«شکار» اندیشه برتر ایرانی در «شبکههای اجتماعی»
خبرگزاری میزان : وضعیت موجود در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اولاً ساعتهای گرانسنگ اوقات فراغت جوانان و نوجوانان بهراحتی هدر میرود و ثانیاً استعدادها و اندیشههای جوان و نوجوان از سوی گروهها و پشت پردهنشینان شبکههای اجتماعی شکار میشود.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از تسنیم، مهدی محمود اقدم پژوهشگر ارشد اجتماعی در یادداشتی نوشت:
اوقات فراغت موضوعی است که در طول سال لابهلای بحثها و جدلهای روزمره پنهان میماند و همزمان با آغاز فصل تابستان و تعطیلی اجباری مدارس و دانشگاهها، خودنمایی میکند. کدام نهاد مسئول و متولی ساماندهی مراکز و نهادهای دیگر در خدمترسانی بهتر و مطلوبتر برای سپری کردن اوقات فراغت هستند؟
موضوع اوقات فراغت سالیان درازی است که صرفاً بهعنوان یک سوژه اجتماعی ــ فرهنگی در مدت معلومی مطرح و درباره ضرورت توجه به آن گفته و نوشته میشود و بعد از مدتی در لابهلای سوژهها دیگر رها و البته پنهان میشود.
اکنون یکسوم تعطیلات تابستانی مدارس و دانشگاهها سپری شده است. بهراستی این ایام چگونه گذشت؟ آیا میتوان کارنامهای قابل توجه از برنامههای جوانپسند در این ایام ارائه کرد؟ برنامههای ویژه این ایام در کدام مرکز یا نهادی مطرح و تصمیمگیری شد و در کدام مرکز یا نهادی برای اجرایی شدن آن پیگیری شد؟ این سؤالات و سؤالاتی از این دست نشان میدهد که هنوز «جوانان» و ردههای سنی پایینتر متولی مشخصی ندارند که اگر داشتند پاسخ این سؤالات از سالهای دور بر زمین نمیماند.
شاید گفته شود که «وزارت ورزش و جوانان» متولی آن است که در پاسخ به این ادعا باید گفت از نامگذاری این وزارتخانه نیز مشهود است که جوانان و نیازهای آنان در اولویتهای بعدی قرار دارد و طبعاً یا نوبت به این اولویتها نمیرسد یا اگر هم موضوعی در این عرصه اجرایی میشود، بسیار محدود و مختصر است و شعاع دربرگیری آن محدودتر. دراینباره گفتنیهای زیادی است.
این مقدمه شاید گزنده به نظر آید اما گزندهتر وقتی است که از تقلا و دست و پا زدن گروههای معلومالحال و مجهولالهویه برای سوءاستفاده از بیبرنامگیها در پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان این مرز و بوم آگاه شویم. گروههایی که با سوءاستفاده از ابزار نوین و گرایش جوانان و نوجوانان به این ابزار میکوشند تا ذهن و اندیشه آنان را بهسوی خود معطوف کنند!
پدیده این روزهای جامعه ایرانی یعنی «شبکههای اجتماعی» این تقلا و دست وپا زدنها را تا حدودی به تصویر میکشد.
در یک نگاه کلی به محتوای بسیاری از گروههای فعال در این فضا میتوان اینگونه نوشت که روزانه میلیونها پیام ضدارزشی، ضدملی و شبهات فراوان دینی در این شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و جوانان و نوجوانان را هدف قرار میدهد.
پیش از این نیز از اثرات مخرب و نابودکننده حضور ــ یا بخوانید سرگردانی ــ جوانان و ردههای سنی پایینتر در فضایی موسوم به «شبکههای اجتماعی» گفته و نوشته شده است.
رصد و مطالعه محتوای گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بیانگر این واقعیت است که ساعات متمادی از اوقات فراغت یک جوان و نوجوان در این شبکهها قربانی میشود. همچنان که پیش از این نیز اشاره شد در این وادی سه گروه خود خوانده، دعوت شده و شکار شده حضور دارند و البته جملگی «قربانی» به شمار میآیند.
مدت زمان قابل ملاحظهای از ظهور و بروز شبکههای اجتماعی گذشته است، در این مدت کدام نهاد یا سازمانی مسئولیت تولید محتوای غنی برای این شبکهها را در دستور کار خود دارد؟ سؤال دیگر این که اصلاً آیا نظارتی بر محتوای تولیدی در این شبکههای بهاصطلاح اجتماعی صورت میگیرد؟ آیا وقت آن نرسیده که برای این شبکهها دستور کار حرفهای، عملیاتی و راهبردی تعریف شود و مرکز یا مراکزی این دستور کار را دنبال کند؟
بهباور این قلم باید نگران وضع موجود بود! وضعیت موجود در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اولاً ساعتهای گرانسنگ اوقات فراغت جوانان و نوجوانان بهراحتی هدر میرود و ثانیاً استعدادها و اندیشههای جوان و نوجوان از سوی گروهها و پشت پردهنشینان شبکههای اجتماعی شکار میشود.
اکنون سؤال اساسی این است که آیا نمیتوان با توجه به گسترش دامنه نفوذ پدیدهای موسوم به شبکههای اجتماعی میان جوانان و نوجوانان، کارگروههای مشخصی در عرصه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و علمی تعریف کرد که با تولید محتوای غنی و پربار ایرانی ــ اسلامی با یکهتازی گروههای معلومالحال و مجهولالهویه که بهقصد شکار اندیشه برتر نسل آینده ایرانی به میدان آمدهاند، مقابله کند؟
باید در این باره بهسرعت چارهاندیشی کرد چرا که بهقولی «چه زود دیر میشود».
اوقات فراغت موضوعی است که در طول سال لابهلای بحثها و جدلهای روزمره پنهان میماند و همزمان با آغاز فصل تابستان و تعطیلی اجباری مدارس و دانشگاهها، خودنمایی میکند. کدام نهاد مسئول و متولی ساماندهی مراکز و نهادهای دیگر در خدمترسانی بهتر و مطلوبتر برای سپری کردن اوقات فراغت هستند؟
موضوع اوقات فراغت سالیان درازی است که صرفاً بهعنوان یک سوژه اجتماعی ــ فرهنگی در مدت معلومی مطرح و درباره ضرورت توجه به آن گفته و نوشته میشود و بعد از مدتی در لابهلای سوژهها دیگر رها و البته پنهان میشود.
اکنون یکسوم تعطیلات تابستانی مدارس و دانشگاهها سپری شده است. بهراستی این ایام چگونه گذشت؟ آیا میتوان کارنامهای قابل توجه از برنامههای جوانپسند در این ایام ارائه کرد؟ برنامههای ویژه این ایام در کدام مرکز یا نهادی مطرح و تصمیمگیری شد و در کدام مرکز یا نهادی برای اجرایی شدن آن پیگیری شد؟ این سؤالات و سؤالاتی از این دست نشان میدهد که هنوز «جوانان» و ردههای سنی پایینتر متولی مشخصی ندارند که اگر داشتند پاسخ این سؤالات از سالهای دور بر زمین نمیماند.
شاید گفته شود که «وزارت ورزش و جوانان» متولی آن است که در پاسخ به این ادعا باید گفت از نامگذاری این وزارتخانه نیز مشهود است که جوانان و نیازهای آنان در اولویتهای بعدی قرار دارد و طبعاً یا نوبت به این اولویتها نمیرسد یا اگر هم موضوعی در این عرصه اجرایی میشود، بسیار محدود و مختصر است و شعاع دربرگیری آن محدودتر. دراینباره گفتنیهای زیادی است.
این مقدمه شاید گزنده به نظر آید اما گزندهتر وقتی است که از تقلا و دست و پا زدن گروههای معلومالحال و مجهولالهویه برای سوءاستفاده از بیبرنامگیها در پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان این مرز و بوم آگاه شویم. گروههایی که با سوءاستفاده از ابزار نوین و گرایش جوانان و نوجوانان به این ابزار میکوشند تا ذهن و اندیشه آنان را بهسوی خود معطوف کنند!
پدیده این روزهای جامعه ایرانی یعنی «شبکههای اجتماعی» این تقلا و دست وپا زدنها را تا حدودی به تصویر میکشد.
در یک نگاه کلی به محتوای بسیاری از گروههای فعال در این فضا میتوان اینگونه نوشت که روزانه میلیونها پیام ضدارزشی، ضدملی و شبهات فراوان دینی در این شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و جوانان و نوجوانان را هدف قرار میدهد.
پیش از این نیز از اثرات مخرب و نابودکننده حضور ــ یا بخوانید سرگردانی ــ جوانان و ردههای سنی پایینتر در فضایی موسوم به «شبکههای اجتماعی» گفته و نوشته شده است.
رصد و مطالعه محتوای گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بیانگر این واقعیت است که ساعات متمادی از اوقات فراغت یک جوان و نوجوان در این شبکهها قربانی میشود. همچنان که پیش از این نیز اشاره شد در این وادی سه گروه خود خوانده، دعوت شده و شکار شده حضور دارند و البته جملگی «قربانی» به شمار میآیند.
مدت زمان قابل ملاحظهای از ظهور و بروز شبکههای اجتماعی گذشته است، در این مدت کدام نهاد یا سازمانی مسئولیت تولید محتوای غنی برای این شبکهها را در دستور کار خود دارد؟ سؤال دیگر این که اصلاً آیا نظارتی بر محتوای تولیدی در این شبکههای بهاصطلاح اجتماعی صورت میگیرد؟ آیا وقت آن نرسیده که برای این شبکهها دستور کار حرفهای، عملیاتی و راهبردی تعریف شود و مرکز یا مراکزی این دستور کار را دنبال کند؟
بهباور این قلم باید نگران وضع موجود بود! وضعیت موجود در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اولاً ساعتهای گرانسنگ اوقات فراغت جوانان و نوجوانان بهراحتی هدر میرود و ثانیاً استعدادها و اندیشههای جوان و نوجوان از سوی گروهها و پشت پردهنشینان شبکههای اجتماعی شکار میشود.
اکنون سؤال اساسی این است که آیا نمیتوان با توجه به گسترش دامنه نفوذ پدیدهای موسوم به شبکههای اجتماعی میان جوانان و نوجوانان، کارگروههای مشخصی در عرصه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و علمی تعریف کرد که با تولید محتوای غنی و پربار ایرانی ــ اسلامی با یکهتازی گروههای معلومالحال و مجهولالهویه که بهقصد شکار اندیشه برتر نسل آینده ایرانی به میدان آمدهاند، مقابله کند؟
باید در این باره بهسرعت چارهاندیشی کرد چرا که بهقولی «چه زود دیر میشود».
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *