همه بچههای جبهه وجنگ مظهر انسانیت بودند/ مبارزات شهید هاشمی الگوی رزمندگان سپاه بدر در عراق و انصارالله در یمن است
سردار گرجیزاده در این مراسم گفت: معمولا صحبت از شهید و شهدا سخت است. یعنی این موضوع انتساب امر خداوند و یک صفت خدایی است چرا که اولین نفری که از شهید تعریف کرده و به او جایی در نزد خدا داده است خود خداوند است. خصوصیت ممتاز شهید علی هاشمی گمنام بودن ایشان بود. امروزه مصادیق چنین افرادی کم پیدا میشود.
وی ادامه داد: 31 شهریور 59 تاریخ آغاز جنگ برای تاریخ و کتابهاست و برای ما جنگ از یک سال قبل شروع شده بود و در مناطق جنگی شهید داده بودیم. ما در مرداد 59 در پاسگاه خیم در خرمشهر شهید داشتهایم.
گرجیزاده به بیان شخصیت شهید علی هاشمی پرداخت و گفت: کسی که گمنام است خیلی از فضائلش پنهان است. شاید آدم بیتفوایی پیدا شود و بگوید او چه کرده است و یا فردی پیدا شود که در مورد ایشان ابهاماتی را بیان کند اما به دلیل غفلت او میباشد. خاطرم است که تا سال 82 همه متفقالقول بودند که اسمی از ایشان نیاورند چرا که ممکن بود ایشان در زندانهای عراق باشد حتی خود من هم که اسیر شدم هیچ چیز نمیتوانستم بگویم. خاطرم هست که عراقیها به من دروغ گفتند و گفتند که علی هاشمی اسیر شده است و همه چیز را گفته است. من نیز در جواب آنها گفتم که بعید است او چیزی بگوید. او بیان داشت هیچ کس علی هاشمی را به این متهم نکرده که چه بوده و چه شده است اگر هم کسی این حرف را زده است به خاطر جهلش بوده است. او هیچگاه در طول جنگ دنبال مصاحبه نبوده و خود را مهم جلوه نداد در حالیکه مهمترین نقش را داشت.
وی سپس بیان داشت: خاطرم است سال 69 که از اسارت آزاد شدم خانواده ایشان گفتند که از علی خبر داری؟ تنها جوابی که میشد داد این بود که نمیدانم. چرا که ممکن است او اسیر باشد و اگر هویت او در زندانهای عراق فاش میشد عراقیها او را به شدت شکنجه میدادند چرا که خسارتهای جبرانناپذیری به عراقیها زده بود. من در یک مصاحبه گفتم که او در 17 سالگی بچه انقلاب، 19 سالگی فرمانده، 25 سالگی فرمانده، 27 سالگی شهید و در 49 سالگی برگشت به وطن داشت. من 49 سالگی او را جشن تولد او نامگذاری میکنم چرا که ما توانستیم در مورد او حرف بزنیم و محسن رضایی توانست بگوید که او فرمانده قرارگاه سری نصرت بود. به همین دلیل در مورد شهادت او هم ابهام وجود دارد و نمیتوان دقیق حرف زد. البته من این افتخار را داشتم که تا لحظه آخر کنار ایشان بودم و یک فرمانده را در خطرناکترین لحظه عمرش دیدم. در حالیکه بوهای مختلفی از مواد شیمیایی و تیر خمپاره در منطقه بود او بسیار آرام بود و استرس نداشت.
گرجیزاده در پایان سخنانش به بیان خاطرهای از این شهید پرداخت و گفت: در
دنیایی که خیلیها نظامیها را به عنوان خشن میشناسند همه بچههای جبهه
وجنگ مظهر انسانیت بودند هیچگاه ندیدم کسی از دیدن جنازه یک عراقی خوشحال
شود و البته خاطرم است در یک جایی یک جوانی به یک جنازه عراقی پا زد اما
همه به او واکنش نشان دادند که چرا به جنازه او بیاحترامی میکنی. در همین
راستا خاطرم هست که در قرارگاه بودیم و همه رفته بودند چند ماشین بعلاوه
یک آمبولانس داشتیم. خاطرم است که 2 اسیر از گارد ریاست جمهوری عراق را به
قرارگاه آورده بودند در حالیکه زخمی بودند. علی هاشمی دستور داد که آنها را
عقب برده و مداوا کنند و آن دو که دشمن ما بودند با آمبولانس عقب رفته و
ما حتی خودمان بدون ماشین امدادی باقی ماندیم. علی هاشمی اگر چه عرب بود
اما از همه قبیلهای دوست داشت. از مشهد و نیشابور تا شیراز و فسا در کنار
او بودند. بهترین دوستانش نیز خوزستانیهای ایرانی بودند در حالیکه او عرب
بود.
مبارزات شهید هاشمی الگوی رزمندگان سپاه بدر در عراق و انصارالله در یمن است
صفوی به بیان شخصیت شهید علی هاشمی پرداخت و گفت: اگر بخواهم سردار علی هاشمی را در یک جمله بیان کنم باید بگویم که ایشان سرداری مومن، شجاع، خردمند و محجوب است. قوت ایمان او در عبادت هایش و اعتماد او به خدا ویژگی ایمان او است. صبر و استقامت او را از اول 58 تا انتهای جنگ میتوانیم ببینیم و او در برخورد با دشمن هیچ گاه نترسید و سستی نشان نداد. خردمندی او را نیز در طرح ریزی عملیات و تشکیل تیپ 37 نور باید دید. ایشان بسیار فکور و از نبوغی نظامی برخوردار بود. علی هاشمی هیچ گاه به دنبال معروف شدن نبود و از عکس گرفتن و مصاحبه فراری بود. خاطرم هست زمانی که ایشان به فرماندهی سپاه ششم منصوب شد، کلید اتاق را به سردار گرجی زاده داد و گفت هر کس با من بخواهد دیدار کند به جزیره بیاید و در جزیره جلسه می گذاشت. حتی ایشان در کمبود تدارکات و تجهیزات گلایه ای نمیکرد. و لب به شکایت و اعتراض نمیگشود.
سید رحیم صفوی به خاطره آخرین دیدار با آن شهید اشاره کرد و گفت: خاطرم هست که تیر ماه سال 67 بود و ما در جلسه بودیم. آن قدر حجم آتش و توپ و تیر زیاد بود که ما نمی توانستیم جلسه را درست ادامه بدهیم. در هنگامی که سوار خودرو می شدیم به او گفتم که قرارگاهت را کمی عقب بیاور . ظاهرا دشمن امواج را گرفته و قرارگاه را شناسایی کرده است. ایشان گفتند باشه اما نمیدانم چرا عقب نیاورد. در ادامه مسیری که می رفتیم با احمد غلامپور رو به رو شدم . به او نیز گفتم که قرارگاه را عقب بیاور و او هنگامی که وسایل را برای عقب نشینی جمع و جور می کرد دوباره به علی هاشمی پیغام داد که عقب بیاید. به نظرم او نمی خواست که در برابر دشمن ضعف نشان دهد. او میگفت که اگر ما عقب برویم روحیه بقیه به هم می خورد و بقیه نیز عقب میآیند. بعد از این ماجرا و نزدیک به 2 روز بعد عراقیها قرارگاه او را هلی بورن کردند.
مشاور مقام معظم رهبری بیان داشت: 8 سال دفاع مقدس سالهای قدرت نمایی ملت ایران است. مردم ما نزدیک به 2 میلیون نیروی داوطلب را به جبهه اعزام کردند من و بقیه پاسدار بودیم و وظیفه مان بود اما آن 2 میلیون بسیجی که موظف نبودند اما از همه اقوام برای دفاع از انقلاب اسلامی و کشورشان شجاعانه جنگیدند. شهیدان ما نه متعلق به ایران بلکه متعلق به جهان اسلام هستند. مبادا ما آنها را در قالبهای قومیتی بخواهیم محدود کنیم. خون مطهر علی هاشمی جهان اسلام و رزمندگان یمن و سوریه را به قیام علیه مستکبران دعوت کرده است. و خون مسلمانان در دنیا از خون این شهیدان به جوش آمده است. این شهیدان الگوی رزمندگان سپاه بدر در عراق و انصارالله در یمن هستند. هم چنین همسران و فرزندان آن ها الگوی کسانی هستند که در این کشور ها مکتب مقاومت را از ملت ما فرا گرفتند. امیدواریم بتوانیم شهیدان را بشناسیم و بشناسانیم و به ارزش و اعتقادت آن ها پایدار باشیم و راه آن ها که راه استقلال و عزت است را طی کنیم.
در ادامه برنامه حامد نجفی از اعضای گروه معراج به صحبت پرداخت و گفت : گروه جهادی معراج نزدیک به 10 سال است که در راستای محرومیت زدایی در کشور کار می کند. نزدیک به 2 سال است که تصمیم گرفتیم که گمنامی علی هاشمی را برداریم. شاید اگر الان به عده ای از مسئولان ما بگویید ، عده ای او را نشناسند. خاطرم هست که سال گذشته برای چنین مراسمی به سردار گرجی زاده مراجعه کردیم و ایشان بسیار حمایت کردند.
انتهای پیام/