به گزارش گروه فضای مجازی ؛ عقل برترين مخلوق خداوند و موهبتي الهي
به نوع انسان است و بالاترين و بزرگترين وسيله زندگي معنوي و مادي بشري است
كه تكامل روحي و جسمي انسان بدون وجود آن امكان پذير نميباشد.
اين نيروي عظيم در صورتي كه با خطاهاي نفساني و بينشهاي مادي آلوده نگردد
نه تنها دچار اشتباه نميشود بلكه چراغي فروزان، براي هدايت انسان در فراز
و نشيبهاي زندگي و شناخت ارزشهاي والاي معنوي است.
مكتب تشيع، مكتبي است كه اين نيروي عظيم مثبت، يعني عقل را به خوبي
شناسانده، كاربرد آن را مشخص كرده و فوائد آن را برميشمارد مضاف بر اينكه
محدوده اين نيرو و آفتهاي آن را گوشزد نموده و هشدار ميدهد.
در دو يادگار هميشه جاويد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ «قرآن و عترت»
ميتوان به قدر و منزلت اين نيروي شگرف پي برد و آن را به گونهاي درست
شناخت تا مورد استفاده قرار گيرد.
ما نيز در اين نوشتار كلام نوراني و گهربار ائمه معصومين ـ سلام الله
عليهم اجمعين ـ را چراغي فرار روي خود قرار داده و به ويژگيهاي عاقل از
ديدگاه ايشان ميپردازيم.
عاقل در كلام معصومين ـ عليهم السّلام ـ كسي است كه:
1. جوياي كمال است.(1)
2. دشمن شهوات و خواستهاي نفساني خويش است.(2) و شهوتش را دور سازد و دنيايش را به آخرتش بفروشد.(3)
3. از غفلت بيدار گردد و براي هنگام كوچ كردنش توشه گرد آورد و سراي پايدارش را آباد سازد.(4)
4. دچار نيرنگ و فريب نميشود.(5)
5. هر جا حق را نشناسد توقف ميكند.(6)
6. از گناهان بپرهيزد و از زشتيها پاك باشد و گناهان را به آمرزش بپوشاند.(7)
7. زبانش را در بند كشد.(8)
8. در راه فرمانبرداري از پروردگارش، هوايش را فرمان نبرد.(9)
9. از ديگران پند آموزد.(10)
10. قناعت را پيشه خويش سازد.(11)
11. توانگري او به دانشش و عزت او به قناعتش ميباشد.(12)
12. فقير نيست.(13) زيرا هيچ ثروتي مانند عقل نيست.(14)
13. فكرش راهنماست.(15) و گفتارش را كردارش تصديق نمايد.(16) و تكيهگاهش عملش است.(17) و هرگز دروغ نميگويد.(18)
14. كارهايش را خوب انجام ميدهد و كوشش خويش را به جاي خود به كار بندد.(19) و كارش را دريابد.(20) (وظيفه خود را بشناسد)
15. با فردي كه ميترسد او را تكذيب كند، سخن نميگويد. از فردي كه
ميترسد نياز او را برآورده نكند چيزي نميطلبد. به چيزي كه قادر بر وفاي
آن نيست وعده نميدهد. به چيزي كه اميد به آن، او را در سختي ميافكند،
اميدوار نميشود. به كاري كه توان و طاقت انجام آن را ندارد، اقدام نميكند.(21)
16. بدون سؤال، پاسخ نميدهد و فقط هنگامي كه ديگران از پاسخ عاجز هستند
پاسخ ميگويد و به رأي و نظري كه به صلاح ديگران است اشاره ميكند.(22)
17. اشتغال به نعمتهاي حلال مادي دنيا، مانع شكرگزاري و موجب غفلت او
نميشود و در مواقع سختي، گرسنگي، دعوت شيطان و هواي نفس به ارتكاب گناه
مثل خوردن مال حرام، نگاه حرام و ... صبر در گناه دارد و خود را
آلوده نميكند.(23)
18. در تمام حالات از طاعت پروردگارش و پيكار با نفسش باز نماند و خالي نباشد.(24)
19. با مالش ستايش مردم را به دست آورد (به آنها بخشش نمايد) و خودش را از درخواست از مردم نگهداري كند.(25)
20. زشتيهاي نفس خود را در دين، رأي، اخلاق و ادب بشمرد و آنها را در
سينهاش يا در يادداشتي گرد آورد و آنگاه دست به كار از بين بردن آنها
شود.(26)
21. تجربهها و آزمايشها تمامشدني نيستند و انسان عاقل همواره به افزودن آن سرگرم است.(27)
22. نفس خويش را خوار ميدارد آنگاه بزرگ ميگردد.(28)
23. سخن نگويد مگر براي حاجتش يا براي حجتش و غلبه بر دشمن و سرگرم و مشغول نميشود مگر به اصلاح امور آخرتش.(29)
24. به هنگام خاموشي بيانديشد و به گاه گفتار به ياد خدا باشد و به هنگام نگاه كردن پند پذيرد.(30)
25. نصفش بردباري و نيم ديگرش عفو و اغماض است.(31)
26. خويش را نگهباني كند از مستي ستايش، مستي قدرت و توانايي، مستي علم،
مستي جواني و مستي مال. زيرا كه براي هر يك از اينها بادهايي است پليد و
زشت كه عقل را ميگيرند و وقار و گراني و متانت شخص را به
سبكي مبدل ميسازند.(32)
27. از خود شخصيتي نشان ندهد مگر در سه جا: قدمي كه براي آخرت برداشته شود
و يا امرزندگاني را ترميم كند و يا اينكه در عيش و لذتي غير حرام به سر
ببرد.(33)
28. از احسان و نيكيش بخل نميورزد.(34)
29. با علماء و نيكو كردار بسيار همنشيني كند و از نزديكي با بدان و بدكاران دوري گزيند.(35)