حاج قاسم از نمای نزدیک؛ از «قنات ملک» تا «معراج»

- «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ» (سوره توبه آیه ۱۱۱). رضوان و رضا و قرب‌الهی، قله کمالات و مقامات انسانی است و ویژه مومنانی است که همه وجود و دارایی‌شان را در راه خدا روی دست می‌گیرند و این حضرت حق است که خریدار جان‌ها و اموالشان است؛ خداوند بواسطه این داد و ستد به این مومنان جهادگر بشارت داده و این فوز عظیم و پیروزی بزرگ است.

قلمفرسایی و سخن گفتن از مؤمنان مجاهد که بشارت‌الهی نصیب‌شان شده، امری است سخت و خطیر. «حاج قاسم» داستان ما یکی از همین مومنان مجاهد است که زیستن معاصر با او برای ما مایه فخر و مباهات است. آنچه خوبان همه دارند او تنها داشت؛ پهلوان و قهرمان و قاطع و استوار و بردبار و صبور و رئوف بود. جمع اضداد بود؛ از قهر و حلم و قاطعیت و رأفت در نهایت کمال برخوردار بود. در پاسداری از احکام دین و نبرد با دشمنان خدا و یاری مظلومان و دستگیری از محرومان، مصمم و سازش‌ناپذیر بود. ایمان و تدبیرش نیز مثال‌زدنی و رشک‌برانگیز بود و در یک کلام مالک‌اشتر زمان بود.

• بیشتر بخوانید:
• حاج قاسم؛ زاهد شب و شیر روز/ درباره اربعین مالک‌اشتر زمان

حاج قاسم ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات‌ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری دیده به جهان گشود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی در ۱۱ سالگی به کرمان رفت و پس از اخذ مدرک دیپلم به شغل بنایی روی آورد و سپس به عنوان پیمانکار در اداره آب کرمان مشغول به کار شد.

مقطع پیش از انقلاب
در آستانه انقلاب اسلامی و در کوران اتفاقات و تظاهرات ضد رژیم ستمشاهی، حاج قاسم از گردانندگان اصلی تجمعات انقلابیون کرمان بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از دفاع مقدس، در مقابله با ضدانقلاب تجزیه‌طلب در غرب کشور شرکت کرد و نقش موثری در ختم غائله مهاباد داشت.

• بیشتر بخوانید:
• مرور کارنامه سردار امت اسلام/ سپهبد قاسم سلیمانی که بود و چه کرد؟

رشادت‌های حاج قاسم در نبرد با ضدانقلاب در غرب کشور، موجب شد مسئولان نهاد تازه تاسیس سپاه پاسداران، او را به فرماندهی پادگان قدس در کرمان منصوب کنند.  

آغاز جهاد علی‌الدوام حاج قاسم
دفاع مقدس، آغاز جهاد بلاانقطاع و علی‌الدوام حاج قاسم بود. با تجاوز رژیم بعث صدام به ایران اسلامی، حاج قاسم به عنوان فرمانده پادگان قدس کرمان، اقدام به آموزش و تربیت چندین گردان از سپاهیان استان کرمان جهت اعزام به جبهه‌های جنوب کرد.

انتصاب به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله
در مطلع جنگ تحمیلی، حاج قاسم در رأس یک گروهان به سوسنگرد اعزام می‌شود تا از پیشروی رژیم بعث در جبهه مالکیه جلوگیری به عمل آورد. مجاهدت‌ها و رشادت‌ها و ماموریت‌های موفق حاج قاسم در نخستین سال جنگ تحمیلی، موجب شد در سال ۶۰ با حکم «محسن رضایی» فرمانده وقت سپاه پاسداران، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شود. لشکر ۴۱ ثارالله که به لشکر «خط شکن» معروف بود و متشکل از نیرو‌های سه استان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود، نقش بسیار زیادی در پیروز‌ی‌های دوران دفاع مقدس داشت.

والفجر مقدماتی، والفجر ۸، والفجر ۱۰، رمضان، بیت‌المقدس، فتح‌المبین، طریق‌القدس، بیت‌المقدس ۷، بازی‌دراز ۲، کربلای ۴، کربلای ۵، نصر ۴، از جمله عملیات‌های دوران سراسر افتخار دفاع مقدس بود که حاج‌ قاسم و لشکر تحت فرماندهی‌اش یعنی لشکر ۴۱ ثارالله در آنها مشارکت داشتند.

لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین
مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۸۴ در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان از مجاهدت‌های لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس تجلیل کردند و فرمودند:

«شما کرمانی‌ها شهدای زیادی دارید؛ اما عمده‌ی شهدای شما متعلق به لشکر ۴۱ ثاراللَّه است. میدانید این لشکر یعنی چه؟ یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین. بعضی از بچه‌های شما که در لشکر ثاراللَّه شهید شدند، در شب عملیات والفجر ۸ که عرض اروند متلاطم را باید طی میکردند، ۱۳۰۰ متر غواصی کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای این‌که خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین می‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل میشود. اروند، معبر عجیبی است. جوان‌های شما لباس غواصی به تن کردند - طوری که دشمن نفهمید - و نه ۱۰ متر و ۲۰ متر و ۱۰۰ متر، بلکه ۱۳۰۰ متر را که عریض‌ترین بخش اروند بود، طی کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌الفتوحِ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.

در این عملیات، قایق‌های سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امکانات از راه دور پای آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آن‌که ماهواره‌های امریکا و انگلیس و شوروی کمکش میکردند، نتوانست حرکت عظیم سپاه را - که از لشکر‌های مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود - بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌های لشکر ثاراللَّه کنار ساحل می‌بردند.

یکی از شهدای نامدار این لشکر، کسی است که در طول بیست روزی که این قایق‌ها را محرمانه منتقل میکردند، نتوانست استراحت کند. از قول فرمانده محترمش - که الحمدللَّه خدای متعال او را برای ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست - نقل کردند که گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز که رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتی ایجاد شد؛ رفتم صدایش کردم و او را با خودم به مأموریت بردم! این‌ها این‌طوری جهاد می‌کردند».

فرماندهی قرارگاه جنوب شرقی کشور
اما پس از پایان دفاع مقدس،حاج قاسم به عنوان فرمانده لشکر ثارالله و فرمانده قرارگاه جنوب شرقی کشور، مجاهدت‌های بیشماری را برای تامین امنیت مرزهای شرقی کشور انجام داد و در دفع اقدامات ایذایی اشرار و باندهای مواد مخدر که پهنه مرزی وسیع شرق کشور را جولانگاه مفاسد خود کرده بودند، تدبیر و صلابت سترگی از خود نشان داد. 

سرلشکر محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخشی از گفت‌وگویی که با پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR داشت، به کارنامه موفق حاج قاسم در دوران فرماندهی قرارگاه جنوب شرقی کشور اشاره کرد و گفت:

«مدت‌ها بود که ما از حاج قاسم تقاضا می‌کردیم و حتی بعضاً فشار می‌آوردیم که به تهران بیاید. منتها ایشان به‌شدت به لشکر ۴۱ ثارالله علاقه‌مند بود. کمااینکه وصیت کرد که در کنار همان رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله دفن شود. عشق و علاقه‌ای که به این لشکر و به رزمندگان و شهدای آن داشت، این عشق و علاقه اجازه نمی‌داد که از این لشکر جدا شود و به تهران بیاید. از طرف دیگر در مسئله‌ی فرماندهی قرارگاه جنوب شرق که شامل استان‌های هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان در مقابل این اشرار می‌شد، به‌دلیل اینکه ما مشغول جنگ بودیم، اشرار بعضی از روستا‌ها و ارتفاعات جنوب کرمان را گرفته بودند و جاده‌ها را می‌بستند و مردم را اذیت می‌کردند؛ و تا مرز پاکستان یک منطقه‌ی بسیار وسیعی را ناامن کرده بودند.

ما ایشان را فرمانده آنجا گذاشتیم و ظرف دو سال خیلی خوب توانست شرق کشور را آرام بکند و اشرار را از روی کوه‌ها به پایین بیاورد و خیلی از آن‌ها را به کار کشاورزی مشغول کند. چون ما به کمک وزارت کشاورزی بیش از ۱۱۰ حلقه‌ی چاه در اطراف کهنوج درست کرده بودیم و این چاه‌ها به‌خاطر بیکاری و استفاده نکردن در حال از بین رفتن بودند، حاج قاسم مأمور شده بود که این اشرار را از کوه‌ها پایین بیاورد و آن‌ها را به کار کشاورزی مشغول کند. یعنی آن‌ها را از آدم‌کشی به کشاورز تبدیل کرده بود. این استعداد‌ها باعث شد که ایشان قابلیت و شایستگی فرماندهی قدس را پیدا کند. البته چندماهی هم من در همان زمان ایشان را به‌عنوان رئیس کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی مجمع گذاشتم و کاملاً قابلیت اداره راهبردی و آگاهی به مسائل سیاسی، دفاعی و امنیتی را داشت و این شایستگی را نشان می‌داد».

انتصاب به سمت فرماندهی نیروی قدس
علی‌ایحال، سلشحوری‌ها و تدابیر حاج قاسم در دوران دفاع مقدس و در دوران فرماندهی قرارگاه جنوب شرق کشور، موجب شد مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۵ بهمن ۷۶، وی را به سمت فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب کنند.

‌متن حکم انتصاب سردار سلیمانی از سوی رهبر انقلاب ‌به فرماندهی نیروی قدس سپاه در سال ۷۶، به قرار ذیل است:

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

سردار سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی‌

‌بنا به پیشنهاد فرمانده‌ی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شما را که دارای سوابق ارزنده و تجارب مفید در فرماندهی یگانها و قرارگاههای عملیاتی در دوران دفاع مقدس و سالهای بعد از آن می‌باشید، به عنوان فرمانده‌ی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‌نمایم.‌

‌نیروی مزبور با وظایف مهمی که برعهده دارد، می‌تواند منشاء برکاتی برای جهان اسلام باشد. امید است در انجام این وظایف در چارچوب مأموریتهای مصوب و پس از هماهنگی با مبادی ذی‌ربط، موفق باشید.‌

‌از تلاشها و مجاهدتهای سرتیپ پاسدار احمد وحیدی در مدت تصدی این مسؤولیت که بنا به ضرورت در سنگر دیگری مشغول انجام وظیفه شدند، قدردانی می‌کنم.‌

‌خداوند به همه‌ی شما توفیق عنایت فرماید.‌

‌سیّدعلی خامنه‌ای ۷۶/۱۱/۱۵

جهاد سراسر مخلصانه
دوران فرماندهی حاج قاسم در نیروی قدس سپاه پاسداران، نقطه اوج کارنامه جهاد سراسر مخلصانه این مجاهد فی‌سبیل‌الله بود. در این دوران، بواسطه تدبیر و شجاعت حاج قاسم، اقتدار منطقه‌ای ایران تثبیت شد و عمق راهبردی انقلاب اسلامی امتداد یافت و بسط جغرافیای مقاومت ظهور و بروز پیدا کرد. در این دوران، توطئه‌ها و دسائس آمریکای جهانخوار برای تحقق توهم‌شان مبنی بر زایش غرب آسیای جدید و ایجاد چتر امنیتی و حفاظتی بالای سر رژیم منحوس و نامشروع صهیونیستی خنثی شد و تروریست‌های تکفیری زائیده آمریکا و سعودی ازاله و مضمحل شدند.

ماجرای نخستین دیدار سید مقاومت و حاج قاسم
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در گفت‌وگویی که با شبکه العالم داشت، ماجرای نخستین دیدارش با حاج قاسم به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه را اینچنین شرح می‌دهد:

«اولین دیدار ما در لبنان بود. بعد از اینکه ایشان به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد، آمد لبنان. این‌جا در جلسه‌ی معارفه همدیگر را دیدیم. من قبلش حاج قاسم را نمی‌شناختم. یعنی همدیگر را ندیده بودیم. چون تا آن زمان حاج قاسم یا در ایران توی جبهه‌های جنگ بود، یا در استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان و … مسئولیت داشت. حتی وقتی ما به تهران می‌رفتیم و با مسئولان دیدار می‌کردیم هم ندیده بودیمش. یعنی شناخت قبلی وجود نداشت. پس اولین دیدار ما این‌جا در بیروت بود.

آنجا فهمیدیم ایشان پس از منصوب شدن از طرف حضرت امام خامنه‌ای دام ظله الشریف، مسئول جدید نیروی قدس شده و از این به بعد این مسئولیت به عهده ایشان است. در جلسه‌ی اولی که من و تعدادی از برادران با ایشان داشتیم (البته طبق معمول فقط اسم شهیدان را می‌آوریم، نام زنده‌ها را الآن نمی‌گوییم) بنده بودم و حاج عماد رضوان الله تعالی علیه، بود، سید مصطفی بدرالدین رحمت الله علیه بود و برادران دیگری که الحمدلله هنوز زنده هستند. از همان دیدار حسی از نزدیکی روحی روانی و فکری به ما دست داد، طوری که انگار ده سال است ما حاج قاسم را می‌شناسیم و او هم ما را می‌شناسد. همان طور که می‌دانید، ذهنیت آدم از اولین دیدارش در هر رابطه‌ای تأثیرگذار است. اولین ذهنیت، اولین ساعت، اولین دیدار میان حاج قاسم و برادران مسئول و فرماندهان جهادی و سیاسی حزب الله ذهنیت بسیار خوب و مثبتی برای همکاری بود و رابطه ما از همان جلسه با حاج قاسم آغاز شد و تا زمان شهادت ایشان ادامه یافت.»

مشی فرماندهی حاج قاسم
سید حسن نصرالله در بخش دیگری ازگفت‌وگوی خود با العالم، به ویژگی‌های مکتب و مشی فرماندهی حاج قاسم در دوران فرماندهی نیروی قدس اشاره کرد و گفت:

«ایشان فرمانده یک نیرو در سپاه بود؛ می‌توانست در تهران بنشیند و به دیگران بگوید بیایید این‌جا. بعد با آن‌ها جلسه بگذارد و به حرف‌هایشان گوش بدهد و مسائلشان را به صورت طبیعی و خوب پیگیری کند. و مثلا هر شش ماه یا یک سال هم سری به لبنان و سوریه و عراق و اینها بزند. معمولا برخی فرماندهان این‌طوری رفتار می‌کنند. اما مکتب حاج قاسم یعنی رفتن به عرصه‌ی عملیات و میدان عمل. رفتن به سوی دیگران. از سال ۱۹۹۸، یعنی تقریبا ۲۰ سال پیش که حاج قاسم را شناختیم و رابطه‌مان با او شروع شد، دفعات خیلی کمی ما پیش او رفتیم. همیشه او بود که می‌آمد پیش ما. طبیعتا این حضور در عرصه و میدان باعث می‌شد این‌جا همه‌ی برادران را ببیند و خودش مستقیما به میدان برود و حرف رزمندگان و مجاهدان را بشنود. این کار مزیت خیلی زیادی در زمینه‌ی مدیریت و فرماندهی برایش ایجاد می‌کرد».

نقش حاج قاسم در شکست خفت‌بار صهیونیست‌ها در سال ۲۰۰۰
در سال ۱۳۷۹ (۲۰۰۰) یعنی سه سال پس از آغاز فرماندهی حاج قاسم در نیروی قدس، رژیم غاصب صهیونیستی که ارتشش داعیه شکست‌ناپذیری داشت، در یک شکست مفتضحانه، از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد؛ در این پیروزی بزرگ برای محور مقاومت، نقش حاج قاسم بسیار برجسته بود؛ سید حسن نصرالله در همین زمینه می‌گوید: «اگر الان به اسناد و تاریخ مقاومت برگردیم می‌بینیم سال‌های ۹۸ و ۹۹ و ۲۰۰۰، یا به عبارتی در این دو یا سه سال، عملیات‌ها به لحاظ کمی و کیفی به وضوح پیشرفت داشته‌اند. چون حجم امکاناتی که بعد از مسئولیت‌ یافتن حاج قاسم در اختیار مقاومت قرار گرفت، به لحاظ کمی و کیفی خیلی زیاد بود. آن هم در کنار پی‌گیری‌های خودش، یعنی کمک‌های فکری و ارتباط دائم با برادران و آمادگی دائم برای حل مشکلات و کمبودها از نزدیک. همه‌ی این مسائل در دو سال منتهی به آزادسازی لبنان، موجب این پیشرفت شدید شد تا به آن پیروزی بزرگ انجامید».

حاج قاسم و جنگ ۳۳ روزه
بعد از پیروزی مقاومت در عقب راندن اشغالگران صهیونیستی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، حاج قاسم با تدبیر و دوراندیشی منحصر به فردی که داشت، پیش‌بینی کرد صهیونیست‌ها مجددا به لبنان حمله کنند؛ ۶ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۶ همین اتفاق افتاد؛ با این تفاوت که محور مقاومت و حزب‌الله لبنان در نتیجه اصرار و برنامه حاج قاسم و سایر فرماندهان برای آمادگی و تجدیدقوا، در اثر این حمله صهیونیست‌ها غافلگیر نشدند بلکه با برنامه‌ای مدون طی ۳۳ روز، شکست سنگینی را به صهیونیست‌ها تحمیل کردند.

تحلیل حاج قاسم از «نبرد تموز»
حاج قاسم طی مصاحبه‌ای که در مهر ماه سال ۹۸ با پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری داشت، به تشریح و بررسی دلایل پنهان و آشکار جنگ ۳۳روزه که به «نبرد تموز» معروف است، پرداخت و از نیت شوم آمریکا و رژیم‌صهیونیستی و ارتجاع عرب برای تغییر دموگرافی در جنوب لبنان و از بین بردن طائفه شیعه در این کشور پرده برداشت.

• بیشتر بخوانید:
• مصاحبه کامل سردار سرلشکر سلیمانی با پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب

رشادت‌های حاج قاسم در جنگ ۳۳ روزه 
سید حسن نصرالله در مصاحبه‌ای به نمونه‌ای از اقدام متهورانه و  جهادی و شبانه‌روزی حاج قاسم در جریان جنگ ۳۳ روزه  اشاره کرد؛ آنجا که سید مقاومت گفت: «در جنگ ۳۳ روزه جولای سال ۲۰۰۶ از تهران آمد دمشق. بعد با ما تماس گرفت و گفت من می‌خواهم بیایم ضاحیه جنوبی پیش شما. ما گفتیم یعنی چه؟! اصلا چنین چیزی امکان ندارد: همه پل‌ها را زده‌اند، راه‌ها بسته‌اند، هواپیما‌های جنگی اسرائیل هر هدفی را می‌زنند، شرایط کاملا جنگی است. اصلا نمی‌شود به ضاحیه و بیروت رسید. اما حاج قاسم اصرار کرد و گفت: اگر ماشین نفرستید خودم راه می‌افتم و می‌آیم! پافشاری کرد و خودش را رساند به ما و تمام مدت هم کنار ما ماند... در حوادث سوریه و عراق و مقابله با داعش، برادران عراقی می‌گفتند همیشه در خط مقدم بود. خب، این یک شاخص است. معمولا ژنرال‌ها پشت جبهه می‌نشینند و لشکر‌ها و تیپ‌ها یا گردان‌ها را مدیریت می‌کنند».

نقش حاج قاسم در پیروزی‌های مقاومت فلسطین
حاج قاسم در نبردها و پیروزی‌های مقاومت فلسطین برابر متجاوزان و اشغالگران صهیونیستی نیز نقش بی‌بدیلی ایفا کرد و رد تفکر و استراتژی عملیاتی وی در پیروزی‌های مقاومت فلسطین بر صهیونیست‌ها در نبردهای ۲۲ روزه (زمستان ۸۷) و  ۴۸ ساعته (آبان ۹۷) و ... آشکار بود.

• بیشتر بخوانید:
• نگاهی به نبرد‌های محور مقاومت و رژیم صهیونیستی در ۱۲ سال اخیر

سفرهای حاج قاسم به غزه
مسئولان حماس و فرماندهان گردان‌های شهید عزالدین قسام و فرماندهی سرایا (گردان‌های جهاد اسلامی) در غزه، بارها از نقش حاج قاسم در یاری رساندن به مقاومت فلسطین در نبرد با صهیونیست‌ها سخن گفتند. «احمد عبدالهادی»، یکی از رهبران حماس و نماینده این جنبش در لبنان، پس از شهادت حاج قاسم در مصاحبه‌ای گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس بار‌ها به نوار غزه سفر کرده بود و در ایجاد خطوط دفاعی مشارکت داشت.

جهاد حاج قاسم و همرزمانش در نبرد با هیولای آمریکایی داعش
ایجاد یک گروه تروریستی - تکفیری سازمان‌یافته آخرین تیر ترکش آمریکا و رژیم‌صهیونیستی و ارتجاع عرب برای تحقق توهم خاورمیانه جدید و تجزیه کشورهای منطقه بود؛ لذا آنها داعش را ساختند تا همچون هیولایی بر سر مردم منطقه آوار شود؛ اما جهاد حاج قاسم و همرزمانش در نبرد با این هیولا نمایان بود.

«لانه زنبور»؛ نام پروژه سری و مشترک دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی برای ایجاد داعش بود. اسناد این موضوع توسط «ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق «آژانس امنیت ملی آمریکا» فاش شده است. آنطور که در اسناد افشاء شده توسط اسنودن آمده است، دو هدف اصلی این پروژه عبارت بودند از ۱- تجزیه کشور‌های منطقه غرب آسیا. ۲- حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی. ابزار کار پروژه «لانه زنبور» نیز شناسایی و جذب تروریست‌ها و سلفی‌ها از تمام نقاط دنیا و اعزام آن‌ها به سوریه بود.

• بیشتر بخوانید:
• لانه‌زنبور؛ سند تروریست‌پروری آمریکا/ سازمان ملل جدّاً دنبال کند

جنایت‌های سبعانه داعش
از ۸ آوریل ۲۰۱۳ (۱۹ فروردین ۱۳۹۲) که گروه تروریستی تکفیری داعش رسما در سوریه اعلام موجودیت کرد تا ۲۱ نوامبر ۲۰۱۷ (۳۰ آبان ۱۳۹۶) که با اعلام سرلشکر قاسم سلیمانی، قلمرو ادعایی این گروه تروریستی تکفیری، در سوریه و عراق مضمحل و منهدم شد، انواع و اقسام جنایت‌های سبعانه توسط اعضای آن با چراغ سبز آمریکا رخ داد. از سربریدن کودکان و پوست کندن زنده‌زنده‌ی مردان در مقابل خانواده‌های خود تا اسیر کردن دختران و زنان بی‌گناه و تجاوز به آنان و حتی سوزاندن زنده‌زنده‌ی افراد و ذبح دسته‌جمعی صد‌ها جوان.

همپوشانی آمریکا و داعش
یکی از نشانه‌های آشکار همپوشانی آمریکا و داعش، ماجرای سقوط شهر «رمادی» عراق است. بهار سال ۹۵، نیرو‌های آمریکایی مستقر در پایگاه «عین الاسد» در ۸۰ کیلومتری «رمادی»، کاروان بزرگی از نیرو‌ها و تجهیزات داعش را تا دروازه‌های شهر مشایعت کردند تا آن‌ها بدون هیچگونه مقاومتی از سوی نیرو‌های دولتی عراق، وارد شهر رمادی شوند و به جنایت و کشتار مردم این شهر بپردازند.

چند روز پس از سقوط شهر رمادی پایگاه خبری «بلومبرگ» به نقل از یک مقام اطلاعاتی - امنیتی آمریکایی نوشت که «اطلاعات قابل توجهی از برنامه حمله داعش به رمادی در اختیار داشتیم و تجمع عناصر و خودرو‌ها و ادوات جنگی سنگین داعش در حاشیه شهر رمادی را شاهد بودیم، اما دستوری برای اجرای حملات هوایی علیه کاروان داعش صادر نشد».

داعش و شرم‌آورترین جنایات
اعضای داعش مزدوران متوحشی بودند که نه تنها بویی از مکتب آسمانی اسلام نبرده بودند بلکه حتی به اصول عام انسانی نیز پایبند نبودند و تاسف‌بارترین و شرم‌آورترین جنایات را در طول ۶ سال در عراق و سوریه با حمایت پیدا و پنهان آمریکا و برخی رژیم‌های مرتجع منطقه و به ویژه رژیم صهیونیستی به بار آوردند.

حکومت خودخوانده و خون‌آشام داعش، سرانجام با مجاهدت فرماندهان و رزمندگان محور مقاومت و در رأس آنها حاج قاسم سلیمانی پایان یافت. در جریان این پیروزی و ظفرمندی، محور مقاومت شهدای والامقامی را تقدیم اسلام ناب و آرامش و امنیت مردم منطقه و حتی مردم جهان کرد.

حاج قاسم، فرمانده میدانی نبرد با داعش
در اکثر نبرد‌هایی که رزمندگان محور مقاومت در سوریه و عراق با عناصر تروریستی داعش داشتند، حاج قاسم یا مستقیما و بصورت میدانی فرماندهی آنرا برعهده داشت و یا بصورت غیرمستقیم، عملیات را هدایت می‌کرد.

• بیشتر بخوانید:
• پیروزی‌هایی که با فرماندهی مستقیم حاج قاسم در نبرد با داعش به دست آمد

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به سه عملیاتی که در طول این ۶ سال، فرماندهی میدانی آن‌ها را «حاج قاسم» شخصا برعهده داشت.

پیروزی در «آمرلی» با درایت «حاج قاسم»
شهر «آمرلی» در استان صلاح‌الدین عراق به مدت ۸۰ روز تحت محاصره گروه تروریستی تکفیری داعش قرار داشت. در شهریور ماه سال ۹۳ با حملات ارتش عراق و حشد الشعبی این کشور این محاصره شکسته شد. فرمانده نبرد ظفرمندانه «آمرلی» کسی نبود جزء «حاج قاسم».

آزادسازی شهر شیعه نشین «آمرلی» و مجاهدت‌ها و ایثار نیرو‌های حشد الشعبی در نجات اقلیت ترکمن ساکن این شهر از چنگال متوحشان داعشی، بر محبوبیت بسیج مردمی عراق و «حاج قاسم» افزود.

خبرگزاری رویترز، شکست داعش در آمرلی را پیروزی عمده‌ای برای دولت عراق، نیرو‌های امنیتی و حشدالشعبی عراق دانست.
در پی شکست داعش در آمرلی و مناطق شرقی استان صلاح‌الدین با فرماندهی مستقیم حاج قاسم، تروریست‌های داعشی روحیه خود را از دست دادند و در موصل پایتخت خودخوانده خود نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند.

نقش ژنرال سلیمانی در نبرد تکریت به روایت یک روزنامه آمریکایی
شهر «تکریت» مرکز استان صلاح‌الدین واقع در شمال بغداد از اوایل اسفند ۹۳ شاهد آغاز عملیات گسترده ارتش عراق و نیرو‌های بسیج مردمی این کشور برای آزادسازی این شهر از دست گروه تروریستی تکفیری داعش بود.

حاج قاسم در همان مقطع زمانی اول اسفند ۹۳، وارد شهر تکریت شد و در بدو ورود به این شهر مورد استقبال گرم فرماندهان ارتش و نیرو‌های مقاومت و رزمندگان عراقی قرار گرفت.

بدین ترتیب عملیات آزادسازی شهر تکریت با رمز «یا لثارات الحسین» توسط حاج قاسم سلیمانی در نخستین روز‌های اسفند ۹۳ آغاز شد.

سرانجام در ۱۱ فروردین ۹۴، «حیدر العبادی» نخست وزیر وقت عراق خبر داد که شهر تکریت به طور کامل آزاد شده است و پرچم این کشور بر فراز ساختمان استانداری این شهر به اهتزاز درآمده است.

روزنامه وال‌استریت ژورنال ۱۷ اسفند ۹۳ با اشاره به عملیات آزادسازی تکریت و استان صلاح‌الدین، نقش ژنرال قاسم سلیمانی را در بسیج نیرو‌های مردمی عراق و هماهنگی نیرو‌ها مورد تأکید قرار داد.

آزادسازی «البوکمال» با فرماندهی «حاج قاسم»؛ پیروزی در «ام‌المعارک»
شهر «البوکمال» در مرز سوریه و عراق آخرین پایگاه شهری داعش محسوب می‌شد. آزادسازی این شهر از مهم‌ترین نقاط عطف در مرحله پایانی مبارزه با گروه تروریستی داعش در سوریه بود. نبرد البوکمال را متخصصان نظامی وحاضران در صحنه نبرد، «ام المعارک» نامیدند. نبردی که حاج قاسم فرماندهی اصلی آنرا برعهده داشت.

شهر بوکمال از آن جهت که یکی از سه شهر بزرگ استان بیابانی دیرالزور است، دارای اهمیت استراتژیک می‌باشد؛ از اینرو آمریکایی‌ها نیز به هیچ وجه تمایل نداشتند که نمایندگان پنهانشان یعنی عناصر داعش در این شهر متحمل شکست شوند، لذا تا آخرین لحظه مبادرت به اعزام نیرو و تجهیزات برای داعشی‌های گرفتار در این منطقه کردند.

آمریکایی‌ها حتی قصد داشتند تا نیرو‌های کرد تحت حمایت خود موسوم به «قسد» را هر چه سریع‌تر به البوکمال رسانده و این شهر را توسط آنان تصرف کنند تا مانع عملیات رزمندگان محور مقاومت در این منطقه استراتژیک شوند.

از منظر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، البوکمال یک شاهراه ارتباطی زمینی میان عراق و سوریه است که تسلط محور مقاومت بر آن تنها به معنای از دست رفتن آخرین پایگاه داعش نبود؛ بلکه این امر کابوسی بی‌پایان برای موجودیت نامشروع رژیم کودک کشی همچون رژیم صهیونیستی است.

مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی ایجاد مسیر ارتباطی زمینی بین ایران و سوریه از طریق عراق را خط قرمز خود در تحولات میدانی منطقه توصیف کرده بودند و به آمریکا فشار می‌آوردند که مانع سیطره محور مقاومت بر منطقه البوکمال شود، اما آمریکایی‌ها در این امر ناتوان بودند؛ به همین سبب «آکادمی مطالعات امنیت داخلی تل‌آویو» پس از فتح البوکمال توسط رزمندگان محور مقاومت اعلام کرد که ایجاد این پل زمینی بین ایران و دولت سوریه و حزب الله از طریق عراق تهدید موجودیتی نهفته‌ای برای اسرائیل به شمار می‌رود.

البوکمال گذرگاه اصلی میان دو کشور سوریه و عراق است و میان ارتش سوریه و عراق و نیرو‌های مقاومت از یک سو و آمریکایی‌ها از سوی دیگر برای تسلط بر این گذرگاه استراتژیک، رقابتی سخت وجود داشت که در نهایت محور مقاومت توانست با فرماندهی مستقیم «حاج قاسم» پیروز «أم المعارک» شده و بر این گذرگاه اصلی و استراتژیک مسلط شود.

• بیشتر بخوانید:
• تعظیم در برابر «نظریه مقاومت»/ بشار به تهران آمد؛ آمریکا زانو زد

پیام نابودی شجره خبیثه داعش
در تاریخ ۳۰ آبان ۹۶، در پی پیروزی تاریخ‌ساز جبهه مقاومت اسلامی عراق و سوریه بر فتنه تروریسم تکفیری و پایان یافتن سیطره داعش که با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی - صهیونیستی در «ابوکمال» رقم خورد؛ سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پیام مهمی به محضر مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) منتشرکرد.

در متن این پیام آمده بود: «شش سال قبل فتنه‌ای خطرناک شبیه فتنه‌های زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) که فرصت و حلاوت درک حقیقی اسلام ناب محمدی (ص) را از مسلمانان سلب نمود این بار پیچیده و آغشته به سمّ صهیونیسم و استکبار همچون طوفانی ویرانگر، عالم اسلامی را درنوردید. این فتنه خطرناک و مسموم با هدف آتش افروزی وسیع در عالم اسلامی و درگیر نمودن مسلمانان با یکدیگر، توسط دشمنان اسلام ایجاد گردید. حرکت خبیثانه ای که تحت نام "حکومت اسلامی عراق و شام" در همان ماه های اولیه موفق شد با اغفال دهها هزار جوان مسلمان دو کشور ، بسیار اثر گذار و سرنوشت ساز عالم اسلامی "عراق" و "سوریه" را دچار بحران بسیار خطرناکی کند و صد ها هزار کیلومتر مربع از اراضی این کشورها را همراه با هزاران روستا، شهر و مراکز مهم استانی به تصرف درآورد و هزاران کارگاه و کارخانه و زیرساخت های مهم این کشور ها از جمله، راهها، پل ها، پالایشگاهها، چاهها و خطوط نفت و گاز و نیروگاه های برق و موارد دیگری از این نوع را تخریب نمودند و شهرهای مهمی همراه با آثار گران بهای تاریخی و تمدن ملی آنها را با بمب گذاری از بین برده و یا سوزاندند.

اگر چه آمار خسارت های وارده قابل احصاء نیست اما بررسی های اولیه حاکی از پانصد میلیارد دلار می باشد. در این حادثه، جنایات بسیار دردناکی که غیر قابل نمایش است رخ داد؛ از جمله: سربریدن کودکان یا پوست کندن زنده زنده مردان در مقابل خانواده های خود، به اسارت گرفتن دختران و زن های بی گناه و تجاوز به آنان، سوزاندن زنده زنده افراد و ذبح دسته جمعی صدها جوان. مردم مسلمان این کشورها متحیر از این طوفان مسموم, بخشی گرفتار خنجرهای برنده جنایتکاران تکفیری گردیدند و میلیون ها نفر دیگر خانه و کاشانه خود را رها کرده و آواره شهرها و کشورهای دیگر شدند.  در این فتنه سیاه، هزاران مسجد و مراکز مقدس مسلمانان تخریب و یا ویران گردید و بعضاً مسجد را به همراه امام جماعت و نماز‌گزاران آن با هم منفجر نمودند.بیش از شش هزار جوان فریب خورده به نام دفاع از اسلام به صورت انتحاری با خودروهای پر از مواد منفجره خود را در میادین، مساجد، مدارس، حتی بیمارستانها و مراکز عمومی مسلمان ها منفجر کردند؛ که در نتیجه این اعمال جنایتکارانه ده ها هزار مرد، زن و کودک بی گناه به شهادت رسیدند.

تمامی این جنایت ها بنا به اعتراف عالی ترین مقام رسمی آمریکا که هم اکنون ریاست جمهوری این کشور را بر عهده دارد توسط رهبران و سازمان های مرتبط با آمریکا طراحی و اجرا گردیده است کما اینکه همچنان این روش توسط رهبران کنونی آمریکا در حال طراحی و اجرا است. آنچه پس از لطف خداوند سبحان و عنایت خاص رسول معظم اسلام (صل الله علیه و آله) و اهل بیت گرانقدرش باعث شکست این توطئه سیاه و خطرناک گردید، رهبری خردمندانه و هدایت های حکیمانه حضرت مستطاب عالی و مرجع عالیقدر حضرت آیت العظمی سیستانی بود که موجب بسیج کلیه امکانات برای مقابله با این طوفان مسموم گردید. یقیناً پایداری دولت های عراق و سوریه و پایمردی ارتش ها و جوانان این دو کشور خصوصاً حشدالشعبی مقدس و دیگر جوانان مسلمان سایر کشورها با حضور مقتدرانه و محوری حزب الله به رهبری سید پر افتخار آن، جناب سید حسن نصرالله (حفظه الله تعالی )نقش تعیین کننده ای در به شکست کشاندن این حادثه خطرناک داشتند.

قطعاً نقش ارزشمند ملت و دولت خدمتگذار جمهوری اسلامی خصوصاً ریاست محترم جمهوری اسلامی، مجلس، وزارت دفاع و سازمان های نظامی و انتظامی و امنیتی کشورمان در حمایت از دولت ها و ملت های کشورهای فوق الذکر قابل تقدیر است. حقیر به عنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام می کنم و به نمایندگی از کلیه فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریه ای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشت ساز را به حضرت عالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملت های مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانه این پیروزی بزرگ بر زمین می ساییم».

• بیشتر بخوانید:
• سرلشکر سلیمانی در پیامی به رهبر انقلاب پایان سیطره شجره خبیثه ملعونه «داعش» را اعلام کرد+فیلم

احساس امنیت در مجاورت خطر!
علی ایحال، گلوله برفی گروه‌های تروریستی تکفیری در سوریه شکل گرفت و با اشغال ۷۰ درصد از خاک این کشور به عراق نیز رسیدند و تا نزدیکی بغداد پیش رفتند و تبدیل به بهمن و هیولا شدند. با این حال مردم ما بواسطه رشادت‌های سردار سلیمانی و مدافعان حرم و چتر امنیتی ایجاد شده توسط نیرو‌های مسلح، هم در امنیت به سر می‌بردند و هم احساس امنیت داشتند و یکپارچه حامی و مدافع سردار سلیمانی و نیرو‌های جان برکفش بودند.

حتی زمانی که چند تروریست خرده‌پای وابسته به داعش آمریکایی در روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ۹۶ (۱۲ رمضان ۱۴۳۸) اقدام به ترقه بازی در ساختمان مجلس و حرم مطهر امام راحل کردند و ۱۸ تن از هموطنانمان را به شهادت رساندند، مردم ما ذر‌ه‌ای از هیولای داعش نهراسیدند چرا که خود را مستظهر به ایثار و جانفشانی مدافعان حرم و وطن و سردار رشیدشان حاج قاسم می‌دانستند.

• بیشتر بخوانید:
  ۴ ساعت با ناگفته‌های «ترقه‌بازی در مجلس»/ تروریست‌ها به چه کسانی شلیک می‌کردند؟

البته در آن مقطع زمانی (خرداد ۹۶) وقتی تشییع پیکر شهدای جنایت تروریستی داعش در ساختمان مجلس، برگزار شد؛ خیل عظیم تشییع‌کنندگان با زبان روزه شعار‌های قابل تاملی سر می‌دادند و پلاکارد‌هایی با مضامین قابل توجه حمل می‌کردند؛ در یکی از این پلاکارد‌ها که در دستان تعداد کثیری از تشییع کنندگان قرار داشت، این شعار حک شده بود: «اگر مدافعان حرم نبودند، چه می‌شد؟»

• بیشتر بخوانید:
• اگر حاج قاسم نبود...

اعطای نشان عالی ذوالفقار
اما در پی مجاهدت‌ها و افتخار آفرینی‌های حاج قاسم سلیمانی فرمانده محبوب و مردمی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کشور عزیزمان در عرصه حمایت از جبهه مقاومت و خنثی‌سازی تهدیدات جبهه دشمن ضد امنیت میهن اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند ۹۷، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) فرمانده معظم کل قوا، «نشان ذوالفقار» را به وی اعطا کردند.

بیانات رهبر انقلاب در مراسم اعطای نشان عالی ذوالفقار به فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به شرح ذیل است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مجاهدت‌های در راه خدا با این چیز‌ها قابل مقابله و قابل جبران نیست. خدای متعال می‌فرماید:«إِنَّ اللهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ» (۱) آنچه در برابر مجاهدت در راه خدا وجود دارد و خدای متعال در مقابل تقدیم کردن و روی دست گرفتن جان و مال در راه خدا قرار داده، بهشت است، رضای خدا است. آن چیز‌هایی که در دست و بال ما است -چه تشکّر زبانی‌مان، چه تشکّر عملی‌مان، چه نشانمان، چه درجه‌ای که میدهیم- چیز‌هایی است که بر حسب محاسبات مادّیِ دنیایی قابل ذکر است، امّا بر حسب محاسبات معنوی و الهی قابل ذکر نیست. الحمدلله همه‌ی شما‌ها این مجاهدت‌ها را کردید، تلاش کردید. الحمدلله خدای متعال به این برادر بسیار عزیزمان -آقای سلیمانی- (۲) هم توفیق داده. ایشان بارها، بارها، بار‌ها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده‌اند، در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کرده‌اند. ان‌شاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و تفضّل کند و زندگی ایشان را با سعادت، و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد، البتّه نه حالا. هنوز سال‌ها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. امّا بالاخره آخرش ان‌شاءالله شهادت باشد. ان‌شاءالله مبارکتان باشد.

۱) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۱۱: «درحقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای]اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است؛ همان کسانی که در راه خدا میجنگند و میکُشند و کشته میشوند....»
۲) سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

برای دیدن تصاویر، اعطای نشان ذوالفقار به سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، اینجا کلیک کنید.

• بیشتر خوانید:
• جای خالی کارنامه حاج قاسم/ دشت‌ها و کوه‌هایی را برای پیدا کردنش پیموده‌ام ...