ایتالیا تعهد کاری دارد.
برای تیم والیبال نوجوانان چه تصمیمی میگیرید؟
اتفاق ناخوشایندی در آسیا در حال رخ دادن است. به خاطر شیوع کرونا مسابقات نوجوانان آسیا حداقل تا دی ماه برگزار نمیشود. البته کنفدراسیون والیبال آسیا پیشنهاد داده که کشورهای برتر رنکینگ در مسابقات نوجوانان و جوانان جهان شرکت کنند تا مسابقات نوجوانان و جوانان آسیا برگزار نشود. در چنین شرایطی نوجوانان و جوانان ما هرز میروند، چون رشد والیبال در گروی برگزاری مسابقات مختلف است. عدم برگزاری مسابقات لطمه سنگینی به والیبال میزند. البته همه دنیا چنین شرایطی دارند. آن چیزی که الان برای ما مهم است این است که شرایط برای آغاز لیگ در شهریور مهیا شود. ضمن اینکه باید به دنبال راهحلی برای ردههای نوجوانان و جوانان باشیم. در جوانان حداقل میتوانیم امیدوار باشیم که با بازیکنانی که در رده نوجوانان حضور داشتند کار را میتوان ادامه داد، اما در رده نوجوانان کار سختتر است. چون برای انتخاب تیم نوجوانان باید استعدادیابی گستردهای صورت بگیرد و در نهایت این تیم خود را برای قهرمانی آسیا که میزبان هم هستیم آماده کند. در صحبتی که با دکتر سلطانیفر داشتم قرار بر این شد این رقابتها در سالن تازه تاسیس شیراز برگزار شود.
سرمربی تیم جوانان همچنان بهروز عطایی خواهد بود؟
بهروز عطایی کارش را به خوبی انجام داده که نتیجه آن کسب عنوان قهرمانی جوانان جهان بود.
اینکه گفته میشود شما نسبت به گذشته محتاطتر شده اید و به همین خاطر به مربیان جوان برای هدایت تیمهای پایه فرصت نمیدهید را قبول دارید؟
اینکه مسئله را به هیچ عنوان قبول ندارم؛ چون واقعا اینگونه نیست.
مربی همچون طلوع کیان جزو مربیان علمی و جوان والیبال ایران است، اما گفته میشود شما عنوان کردهاید که به خاطر سن و سالش مناسب هدایت تیم نوجوانان نیست.
نه، من به این شکل به این موضوع نگاه نمیکنم. هر کدام از این مربیان ویژگیهایی دارند. اگر در خصوص یک مربی صحبت میکنیم نفی سایر مربیان نیست. هنوز به جمع بندی قطعی در خصوص تیم نوجوانان نرسیدهایم، اما اعتقاد دارم ترکیب این مربیان مهم است. اگر به دنبال ساختن یک تیم قدرتمند هستیم باید بهترینها را در کنار هم قرار دهیم. کار در رده پایه بسیار سخت است. برای رشد یک بازیکن هم مربیان زیادی کار کردند. اگر در کادر فنی تیمهای پایه هارمونی وجود نداشته باشد به مشکل میخوریم. ما در آینده قطعا یک ترکیب هماهنگتری را برای اداره تیم نوجوانان و حتی تیم جوانان انتخاب خواهیم کرد.
اما تیم جوانان عملکرد فوق العادهای در رقابتهای قهرمانی جهان داشت.
اینگونه نیست که بگوییم چون تیم جوانان قهرمان جهان شده نیازی به تغییر ندارد. شاید سرمربی به کار خودش ادامه دهد، اما باید کادر فنی تیم هم دارای انسجام باشد که این کار سختی است.
تا چه زمانی تکلیف تیمهای نوجوانان و جوانان مشخص میشود؟
تا مهر مشخص میشود که رقابتهای نوجوانان و جوانان آسیا برگزار میشود یا خیر. با این حال چند گزینه را مدنظر داریم و در حال بررسی شرایط آنها هستیم.
شایعاتی مطرح شده مبنی بر اینکه در داخل فدراسیون افرادی حضور دارند که به دنبال تحمیل مربیان مدنظر خودشان برای هدایت تیمهای پایه هستند واقعیت دارد؟
مدل تصمیمگیری ما اینگونه نیست. قطعا برای انتخاب مربیان تیمهای ملی در کارگروه مشورتی و همینطور هیئت رئیسه فدراسیون والیبال بحث و گفتوگو میشود. تصمیمی که گرفته میشود مبتنی بر خرد جمعی خواهد بود.
در خصوص بحث تکراری بازنشستگی شما شنیده شد که جواب استفساریه وزارت ورزش به این وزارتخانه ارسال و با ادامه فعالیت شما در فدراسیون والیبال مخالفت شده است.
این موضوع صحت ندارد.
سال آینده دولت تغییر میکند. این موضوع نمیتواند ادامه فعالیت شما را در فدراسیون والیبال تحث تاثیر قرار دهد؟
دولت فعلی تا یک سال آینده حضور دارد. من در دولتهای مختلف در فدراسیون والیبال حضور داشتم. چون مدیران حرفهای ورزش کار خودشان را انجام میدهند و افراد سیاسی نیستند که با تغییر دولتها تغییر کنند. من و امثال من مدیران حرفهای ورزش هستیم؛ با این حال تا زمانی که قانون اجازه دهد به فعالیت خودمان ادامه میدهیم. الان هم به تنها چیزی که فکر میکنیم برنامهریزی برای موفقیت در المپیک است.
فارغ از اینکه شما مدتی معاون وزیر ورزش بودید عملکرد آقای سلطانیفر را در وزارت ورزش چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که شرایط عمومی کشور با دیگر مقاطع زمانی قابل قیاس نیست. حجم تحریمهای ظالمانه در کشور در این چند سال اخیر بیسابقه بوده است. تلاش آقای سلطانیفر این بود که شرایط خوبی را برای ورزش کشور مهیا کند. در این مدت اقدامات خوبی صورت گرفته و حدود ۱۵۰۰ پروژه تکمیل و افتتاح شده است. به خاطر شرایط سختی که وجود داشته ورزش در اولویت دولت نیست. در چنین شرایطی کار کردن سخت است و آقای سلطانیفر هم نمیتواند معجزه کند. یکی از میراثهای بد گذشته که انشاءالله به زودی به بخش خصوصی واگذار میشوند دولتی بودن استقلال و پرسپولیس است. این دو باشگاه برای وزیر ورزش بسیار وقتگیر هستند. از یک طرف استقلال و پرسپولیس دولتی هستند و از طرف دیگر نمیشود از بودجه دولت برای آنها هزینه کرد. طبق دستور رئیس جمهور و پیگیریهای معاون اول رئیس جمهور، وزیر ورزش تلاش میکند تا این دو باشگاه تا پایان شهریور در فرابورس واگذار شوند. اگر استقلال و پرسپولیس از وزارت ورزش گرفته شوند وزیر ورزش میتواند نفس راحتی بکشد. موضوع مهم دیگر در خصوص حوزه جوانان است. نمایندگان مجلس فکری برای این حوزه نکنند هم به ورزش لطمه میخورد هم به حوزه جوانان. حوزه جوانان را به حوزه ورزش وصل کردهاند و وزیر ورزش باید پاسخگوی این حوزه هم باشد. البته کارهای خوبی در حوزه جوانان صورت گرفته، اما باید ورزش را از این حوزه جدا کرد. حوزه ورزش و حوزه جوانان سنخیتی با هم ندارند. در نهایت اینکه به نظر من با وجود همه مشکلات و سختیها میشود به آقای سلطانیفر نمره قبولی داد.
اینکه گفته میشود وزیر ورزش به یکی از دو تیم پرسپولیس و استقلال گرایش دارد چقدر واقعیت دارد؟
به هیچ عنوان اینگونه نیست. چون وزیر ورزش باید در قبال هر دو باشگاه پاسخگو باشد. وقتی شما مسئولیت دو باشگاه را داری نمیتوانی بگویی که به یک باشگاه گرایش داری و به باشگاه دیگر نداری. آقای سلطانیفر سرخابی است و اعتقاد دارد اگر حال این دو باشگاه خوب باشد حال تیم ملی خوب خواهد بود. امیدواریم هر چه زودتر استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شوند تا وزیر ورزش بتواند به کارهای دیگر این وزارتخانه هم برسد.
اگر به ۳ سال قبل برگردیم به وزارت ورزش میروید؟
اگر حق انتخاب داشتم قطعا به وزارت ورزش نمیرفتم.
در زمان حضورتان در وزارت ورزش گرفتار حاشیههای فوتبال شدید. مثل داستان چمدان پر از پول که برای تیم ملی به دوبی بردید.
شما نمیتوانید به زغال فروشی بروید و سیاه نشوید. پولی که شما به آن اشاره کردید اصلا به من و وزارت ورزش ربطی نداشت. فدراسیون فوتبال میخواست به بازیکنان تیم ملی پاداش بدهد و به همین خاطر آقای تاج به دنبال این بود که ۴۵۰ هزار یورو به دوبی ببرد. من هم قرار بود به عنوان نماینده وزارت ورزش راهی محل مسابقات شوم و با توجه به اینکه مراحل اداری برای بردن این مبلغ آماده نشده بود خواستند که من پول را ببرم.
اما شما در همان زمان مصاحبهای انجام دادی و گفتید که این پول پاداشی است که وزارت ورزش به تیم ملی پرداخت کرده است.
نه، اینگونه نبود. وزارت ورزش به این شکل به کسی پاداش نمیدهد.
در آن زمان کیروش با وزارت ورزش هم دچار چالش شد. نظر شخصی شما درباره کیروش چیست؟
کیروش تواناییهای فنی خوبی داشت، اما فدراسیون فوتبال باید از همان ابتدا این مربی را اداره میکرد که این هم کار آسانی نیست. اگر ما مربی را اداره نکنیم مربی ما را اداره خواهد کرد. کیروش عملکرد فوقالعادهای در تیم ملی داشت، اما نباید به او اجازه داده میشد خارج از وظایفش عمل کند. اگر هر کسی کار خودش را انجام دهد میتوانیم به اهدافمان برسیم. کیروش سرمربی تیم ملی بود و باید تنها روی کارش تمرکز میکرد، اما گاهی اوقات این اتفاق رخ نمیداد. برخی بدقولیها هم در این موضوع تاثیرگذار بود. چون امکان جابجایی پول به دلیل تحریمها نبود و همین مسئله در افزایش حاشیهها نقش داشت. من به عملکرد فنی کیروش نمره مثبت میدهم، اما او نباید درباره هر چیزی اظهارنظر میکرد.
وزارت ورزش در انتخاب ویلموتس به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال، چه نقشی داشت؟
وزارت ورزش هیچ دخالتی در انتخاب سرمربی تیم ملی نداشت. اینکه یک مربی به وزیر معرفی شود و وزیر هم به فدراسیون فوتبال بگوید که شرایط این مربی مورد بررسی قرار بگیرد فرق دارد با اینکه وزیر گفته باشد که فلان مربی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود. الان از جاهای مختلف به من مربی معرفی میشود. در نهایت من باید سرمربی تیم ملی والیبال را انتخاب کنم.
صحبت پایانی.
خیلی ممنون از اینکه امروز به فدراسیون والیبال آمدید و این مصاحبه را انجام دادید. اعتقاد دارم اگر همه ما دغدغه منافع ملی داشته باشیم به پیشبرد اهداف ملی کمک میکنیم. رسانه هم وظیفه نقادی دارد و این مسئله میتواند به همه حوزهها کمک کند. در نهایت اینکه امیدوارم ویروس کرونا هر چه زودتر ریشهکن شود تا جامعه بتواند به شرایط عادی خود بازگردد.
گفتوگو از آرش عبدی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *