مجموعهای از تحولات داخلی و خارجی سال ۹۸ / مکتب حاج قاسم در قاب سال ۹۸
به گزارش گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه حمایت، در روزهای نخست فروردین امسال مقارن با جاری شدن سیل در ۲۵ استان کشور، موجی از همبستگی و همراهی با مردم ایران در میان بسیاری از کشورهای جهان شکل گرفت.
این حادثه گرچه خسارات جانی و مالی به همراه داشت و به گفته وزیر کشور، ۳۰ الی ۳۵ هزار میلیارد تومان خسارت وارد کرد، ولی درعینحال، سنگ محک بسیار دقیقی برای راستیآزمایی ادعاهای مکرر آمریکا در حمایت از مردم ایران بود.
کاخ سفید با هدف اختلافافکنی میان مردم و حاکمیت، از یکسو، فشار تحریمها را علیالدوام افزایش میدهد و از سوی دیگر، مدعی جانبداری از ایرانیهاست. در ماجرای سیل و درحالیکه مردم در شرایط اضطراری قرار داشتند و نیازمند تأمین ملزومات اولیه بودند، آمریکا کمک هموطنان خارج از کشور به سیلزدگان را بلوکه کرد و علاوه بر این، مانع از خرید بالگردهای امدادی شد که تنها کاربرد غیرنظامی دارند.
این اولین پرده از خبث نیت مقامات آمریکایی بود که بعدها این پازل با تحریم دارویی کشورمان کامل شد و این واقعیت را بار دیگر به اثبات رساند که عربدهکشی و یقه دریدنهای مسئولین کاخ سفید با آنچه ادعا میکنند، فرسنگها فاصله دارد. با همه مخالفتها و کارشکنیهای آمریکا، جمهوری اسلامی با موفقیت این برهه را پشت سر گذاشت و با کمک نیروهای جهادی، بهسرعت به سامان بخشی اوضاع پرداخت.
۲. اردیبهشتماه، زمانی بود که پشت پرده گاوبندی اروپا و آمریکا در ماجرای برجام مشخص شد. همزمان با سالگرد خروج ترامپ از توافق هستهای، جمهوری اسلامی مرحله نخست کاهش تعهدات برجامی خود را به مرحله اجرا گذاشت و طی پنج گام، به زنجیرهای از محدودیتهای یکجانبه از فروش اورانیوم غنیشده و آبسنگین تا متوقف کردن همه الزاماتش پایان داد.
موازنه نسبی به وجود آمده، اما به مذاق اروپا خوش نیامد و تهدید کرد که چنانچه ایران به فرایند استعماری گذشته بازنگردد، سازوکار حل اختلاف را فعال و به ایستگاه آخر آن (مکانیسم ماشه) و بازگرداندن همه تحریمهای تعلیق شده شورای امنیت خواهند رسید. حتی تهدید کردند که تحریمهای جدیدی را تصویب کنند و به مرحله اجرا بگذارند. در خلال سالهای حرکت ایران در جاده یکطرفه برجام، برخی این استدلال را مطرح میکردند که توافق هستهای، باعث اختلافافکنی میان دو متحد راهبردی (آمریکا و اروپا) در دو سوی آتلانتیک شده، ولی بعدها معلوم شد که مقصد هر دوی آنها در مانعتراشی برای ایران بهمنظور دستیابی به حقوق مشروعش، یکسان بوده و بازی موردعلاقه آنها، «پلیس خوب» و «پلیس بد» است.
۳. کمتر از دو هفته بعد از برداشتن اولین گام کاهش تعهدات برجامی، آمریکا اولین سیلی در عرصه نظامی و در پاسخ به پروپاگاندای منطقهای در چارچوب راهبرد «فشار حداکثری» را دریافت کرد و در نخستین ساعات بامداد ۳۰ خرداد، یک فروند پهپاد تجسسی «گلوبال هاوک» آمریکا بر فراز خلیجفارس، هدف پدافند سپاه سرافراز جمهوری اسلامی قرار گرفت و سرنگون شد. ترامپ ادعا کرد که قصد داشت سهنقطه را در پاسخ به این حمله، هدف قرار دهد، اما علیرغم حضور ناوگان و بمبافکنها، پهپادها و سامانههای موشکی یانکیها در پایگاههای منطقه، کلیددار بهتزده کاخ سفید هیچ غلطی نتوانست بکند.
۴. در ۱۳ تیرماه سال جاری، مقامات منطقه جبلالطارق و نیروی دریایی سلطنتی انگلیس با اشاره آمریکا، نفتکش ایرانی «گریس-۱» را به ظن حمل نفت برای پالایشگاه «بانیاس» سوریه توقیف کردند. خوشحالی «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی از اینکه به گفته وی، مانع از درآمدزایی ایران و سوریه شده است، فاش کرد که توقیف نفتکش ایرانی کاملاً زیر نظر آمریکا صورت گرفته. راهزنی دریایی استعمار پیر با پاسخ رهبر معظم انقلاب مواجه شد و در ۲۵ تیر فرمودند: «انگلیس خبیث دزدی دریایی میکند و کشتی ما را میدزدد؛ جنایت میکنند و شکل قانونی به آن میدهند. جمهوری اسلامی و عناصر مؤمن نظام، این خباثتها را بیجواب نمیگذارند.»
۵. در ۲۹ تیر، نفتکش متخلف انگلیسی Stena Impero «استنا ایمپرو» که تحت اسکورت ناوچه جنگی انگلیسی قرار داشت و با بیتوجهی به قوانین و مقررات دریایی، در مسیر معکوس در حال ورود به تنگه هرمز و برخورد احتمالی با کشتیهای دیگر بود، با درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توسط یگان شناوری منطقه یکم نیروی دریایی سپاه توقیف و به شریک راهبردی آمریکا ثابت شد که در تردد دریایی خلیجفارس، این ایران است که حرف اول و آخر را میزند.
۶. اما جمعه ۱۳ دی ۹۸، تلخترین روز سال بود. در بامداد آن روز، خبر شهادت فرمانده سپاه قدس به دست ارتش تروریست آمریکا در عراق، ایران و جهان را به لرزه درآورد. موجی از خشم و نفرت در سراسر کشور علیه جنتلمنهای تروریست شکل گرفت و همه مردم ایران و عدالتطلبان جهان را در یک صف برای گرفتن «انتقام سخت» متحد کرد. مقامات آمریکایی با دستپاچگی زاید الوصفی در کاخ سفید به اجماع نشستند که در مقابل تهدید ایران باید چه خاکی بر سر بریزند. ترامپ تهدید کرد که چنانچه ایران تهدیدش را عملی کند، ۵۲ مکان فرهنگی را هدف قرار میدهد، ولی پس از شخم زدن پایگاه «عین الاسد» توسط موشکهای نقطه زن سپاه، معلوم شد که قادر نیست دست از پا خطا کند و این تهدید، بلوفی بیش نبوده است.
- بیشتر ببینید:
- سید حسن نصرالله چگونه از شهادت حاج قاسم و ابومهدی مطلع شد؟
- مکالمه منتشر نشده حاج قاسم با دختر شهید مدافع حرم
شهادت سردار پرافتخار اسلام با اینکه اندوهی غیرقابل وصف برای ایران و آزادگان جهان به بار آورد، ولی سرآغاز تحولات بسیار شگرفی در سراسر منطقه شد. امروز آرمان مقاومت بر اخراج نیروهای متجاوز از منطقه متمرکزشده و خون حاج قاسم، خواب خوش را از چشمان اشغالگران ربوده است. مهمتر اینکه، مکتب سردار سلیمانی، غیرقابلاعتماد بودن، سبعیت و توحش آمریکا را بر آنهایی که با خوشخیالی به شیطان بزرگ مینگریستند، ثابت کرد.
واشنگتن در این توهم بود که حذف فیزیکی «سردار سلیمانی»، دست برتر را دوباره به آمریکا خواهد داد، غافل از اینکه دانشگاه بزرگ او پس از شهادتش، رویاهای ترامپ برای استیلا بر ثروتهای غرب آسیا و مقدرات این منطقه را فرو خواهد ریخت، کما اینکه مقامات آمریکایی، ترور بزدلانه فرمانده سپاه قدس را اشتباه و ناکارآمد در برابر نفوذ منطقهای ایران برشمردند.
ساری و جاری شدن برکات شهادت سردار آسمانی، حاج قاسم سلیمانی در ایران و منطقه، کاخ آرزوهای آمریکا را بهطور حتم نه در منطقه، بلکه در سراسر جهان، ویران خواهد کرد؛ تحولی شگرف که تحقق آن در آیندهای نهچندان دور رخ خواهد داد و فصل جدیدی در معادلات و مناسبات بینالمللی خواهد گشود.