پدر هر روز از خانه بدر میشود تا روزی اهل خانه را فراهم کند از عرق جبین، گاه رنج سفر تا دوردستها را به جان میخرد تا چرخ زندگی از گردش نیفتد و گاه با آهن گداخته دست و پنجه نرم میکند، اما هرچقدر کار سخت باشد، تصور چهره معصوم بچهها و آرامش و رفاهشان همه سختی کار را در کام پدر شیرین میکند. چه بالای سازههای فولادی باشد و چه در ته چاه، اما کارش آسمانیست چرا که در مکتب ما مردی که برای روزی حلال از خانه خارج میشود همچون مجاهد راه خداست. برای اهل خانه که تا غروب آغوش پر مهر پدر را انتظار میکشند هر روز، روز پدر است.