به گزارش گروه فضای مجازی ؛ یکی از ویژگیهای اسفناک دوران سیطره رسانههای مدرن، تهی کردن واژگان از
معنا و وارونهسازی مفاهیم است به نحوی که گاه، شدیدترین استبدادها را به
نام دموکراسی اعمال میکنند. بیشترین جنایات بشری را به نام حقوق بشر انجام
میدهند. فحشا، تحقیر زنان و به بردگی کشاندن آنها را به نام فمنیسم تبلیغ
میکنند. به نام آزادی، بشر را در پیچیدهترین زندانها قرار میدهند و
هزاران لفظ و عبارت دیگر که توسط رسانهها تبلیغ میشود و معنای عکس خود را
به همراه دارد. این شیوهای است که در غرب به کار گرفته میشود. این کلام
حضرت امام(ره)خواندنی است: «از چیزهایى که ما در این عصر با آن مواجه
هستیم، این لغات و واژههاست که عوض شده است. بسیارى از واژهها و لغتهاست
که در عصر ما در ایران یک صورت دیگرى پیدا کرده و یک لغتنامه جدیدى باید
برایش باز بکنند.» در همین راستا، رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اخیر خود با
دانشجویان فرمودند: «بعضیها که در حرفها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر
«اسلام رحمانی» را به کار میبرند، انسان مشاهده میکند و خوب احساس میکند
که این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از
لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود.»! در
اینباره نکاتی قابل اعتناست:
«اسلام رحمانی» از آن دست عباراتی است که دستخوش این سوء تعبیر شده است.
رحمانیت اسلام بر اساس قاعدهای که قرآن کریم ارائه کرده، قابل اجراست و
این کتاب آسمانی به صراحت بیان میکند رحمانیت متوجه و متعلق به مؤمنان و
مسلمین است و شدت عمل و قاطعیت در خور کفار. کسانی که تفسیری خلاف تفسیر
قرآنی داشتند یعنی اسلام رحمانی را معادل اسلام سازشکاری، اسلام تسلیم و
اسلام سرفروآوردن در برابر ظالمین و مستکبرین و حتی همکاری با آنان می
دانستند و میدانند، در اولین گزینه همه تلاش خود را مصروف تحریف معنا و
مفاهیم اسلامی، سازشکاری،همکاری، خیانت و تسلیم در برابر سلطه و استکبار
نمودند تا به آن رنگ و لعاب دینی ببخشند. اگر قرار است دین مبدأ عمل باشد،
دین تعیین میکند که هر رحمتی نسبت به چه کسی صورت بگیرد و احیاناً شدت عمل
و قاطعیت نیز نسبت به چه کسی اِعمال شود.
در جامعهای که اکثریت آن را مؤمنان تشکیل دادهاند، امروز کمتر کسی به
صورت آشکار و علنی با دین مبارزه میکند. اَشکال دینستیزی در قالب
فریبکارانه تملق و چاپلوسی از دین ظهور و بروز دارد اما در واقع، تحریف و
در نهایت ریشهکن کردن اسلام، هدف غایی است. این روزها که شعله آتش تروریسم
و افراطگرایی در منطقه زبانه میکشد برخی اسلام رحمانی را با اسلام داعش و
وهابیون مقایسه میکنند اما منظور آنان بیان تفاوتها نیست بلکه کنار
گذاشتن مؤلفههای طاغوتستیزی و مخالفت با استکبار است. با نگاهی به سیر
وقایع در مییابیم در دوران پیش از پیروزی انقلاب، اسلام در عرصههای شخصی و
خصوصی حضور داشت اما با روی کار آمدن اسلام سیاسی و اداره امور با تدابیر
اسلامی، برخی جریانها که منافع خود را از این رهگذر در معرض خطر میدیدند
به کلیدواژه «اسلام رحمانی» پناه بردند. جریانهای سکولار که عمدتاً
پرچمدار این تفکر هستند اساساً اعتقادی به مبارزه با طاغوت ندارند و تمام
تلاش خود را به ارائه نمایی تکبُعدی از اسلام معطوف کردهاند تا از این
طریق منافع خیانتکارانه خود را تأمین کنند. به عبارت دیگر، اسلام رحمانی
روی دیگر قرائت تسامح و تساهل برخی جریانات اصلاحطلب است. از این منظر،
تعبیر اسلام رحمانی یک مغالطه است و یکی دیگر از اهداف آن، ارائه چهرهای
خشن از اسلام ناب محمدی است در حالی که سراسر اسلام لطف است. برخی تاب
مبارزه با استکبار را ندارند و از همین رو سعی دارند تا با طرح چنین
انحرافاتی از زیر مسئولیت خود شانه خالی کرده و می توان گفت چنین مدلی از
اسلام قرائت تازهای از لیبرالیسم و سکولاریسم است.
خاستگاه اصلی اندیشه اسلام رحمانی به اسلام لیبرالیسم و سکولاریسم غرب
بازمیگردد. عاملی که باعث رشد سکولاریسم در جوامع غربی گردید، فقدان
قوانین اجتماعی و حکومتی در مسیحیت بود. در نتیجه روشنفکران را به فکر جدا
کردن راه دین از امورات اجتماعی و حکومتی انداخت به نحوی که اندیشه جدایی
دین از سیاست، اکنون به یکی از مسلمات غیرقابل انفکاک جامعه مدرن غربی
تبدیل شده است. ریشه این گرایش در آثار و اقوال برخی متجددین عصر ما نیز
دیده میشود اما غرض بسیاری از آنان از طرح اسلام سکولار و لیبرال در قالب
اسلام رحمانی، نه فقط جدا کردن دین از سیاست بلکه فرود آوردن سرتعظیم در
برابر قدرتهاست. به عبارت دقیقتر سعی برخی جریانات برای طرح این گفتمان،
عبور از مسئله جدا کردن مقوله دین از تدبیر امور و رسیدن به آرمان تسلیم
شدن در برابر زورگویان با رنگ و لعاب دینی است!
بر این اساس، پمپاژ« اسلام رحمانی» این افراد و جریانها در مقابل اسلام
امام(ره) قرار دارد زیرا ایشان، اصولی برای انقلابی بودن قائل بودند که
کاملاً ثابت و لایتغیر است؛ ایشان رابطه ایران با آمریکا را رابطه گرگ و
میش تلقی میکردند و رژیم صهیونیستی از دید ایشان به مثابه غده سرطانی بود.
متاسفانه افرادی با نفوذ در مناصب مهم کشوری به وضوح دارای تفکرات
لیبرالی غربی بوده و در زمینههایی نظیر اقتصاد، فرهنگ، سیاست و مسائل
اجتماعی با تفکر امام(ره) در تعارض و تقابل بودند. معتقدین واقعی امام(ره) و
رهبری به مبانی نظری و عملی نظام اعتقاد تام داشته و دارند اما برخی
جریانات سعی داشتند اینگونه القاء کنند که معتقدین به اسلامیت نظام، هزینه
استکبارستیزی را بر نمیتابند تا از این طریق، در مقاومت انقلابی مردم
ایجاد شبهه نمایند. مذاکرات هستهای برای این جریان موذی بهانه خوبی است تا
با طرح چنین موضوعاتی، به اصطلاح نسخه «اسلام انقلابی» را پیچیده و یوغ
تحقیر و استبداد را بار دیگر بر گردن کشور قرار دهند. این نقشه آنچنان رسوا
شده است که حتی برخی جریانات منحرف مانند سلطنتطلبان، منافقین،
نهضتآزادی و بهاییان که کمترین ارادتی به اسلام ناب و آموزههای آن
ندارند، خواستار ارائه به اصطلاح چهره رحمانی از اسلام شدهاند تا بیش از
پیش سرسپردگی خود را به اربابانشان نشان دهند.
هیچ انسان عاقلی با مشاهده طلای بدلی به طلای اصل بدگمان نمیشود و فریب
نمیخورد. انسان انقلابی به معنای واقعی کلمه، هیچگاه به بهانه اسلام
رحمانی دست از مبارزه انقلابی با مستکبران و زورگویان بر نمیدارد و تا به
ثمرنشاندن اهداف و آرمانهای انقلاب شکوهمند اسلامی به تلاش و مجاهدت ادامه
میدهد و در این مسیر از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای خسته و هراسان
نمیشود.
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید
محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.