«جنایتهای ما در خرمشهر» روایتی از اعترافهای افسران عراقی
، کتاب «جنایتهای ما در خرمشهر» شامل اعترافهای بسیار مهمی از سوی افسران عراقی است که به فجایع انسانی مربوط به حوادث خرمشهر میپردازند. این اعترافات سالها پس از آزادسازی خرمشهر بیان شده و زوایای پنهان این واقعه را آشکار میکند.
افسران عراقی بسیاری در ایام اشغال خرمشهر توسط نیروهای بعثی در این شهر حضور داشتهاند و کتاب پیش رو نیز به شرح دیدههای این افراد میپردازد. جنایتهای گستردهای در این بخش از ایران رخ داده است و افسران عالیرتبهی نظامی نیز سربازان خود را به این جنایات تشویق میکردند. یکی از دلایل اصلی نگارش کتاب جنایتهای ما در خرمشهر نیز همین موضوع است تا این خاطرات به عنوان اسناد غیرقابل انکار جنایات رژیم عراق به یادگار بماند.
رژیم جنایتکار عراق همانطور که حقایق تاریخی و جغرافیایی را انکار میکرد، این جنایتها و ظلمهایی که نسبت به مردم خرمشهر روا داشته بود نیز منکر شد، اما این کتاب و خاطراتی که بهجا میماند از این اتفاق جلوگیری میکند.
در آن ایام خرمشهر حقیقتاً خونین شهر بود و این اعترافها اسنادی بر مظلومیت مردم خرمشهر هستند که در این ایام بیپناهترین مردم بودهاند. برای نگارش این اثر، تعدادی از افسران عراقی که در شرایط بحرانی در خرمشهر حضور داشتند، همکاری کردند و آزادانه اقدام به نوشتن آن حوادث کردند تا بدین وسیله به جنایتهایی که در خرمشهر انجام گرفته بود اعتراف کرده باشند.
در بخشی از کتاب جنایتهای ما در خرمشهر میخوانیم: در همان زمان عدنان خیرالله وزیر دفاع با هواپیما به قرارگاه سپاه سوم آمد. هدف اطلاع از نتایج این جلسه و اعلام نظر درباره آن بود. هنگامی که اسماعیل تایه النعیمی نتایج آن نشست و نظراتی را که در آن طرح شد، برای وزیر دفاع تشریح کرد، عدنان خیرالله گفت: حقیقت این است که رهبری منتظر موافقت یا مخالفت شما با اشغال [خرمشهر]نیست، تصمیم این امر گرفته شده و ما از آن فارغ شدهایم و این تصمیم تا چهار روز دیگر به اجرا درخواهد آمد.
اما ما نیازمند به بررسی کیفیت و نحوه تصرف این شهر هستیم. یعنی باید بدانیم که محورهای مهم تصرف کدامند. اراضی ایران سست و نرم است، در حالی که ما احتیاج به خودروهای مکانیزه داریم. از شما میخواهیم صحنه عملیات و عملیات سوقالجیشی و لجستیکی را بررسی کنید و همچنین به این پرسش پاسخ دهید که اهداف سوقالجیشی از نظر شما در داخل ایران کدامند و آیا محمره [خرمشهر]برای ارتش ما یک هدف سوقالجیشی هست یا نه و ما باید چگونه آن را به تصرف درآوریم؟ من از این جلسه میخواهم که فقط به مسائل نظامی بپردازد. اما از نظر سیاسی، برادران ما در وزارت دفاع میگویند: عربهای خوزستان شاخههایی از حزب بعث را تشکیل دادهاند و تعدادی از جوانان آنها به عضویت در تشکلهای این حزب درآمدهاند.
تلگرافهایی که از خوزستان به ما میرسد از ما میخواهند که برای نجات دادن آنها حرکت کنیم. در واقع اینها همه شعارهای ملی ما است، ما دوست نداریم هیچ فردی تحت ولایت [امام]خمینی به سر برد. ما در روز روشن سر آنها را از تن جدا خواهیم کرد و شما خودتان با چشمانتان خواهید دید. از دیدگاه ما هیچ فرد ایرانی طرفدار واقعی ما نیست. همه آنها دشمن هستند. آنها میخواهند نظام حکومتی ما را سرنگون کنند. برادران! ما دارای ارتش بزرگی هستیم، با زرادخانهای عظیم.