چند نکته مهم پیرامون سیره عبادی «حضرت شاهچراغ(ع)»
یدالله بهتاش در گفتوگو با به پیراموان سیره عبادی حضرت «احمد بن موسی (ع)» گفت: حضرت «احمد بن موسی (ع)» که او را با نام «شاهچراغ» نیز میشناسیم یکی از عابدترین مردم دوران خود بودند همین امر برای ایشان محبوبیت فراوانی را به همراه داشت تا جایی که در زمان ولایت پدر بزرگوارشان «موسی بن جعفر (ع)» نیز در بین مردم شناخته شده و مورد احترام بودند، در روایتهای تاریخی نیز به علاقه فراوان «موسی بن جعفر (ع)» نسبت به ایشان نیز تاکید بسیاری شده است.
وی در مورد حضرت «احمد بن موسی (ع)» بیان کرد: لقب حضرت «احمد بن موسی (ع)» سید السادات است، ایشان مانند برخی از «ائمه معصومین(ع)» همچون «حضرت ابوالفضل(ع)» یا «حضرت زینب (س)» و «حضرت فاطمه معصومه (س)» دارای جایگاه خاصی هستند.
بهتاش به سیره رفتاری و اعتقادی حضرت «احمد بن موسی (ع)» اشاره و تاکید کرد: «موسی بن جعفر (ع)» به حضرت «احمد بن موسی (ع)» مرزعهای بزرگ داده بودند که نعمت و برکت در آن بسیار بود لذا ایشان از این مرزعه برای رشد و توسعه اسلام استفاده کردند، در تاریخ اسلامی آمده است درآمد سالیانه این باغ به حدی بود که از آن «احمد بن موسی (ع)» حدود هزار نفر را از بند آزاد کردند.
وی پیرامون برخورد حضرت «احمد بن موسی (ع)» در بیعت با مردم ابراز کرد: شناخته شده بودن و نام خوب حضرت «احمد بن موسی (ع)» باعث شده بود مردم ایشان را پس از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت «موسی بن جعفر (ع)» به عنوان ولی خود انتخاب کنند لذا همه در مسجد با ایشان بیعت کردند، زیرا فکر میکردند پس از حضرت «موسی بن جعفر (ع)» ایشان ولی جامعه اسلامی خواهند بود، پس از این امر حضرت «احمد بن موسی (ع)» به منبر رفتند و با مردم صحبت کردند و به آنان اعلام فرمودند امام و هدایتگر شما حضرت «امام رضا (ع)» است و من خود نیز با او بیعت کردهام. حضرت «احمد بن موسی (ع)» سپس به همراه تمام بیعت کنندگان به درب خانه «امام رضا (ع)» رفتند و در مقابل «امام هشتم (ع)» زانو زدند با ایشان بیعت کردند و مردم نیز با حضرت «علی بن موسی رضا (ع)» بیعت کردند.
این کارشناس علوم قرآنی به دعای «امام رضا (ع)» در حق حضرت «احمد بن موسی (ع)» اشاره و بیان کرد: پس از بیعت حضرت «احمد بن موسی (ع)» و مردم با «امام رضا (ع)»، «امام هشتم (ع)» دعایی در حق حضرت «احمد بن موسی (ع)» کردند و بیان فرمودند: همچنان که حق را پنهان و ضایع نکردی خداوند نیزحق شما را ضایع نکند.
بهتاش دلیل مهاجرت حضرت «احمد بن موسی (ع)» را مورد بررسی قرارداد و اظهار کرد: وقتی «امام رضا (ع)» را در سال ۲۰۰ هجری با ادعای ولیعهدی به دستور مامون عباسی به خراسان آوردند، حضرت «احمد بن موسی (ع)» در سال ۲۰۳ به همراه تعدادی از برادران و شیعیان راهی ایران شدند، ایشان دو برادر خود «سید امیر محمد عباد» و «سید علاالدین حسین» را نیز همراه خود داشتند در عین حال ساداتی نیز ایشان را همراهی میکردند لذا تعداد زیارت کنندگان زیاد شد در این میان خبر به خلیفه رسید و مامون دستور داد هر طور که شده جلوی این گروه گرفته شود تا هیچ یک از آنان به خراسان نرسند.
وی به چگونگی شهادت حضرت «احمد بن موسی (ع)» پرداخت و افزود: هنگامی که حضرت «احمد بن موسی (ع)» و همراهانش در شیراز با تهدید و مقابله حاکم شهر روبرو شدند و در رویارویی کوتاهی که انجام شد گروهی از سپاه حاکم زمان با بیان این شایعه که «امام رضا (ع)» به شهادت رسیده است و رفتن شما به خراسان فایدهای ندارد باعث به هم ریختن گروهی شدند که حضرت «احمد بن موسی (ع)» را همراهی میکردند، این امر باعث پراکندگی تمام یاران و شهادت برخی دیگر شد. سر انجام حضرت «احمد بن موسی (ع)» به خانه یکی از شیعیان شهر شیراز پناه بردند، اما خبرچینان منزل را به حاکم شیراز لو دادند و باعث شدند تا حاکم منزل را بر سر حضرت «احمد بن موسی (ع)» خراب کند و ایشان را به شهادت برساند.
وی در همین راستا ادامه داد: تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مقبره حضرت «احمد ابن موسی (ع)» اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تپه گلی بیش به نظر نمیرسید، در اطراف آن تپه خانههای متعدد ساخته و مسکن اهالی آن منطقه بود از جمله پیرزنی در پایین آن تپه خانهای گلی داشت هر شب جمعه نزدیک سحر میدید که چراغی در نهایت روشنایی در بالای تپه خاکی میدرخشد و تا طلوع صبح روشن است، این پیرزن چندین شب بالای تپه را نگاه کرد و دید که روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه دارد، با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نماید، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض وی رسانید، امیر و حاضرین از بیان این پیرزن متعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر گفت: اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن میروم تا از موضوع آگاه شوم.
وی در همین راستا ادامه داد: چون شب جمعه فرا رسید امیر عضدالدوله به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و به پیرزن فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قویتر از دیگر شبهای جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بیاختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ» و از آن شب به بعد مقبره حضرت «احمد ابن موسی (ع)» به شاهچراغ مشهور گردید.
بهتاش پیرامون علاقه «احمد ابن موسی (ع)» به ولایت خاطرنشان کرد: علاقه به ولایت و دلتنگی برای برادر سبب شد تا تعدادی از فرزندان «موسی بن جعفر (ع)» راهی ایران شوند و برخورد حاکم وقت باعث شهادت یکی سرشناسترین آنان یعنی حضرت «احمد ابن موسی (ع)» شد، در عین حال اطلاعات چندانی پیرامون زمان تولد و یا شهادت حضرت «احمد ابن موسی (ع)» وجود ندارد فقط اسناد تاریخی گویای این مهم است که در سال ۲۰۳ شهید شده اند، اما در سالهای اخیر روزی را برای گرامیداشت این امامزاده بزرگوار تعیین کرده اند.