وقتی 1 در 5+1 بین دوراهی گیر میکند
ژرمنها، اعزام اولین سفرای اروپایی به ایران بعد از اعلام جمعبندی هستهای را به نام خود ثبت کردند.
روز یکشنبه 28 تیر 93 (19 ژوئیه) یک هیئت بلندپایه 60 نفره به ریاست وزیر اقتصاد آلمان و قائم مقام صدراعظم، با هدف بهبود روابط اقتصادی ایران و غرب به تهران سفر کرد.
"زیگمار گابریل" (Sigmar Gabriel) در این سفر با رئیس جمهور، وزرای نیرو، نفت، امور خارجه و صنایع و معادن، همچنین رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتگو کرد. در وصف اهمیت سیاسی و تأثیرگذاری وزیر اقتصاد و انرژی آلمان، همین بس که صاحب این جایگاه، از مهمترین شخصیتهای اروپایی و حتی وزنهای همطراز با صدراعظم و رئیس جمهور در این کشور است.
به همین بهانه، در آخرین روزِ این سفر 3 روزه بر آن شدیم تا با توجه به نقش آلمان در گروه 5+1 و مذاکراتی که پشت سر گذاشتیم، به بررسی دو رویکرد متناقض آلمان در قبال ایران بعد از حصول جمعبندیِ برجام (برنامۀ جامع اقدام مشترک) بپردازیم.
*** نگاه اول : خوشمعاملگی روی پُل اقتصاد
مناقشۀ پرتلاطمِ هستهای طی سالهای گذشته و اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان، آلمان را هم همانند سایر کشورهای اروپایی از یک شریک تجاریِ پرسود به نام ایران محروم کرد و باعث شد رقبای اقتصادیاش مانند چین، با رشد تصاعدی، سهم 16 درصدی واردات به ایران را از آن خود کنند.
اما نگاهِ آلمان به بازار پرپتانسیل ایران اکنون به حدی امیدوارانه است که انتظار میرود حجم صادرات در سه الی چهار سال آینده، تا 12 میلیارد یورو افزایش یابد. حجم مبادلات بازرگانی در سال ۲۰۱۳ به کمتر از ۲ میلیارد یورو رسیده بود و آلمانها حالا منتظر یک جهش شگرف هستند.
به گزارش "دویچه وله"، ایران نمیخواهد فقط خریدار و مصرفکننده باشد، بلکه الگوبرداری از فناوریهای توسعهمحورِ صنعتیترین کشور اروپا بر همه چیز اولویت دارد؛ انتقال این فناوری در تمامی حوزهها اعم از محصولات پتروشیمی، ماشینآلات، قطعات خودرو، کارخانههای تولید ریل راهآهن، تجهیزات داروسازی، شرکتهای بزرگ و کوچک مانند زیمنس، فولکسواگن، دایملر، مرسدس بنز و لینده،... است.
این خبرگزاری در ادامه، ایرانِ ۸۰ میلیونی را دارای بازار بزرگ داخلی معرفی میکند که با منابع غنی نفت و گاز خود، توانایی پرداخت کالاهای وارداتی و سرمایهگذاری وسیع در کشور را دارد.
پروفسور مجید سمیعی، مشهورترین جراح برجستۀ مغز و اعصابِ دنیا نیز در هیئت آلمانی که روز یکشنبه به تهران وارد شد، حضور داشت.
وی با "آشتیکنان" خواندنِ این سفر، احترام و اعتماد دو کشور را علامت خوبی برای یک آغاز دوباره دانست و افزود: با وجود تحریمها در سالهای گذشته، همواره روابط علمی بین دو کشور برقرار بوده است.
*** نگاه دوم: شکافهای عمیق در سیاست
سیگمار گابریل 55 ساله، روز دوشنبه قبل از دیدار با رئیس جمهور کشورمان، در مصاحبه با شبکۀ ARD آلمان گفت:
"باید برای ما روشن باشد: کسی که میخواهد با آلمان مناسبات درازمدت ایجاد کند، نمیتواند حقّ موجودیت اسرائیل را زیر سؤال ببرد."
حمایت بی چون و چرای آلمانها از رژیم صهیونیستی برای جلب نظر آنان بر هیچکس پوشیده نیست. امروز بعد از قریب 70 سال از جنگ جهانی دوم، هر ساله شورای مرکزی یهودیان آلمان، میلیونها دلار غرامت جنگی از سوی دولت آلمان دریافت میکند. بهانۀ این بودجۀ عظیم هم آسیبهایی است که یهودیان در دوران نازیها متحمل شدند.
"دویچه وله" در ماه مه 2013 به نقل از وزارت دارایی آلمان اعلام کرد که بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ مبلغ ۷۷۲ میلیون یورو تنها برای مراقبت و نگهداری از ۵۶ هزار تن از بازماندگان هولوکاست پرداخت خواهد کرد.
اتخاذ سیاستهای صهیونیستمحور توسط دولت آلمان و موافقت احزاب راستگرا از آن، پشت این رژیم جعلی را به قراردادهای مهم نظامی و فروش تسلیحات پیشرفتۀ آلمانی به اسرائیل، حسابی گرم کرده است. اهمیت دوستی با اسرائیل برای آلمان در داخل این کشور باعث شد که گابریل پیش از سفر به ایران، خیال احزاب دولتی را راحت کند:
"من مطمئن هستم که در سفرم به ایران، موضعمان نسبت به حقّ موجودیت اسرائیل را به سیاستمداران ایرانی تفهیم خواهم کرد" [گابریل- شنبه 18 ژوئیه در مصاحبه با خبرنگار بیلد]
با این وجود، برخی جناحهای تندرو، قائم مقام صدراعظم آلمان را به صرف اینکه پا به ایران گذاشت، مورد هجمه قرار دادند.
خبرگزاری بیلد ورود گابریل به فرودگاه تهران را در مطلبی با این عنوان خبر داد:
آقای گابریل! آیا میدانید به چه کسانی دست (دوستی) میدهید؟
"میشائیل اسپنی" سخنگوی یک جنبش افراطیِ اروپایی با انتقاد شدید از سفر گابریل به ایران مدعی شد:
"برنامهریزیِ گابریل، سیاستِ فاجعهبار آلمان در برابر حکومت ایران را به اوج خود رساند. متأسفانه او منافع اقتصادی را به مسائل امنیتی و حقوق بشری ترجیح داد. آلمان، از ابتدا هم در قبال تحریمهایی که از جانب کانادا یا انگلیس علیه ایران وضع میشد، مثل یک ترمز عمل میکرد و به فکر منافع اقتصادیِ خودش بود. حالا هم قبل از اعلام نظر رسمی کنگره و قبل از تأیید پایبندی ایران به تعهداتش، گابریل به ایران رفته و شرکتهای بزرگی را نیز با خود همراه ساخته است."
باتوجه به این مسائل، نگاه بدبینانه به سفر هیئت آلمانی به کشورمان از آنجا کلید میخورد که گابریل، به عنوان اولین مقام ارشد غربی که بعد از توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی به تهران سفر میکند، پیشنهاد کرده برای بهبود روابط ایران-اسرائیل، آماده است تا نقش میانجی را ایفا کند.
آیا پیام یک تیم 60 نفره به ریاست وزیر اقتصاد و انرژی آلمان، به عنوان اولین سفرای یک کشور اروپایی، این بود که از ایران بخواهد رژیم آپارتاید (نژادپرست) صهیونیستی را به رسمیت بشناسد، آن هم در حالی که یقین دارد پافشاری برای نرم کردن ایران در این موضوع اساساً بیفایده است؟
یکی از مفاد بند سوم قانون اساسی آلمان این است که "هیچ کس حق ندارد به دلیل جنسیت، ملّیت، قومیت، نژاد، زبان، دین و جهانبینی مذهبی-سیاسیاش مورد تبعیض یا تحقیر قرار گیرد."
اروپا و منجمله آلمان، در تلاش است و مدعیست که این اصل را سرلوحۀ سیاستهای ملّی در حوزههای گوناگون قرار داده است. اما آلمان، رژیمی را همپیمان نزدیک خود قرار داده که این اصل در آن، تفالۀ لگدمال شدهای بیش نیست.
این اظهار آمادگیِ عجولانه از جانب گابریل، در حالی است که موضع ایران نسبت به اسرائیل درست 180 درجه با موضع آلمان تضاد دارد:
کسی که میخواهد با جمهوری اسلامی ایران مناسبات درازمدت ایجاد کند، نمیتواند تعلّق سرزمین فلسطین به فلسطینیان را زیر سؤال ببرد.
هم اکنون 135 کشور عضو سازمان ملل حق موجودیت سیاسی فلسطین را به رسمیت میشناسند و آلمان جزو این کشورها نیست. با این حساب کشوری که حقّ موجودیت فلسطین را به رسمیت نمیشناسد، نه تنها خود، رژیمی که با معیارهای قانون اساسیِ خودشان هیچ نسبتی ندارد را به رسمیت شناخته، بلکه دیگران را هم تشویق و دعوت بدان میکند.
رژیم صهیونیستی حتی از ابتداییترین شاخصههای حقوق بینالملل برای "دولت" نامیدنِ یک مجموعه برخوردار نیست: وجود مرزهای مشخص جغرافیایی، تابعیت یکسان برای همۀ شهروندان و حاکمیت یک قانون اساسیِ ملّیِ مصوّب و مکتوب.
*** "جمع نقیضین" محال است
در پی اعلام توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵، شرکتهای اروپایی به ویژه آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی، برنامههایی برای اعزام هیئتهای اقتصادی جهت ارزیابی وضعیت و آمادگی برای بازگشت پس از رفع تحریمها اعلام کردهاند.
بعد از آلمان، گفته شده "لوران فابیوس" وزیر خارجه فرانسه هفتۀ آینده به تهران سفر خواهد کرد. رئیس جمهور اتریش، میزبان مذاکرات هستهای نیز سپتامبر سال جاری عازم ایران خواهد شد.
با وجود افقهای گسترده و احتمالاً روشنی که این آمد و شدها در مناسبات ایران با غرب میگشاید، درهمتنیدگی و گرهخوردگیِ سیاست و اقتصاد با یکدیگر امری انکارنشدنیست. نمیتوان شکافهای بیش از حد عمیقِ سیاسی را با چوبپنبههای اقتصادی-بازرگانی پر کرد.
مثلاً در مورد آلمان که این گزارش به گوشهای از آن پرداخت، برلین باید از بین این دو یکی را انتخاب کند که آیا خود را نسبت به مردم آلمان مسئول میداند و عزم خود را برای احترام و تعامل مشترک با ایران جزم کرده، یا اینکه به بهای مردمش، میخواهد منافع دیگران را تأمین کند و به قول معروف با تمام قوا، بر سر آن عهد که با صهیونیستها بسته، نشسته است.
آیا میتوان امیدوار بود اقتصاد دوجانبۀ ایران و آلمان، در شکافهای عمیق سیاسی میان این دو کشور سقوط نکند؟ هنوز کسی نمیداند که در پاسخ به این سؤال، بیشتر حق داریم بدبین باشیم یا خوشبین!
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.