قتل عام سرخ پوستان و کشتار سیاه پوستان؛ آمریکا آبستن تحولی بزرگ است؟
آنچه این روزها در آمریکا جریان دارد و اعتراضاتی که در این کشور آغاز شده ریشه در تاریخی دارد که پر از سرکوب و کشتار اقلیتهایی همچون سرخ پوستان و سیاه پوستان است.
خبرگزاری میزان -
سرخپوستان به خاطر خصوصیت ویژه ای که داشتند تن به بردگی ندادند، به همین خاطر آمریکاییها برای آن که نیروی کار و برده برای خود داشته باشند، از قاره آفریقا، سیاه پوستان را برای بردگی به آمریکا بردند.
آمریکاییها از سال ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی بیش از ۱۵ میلیون سیاه پوست را از آفریقا به این کشور انتقال داده و آنها را برده خود کردند.
تاریخ سیاه پوستان آمریکا پرفراز و نشیب، اما غمبار است؛ ریشه سیاهپوستان آمریکا به آفریقا باز میگردد.
سیاه پوستان کنونی آمریکا نسل بردههای سالهای دور این سرزمین هستند که برای بردگی به آمریکا منتقل شدند، اما اکنون آنها نیز شهروندان آمریکا هستند، شهروندانی که برای پیشرفت این کشور از سفید پوستان بیشتر زحمت کشیده اند و رنج برده اند.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۹ آبان ماه سال ۹۲ درباره ظلمی که به سیاهان در آمریکا شده و میشود، فرمودند «غارت منابع حیاتی ملتها برایشان آسان است؛ ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ است که نظام سلطه آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، که یک نمونه اش همین مسئله غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی که دست مردم آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتیها برای بردگی به آمریکا میبردند؛ انسان آزاد را که در خانه خودش زندگی میکرد، در شهر خودش زندگی میکرد، به اسارت میگرفتند؛ الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند؛ چند قرن آمریکاییها این فشار عجیب را آوردند که در این زمینه کتابها نوشته اند که این کتاب «ریشه ها» کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع؛ انسان امروز چطور میتواند اینها را فراموش کند؟ با همه این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست.»
– تحلیل در چارچوب اتفاقاتی است که اکنون روی میدهد و احتمال آن نیز میرود که آن اتفاقات دارای تبعات بعدی باشد که شاید در زمان کوتاهی به وقوع بپیوندد و شاید نیاز به زمان بیشتری داشته باشد تا واقع شود.
تحولات آمریکا و اعتراضاتی که در این کشور آغاز شده، برای بار نخست نیست، در طول سالها، اعتراضات زیادی از سوی مردم این کشور علیه دولتها و حاکمیت دیده شده که با سرکوب فیزیکی و رسانهای موقت خاموش شده است، اما بار دیگر سر برآورده و با گستردگی بیشتری آغاز شده است.
حکومت آمریکا شاید بتواند اعتراضات موجود در کشور را با یک سری وعدهها بار دیگر خاموش کند، اما این خاکستر، آتش شعله ورتری زیر خود دارد که اگر هم در شرایط کنونی با سرکوب یا وعده خاموش شود، اما در انتظار تلنگری کوچک خواهد ماند تا خود را نشان دهد و این بار شاید شدیدتر و سرنوشت سازتر باشد.
از زمان جنگهای داخلی آمریکا، ۱۵۴ سال میگذرد، جنگهایی که در زمان ریاست جمهوری «آبراهام لینکلن» آغاز شد و ۴ سال به طول انجامید.
جنوبیها از بیم آن که «لینکلن»، قانون برده داری را در آمریکا لغو کند، استقلال خود را اعلام کردند، اما شمالیها با این اقدام مخالفت کرده و یک جنگ ۴ ساله داخلی در این کشور شکل گرفت که نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر کشته داشت.
شمالیها پیروز شدند و «آبراهام لینکلن» نیز قانون برده داری را لغو کرد، اما سیاستهای نژادپرستانه در آمریکا هیچگاه برچیده نشد و به اشکال گوناگون ادامه داشته است.
سرخ پوستان که مالکان و صاحبان اصلی سرزمین آمریکا هستند، اکنون در اقلیت مطلق به سر میبرند و جمعیت زیادی از آنها باقی نمانده است، قتل عامهایی که آمریکاییهای اشغالگر از سرخپوستها کردند، نسل آنها را تقریبا نابود کرد.
تحولات آمریکا و اعتراضاتی که در این کشور آغاز شده، برای بار نخست نیست، در طول سالها، اعتراضات زیادی از سوی مردم این کشور علیه دولتها و حاکمیت دیده شده که با سرکوب فیزیکی و رسانهای موقت خاموش شده است، اما بار دیگر سر برآورده و با گستردگی بیشتری آغاز شده است.
حکومت آمریکا شاید بتواند اعتراضات موجود در کشور را با یک سری وعدهها بار دیگر خاموش کند، اما این خاکستر، آتش شعله ورتری زیر خود دارد که اگر هم در شرایط کنونی با سرکوب یا وعده خاموش شود، اما در انتظار تلنگری کوچک خواهد ماند تا خود را نشان دهد و این بار شاید شدیدتر و سرنوشت سازتر باشد.
از زمان جنگهای داخلی آمریکا، ۱۵۴ سال میگذرد، جنگهایی که در زمان ریاست جمهوری «آبراهام لینکلن» آغاز شد و ۴ سال به طول انجامید.
جنوبیها از بیم آن که «لینکلن»، قانون برده داری را در آمریکا لغو کند، استقلال خود را اعلام کردند، اما شمالیها با این اقدام مخالفت کرده و یک جنگ ۴ ساله داخلی در این کشور شکل گرفت که نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر کشته داشت.
شمالیها پیروز شدند و «آبراهام لینکلن» نیز قانون برده داری را لغو کرد، اما سیاستهای نژادپرستانه در آمریکا هیچگاه برچیده نشد و به اشکال گوناگون ادامه داشته است.
سرخ پوستان که مالکان و صاحبان اصلی سرزمین آمریکا هستند، اکنون در اقلیت مطلق به سر میبرند و جمعیت زیادی از آنها باقی نمانده است، قتل عامهایی که آمریکاییهای اشغالگر از سرخپوستها کردند، نسل آنها را تقریبا نابود کرد.
سرخپوستان به خاطر خصوصیت ویژه ای که داشتند تن به بردگی ندادند، به همین خاطر آمریکاییها برای آن که نیروی کار و برده برای خود داشته باشند، از قاره آفریقا، سیاه پوستان را برای بردگی به آمریکا بردند.
آمریکاییها از سال ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی بیش از ۱۵ میلیون سیاه پوست را از آفریقا به این کشور انتقال داده و آنها را برده خود کردند.
تاریخ سیاه پوستان آمریکا پرفراز و نشیب، اما غمبار است؛ ریشه سیاهپوستان آمریکا به آفریقا باز میگردد.
سیاه پوستان کنونی آمریکا نسل بردههای سالهای دور این سرزمین هستند که برای بردگی به آمریکا منتقل شدند، اما اکنون آنها نیز شهروندان آمریکا هستند، شهروندانی که برای پیشرفت این کشور از سفید پوستان بیشتر زحمت کشیده اند و رنج برده اند.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۹ آبان ماه سال ۹۲ درباره ظلمی که به سیاهان در آمریکا شده و میشود، فرمودند «غارت منابع حیاتی ملتها برایشان آسان است؛ ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ است که نظام سلطه آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، که یک نمونه اش همین مسئله غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی که دست مردم آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتیها برای بردگی به آمریکا میبردند؛ انسان آزاد را که در خانه خودش زندگی میکرد، در شهر خودش زندگی میکرد، به اسارت میگرفتند؛ الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند؛ چند قرن آمریکاییها این فشار عجیب را آوردند که در این زمینه کتابها نوشته اند که این کتاب «ریشه ها» کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع؛ انسان امروز چطور میتواند اینها را فراموش کند؟ با همه این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست.»
اکنون که چنین شرایطی در آمریکا شکل گرفته، احتمال پایان یافتن آن زیاد است، چرا که نظام سلطه میداند که با سرکوب و ارعاب همراه با فشارهای رسانهای و منفی جلوه دادن اعتراضات مردمی که نسبت به سیاستهای حاکمیت معترض هستند، چگونه آن را خاموش کند.
اما در این میان احتمالات زیادی وجود دارد که میتواند در جایگاه پیش بینیهای آینده آمریکا در نظر داشت.
اکنون مردم معترض دست به اعتراض مسالمت آمیز و بدون درگیری زده اند، اما میتوان پیش بینی کرد که چه بسا پس از چندی مردم معترض با خشم بیشتر وارد شوند و حتی سلاح در دست بگیرند و علیه حکومت مرکزی قیام کنند.
حاکمیت آمریکا که بر اساس نظام لیرال سرمایه داری پایه گذاری شده است، به خاطر خصلت سلطه گری نمیتواند به خواستههای مردمی تمکین کند، مردمی که از چشم آنها، بردههایی هستند که باید کار کنند تا جیب سرمایه داران پُر شود.
اما دور از انتظار و ذهن نیست که یک قیام مسلحانه علیه رژیم آمریکا در این کشور آغاز شود، اکثر مردم آمریکا به خاطر قوانینی که در این کشور وجود دارد، مسلح هستند، سلاح در اکثر خانههای آمریکاییها دیده میشود، چرا که پلیس توان ایجاد امنیت برای شهروندان را ندارد.
اکنون مردم «سیاتل» بخشهایی از این شهر را تسخیر کرده اند، هر چند گزارشهایی که از سوی رسانههای آمریکایی منتشر میشود مبنی بر فروکش کردن موج اعتراضات است، اما با توجه به شرایطی حاکم و مواضعی که ترامپ علیه مردم آمریکا گرفته است، نمیتوان پایانی برای اعتراضات متصور بود، بلکه آمریکا را باید آبستن تحولاتی دانست که شاید یک پروسه دراز مدتی را سپری کند تا به یک تحول و تغییر دست یابد.
حتی احتمال آغاز درگیریهای داخلی در این کشور نیز میرود، شاید با شدت بیشتری از جنگهای انفصال در سال ۱۸۶۰ میلادی که چهار سال طول کشید.
هر چه هست، اوضاع آمریکا نابسامان است، این وضعیت به گونهای نیست که تصور شود، پایان خواهد یافت و آمریکا به روزهای اوج خود بازخواهد گشت.
اما در این میان احتمالات زیادی وجود دارد که میتواند در جایگاه پیش بینیهای آینده آمریکا در نظر داشت.
اکنون مردم معترض دست به اعتراض مسالمت آمیز و بدون درگیری زده اند، اما میتوان پیش بینی کرد که چه بسا پس از چندی مردم معترض با خشم بیشتر وارد شوند و حتی سلاح در دست بگیرند و علیه حکومت مرکزی قیام کنند.
حاکمیت آمریکا که بر اساس نظام لیرال سرمایه داری پایه گذاری شده است، به خاطر خصلت سلطه گری نمیتواند به خواستههای مردمی تمکین کند، مردمی که از چشم آنها، بردههایی هستند که باید کار کنند تا جیب سرمایه داران پُر شود.
اما دور از انتظار و ذهن نیست که یک قیام مسلحانه علیه رژیم آمریکا در این کشور آغاز شود، اکثر مردم آمریکا به خاطر قوانینی که در این کشور وجود دارد، مسلح هستند، سلاح در اکثر خانههای آمریکاییها دیده میشود، چرا که پلیس توان ایجاد امنیت برای شهروندان را ندارد.
اکنون مردم «سیاتل» بخشهایی از این شهر را تسخیر کرده اند، هر چند گزارشهایی که از سوی رسانههای آمریکایی منتشر میشود مبنی بر فروکش کردن موج اعتراضات است، اما با توجه به شرایطی حاکم و مواضعی که ترامپ علیه مردم آمریکا گرفته است، نمیتوان پایانی برای اعتراضات متصور بود، بلکه آمریکا را باید آبستن تحولاتی دانست که شاید یک پروسه دراز مدتی را سپری کند تا به یک تحول و تغییر دست یابد.
حتی احتمال آغاز درگیریهای داخلی در این کشور نیز میرود، شاید با شدت بیشتری از جنگهای انفصال در سال ۱۸۶۰ میلادی که چهار سال طول کشید.
هر چه هست، اوضاع آمریکا نابسامان است، این وضعیت به گونهای نیست که تصور شود، پایان خواهد یافت و آمریکا به روزهای اوج خود بازخواهد گشت.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *