گپ نوروزی با جلالی: سال ۹۸ به آرزویم رسیدم/ آنقدر اشتیاق دارم که فکر میکنم ۲۰، ۳۰ ساله هستم
مجید جلالی در گفتوگو با خبرنگار گروه ورزشی ، به بررسی اتفاقاتی پرداخت که در زندگی حرفهای و شخصیاش در سال ۹۸ رخ داد. او همچنین سفرش به شهر بارسلون را مهمترین تجربه خود در سال ۹۸ خواند و از امیدواری برای روزهای بهتر در سال ۹۹ خبر داد. صحبتهای جلالی را میخوانید:
در آستانه سال جدید، با شما تماس گرفتیم تا دقایقی در مورد فوتبال و مسائل پیرامون آن گپ بزنیم.
قبل از هر چیز، برای مردم کشورم سال خوبی را آرزو میکنم و امیدوارم هر چه زودتر ویروس کرونا از مملکتمان ریشهکن شود تا مردم به زندگی عادی خود بازگردند.
به نظر میرسد دچار کسالت هستید؟
نه، همه چیز خوب است. در واقع کرونا و سرماخوردگی ندارم (میخندد).
سال ۹۸ برای شما چطور گذشت؟
مسیر زندگی، ثابت نیست و همواره مسیری توام با فراز و نشیب است. این موضوع به امسال و پارسال هم ربطی ندارد. در طول زندگی، شرایط اینگونه است، اما من وقتی روزهایی که در سال ۹۸ داشتم را مرور میکنم، به نظرم سال خوبی بود.
شما روحیهای دارید که خیلی سریع تغییرات را میپذیرید. این روحیه در زندگی حرفهای بیشتر به ضررتان بوده یا سودتان؟
من اعتقاد دارم کسی که در مقابل تغییر مقاومت نکند، آدم موفقی است. اگر غیر از این باشد، تغییرات منتظر نمیماند و از روی آدمها رد میشود! به همین دلیل همیشه سعی میکنم خودم را با تغییرات هماهنگ کنم. به خصوص ما که در عالم فوتبال و ورزش هستیم. در همه جای دنیا، آکادمیها و باشگاهها در مورد فوتبال و ایجاد تغییرات در ساختار و ایدههای آن فکر میکنند. اگر ما در مقابل این تغییرات گسترده بیتفاوت باشیم، نمیتوانیم دوام بیاوریم.
یعنی تغییرات مداوم تیمها، باشگاهها و شهرها برای شما خستهکننده نیست؟
به هیچ وجه. به عقیده من، متنوع، جذاب، زیبا و خوب است.
چند سال قبل، جمله جالبی را به زبان آوردید: «تیمها همیشه شبیه مربیشان میشوند» هنوز هم این ایده را دارید؟
دقیقا. حتی در سرفصلهای فیفا از تاثیرگذاری مربیان در تیمها به عنوان یک فاکتور مهم، بحث به میان آمده است. مربیان معمولا تاثیرگذار هستند نه تاثیرپذیر؛ هر چند معتقدم تاثیرپذیری همیشه بد نیست، اما مربی است که باید تفکراتش را به تیم تزریق کند آن هم با توجه به بودجه و امکاناتی که در دستش دارد. آن وقت است که یک تیم، دقیقا شخصیت مربی آن تیم را پیدا میکند. به شرطی میتوانیم بگوییم مربی خوبی هستیم که توانایی تاثیرگذاری بر تیمها را داشته باشیم. این تاثیر جنبههای مختلفی دارد. گاهی روی نتایج، حرفهایگری یا اخلاق تیم باشد. اگر یک مربی جایی برود و تاثیری نگذارد و حتی تاثیر بپذیرد، آن وقت کارش گره میخورد.
ترجیح خودتان چیست؛ دوست دارید تیمهای آرام و بدون تماشاگر را هدایت کنید یا سرمربی تیمهای پرتماشاگر و پرحاشیه باشید؟
من در این سالها، همه مدل این موضوع را تجربه کردم. وقتی داشتم با باشگاه تراکتور مذاکره میکردم، خیلی از دوستان میگفتند به تبریز نرو، چون با روحیاتت سازگار نیست. حتی وقتی به نساجی رفتم، نزدیکترین افراد به من گفتند نباید آنجا بروی، اما من از تجربه این فضاها استقبال میکردم، چون میخواستم ببینم که از پس چنین کاری برمیآیم یا نه. آنجا هم شرایط خاص خودش را داشت. شاید لذتبخشترین دوران کاری من، زمانی بود که با همین تماشاگران نساجی بودم. البته آنجا به خاطر ساختار اداری که داشت، اذیت شدم، اما از لحاظ فضای استادیو وطنی، برای من یک امتیاز ویژه بود و ظرفیت خاصی را تجربه کردم. تراکتور هم، این طور بود. تراکتور مشکلات خاص خودش را دارد و جلوی پیشرفت باشگاه را میگیرد، اما نمیتوانیم ظرفیت تماشاگران این تیم را منکر شویم. من علاقه خاصی به کار در این شرایط هم دارم. کاری که در پیکان کردم هم سوی دیگر کار ما است. هیچ چیز نمیتواند جای تجربه را بگیرد و آن چه به دست آوردم، نهفته در دل تجربه بود.
در سال ۹۸، لحظاتی بود که به خودتان بگویید چرا باید در فوتبال باشم؟ چرا باید این همه استرس را تجربه کنم؟ میروم و دیگر به فوتبال فکر نمیکنم؟ از این حالات روحی را تجربه کردید؟
نه هرگز. من در سال جاری، درون خودم آن قدر اشتیاق میبینم که فکر میکنم ۲۰، ۳۰ ساله هستم؛ انگار تازه کارم را شروع کردم و همان مجید جلالی هستم که هدایت تیم جوانان وحدت تهران را برعهده داشت. شاید حتی بیش از آن زمان، از فوتبال لذت میبرم، چون تجربیاتم بیشتر شده است. مثلا الان که لیگ تعطیل شده، خیلی اذیت میشوم. ما برای یک ساعت تمرین، شاید ۵ ساعت فیلم میبینیم، جلسه میگذاریم، کار میکنیم و... برایم لذتبخش است که نتایج این آنالیزها در تمرین نمود پیدا میکند.
بهترین اتفاقی که در سال ۹۸ تجربه کردید، چه بود؟
بدون تردید بازدیدی که از کمپ بارسلونا داشتم، بهترین تجربه سال ۹۸ برای من بود. با همسرم به این کمپ رفتیم و فوقالعاده برایم جذاب بود. من آکادمیهای دنیا را دیده بودم مثل کلروفونتن در پاریس، آکادمی لیورپول، آژاکس، سائوپائولو در برزیل و خیلیهای دیگر را دیدم، اما در مورد لاماسیا فقط خوانده بودم و یکی از رویاهایم بود که آنجا را از نزدیک ببینم که امسال شرایطی پیش آمد تا این تجربه را به دست بیاورم. نماینده باشگاه بارسلونا مرا با خود به بخشهای مختلف این کمپ برد و تمام جنبههای حرفهای آنجا را دیدم. حتی کوچه و پسکوچههای این کمپ را دیدم.
این اشتیاق شما برای آموزش دیدن هم جالب است!
این موضوع، همان موضوعی است که گفتم؛ اشتیاقی که به تغییر دارم.
انتظار خودتان از مجید جلالی در سال ۹۹ چیست؟ هدفگذاری خاصی دارید؟
من به طور کلی چندان از خودم راضی نیستم، چون فکر میکنم توانایی آن را داشتم که خیلی بیشتر از اینها به فوتبال ایران کمک کنم و البته بخشی از آن تقصیر خودم بود و بخشی دیگر به خاطر فضای نامناسب فوتبال بود که جلوی کارم را گرفت. حالا تلاش میکنم که دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکنم و طوری که مدنظرم است، مفید باشم. گلگهر برایم بسیار دوست داشتنی است، چون از جایی با این تیم شروع کردم که نیاز به تحول داشت و هر کجایی که برسم، محصول کار خودم است. این موضوع برایم جذاب است. امیدوارم در سال ۹۹ بتوانم برای این تیم بیشتر از آن که بقیه فکر میکنند، موثر و مفید باشم. برای سال آینده کلی برنامه و نقشه دارم و امیدوارم در سیرجان فضایی باشد که بتوانم بیش از اینها ادامه بدهم.
چطور میتوانید تا این حد آدم صبوری باشید؟ این موضوع شما را اذیت نمیکند؟ مثلا در مورد همین گلگهر توانستید همه چیز را تغییر بدهید و از یک بحران، تیم را به جایی برسانید که استقلال را شکست بدهید.
من هفته ششم بود که به گلگهر آمدم. ۹ بازی طول کشید و ما نبردیم؛ یا مساوی کردیم و یا میباختیم. من تلاش کردم با وجود اینکه فضای بیرون از تیم، علیهمان بود، مراحل پیشرفت را به بازیکنانم نشان بدهم. از طرفی میخواستم روند رو به رشدی که داریم را به مدیران باشگاه اثبات کنم. خدا را شکر که آنها هم همراه ما بودند و با ما پیش آمدند. وقتی یک مربی ۴، ۵ بازی نتیجه نگیرد، تغییرات ایجاد میکنند و دوباره بعد از ۴، ۵ بازی، همین تغییرات ادامه پیدا میکند، اما مسئولان باشگاه گلگهر شیوههای ارزشیابی و عملکردم را دیدند، متقاعد شدند و به ما زمان دادند. امیدوارم در سال جدید، این پیشرفت ادامه پیدا کند.