«ارتداد» به چاپ چهاردهم رسید
- یامینپور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقهمندان تدارک ببیند. «ارتداد» که حدود ۲۵۰ صفحه دارد، در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است.
کتاب فقط یک داستان عاشقانۀ پر سوز و گداز نیست. عشق بهانهای است برای تلطیف فضا و دلیل برای بقا و زندگی. کتاب یک درون مایۀ سیاسی اجتماعی دارد. داستان از روزهای بعد از فرار شاه شروع میشود و در روز بیست و یک بهمن ماه به اوج میرسد. در این روز حادثهای رخ میدهد که همۀ رشتهها پنبه میشود و نهضت مسیر متفاوتی را طی میکند.
این کتاب شاید یکی از ساختارشکنانهترین کتابهایی است که پس از انقلاب منتشر شده است. اگر روز بیست و یک بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت اتفاق دیگری رخ میداد، سرنوشت این انقلاب به کجا میرسید؟
نویسنده در این کتاب نه تنها در داستان پردازی ساختارشکنی کرده و با تخیلِ قوی سرنوشت دیگری را بعد از بیست و یک بهمن پنجاه و هفت ترسیم کرده، بلکه با نگاه کلان به مسئلۀ انقلاب نیز باعث تمایز «ارتداد» با کتابهایی شده است که قصد داشتند لزوم انقلاب را به مخاطب بقبولانند.
یکی از ترفندهای نویسنده حضور شخصیتهایی است که شاید به نظر ناشناس بیایند، اما با کدگذاریها، مخاطب را در دنیای واقعی متوجه افراد خاصی میکند. مثل"سیدعلی خراسانی"، یا "احمد" نامی که در لبنان ناپدید میشود.
گنجاندن مضمون و محتوای والا در لابه لای سطور داستان کار راحتی نیست، اما وحید یامین پور تا حد زیادی در این امر موفق بوده است. شروع خوب همراه با حس کنجکاوی، نقطۀ اوج، رفت و برگشتهای حساب شده، همه از نقاط قوت این کتاب محسوب میشود، به علاوۀ پایان خوب؛ یک پایان با توجه به نشانهها و پیرنگ داستان ـ پایان خوب لزوماً پایان خوش نیست- یامین پور در ترسیم فضای سرد و بی روح نیز بسیار موفق عمل کرده است.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «بلا را ما انتخاب نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده می آید و ماهیچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پرپیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقه میزند و «وقت» و هنگامهای تجلی میکند تا چشمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.
فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار
ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیدهها سریعتر از تصور ما رخ میدهند…»