شعرهایی از جنس امید
به گزارش گروه فضای مجازی ،کادر درمان کشور که اکنون نزدیک دو ماه است مشغول مداوا و مراقبت از بیماران کرونایی هستند، بعضا با شعرنوشتهها به میدان میآیند. لباسی که دائم بر تن داشتنش برای آنها دشواریهای خاص خود را دارد، با بیت، مصراع و یا دلنوشتهای حال دیگری به خود میگیرد.
«گرچه این شهر هراسان شده از بیماری/ من پرستارم و عمریست خطر کرده دلم» از بیتهایی است که حک شدنش بر روی لباس کادر درمان به چشم میخورد.
بر روی یکی از لباسها هم جملهای از امین معلوف، شاعر و نویسنده لبنانی حک شده است؛ أیها الحزن... ألم تؤلمک رکبتاک من الجثو فوق صدورنا...؟! (ای اندوه... آیا زانوانت از زانو زدن بر سینههامان بهدرد نیامد...؟!)
بر لباس کادر درمان دیگری نیز حک شده است؛ «قصهای نیست که با عشق به پایان نرسد».
بر روی لباس یکی از افراد کادر درمانی بیمارستان آیتالله خوانساری نیز این بیت حک شده است؛ «اگر در شهر پیچیده هراس مرگ باکی نیست/ پرستارم و جانم را برای تو سپر کردم»