تجربیات خواندنی یک بیمار مبتلا به کرونا/ زندگی ادامه دارد اگر در خانه بمانید
به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، کیانوش جهانپور رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت روز گذشته از ابتلای قطعی ۲۴ هزار و ۸۱۱ نفر در کشور به ویروس کرونا خبر داد؛ سوال افراد زیادی شاید این باشد که «اگر روزی به کرونا مبتلا شدیم چه کارهایی باید انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم»؛ سیاوش عقدایی مجری برنامه کاوشگر رادیو جوان و مجری مسابقه سبقت که از شبکه اول سیما پخش میشود یکی از این ۲۴ هزار و ۸۱۱ نفر است؛ او در یادداشتی از تجربیات خود پس از ابتلا به کرونا نوشته که آن را در ادامه میخوانید.
حالا که اطمینان دارم به کرونا مبتلا هستم، تصمیم گرفتم بنشینم، و شرحی از تجربیاتم در چند روز گذشته، و در مواجهه با این بیماری عجیب بنویسم. من پزشک نیستم و آنچه در این نوشتار میخوانید صرفا تجربیات یک بیمار است.
اطلاعات فردی
سی و چهار سالم است، شغلم ایجاب میکند حتی در زمان بحران بیرون از خانه وقت سپری کنم. بخشی از این زمان در فضای در بستهی استودیویی میگذرد و بخشی دیگر در محیطی، مثل محیط دیگر ادارات. زمینهی بیماری تنفسی ندارم. به سرطان مبتلا نیستم و از داروی خاصی استفاده نمیکنم. از ضعف قوای ایمنی رنج نمیبرم و اوضاع جسمانی متوسطی دارم. ورزشکار نیستم و رژیم غذایی خاصی را رعایت نمیکنم.
با نشانهها در این بخش، تغییرات محسوسی را که در روزهای گذشته، در احوال عمومی خودم احساس کردم ثبت خواهم کرد، یادآوری میکنم، من پزشک نیستم و ممکن است میان برخی از این نشانهها و تجربیات، با ابتلا به کرونا ارتباطی وجود نداشته باشد. همینطور باید اضافه کنم، نشانهها من محدود به مواردی است که در ادامه خواهد آمد. مشکلات تنفسی، اختلال چشایی، عطسه و حتی سرفه، که بیشتر ما اعتقاد داریم در دستهی نشانههای اصلی بیماری هستند، هیچ کدام سراغ من نیامدند.
اختلال خواب
پیش از هر چیزی برای خوابیدن، بخصوص هنگام شب، با مشکل مواجه شدم. این تغییر در وضعیت خواب جدی و ناگهانی بود، و در همان شب اول به اوج رسید. اگر ساعت یازده شب به رختخواب میرفتم، حوالی ساعت دو یا سه صبح، با احساس بی تابی، از خواب میپریدم و پس از آن نمیتوانستم عمیق و پیوسته بخوابم میتوانم چیزی را که تجربه کردم. به احساس بی تابی ناشی از مصرف زیاد نوشابههای انرژی زا پیش از خواب تشبیه کنم.
احساس سرما
دو روز بعد، و حدودا سه روز پیش از نمایان شدن دیگر نشانه ها، گاهی احساس میکردم که با کمترین افت دما، در ناحیهی پشت، احساس سرما میکنم، احساس سرما اندک بوده و به سادگی با برتن کردن یک لایه لباس، یا گرم کردن محیط برطرف میشد، به بیان دیگر این احساس سرما نسبت به احساس لرز که در زمان سرماخوردگی تجربه میکردم آنقدر خفیف بود که به راحتی میشد آن را نادیده گرفت.
تب نوع اول
احساس سرما، با تعریق همراه بود. چیزی شبیه احساس ضعف از گرسنگی که تعریق به همراه دارد. این تعریق احتمالا أثر تب بوده است، اما تب پایدار نبود. در این ایام، مأموران مراکز بهداشت، به طور جدی دمای بدن افراد را در هنگام رفت و آمد میسنجیدند. بارها و در ساعات مختلف شبانه روز مورد آزمایش قرار گرفتم، اما مشکوک تشخیص داده نشدم. به همین دلیل است که متخصصان میگویند در خانه بمانید، بیماری در دورهی نهفتگی هیچ علامتی ندارد. نه تب سنج میتواند به شما بگوید بیمارید و نه تغییرات جدی در حال عمومی احساس میکنید. اما بیمار و نافل هستید و مهمتر اینکه، عاملی که ممکن است بخاطر قوای جوانی با شرایط خوب جسمانی، برای شما باعث یک ناخوشی گذرا باشد، همان است که تا این لحظه بیش از شانزده هزار نفر را در جهان به کام مرگ کشیده است.
احساس خستگی
همزمان با بروز نشانه دوم، احساس خستگی پدیدار شد. احساس سستی در زانو ها، کند شدن مشهود سرعت پردازش مغز، تاری دید در لحظات بسیار کوتاه و گذرا، و در هنگام خیره ماندن بلند مدت به صفحهی نمایشگر، و کاهش چشمگیر توان راهپیمایی توصیفاتی هستند که از نظر من در کنار هم این احساس خستگی را تعریف میکردند.
اختلال بویایی
مهمترین نشانه ی که زنگ خطر را برای من به صدا درآورده اخلال بویایی بود. همانطور که نوشتم. همهی نشانهها آنقدر سطحی بودند که میتوانستم آنها را به سادگی به تعبیرات فیزیولوژیک بدن در آستانهی بهار، و تغییر آب و هوا نسبت بدهم. همهی ما تجربهی قرار گرفتن در مسیر نسیم بهاری را داریم، میدانیم که سستی و خواب آلودگی هم، در هنگام بهار به سراغ ما میآید. حتی برخی گذشتگان توصیه کرده اند که به این مرز و خواب و تغییر تن بدهیم و از آن دوری نکنیم. در این رابطه همینطور باید بگویم، که تا احساس سرما میکردم، حتی به یاد این دو بیت از حضرت مولانا میافتادم که میفرمایند گفت پیغمبر ز سرمای بهار/ تن مپوشانید یارانه زینهار/ زانک با جان شما آن میکند/ کان بهاران با درختان میکند
پس تصور میکردم همان است که هر سال بهار اتفاق میافتد. تا اینکه ناگهان، حس بویایم را از دست دادم. نه به این معنا که بینیم گرفت با ترشحات مجرای بینی مانع بوبیدن بود، بلکه هیچ کدام اینها نبود و انگار جهاز بویایی من ناگهان از کار افتاده بود. خاموش شده بود با پزشک مشورت کردم، همینطور با سامانهی صد و نود تماس گرفتم و موضوع را در میان گذاشتم و راهنمایی خواستم، نتیجه این بود:«طی ده روز گذشته، تعداد زیادی از بیماران اختلال شدید و ناگهانی بویایی و چشایی را گزارش کرده بودند، اما هیچ بافتهی علمی، مبنی بر ارتباط این موضوع با ویروس کرونا در دست نبود.»، اما سه روز بعد، این بافتهی علمی به دست آمده و پزشکان، اطمینان حاصل کردند که میان اختلال بویایی و چشایی و ابتلا به کرونا رابطهای وجود دارد. هرچند عدهای زیادی هم در این روزها، بخاطر مصرف بی رویهی مواد ضد عفونی دچار ضعف بویایی شده بودند تجربهی شخصی من از اختلال بویایی اینچنین بود. ناگهان اتفاق افتاد. حس بویای کامل از دست رفت، به این معنا که اگر یک مشت غذای ماهی آکواریومی را که از نظر من بد بوترین مادهی موجود در جهان است، در فاصله یک سانتی متری بینی ام نگه میداشتم و برای بوییدنش به سختی تلاش میکردم، مطلقا هیچ چیز نمیفهمیدم. در شش روز گذشته بهبود نیافتم. راه تنفس بینی ام بسته نیست و اختلال به واسطهی گرفتگی نیست. اینجا بود که دریافتم مشکوک هستم.
تب نوع دوم
دو روز پس از اختلال بویایی، تب شبانه به سراغم آمد. این تب دو تا سه ساعت هر شب همراه من است. خفیف است، اما به شدت باعث تعریق میشود، تا جایی که گاهی ناگزیرم باشم را عوض کنم تب آزار دهنده نیست؛ و جلوی عمیق خوابیدن را نمیگیرد.
حال عمومی در ششمین روز پس از اختلال بویایی و تقریبا دهمین روز پس از ظهور نشانههای اولیه
در یک کلام باید بگویم خوب. البته احساس کسالت و کرختی، کمی بدن درد، به هم خوردن ساعت خواب، بی حوصلگی و از دست رفتن بخشی از تمرگز آزار دهنده است. اما هیچ کدام اینها انقدر شدید نیست که من را به بستر بچسباند و وادرم کند به گلایه کردن این را در نظر بگیرید که من سخت سرما میخورد. دقیقا از همان دستهای هستم که بعضیها فہد مریض» خطابشان میکنند. اما با این حال هنوز کار به عاصی کردن اطرافیان نکشیده است. پس میتوانم بگویم حال عمومیم خوب است.
در آموخته ها
در این چند روز قرنطینه، تلاش کردم یا گروهی از پزشکان، راجع به این بیماری و آثارش محبت کنم. همینطور نگاهی به برخی مقالات آکادمیک انداختم. اما چون درک زبان پزشکی دشوار است چیز زیادی عایدم نشد. مواردی که در این بخش مینویسم، آنهایی هستند که بر اساس نظر پزشکان صحت دارند.
توییتر و اینستاگرام
ویروس جدید ناشناخته است. حتی جامعهی پزشکی، تا شناختن اثرات آن بر بدن و شیوههای مؤثر در درمان آن راه درازی در پیش دارد. به آنچه در شبکههای اجتماعی میخوانید اعتماد نکنید. به عنوان مثال کاربران زیادی مینوشتند که اگر شک کردیم که مبتلا شده ایم. به هیچ وجه نباید از تب برها و مسکنها استفاده کنیم. این دقیقا مخالف چیزی است که در گفتگو با پزشکان دستگیرم شد. حتی سامانهی تلفن گوبای وزارت بهداشت هم، به تماس گیرندگان میگوید از مسکنهای تب بر استفاده کنند. همین موضوع دربارهی استفاده از اسفند، برای بیماران با اختلالات بویایی نیز صادق است پزشکانی که با آنها مشورت کردم میگویند، به هیچ وجه نباید در خانه اسپند دود کرد، چون این کار اختلال بویایی را تشدید میکشد.
تستها
برخی تست ها، که عموما خارج از مراکز رسمی انجام میگیرند، سی تا پنجاه درصد منفی کاذب دارند، به بیان ساده تر، تا پنجاه درصد ممکن است به شما بگویند که مبتلا نیستید، اما شما مبتلا باشید و با خیال راحت بروید منزل و دیگران را هم مبتلا کنید. یکی از پزشکان متخصص، توصیه میکرد که اگر به خودتان مشکوک هستید، اما نشانههای حاد تنفسی ندارید، در خانه بمانید و با فرض ابتلا خود را قرنطینه کنید. تنها در صورت بروز نشانههای تنفسی لازم است تحت نظر قرار بگیرید.
بهداشت
هر قدر رعایت کنید. در محیط پر تردد، در معرض خطر هستید، تصور میکنم تمام آن چیز که گفته میشد باید رعایت شود، و در اسناد سازمان جهانی بهداشت آمده بود را خواندم و رعایت کردم. بنابر این بهتر است در منزل بمانید.
ترس
آنچه دربارهی این ویروس ترسناک است، اثری است که میتواند بر اقشار حساس بگذارد. به عنوان یک جوان بدون مشکلات زمینه ای، نباید از ابتلا بترسیم، به این دلیل که ممکن است بیماری ما را از بین ببرد، بلکه باید بترسیم، چون با مبتلا شدن، تبدیل به یک حلقهی دیگر میشویم در امتداد این زنجیر. حلقهای که به ویروس زمان بیشتری برای بقا در جامعه میدهد و امکان رسیدن آن به بین اقشار حساس را بیشتر میکند و در درجهی دوم اهمیت، هرچه این مهمان، دیرتر کشور را ترک کند، آسیبهای جدیتر و جبران ناپذیر تری به اقتصاد وارد خواهد آمد. آسیبهایی که بی تردید سفرههای ما را کوچک و کوچکتر خواهند کرد.
روحیه
وسواس و نگرانی شاخهای از علم، با نام سایکو نورو ایمونولوژی، ثابت میکند که عملکرد سیستم دفاعی بدن ما ارتباط مستقیم با روحیهی ما، یا به عبارت بهتر شرایط روانی ما دارد، بحث در مورد جزئیات این علم از حوصلهی این نوشتار خارج است، تنها به این توضیح کلی بسنده میکنم که در همه حاله بخصوص در شرایط کنونی، دیدن فیلمها و برنامههای خنده دار، دوری از اخبار بد، پرهیز از رفتارهای وسواس گونه و شاد بودن، همان قدر بر قوای ایمنی شما تاثیر میگذارد، که مصرف میوه و سبزیجات و برخی ویتامین ها. یکی از دلایلی که باعث میشود توصیه کنم ارتباط خود را در این ایام با شبکههای اجتماعی کاهش بدهیم همین است، در شبکههای اجتماعی، شانس باز نشر یک خبر خوب، نسبت به یک خبر بد بسیار پایین است. البته این روزهای یکی دوتا از چالشهای طرب انگیز در شبکههای اجتماعی، اوضاع را به نفع شادی تغییر داده اند.
اگر استعدادی برای شاد کردن مردم دارید و می توانید از این استعداد در شبکه های اجتماعی استفاده کنید، بدانید این کار دست کمی از تولید و توزيع ماسک ندارد، و همان قدر به سلامت جامعه در مقابل این ویروس کمک می کند
برگشت پذیری بویایی
هر چند هنوز برای اظهار نظر قطعی زود است، اما بیشتر پزشکان در موسسات تحقیقاتی معتبر اعتقاد دارند، با توجه به نوع تاثیری که نوروپاتی کرونا ویروس بر اعصاب بویایی می گذارد، می توان انتظار داشت حس بویایی در کمتر از سه هفته به حالت عادی برگردد، یا بهبود جدی يابد. حال آنکه عموم شایعات می گویند، اختلال بویایی در اثر ابتلا به کرونا بازگشت پذیر نیست.
سخن پایانی بی شک این میهمان، در روز های آینده همچنان با من خواهد بود. تلاش می کنم تا رفتار های تازه اش را با جزئیات برای شما توصیف کنم. امیدوارم این فرصت دست بدهد، که باز در مورد حاصل گفت و گو هايم با متخصصین و بیماران برای شما بنویسم.