شهید چمران تنها عضو دولت موقت بود که امام خمینی (ره) را تنها نگذاشت
-طبق اعلام روابط عمومی فرهنگسرای رسانه، ۳۱ خردادماه سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران است. شخصیتی تحصیلکرده و وارسته که نقش بسیار مهمی در روزهای پس از انقلاب و جنگ داشت. شاید برای کمتر کسی باور پذیر باشد که وی فارغالتحصیل رشته فیزیک پلاسما از یک دانشگاه معتبر آمریکا است که با شنیدن ندای انقلاب اسلامی و فریاد آزادخواهی تمام امکاناتی که برایش مهیا بود را رها کرده تا به جمع یاران امام برسد. حضور شهید چمران در لبنان یکی از نقاط کلیدی مبارزات وی است که هنوز هم پس از گذشت بیش از چهار دهه اثرات زیادی را به همراه داشته است. حضور در دولت موقت به عنوان معاون نخستوزیر، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم و شهادت در راه دفاع از ایران و انقلاب گوشههایی از خدمات دکتر چمران است. به مناسبت سالروز شهادت این شهید بزرگوار، در گفتگویی متفاوت با احمد کاویانی، که از همان روزهای ابتدایی انقلاب تا لحظه شهادت دوشادوش شهید چمران بوده، خاطرات ناگفتهای از وی برای اولین بار منتشر میشود.
اولین بار کجا شهید چمران را دیدید و چگونه با هم آشنا شدید؟
وقتی شهید چمران در ابتدای انقلاب به ایران آمد و معاون در امور انقلاب شد، وی را در دفتر نخست وزیری دیدم و مسئول دفتر وی شدم. این توفیق را داشتم که تا لحظه شهادت همراه وی باشم.
ارتباط بین شهید چمران و امام خمینی (ره) یکی از نقاط کلیدی در شناخت این شهید بزرگوار است. این رابطه چگونه است و چه ابعادی دارد؟
به نظرم شهید چمران همه زندگی خود را در مسیر الهی، جهاد و شهادت وقف کرده بود. او با خود مبارزه میکرد تا دل از همه جاذبهها و تعلقات دنیا بکند و خالصانه برای خدا کار کند. وی امام خمینی را رهبر و پیشوای مسیر الهی میدانست و به همین دلیل ارادت قلبی و عملی خاصی به وی داشت. شهید چمران در روزهای ابتدایی جنگ برخلاف بسیاری از ما جوانی نورس نبود. وی سابقه طولانی در مبارزات سیاسی در داخل و خارج کشور داشت و با گروههای زیادی همراه شده بود.
دقت کنید که افراد زیادی همراه با امام خمینی بودند که آرام آرام کنار رفتند، اما شهید چمران هر چه قدر که جلوتر میرفت بیشتر در امام ذوب میشد و ارادت خود به وی را بیشتر نشان میداد. همانطور که میدانید کسانی که در دولت موقت بودند و از قضا دوستان شهید چمران هم بودند به صورت دستهجمعی استعفا دادند و رفتند. فقط یک نفر ماند و آن هم شهید چمران بود. وی اعتقاد داشت که مسیر صحیح مسیر امام است و همه باید حول وی کار کنند. وی در جملهای فرمود که من میمانم و امام خمینی را تنها نمیگذارم. امام خمینی هم وی را به خوبی شناخت. به همین جهت وی را به عنوان وزیر دفاع و نماینده خود در شورای عالی دفاع منصوب کردند.
هنگامی که دکتر چمران به شهادت رسید، پیامی که امام خمینی برایش صادر کرد، پیامی از روی تعارف نبود. امام به عنوان یک رهبر دینی و مجتهدی خبره فرمودند که شهید چمران همه زندگی خود را در مسیر خداوند قرار داد و ایثارگرانه کار کرد. حتی به بقیه میفرمایند که بروید از وی یاد بگیرید. دکتر چمران اعتقاد داشت که رهبری امام خمینی، خدایی و دینی برای مسیر انقلاب اسلامی است.
***حراست از خوزستان، نقطه طلایی ستاد جنگهای نامنظم
یکی از اقدامات ماندگار شهید چمران در هشت سال دفاع مقدس راهاندازی ستاد جنگهای نامنظم است که نقش بهسزایی در مقابله با نیروهای رژیم بعث در روزهای ابتدایی جنگ داشت. این ستاد چگونه و با چه هدفی راهاندازی شد؟
یکی از حساسترین نقاط برای دفاع در برابر نیروهای دشمن در روزهای ابتدایی جنگ، خوزستان و مرکز آن یعنی اهواز بود. همانطور که میدانید یکی از اهداف اصلی صدام در حمله به ایران جداکردن خوزستان بود و بدون شک جداکردن آن میتوانست ضربات جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد. صدام در روزهای ابتدایی جنگ، از چند جهت به اهواز نزدیک میشد و هر روز با توپخانه میانبرد خود که بردی حدود ۲۰ کیلومتر داشت اهواز را به توپ میبست.
مطمئنا اگر اهواز از دست میرفت، مردم ما ضربه روحی بسیار سنگینی میخوردند، به همین جهت شهید چمران این محل را انتخاب کرد و با همراهی یار دیگر امام خمینی در شورای عالی دفاع یعنی مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای به اهواز رفتند و در آنجا مستقر شدند. هدفشان ساماندهی مدیریتی و رفع کم و کسریهای عملیاتی آن نقطه بود. در مورد اهمیت اهواز باید ذکر کنم که این نقطه نیاز به تقویت در حوزه فرماندهی و تشکلاتی داشت. اهواز مرکز لشگر ۹۲ زرهی بود و این لشگر قبل از جنگ در اثر کودتایی که رخ داده بود ضربه تشکیلاتی و فرماندهی سنگینی خورده بود. به همین دلیل در این زمینه ضعف داشت و همین مسئله سبب شده بود که در روزهای ابتدایی جنگ و حمله صدام، مجبور به عقبنشینی شود. علاوه بر این یکی دو ماجرای سنگین مثل خلق عرب را نیز پشت سر گذاشته بود.
آقای دکتر چمران از همان ابتدا وارد اهواز شدند تا آن شهر را از نظر دفاعی تقویت کنند. مرکز فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در اهواز بود و حوزه ماموریتی آن شامل تمام جبهههای اطرافش میشد. از همین رو، آقای دکتر چمران به جبهههای خرمشهر، آبادان و ... نیرو و تسلیحات میفرستادند و در زمینه هماهنگی بین نیروهای ارتش و سپاه نقش داشتند. این مسئله سبب شد دیوارههای دفاعی شهر اهواز شکل بگیرد، تقویت شود و عراقیها مجبور به عقبنشینی شوند به گونهای که برد توپخانهشان به اهواز نمیرسید.
***شهید چمران هماهنگکننده نیروها در اهواز بود
به نظر شما اگر ستاد جنگهای نامنظم توسط شهید چمران تشیل نمیشد چه سرنوشتی برای جنگ ایران و عراق شکل میگرفت؟
نقش ستاد جنگهای نامنظم نقشی چندگانه است؛ اولی نقش عملیاتی در حد توان خودش است و دیگری نقش هماهنگی است. وجود شخصی مثل شهید چمران با آن عقبه درخشان تاثیر مهمی در ایجاد هماهنگی، شکلگیری دیواره دفاعی و تشکیل آفندی آن نقطه داشت. باید تاکید کنم همراهی مقام معظم رهبری و شهید چمران در فرماندهی نیروها در اهواز، دفاع در برابر دشمنان و سپس حمله به آنان برای عقبنشینی بسیار موثر و حیاتی بود.
اخیرا فیلم مستندی از شهید چمران منتشر شده است که شما هم در آن صحبت میکنید. آن مستند درباره گروهی از موتورسواران است که به دعوت شهید چمران به وی میپیوندند و نقش بسیار مهمی در ستاد جنگهای نامنظم دارند. این بچهها اذعان میکنند که شهید چمران دل آنان را برد که حاضر شدند همراه وی به جبهه بروند به نظر میرسد که شهید چمران در کنار اینکه یک فرمانده نظامی است، یک دوست واقعی برای رزمندگان است.
یکی از وجوه بارز شخصیتی شهید چمران کاریزمای وی بود. شهید چمران در جذب کردن افراد بسیار موفق عمل میکرد، او دیدِ بسیار وسیعی داشت و همه را جذب خود میکرد. دلیل این مسیله هم این بود که وی همه را دوست میداشت. نوع رفتارش با رزمندها و نیروهای زیر دستش در جبهه مصداقی برای رفتار محبتآمیز اوست. دقت کنید وقتی که جنگ رخ داد ستاد جنگ نامنظم وجود نداشت،
پس چگونه در مدت زمان کوتاهی این همه نیرو به وی پیوستند و در تشکیلاتی نظامی ساختار پیدا کردند؟