بدعت نامبارکی که خاورمیانه را به آتش کشید
خبرگزاری میزان: صدام و حکومت بعث عراق، ابتدا با آغاز تجاوز به خاک کشوری که کمتر از یک سال از انقلاب و تغییر حکومت آن می گذشت، و پس از آن یورش به خاک کویت، بدعتی را در منطقه ایجاد کردند که هزینه آن را سالیان سال است مردم بی پناه کشورهای منطقه می پردازند.
- گروه سیاسی: در 2 آگوست سال 1990، ارتش عراق عملیاتی دو روزه را آغاز کرد که منجر به تسلط کامل این کشور بر تمام سرزمین کویت شد، به طوریکه که پس از پایان عملیات دو روزه، دولتی صوری به نام "جمهوری کویت" به ریاست جمهوری سرهنگ "علاء حسین" ظرف 4 روز تشکیل شد!
این تحولات به حدی با سرعت طی می شد که پس از گذشت یک هفته از آغاز عملیات، دولت عراق طی بیانیه ای به طور رسمی از "انضمام کویت به خاک عراق" و همچنین "لغو فعالیت های تمامی سفارت هایی که در این کشور تا پیش از حمله نظامی مشغول به کار بودند" خبر داد.
در پی این بیانیه و اعلام موضع دولت عراق، کویت به عنوان "استان نوزدهم" عراق شناخته شد و اسامی تمامی خیابان ها و دیگر اماکن مهم این کشور (از جمله نام پایتخت) به دستور دولت مرکزی بغداد تغییر یافت.
از سوی دیگر، دولت مرکزی کویت و شیخ نشینان این منطقه که ساعاتی پیش از ورود ارتش عراق، کویت را ترک کرده بودند، با استقرار در استان طائف (در شرق عربستان) دولت در تبعید تشکیل دادند.
شیخ جابر الاحمد الصباح (امیر وقت کویت)، شیخ سعد العبدالله الصباح (ولی عهد) و تقریبا تمامی وزرا و رجال سیاسی کویت و حتی فرماندهان نظامی این کشور که قادر به ذره ای مقاومت در برابر صدام نبودند، به دولت در تبعید در طائف پیوستند.
اشغال کویت از سوی ارتش صدام 7 ماه به طول انجامید و سرانجام در پی جنگ دوم خلیج فارس، در سال 1991 آزاد شد.
با توجه به اهمیت این رخداد در تاریخ معاصر خاورمیانه، و اقدامات مشابهی که برخی کشورهای خلیج فارس امروزه، با الگو برداری از ارتش صدام در پی تحقق آن هستند (از جمله جنایات عربستان سعودی در یمن)، طی گزارشی به بازخوانی زمینه ها، شرایط و سرنوشت این جنگ پرداخته است.
دلایل و ریشه های بحران
اختلافات مرزی
اولین تاریخی که در آن دولت عراق به طور رسمی، طی بیانیه ای که از سوی "نوری سعید"، نخست وزیر عراق قرائت شد، مرزهای میان دو کشور را به رسمیت شناخت، 21 جولای 1932 بود.
پس از آن نیز در سال 1963، روابط دو کشور با اعتراف عراق به استقلال کویت و همچنین مذاکرات میان "احمد حسن البکر"، (نخست وزیر وقت عراق) و شیح احمد الجابر (امیر کویت) وارد مرحله تازه ای شد.
تمام این ها در حالی بود که عراق به دلیل سابقه تاریخی تسلط بر خاک کویت (در زمان حکومت عثمانی) و تازه تاسیس بودن کویت، همواره تحت فشارهای بین المللی حاضر به پذیرش استقلال کویت و اعتراف به مرزهای این کشور می شد.
این منازعات که البته تا آن زمان هنوز منتهی به تحریک نظامی قابل توجهی نشده بود، منجر به صدور قطعنامه 833 شورای امنیت سازمان ملل شد.
در این قطعنامه که سال 1994 صادر شده است، بر قطعی بودن مرزهای عراق و کویت، و التزام دو کشور به احترام به مرزهای یکدیگر تاکید شده بود.
تاکیداتی که بعدها مشخص شد از سوی عراق هیچ ارزشی نداشت و به راحتی زیر پا گذاشته شد!
نزاع بر سر تولید نفت
بر اساس اسناد تاریخی، در زمان جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، کویت در کنار عربستان سعودی از اصلی ترین حامیان مالی و اقتصادی این کشور برای تجاوز به ایران بودند.
میزان این پشتیبانی مالی، با توجه به اسناد مالی موجود، تا 14 میلیارد دلار تخمین زده شده است!
پس از پایان جنگ علیه ایران و ناکامی عراق در دستیابی به هیچ یک از اهداف خود، آنچه برای این کشور باقی ماند حجم گسترده ای از بدهی های مالی به کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله کویت و عربستان بود.
دولت عراق بر اساس سیاست های صدام، تنها راهی که برای پرداخت چنین بدهی سنگینی پیش پای خود می دید، افزایش چشمگیر قیمت نفت بود، مسئله ای که تنها از راه کاهش میزان تولید نفت و تایید آن از سوی اوپک محقق می شد.
در مقابل اما آنچه که در عمل رخ داد، تلاش بی سابقه دولت های خلیج فارس (با محوریت کویت و امارات) برای افزایش میزان صادرات خود در اوپک بود، امری که برای جبران خسارت های ناشی از کاهش قیمت نفت در آن زمان برنامه ریزی شده بود.
در چنین فضایی، و با وجود درخواست های مکرر عراق برای افزایش حجم نفت صادراتی این کشور در راستای پرداخت بدهی ها و همچنین بازسازی کشوری که طی 8 ساله بخش های گسترده ای از زیرساخت های آن ویران شده بودند، کشورهای عرب خلیج فارس که حالا کمتر نیازی به دیکتاتوری متجاوز چون صدام را حس می کردند، به سیاست های خود ادامه می دادند.
این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که بنا بر ادعای دولت وقت عراق، کویت تلاش های مخفیانه برای برداشت نفت از حوزه های متعلق به عراق را کلید زده بود.
اختلاف بر سر بدهی های عراق
صدام پس از پایان جنگ 8 ساله علیه ایران گفته بود "این نبرد برای جلوگیری از هجوم ایرانیان به دروازهای شرقی وطن عربی صورت گرفت"!
نتیجه گیری صدام از اتخاذ چنین مواضعی نیز بسیار روشن و قابل پیش بینی بود "عراق و کویت باید بر سر مسئله بدهی های عراق همکاری و تعامل داشته باشند و یا حتی به طور کامل بدهی ها را به دولت عراق ببخشند"!
البته خواسته های صدام به اینجا نیز محدود نمی شد! او به طور رسمی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک 10 میلیارد دلاری کرده و همچنین از آنان خواست دو جزیره "وربه" و "بوبیان" را به کشور عراق ببخشند!
مطالبات بی سابقه صدام در حالی بود که کویت در کنار سایر کشورهای خلیج فارس، حتی حاضر به پذیرش درخواست های معمولی تر عراق، از جمله تنظیم مناسبات صادرات نفت در اوپک نبودند.
در ادامه تاکید طرفین بر مواضع پیشین و ملموس شدن نشانه های تنش در سطح منطقه، عربستان نشستی را با حضور هیئت های مذاکره کننده عراق و کویت در جده برگزار کرد.
نتیجه مذاکرات، موافقت کویت و عربستان با اهدای کمک های مالی (کمتر از حد مورد نظر عراق) در مقابل اعتراف صدام به مرزهای کویت و به رسمیت شناختن آنها بود، در خواستی که بلافاصله با موافقت بغداد روبرو شد.
برخی از تحلیل گران منطقه معتقدند "یکی از نتایج جنگ ایران و عراق، تخریب بخش های گسترده ای از سواحل عراقی بود که تا پیش از این برای صادرات نفت از آنها استفاده می شد".
از آنجا که رهبران عراق احتمال جنگ مجدد با تهران را زیاد می دانستند، دستیابی به سواحل نفتی کویت، برتری استراتژیکی برای عراق به شمار می رفت.
نکته قابل توجه و بسیار مهم این است که تمامی دلایل و زمینه های فوق، برای اقناع شخصیتی چون صدام برای هجومی دیوانه وار و همه جانبه به خاک کویت به تنهایی توجیه کننده به نظر نمی رسد.
برخی از نشانه ها حاکی است، صدام از سوی برخی طرف های منطقه ای و فرا منطقه ای، از جمله اسرائیل و آمریکا، تاییداتی را برای آغاز حمله به کویت دریافت کرده است، دقیقا مشابه آنچه در آستانه تجاوز به ایران دریافت کرده بود.
صدام در تاریخ 25 ژوئن 1990 دیداری با "آپریل کاترین گلاسپی"، سفیر آمریکا در واشنگتن داشته است.
طی این دیدار، سفیر واشنگتن در جمله ای کوتاه اما معنادار، پس از سوال صدام درباره احتمال حمله به کویت گفته است "آمریکا نظر و موضعی درباره نزاع عربی - عربی ندارد".
آغاز جنگ
سرانجام در سحرگاه 2 آگوست، ارتش صدام عملیاتی را آغاز می کند که به عقیده بسیاری از تحلیل گران، آخرین میخ بر تابوت دیکتاوری بعثی او در عراق بود.
این عملیات از 4 محور با مشارکت 7 تیپ نظامی متشکل از نیروهای گارد ریاست جمهوری (قدرتمندترین نیروی نظامی عراق از لحاظ آموزش ها و تجهیزات) آغاز شد.
در اولین ساعات از شروع حمله، پیاده نظام عراق با پشتیبانی واحد های توپخانه ای، چندین جزیره کویت را اشغال می کنند.
از سوی دیگر و همان ساعات اولیه، در پایتخت کویت نیز حمله ارتش عراق از طریق نیروهای هوایی و دریایی آغاز می شود.
نیروهای عراق، تنها در برخی از بخش ها از جمله اطراف قصر دسمان، با گارد ریاست جمهوری کویت درگیر می شوند.
شدت حمله به حدی است که در پایان روز اول، ارتش عراق بر تمامی کویت به جز جزیره فیلکا، که مقاومت جدی از خود نشان داده بود مسلط شد.
البته جزیره فیلکا نیز در همان ساعات اولیه 3 آگوست، سقوط کرد و به این ترتیب آخرین ماجراجویی دوران حکومت صدام رقم خورد.
واکنش ها
فردای آن روز، اتحادیه عرب نیز در اقدامی نمایشی و به تبعیت از شورای امنیت، با برگزاری نشستی فوری، به تکرار مواضع شورای امنیت پرداخت.
واکنش بعدی اما در 6 آگوست و با وضع تحریم های اقتصادی گسترده علیه عراق از سوی شورای امنیت رخ داد.
اما این صرفا ابتدای بحران بود، چرا که عربستان با توجه به ضعف جدی این کشور در زمینه نیروهای نظامی و امنیتی، متوجه خطر تکرار سناریوی کویت برای خود و چاه های نفتی اش شده بود.
خطری که در صورت تحقق و سیطره صدام بر چاهای نفتی کویت و عربستان به صورت همزمان، غرب را با بحران بی سابقه ای روبرو می کرد.
در چنین شرایطی و با افزایش فشارهای بین المللی و منطقه ای علیه عراق، به دستور صدام عبارت "الله اکبر" با هدف جلب رضایت مسلمانان و ضد غرب جلوه دادن موضع عراق، به پرچم این کشور اضافه شد.
درحالی که تمامی خاک کویت به اشغال نیروهای نظامی عراق درآمده بود و علی رغم انتظارات، جامعه جهانی تا آن لحظه صرفا به صدور قطعنامه و بیانیه علیه عراق پرداخته بود، به محض آنکه خطر حمله دوم عراق به مرزهای عربستان شدت گرفت، با دستور بوش پدر، نیروهای نظامی آمریکا با پوشش عملیات سپر صحرا، برای حفاظت از مرزهای عربستان وارد این کشور شدند.
سرانجام و پس از صدور قطعنامه های متعدد و تهدیدهای های شبانه روزی که تا حدی فرآیند فرسایش شدن را طی می کرد، شورای امنیت با صدور قطعنامه 660، ضمن اعلام آخرین ضرب الاجل برای ترک خاک کویت تاکید کرد: "در صورت عدم تمکین عراق، نیروهای ائتلاف مجاز به استفاده از هر روشی برای اجرای تصمیم شورای امنیت هستند".
این ائتلاف، متشکل از 959 هزار سرباز متعلق به 34 کشور جهان بود و صحنه گردان اصلی این ائتلاف نیز آمریکا بود.
به عبارت دیگر، آمریکا با چراغ سبز نشان دادن به یک دیکتاتور یاغی که به دلیل جنون و عدم فهم صحیح از مسائل منطقه، حاضر بود برای دستیابی به منافع کوتاه مدت خود، منطقه را با هر بحرانی مواجه سازد، منطقه را به آشوب کشید و اکنون برای دخالت مستقیم در منطقه آماده شده بود.
دخالتی که نه تنها با مقاومت افکار عمومی جهان روبرو نمی شد بلکه به علت مشابهت نقش آمریکا به یک منجی، امری قابل قبول به نظر می رسید.
حمله آمریکا به ارتش عراق و بازپس گیری خاک کویت، هزینه های بسیاری طی سال های طولانی برای خاورمیانه در برداشت که تمامی آنها محصول حضور بیگانگان برای حل مشکلات کشورهای منطقه است.
صدام و حکومت بعث عراق، ابتدا با آغاز تجاوز به خاک کشوری که کمتر از یک سال از انقلاب و تغییر حکومت آن می گذشت، و پس از آن یورش به خاک کویت، بدعتی را در منطقه ایجاد کردند که هزینه آن را سالیان سال است مردم بی پناه کشورهای منطقه می پردازند.
علاوه بر این، بدعت نامبارک عراق، راه را برای رژیم های نامشروعی همچون عربستان سعودی و حتی ترکیه برای تجاوز به همسایگاه با پشتیبانی آمریکا و دیگر قدرت های منطقه ای بازگذاشت.
در حالی که این اشتباه، با وجود پشتیبانی هر نیرویی، سرنوشتی جز صدام و حزب بعث عراق نخواهد داشت.
انتهای پیام/
این تحولات به حدی با سرعت طی می شد که پس از گذشت یک هفته از آغاز عملیات، دولت عراق طی بیانیه ای به طور رسمی از "انضمام کویت به خاک عراق" و همچنین "لغو فعالیت های تمامی سفارت هایی که در این کشور تا پیش از حمله نظامی مشغول به کار بودند" خبر داد.
در پی این بیانیه و اعلام موضع دولت عراق، کویت به عنوان "استان نوزدهم" عراق شناخته شد و اسامی تمامی خیابان ها و دیگر اماکن مهم این کشور (از جمله نام پایتخت) به دستور دولت مرکزی بغداد تغییر یافت.
از سوی دیگر، دولت مرکزی کویت و شیخ نشینان این منطقه که ساعاتی پیش از ورود ارتش عراق، کویت را ترک کرده بودند، با استقرار در استان طائف (در شرق عربستان) دولت در تبعید تشکیل دادند.
شیخ جابر الاحمد الصباح (امیر وقت کویت)، شیخ سعد العبدالله الصباح (ولی عهد) و تقریبا تمامی وزرا و رجال سیاسی کویت و حتی فرماندهان نظامی این کشور که قادر به ذره ای مقاومت در برابر صدام نبودند، به دولت در تبعید در طائف پیوستند.
اشغال کویت از سوی ارتش صدام 7 ماه به طول انجامید و سرانجام در پی جنگ دوم خلیج فارس، در سال 1991 آزاد شد.
با توجه به اهمیت این رخداد در تاریخ معاصر خاورمیانه، و اقدامات مشابهی که برخی کشورهای خلیج فارس امروزه، با الگو برداری از ارتش صدام در پی تحقق آن هستند (از جمله جنایات عربستان سعودی در یمن)، طی گزارشی به بازخوانی زمینه ها، شرایط و سرنوشت این جنگ پرداخته است.
دلایل و ریشه های بحران
اختلافات مرزی
اولین تاریخی که در آن دولت عراق به طور رسمی، طی بیانیه ای که از سوی "نوری سعید"، نخست وزیر عراق قرائت شد، مرزهای میان دو کشور را به رسمیت شناخت، 21 جولای 1932 بود.
پس از آن نیز در سال 1963، روابط دو کشور با اعتراف عراق به استقلال کویت و همچنین مذاکرات میان "احمد حسن البکر"، (نخست وزیر وقت عراق) و شیح احمد الجابر (امیر کویت) وارد مرحله تازه ای شد.
تمام این ها در حالی بود که عراق به دلیل سابقه تاریخی تسلط بر خاک کویت (در زمان حکومت عثمانی) و تازه تاسیس بودن کویت، همواره تحت فشارهای بین المللی حاضر به پذیرش استقلال کویت و اعتراف به مرزهای این کشور می شد.
این منازعات که البته تا آن زمان هنوز منتهی به تحریک نظامی قابل توجهی نشده بود، منجر به صدور قطعنامه 833 شورای امنیت سازمان ملل شد.
در این قطعنامه که سال 1994 صادر شده است، بر قطعی بودن مرزهای عراق و کویت، و التزام دو کشور به احترام به مرزهای یکدیگر تاکید شده بود.
تاکیداتی که بعدها مشخص شد از سوی عراق هیچ ارزشی نداشت و به راحتی زیر پا گذاشته شد!
نزاع بر سر تولید نفت
بر اساس اسناد تاریخی، در زمان جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، کویت در کنار عربستان سعودی از اصلی ترین حامیان مالی و اقتصادی این کشور برای تجاوز به ایران بودند.
میزان این پشتیبانی مالی، با توجه به اسناد مالی موجود، تا 14 میلیارد دلار تخمین زده شده است!
پس از پایان جنگ علیه ایران و ناکامی عراق در دستیابی به هیچ یک از اهداف خود، آنچه برای این کشور باقی ماند حجم گسترده ای از بدهی های مالی به کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله کویت و عربستان بود.
دولت عراق بر اساس سیاست های صدام، تنها راهی که برای پرداخت چنین بدهی سنگینی پیش پای خود می دید، افزایش چشمگیر قیمت نفت بود، مسئله ای که تنها از راه کاهش میزان تولید نفت و تایید آن از سوی اوپک محقق می شد.
در مقابل اما آنچه که در عمل رخ داد، تلاش بی سابقه دولت های خلیج فارس (با محوریت کویت و امارات) برای افزایش میزان صادرات خود در اوپک بود، امری که برای جبران خسارت های ناشی از کاهش قیمت نفت در آن زمان برنامه ریزی شده بود.
در چنین فضایی، و با وجود درخواست های مکرر عراق برای افزایش حجم نفت صادراتی این کشور در راستای پرداخت بدهی ها و همچنین بازسازی کشوری که طی 8 ساله بخش های گسترده ای از زیرساخت های آن ویران شده بودند، کشورهای عرب خلیج فارس که حالا کمتر نیازی به دیکتاتوری متجاوز چون صدام را حس می کردند، به سیاست های خود ادامه می دادند.
این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که بنا بر ادعای دولت وقت عراق، کویت تلاش های مخفیانه برای برداشت نفت از حوزه های متعلق به عراق را کلید زده بود.
اختلاف بر سر بدهی های عراق
صدام پس از پایان جنگ 8 ساله علیه ایران گفته بود "این نبرد برای جلوگیری از هجوم ایرانیان به دروازهای شرقی وطن عربی صورت گرفت"!
نتیجه گیری صدام از اتخاذ چنین مواضعی نیز بسیار روشن و قابل پیش بینی بود "عراق و کویت باید بر سر مسئله بدهی های عراق همکاری و تعامل داشته باشند و یا حتی به طور کامل بدهی ها را به دولت عراق ببخشند"!
البته خواسته های صدام به اینجا نیز محدود نمی شد! او به طور رسمی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک 10 میلیارد دلاری کرده و همچنین از آنان خواست دو جزیره "وربه" و "بوبیان" را به کشور عراق ببخشند!
مطالبات بی سابقه صدام در حالی بود که کویت در کنار سایر کشورهای خلیج فارس، حتی حاضر به پذیرش درخواست های معمولی تر عراق، از جمله تنظیم مناسبات صادرات نفت در اوپک نبودند.
در ادامه تاکید طرفین بر مواضع پیشین و ملموس شدن نشانه های تنش در سطح منطقه، عربستان نشستی را با حضور هیئت های مذاکره کننده عراق و کویت در جده برگزار کرد.
نتیجه مذاکرات، موافقت کویت و عربستان با اهدای کمک های مالی (کمتر از حد مورد نظر عراق) در مقابل اعتراف صدام به مرزهای کویت و به رسمیت شناختن آنها بود، در خواستی که بلافاصله با موافقت بغداد روبرو شد.
برخی از تحلیل گران منطقه معتقدند "یکی از نتایج جنگ ایران و عراق، تخریب بخش های گسترده ای از سواحل عراقی بود که تا پیش از این برای صادرات نفت از آنها استفاده می شد".
از آنجا که رهبران عراق احتمال جنگ مجدد با تهران را زیاد می دانستند، دستیابی به سواحل نفتی کویت، برتری استراتژیکی برای عراق به شمار می رفت.
نکته قابل توجه و بسیار مهم این است که تمامی دلایل و زمینه های فوق، برای اقناع شخصیتی چون صدام برای هجومی دیوانه وار و همه جانبه به خاک کویت به تنهایی توجیه کننده به نظر نمی رسد.
برخی از نشانه ها حاکی است، صدام از سوی برخی طرف های منطقه ای و فرا منطقه ای، از جمله اسرائیل و آمریکا، تاییداتی را برای آغاز حمله به کویت دریافت کرده است، دقیقا مشابه آنچه در آستانه تجاوز به ایران دریافت کرده بود.
صدام در تاریخ 25 ژوئن 1990 دیداری با "آپریل کاترین گلاسپی"، سفیر آمریکا در واشنگتن داشته است.
طی این دیدار، سفیر واشنگتن در جمله ای کوتاه اما معنادار، پس از سوال صدام درباره احتمال حمله به کویت گفته است "آمریکا نظر و موضعی درباره نزاع عربی - عربی ندارد".
آغاز جنگ
سرانجام در سحرگاه 2 آگوست، ارتش صدام عملیاتی را آغاز می کند که به عقیده بسیاری از تحلیل گران، آخرین میخ بر تابوت دیکتاوری بعثی او در عراق بود.
این عملیات از 4 محور با مشارکت 7 تیپ نظامی متشکل از نیروهای گارد ریاست جمهوری (قدرتمندترین نیروی نظامی عراق از لحاظ آموزش ها و تجهیزات) آغاز شد.
در اولین ساعات از شروع حمله، پیاده نظام عراق با پشتیبانی واحد های توپخانه ای، چندین جزیره کویت را اشغال می کنند.
از سوی دیگر و همان ساعات اولیه، در پایتخت کویت نیز حمله ارتش عراق از طریق نیروهای هوایی و دریایی آغاز می شود.
نیروهای عراق، تنها در برخی از بخش ها از جمله اطراف قصر دسمان، با گارد ریاست جمهوری کویت درگیر می شوند.
شدت حمله به حدی است که در پایان روز اول، ارتش عراق بر تمامی کویت به جز جزیره فیلکا، که مقاومت جدی از خود نشان داده بود مسلط شد.
البته جزیره فیلکا نیز در همان ساعات اولیه 3 آگوست، سقوط کرد و به این ترتیب آخرین ماجراجویی دوران حکومت صدام رقم خورد.
واکنش ها
با گذشت ساعاتی از آغاز حمله عراق، به درخواست کویت و آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل نشست فوری تشکیل داد و با صدور قطعنامه ای ضمن محکومیت شدید اقدام عراق، خواستار عقب نشینی فوری ارتش این کشور شد.
فردای آن روز، اتحادیه عرب نیز در اقدامی نمایشی و به تبعیت از شورای امنیت، با برگزاری نشستی فوری، به تکرار مواضع شورای امنیت پرداخت.
واکنش بعدی اما در 6 آگوست و با وضع تحریم های اقتصادی گسترده علیه عراق از سوی شورای امنیت رخ داد.
اما این صرفا ابتدای بحران بود، چرا که عربستان با توجه به ضعف جدی این کشور در زمینه نیروهای نظامی و امنیتی، متوجه خطر تکرار سناریوی کویت برای خود و چاه های نفتی اش شده بود.
خطری که در صورت تحقق و سیطره صدام بر چاهای نفتی کویت و عربستان به صورت همزمان، غرب را با بحران بی سابقه ای روبرو می کرد.
در چنین شرایطی و با افزایش فشارهای بین المللی و منطقه ای علیه عراق، به دستور صدام عبارت "الله اکبر" با هدف جلب رضایت مسلمانان و ضد غرب جلوه دادن موضع عراق، به پرچم این کشور اضافه شد.
درحالی که تمامی خاک کویت به اشغال نیروهای نظامی عراق درآمده بود و علی رغم انتظارات، جامعه جهانی تا آن لحظه صرفا به صدور قطعنامه و بیانیه علیه عراق پرداخته بود، به محض آنکه خطر حمله دوم عراق به مرزهای عربستان شدت گرفت، با دستور بوش پدر، نیروهای نظامی آمریکا با پوشش عملیات سپر صحرا، برای حفاظت از مرزهای عربستان وارد این کشور شدند.
سرانجام و پس از صدور قطعنامه های متعدد و تهدیدهای های شبانه روزی که تا حدی فرآیند فرسایش شدن را طی می کرد، شورای امنیت با صدور قطعنامه 660، ضمن اعلام آخرین ضرب الاجل برای ترک خاک کویت تاکید کرد: "در صورت عدم تمکین عراق، نیروهای ائتلاف مجاز به استفاده از هر روشی برای اجرای تصمیم شورای امنیت هستند".
این ائتلاف، متشکل از 959 هزار سرباز متعلق به 34 کشور جهان بود و صحنه گردان اصلی این ائتلاف نیز آمریکا بود.
به عبارت دیگر، آمریکا با چراغ سبز نشان دادن به یک دیکتاتور یاغی که به دلیل جنون و عدم فهم صحیح از مسائل منطقه، حاضر بود برای دستیابی به منافع کوتاه مدت خود، منطقه را با هر بحرانی مواجه سازد، منطقه را به آشوب کشید و اکنون برای دخالت مستقیم در منطقه آماده شده بود.
دخالتی که نه تنها با مقاومت افکار عمومی جهان روبرو نمی شد بلکه به علت مشابهت نقش آمریکا به یک منجی، امری قابل قبول به نظر می رسید.
حمله آمریکا به ارتش عراق و بازپس گیری خاک کویت، هزینه های بسیاری طی سال های طولانی برای خاورمیانه در برداشت که تمامی آنها محصول حضور بیگانگان برای حل مشکلات کشورهای منطقه است.
صدام و حکومت بعث عراق، ابتدا با آغاز تجاوز به خاک کشوری که کمتر از یک سال از انقلاب و تغییر حکومت آن می گذشت، و پس از آن یورش به خاک کویت، بدعتی را در منطقه ایجاد کردند که هزینه آن را سالیان سال است مردم بی پناه کشورهای منطقه می پردازند.
علاوه بر این، بدعت نامبارک عراق، راه را برای رژیم های نامشروعی همچون عربستان سعودی و حتی ترکیه برای تجاوز به همسایگاه با پشتیبانی آمریکا و دیگر قدرت های منطقه ای بازگذاشت.
در حالی که این اشتباه، با وجود پشتیبانی هر نیرویی، سرنوشتی جز صدام و حزب بعث عراق نخواهد داشت.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان
لعنت خدا بر صدام که پای بیگانه رو به این منطقه باز کرد
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *