خلف وعدههای اروپا؛ از سعدآباد تا برجام/ قاره سبز در آستانه آزمونی دیگر
- برجام رو به احتضار است و شکلگیری چنین شرایطی فقط معلول شرارت آمریکا نیست بلکه اروپاییها نیز در شرایطی که امروز برای برجام پیش آمده دخیل هستند.
طی ۲۶ ماهی که از خروج آمریکا از برجام میگذرد، اروپاییها علیرغم وعدههای مکرر و حرفدرمانیهای کسل کننده در رابطه با تأمین منافع برجامی ایران، نه تنها کوچکترین قدمی در این مسیر برنداشتهاند بلکه همراستا با آمریکاییها برای فشار حداکثری به ایران گام برداشتند.
آخرین پرده از اقدامات ضدایرانی و ضدبرجامی اروپاییها، روز جمعه ۳۰ خرداد تجلی یافت؛ جایی که سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه، در جریان نشست شورای حکام آژانس انرژی اتمی اقدام به صدور قطعنامه علیه روابط پادمانی ایران و آژانس کردند. این قطعنامه اگرچه اصطلاحاً ضعیف بود و به تعبیر «کاظم غریبآبادی» نماینده کشورمان در آژانس، نه موجب ترغیب ایران به ارائه دسترسی به آژانس بر اساس ادعاهای واهی و بیاساس میشود و نه موجب اعمال فشار؛ اما رویکرد سیاسی مستتر در این قطعنامه بار دیگر اذهان را متوجه بازی ضدبرجامی و ضدایرانی آمریکا و اروپا کرد.
خباثتهای ادامهدار!
البته خباثت سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه صرفاً در صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی منحصر نماند، بلکه آنها در اقدامی دیگر در راستای اغراض آمریکا برای تکمیل پازل ضدایرانی، خواهان تمدید تحریم تسلیحاتی ایران تا سال ۲۰۲۳ نیز شدهاند! امری که در مغایرت کامل با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است که تحریم تسلیحاتی ایران را فقط تا ۲۷ مهر ۹۹ معتبر میداند.
اما افرادی که روند پرونده هستهای ایران را طی دو دهه اخیر دنبال کردهاند، از رفتار خباثتآمیز و عهدشکنانه اروپاییها تعجب نمیکنند.
توافق سعدآباد
۱۷ سال پیش یعنی در تاریخ ۲۹ مهرماه سال ۱۳۸۲، سرانجام پس از چند دور مذاکرات میان هیئت ایرانی به سرپرستی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی کشورمان و وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان، توافقی معروف به «سعدآباد» میان طرفین به امضا رسید.
مطابق توافق مزبور، ایران پذیرفت به منظور اعتمادسازی، همه فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را که مرتبط با غنیسازی اورانیوم بود، به صورت داوطلبانه تعلیق کند و متقابلاً سه کشور اروپایی نیز متعهد شدند زمینه عادیسازی پرونده هستهای ایران در آژانس انرژی اتمی و جلوگیری از ارجاع آن به شورای امنیت را فراهم آورند.
عدم تلاش اروپا برای عادیسازی پرونده هستهای ایران در شورای حکام
اما در عمل جهانیان شاهد بودند که وزرای خارجه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه در نشست شورای حکام در خرداد ۸۳، برای مختومه کردن پرونده ادعایی علیه برنامه هستهای ایران تلاشی به خرج ندادند و نتیجتاً شورای امنیت سازمان ملل در اواخر خردادماه ۸۳ قطعنامهای ضدایرانی تصویب کرد که در آن قطعنامه، نه تنها حق مشروع غنیسازی اورانیوم برای ایران انکار شده بود که حتی بر کشورمان تکلیف شده بود که طراحی تأسیسات تبدیل اورانیوم (UCF) اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را نیز متوقف کند!
فشار به البرادعی
البته آنطور که روحانی در کتاب خود با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» درج کرده، اروپاییها حتی به «محمد البرادعی» رییس وقت آژانس انرژی اتمی نیز فشار آوردند که تفسیر آژانس از تعلیق غنیسازی را بسط دهد و دامنه آن را به حوزههایی نظیر قطعهسازی و مونتاژ هم بکشاند؛ امری که به تعبیر دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی کشورمان، یک تخلف بود.
طرح چهارمرحلهای ایران
خلف وعدههای سه کشور اروپایی و عدم تلاش آنها برای بازگرداندن پرونده هستهای کشورمان به روند عادی طبق وعدهشان در مذاکرات سعدآباد، باعث شد تا در اوایل سال ۸۴، ایران طرحی چهارمرحلهای را ارائه کند؛ طرحی که طبق آن عملیات راهاندازی کارخانه UCF اصفهان و نصب ۳۰۰۰ سانتریفیوژ در نطنز و غنیسازی صنعتی در نطنز از سرگرفته میشد و در عوض پروتکل الحاقی در مجلس ایران به تصویب میرسید.
اما اروپاییها در برابر این طرح ایران، پروپاگاندای تخریبی به راه انداختند و برای اتلاف وقت، ۱۰۰ سؤال را در خصوص مسائل هستهای از ایران مطرح کردند و ادامه مسیر را منوط به پاسخ این ۱۰۰ سؤال از سوی ایران کردند.
فک پلمپ UCF اصفهان
ایران نیز در مقابل این اتلاف وقت و فعالیت تخریبی اروپا، اقدام به فک پلمپ و راهاندازی تأسیسات تبدیل اورانیوم (UCF) اصفهان کرد.
اروپاییها نیز در ادامه نقضعهدهای خود وفق توافق سعدآباد، در بهمن ۸۴ پرونده هستهای ایران را از شورای حکام به شورای امنیت ارجاع دادند. حال آنکه در سعدآباد تعهد داده بودند تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده، از ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت جلوگیری میکنند.
روحانی در صفحه ۵۹۹ کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت جلوگیری کند، ولی در بهمن۱۳۸۴ در شرایطی پرونده هستهای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود، بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»
دادن دُرّ غَلتان و گرفتن آب نبات!
علیایحال، عقبنشینی ایران از حقوق هستهای خود طی سالهای ۸۲ تا ۸۴ که به تعبیر علی لاریجانی مصداق دادن دُرّ غَلتان و گرفتن آب نبات بود، باعث جریتر شدن و زیاده خواهیهای بیشتر طرف غربی شده بود.
مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۳ دی ۸۶ در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد، در بخشی از بیاناتشان به موضوع مقابله با نقضعهدها و زیادهخواهیهای اروپاییها نیز اشاره کردند و فرمودند: «در مسئله هستهای، آمریکاییها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران بهکلی همه فعالیتهای هستهای را کنار بگذارد؛ یعنی، مثل آن کاری که با لیبی کردند؛ تهاش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ بهکلی اعلام انصراف کند. اخیراً وضع بهجایی رسیده که گفتند ایران در همین حدّی که هست، توقّف کند. ببینید فاصله اینها خیلی زیاد است. یک روزی حاضر نبودند پنج سانتریفیوژ را تحمّل کنند. مسئولین مذاکره با اروپا حاضرشده بودند ۲۰ تا سانتریفیوژ را نگهدارند، آنها گفته بودند، نمیشود؛ گفته بودند لااقل پنجتا، گفته بودند نمیشود. اگر میگفتند یکی، بازهم میگفتند نمیشود! امروز ۳۰۰۰ تا «سانتریفیوژ» دارد کار میکند، مبالغ زیادی هم آماده کار گذاشتن است. میگویند در همین حدّ متوقف شوید. این هم یکی از ناکامیهای آمریکاست. این فرایند عقبنشینی البتّه برای ما یک فایدهای هم داشت: اینکه خودمان هم وعدهها و حرفهای رقبای غربی و اروپایی را تجربه کردیم و هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد. لکن عقبنشینی بود دیگر ... من همان وقت در جلسه مسئولین گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، من خودم وارد میدان میشوم. همین کار را هم کردم. بنده گفتم که این روند عقبنشینی باید متوقف و تبدیل شود به روند پیشروی و اولین قدمش هم باید در آن دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفت و همین کار هم شد.»
یادآوری یک تجربه به طرف اروپایی
کمال خرازی، رییس شورای راهبردی روابط خارجی، روز جمعه ۱۳ تیر ۹۸، در واکنش به بدعهدیهای مکرر و برجام ستیزیهای مستمر طرف اروپایی، متذکر شد: وقتی سه کشور اروپایی در دولت اصلاحات به وعدههای مذاکراتی خود عمل نکردند و حتی نپذیرفتند که ایران با تعداد بسیار محدودی ماشین سانتریفیوژ تجربه غنیسازی خود را ادامه دهد، در اواخر دولت اصلاحات تعلیق غنیسازی متوقف و پلمپ کارخانه یو سی اف اصفهان شکسته شد و در دولت بعد تعداد سانتریفیوژهای ایران به ۱۹۰۰۰ عدد رسید و وقتی آنها از تحویل سوخت ۲۰% برای راکتور تهران جلوگیری کردند، ایران رأساً اورانیوم ۲۰% لازم را تولیدکرده آنرا در میلههای مخصوص آن قرارداد و با نصب آنها در راکتور تهران، مشکل را به دست دانشمندان خود حل کرد.
حال باید منتظر ماند و دید مواضع انگلیس، فرانسه و آلمان در نشست اخیر شورای امنیت پیرامون بررسی اجرای قطعنامه ۲۲۳۱، اگر چه اصولی و وفق برجام و قطعنامه شورای امنیت و به نوعی مخالفخوانی با اقدامات یکجانبه آمریکا بود، آیا در وادی عمل نیز چنین خواهد بود یا تجربه قبلی تکرار میشود؟