باران اشک در مصلی؛ وصیت حاج قاسم قرائت شد/ چه کسانی در آئین اربعین حضور داشتند؟
سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه
سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه
سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه
سردار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه
سردار محمد حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه
سردار محمد فلاحزاده معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه
حجتالاسلام والمسلمین شکرالله بهرامی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح
محمدباقر قالیباف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
سردار محمد یزدی فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ
آیتالله محسن مجتهد شبستری عضو مجلس خبرگان رهبری
آیتالله محمدعلی تسخیری رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب
سردار حسین نجات معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه
در محوطه بیرونی مصلی امام خمینی (ره) چندین موکب برای پذیرایی از زائران مراسم اربعین شهید سلیمانی برپا شده بود. این موکبها از هیئتهای شهرهای مختلف کشور همچون یزد، کرمان و اهواز بودند.
پس از تواشیح گروه سرود سپاه حضرت محمد رسولالله، مداحی حاج محمود کریمی در مصلی امام خمینی (ره) انجام شد.
همه دنیا فهمیدند که آمریکا فرمانده اصلی مقابلهکننده با داعش را به شهادت رساند
سردار علی فدوی در حاشیه مراسم اربعین شهادت حاج قاسم سلیمانی که در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، در جمع خبرنگاران گفت: بیش از ۴۱ سال است که آمریکاییها علیه ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شرارت و خباثت انجام میدهند و شهادت سردار سلیمانی هم یکی از همین خباثتها بود.
وی با بیان اینکه شهید سلیمانی طی سالیان اخیر همه برنامه آمریکاییها در منطقه را بر هم زده بود، گفت: ایران در برابر شرارت بزرگ آمریکاییها که ایجاد داعش در منطقه بود، ایستادگی کرد و آمریکا فرمانده اصلی نیروهای مقابلهکننده با داعش که آنها را شکست داده بود، به شهادت رساند.
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: با شهادت سردار سلیمانی و مراسمهای تشییع و گرامیداشت باشکوهی که پس از آن در نقاط مختلف جهان برگزار شد، همه دنیا فهمیدند که آمریکا فرمانده اصلی مقابلهکننده با داعش را به شهادت رسانده است.
سردار محمد پاکپور در حاشیه مراسم اربعین شهید حاج قاسم سلیمانی که در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، در جمع خبرنگاران گفت: خود آمریکاییها تروریست هستند و ما باید بدانیم که حاج قاسم سلیمانی در برابر آنها ایستاد و او بود که مبارزه علیه تروریست را شروع کرد که در برخی مراحل هم به پایان رسید.
وی با بیان اینکه مردم دنیا شاهد هستند و دقیقا میبینند که چه کسی و چه قشری داعش را شکست داد، گفت: راه حاج قاسم سلیمانی تا نابودی همه تروریستها و اخراج آمریکاییها از منطقه ادامه خواهد داشت.
فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: امروز میبینیم که خون شهید سلیمانی از وجود خود سردار سلیمانی بیشتر خودش را نشان داد.
شهید سلیمانی در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا میکرد مردانه و دلاورانه حاضر میشد
سردار اسماعیل قاآنی در مراسم اربعین شهید حاج قاسم سلیمانی که امشب در مصلی امام خمینی (ره) برگزار شد، بخشهایی از وصیتنامه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را قرائت کرد.
سردار قاآنی پیش از قرائت وصیتنامه شهید سلیمانی در سخنانی گفت: شهید سلیمانی، فرمانده بیبدیل همه جبهههای نبرد بود که نه تنها در میدان نبرد یکه تاز بود بلکه در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا میکرد مردانه و دلاورانه حاضر میشد و دلیرانه عمل میکرد و با موفقیت از میدان خارج شد.
وی افزود: ابعاد ارزشمند وجودی شهید سلیمانی به سبب اخلاصی که ایشان داشت کمتر شناخته شده است.
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: برای من خیلی سخت بود که وصیت نامه شهید سلیمانی را بخوانم، اما به خاطر اینکه خانواده این شهید فرمودند، بنده از حیث عرض ادب، وظیفه خود دانستم که دستور آنها را اطاعت کنم.
- بیشتر بخوانید:
وصیتنامه الهی - سیاسی حاج قاسم سلیمانی منتشر شد
وی افزود: ۴۰ روز است رخسار زیبای سردار بزرگ و تکرارناشدنی جبهه مقاومت اسلامی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، سردار رشید ابومهدی المهندس، سردار شهید حسین پورجعفری، پاسدار فداکار و شهید شهروز مظفری، پاسدار جانبرکف اسلام هادی طارمی، پاسدار جوان و رعنا وحید زمانینیا و پس از آنان سردار رشید دیگری به نام سردار علی اصغر پاشاپور را ندیدهایم، اما با رخسار معنوی و سیمای ملکوتی و حضور آسمانی آنان در این ۴۰ روز زندگی کردهایم.
فرمانده کل سپاه با اشاره به وصیتنامه شهید سلیمانی که از سوی سردار قاآنی قرائت شد، گفت: امشب حاج قاسم با زبان اسماعیل با ما سخن گفت. دستیابی به ارتفاع و بلندای شخصیت این مجاهد بینظیر برای این بنده کوچک امکانپذیر نیست و کلمات من نمیتوانند توصیفگر عظمتی شوند که همانند اقیانوسی بیکرانه امروز در متن عالم جاری شده و قلبها را تسخیر و چشمها را چشمه اشک کرده است.
سردار سلامی با بیان اینکه ستایش و تکریم ابعاد عظیم این شخصیت بزرگ فقط با کلام الهی قرآن امکان پذیر است، گفت: حاج قاسم محصول نماز شب بود که خداوند به او مقام محمود بخشید.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی روح جهاد را در همه بلاد اسلامی زنده کرد.
سردار سلامی با اشاره به اینکه سردار سلیمانی آموخته بود در میدان جنگ باید کاسه سر را به خدا عاریه داد، ادامه داد: او هرگز در مقابل دشمن نمیلرزید و گامهایش استوار بود و زره قاسم پشت نداشت.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: حاج قاسم سلیمانی بال تواضع میگشود و از قران آموخته بود که باید بالهای تواضع خود را در مقابل همه مردم باز کند و قاسم کسی بود که خدا را دوست میداشت و خداوند نیز او را دوست میداشت.
حاج قاسم در راه خدا جهاد میکرد
وی با بیان اینکه حاج قاسم در راه خدا جهاد میکرد، گفت: او ۴۱ سال لباس جهاد را از تن به در نکرد و همیشه در هجرت بود و میدانست هجرت مقدمه جهاد است و روح جهاد را در همه بلاد اسلامی زنده کرد و احیاگر مکتب جهاد و شهادت بود.
وی افزود: در زمانی که دشمنان میگفتند از شرق تا غرب عالم کاری میکنیم که همه جوانان شلوار جین و کفش نایک بپوشند سردار سلیمانی در این عصر بر پیشانی جوانان، پیشانی بند جهاد بست و قاسم میدانست جهاد لباس عزت است.
سردار سلامی اظهار داشت: سردار سلیمانی از امیر مؤمنان آموخته بود که اگر قومی لباس جهاد را از تن به در کند، خداوند بر آنان لباس ذلت میپوشاند و وی غیرت را از حضرت علی (ع) به خوبی آموخته بود و این غیرت و دفاع از اسلام و نوامیس در وجود قاسم و یارانش موج میزد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه ما این جمال و جلال را در شخصیت این مرد بزرگ و تاریخ ساز میدیدیم، گفت: شهید قاسم سلیمانی و همرزمانش تازه در بستر زمان جاری شده اند و حقایق زنده هستند و آنان به خوبی چگونگی دفاع از اسلام و نوامیس اسلام را به ما نشان دادند.
- بیشتر بخوانید:
اسطورهای به نام حاج قاسم
شهید سلیمانی عاشق رهبر انقلاب و شیفته و دلداده ایشان بود
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: هر چند قاسم زنده است، اما هر روز افسوس میخوریم و دلتنگتر میشویم جای خالی او را حس میکنیم. او به معنای واقعی بزرگ بود؛ فراتر از واژهها. کربلا، نجف، کاظمین، سامرا، فلوجه، نینوا و موصل، سرزمین نبرد او بود. میدان جهاد مستمر او بود، حلب، حمص، بوکمال، میدانهای نبرد صفین، او همه جا در قلب نبرد بود، کوه آرامش در قلب حادثه همانند مالک اشتر به خیمه دشمن همیشه نزدیک بود.
سردار سلامی افزود: به دور دست جبهه دشمن مینگرید، ژرف اندیش بود. حافظ حدود الهی بود. مهربان بود با قلبش سخن میگفت، زبانش به دلش متصل بود تکه کلماتش وقتی به انسان میرسید «فدای شما بشوم» بود؛ فدا شدن برای مردم برای او مطلوبترین حالت زندگی بود. او در مکتب اهل بیت تعلیم دیده بود در مکتب امام راحل آموخته بود که چگونه باید جهاد و شهادت را با تعلیم و تزکیه و زیباترین تعالیم انسانی ترکیب کند و عمیقترین شخصیت را از خود بسازد. هر چه سنش میگذشت دلنشینتر میشد. دلنشین، آرامش بخش و تکیه گاه بود. در مکتب رهبر عزیزمان تعلیم یافته بود. جز به اوامر رهبر بزرگوار و عظیم الشان ما نمیاندیشید.
وی ادامه داد: عاشق رهبر انقلاب و شیفته و دلداده ایشان بود. او را باید شناساند؛ با همه دامنههای عظیم شخصیتش. او افتخار اسلام و جهان است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: شهید سلیمانی خانواده دوست بود. شاید بیش از هر مرد دیگری همسر و فرزندانش را دوست میداشت، اما آنها را به خدا میسپارد و به میدان جنگ میرفت. آخرین پیامک دخترش به شهید سلیمانی این بود «بابا ۲۰ روز است نیامده است، دلم تنگ شده است، دعا کنید برگردد».
سردار سلامی تاکید کرد: این زندگی در جهاد است، در حالی که ملت ما در آرامش بودند. قاسم سلیمانی خون بهای آرامش یک امت بود وقتی همه آرام بودند؛ او در قلب آتش بود. این همه تجلیل از او الهی است. قلبها را خدا متحول کرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: وقتی قاسم وارد میدان جنگ با صهیونیستها شد، فلسطینیها با سنگ به جنگ صهیونیستها میرفتند، او کاری کرد که امروز غزه و کرانه باختری و شمال فلسطین میدان شلیک موشکهایی است که انتها ندارد و رژیم صهونیستی زیر آتش آنها قرار دارد.
سردار سلامی ادامه داد: رژیم صهیونیستی از ترس قدرتی که او ایجاد کرده بود به دور سرزمین تحت اشغالش دیوار بتنی چند صدکیلومتری با ارتفاع چندین متر کشیده بود. او اسرائیل را حبس کرده بود.
وی گفت: او در تمام جنگهای مردم لبنان با رژیم صهیونیستی مستقیماً در میدان حضور داشت این را برادر عزیزم سردار پاکپور که خود همرزم او بود میداند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: زمین و زمان گواه آن است که او همیشه در قلب خطر میزیست، زندگی در خطر هنر او بود. در شرق مدیترانه ایستاد تا اسلام ضربه نبیند و مسلمانان تحت اشغال قرار نگیرند او آنجا جنگید تا ما اینجا بایستیم و سرفراز در برابر قدرتهای بزرگ ایستادگی کنیم.
- بیشتر بخوانید:
دَستِ راستِ ناخدایِ باخدایِ انقلاب
وی تصریح کرد:، اما فقط صهیونیستها نبودند که از او شکست خوردند او سیاست آمریکاییها را برای ایجاد خاورمیانه جدید به شکست کشاند. او معمار شکست دادن میدانی آمریکا و اسرائیل تحت فرمان رهبر بزرگ مان بود. او اجازه نمیداد آمریکاییها جان بگیرند، آنها را میشکست، عاجز میکرد و فرو میپاشاند.
وی ادامه داد: آمریکا به تروریست تکفیری روی آورد؛ او شعله این فتنه بزرگ را خاموش کرد. این کار بی نظیر و بزرگی بود و به همین دلیل آمریکا او را تحمل نکرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه سردار سلیمانی را همه جهان نماد قدرت جمهوری اسلامی میدانستند، گفت: این قدرت امروز تکثیر شده است. قاسم امروز منتشر شده است. دیگر یک فرد نیست. جبهه مقاومت بعد از شهادت او سامان جدیدی گرفته است. نفس جدیدی گرفته است. دشمن اشتباه کرد، اما این اشتباه قابل جبران نیست.
وی گفت: هنوز سیلی نهایی باقی مانده است تا آن زمان که آخرین سرباز آمریکا از بلاد اسلامی خارج شود؛ این راه ادامه داد.
سردار سلامی با اشاره به سخنان امروز یکی از سران رژیم صهیونیستی درباره تقسیم کار صورت گرفته میان اسرائیل و آمریکا برای مبارزه با ایران در سوریه و عراق، گفت: دست از پا خطا کنید هر دو شما را میزنیم.
متن وصیتنامه الهی - سیاسی سردار مقاومت
شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الّا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبنابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم بخاطر نعمتهایت
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی(ص) را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبنابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.
خداوندا! ای قادر عزیز وای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع ـ عطر حقیقی اسلام ـ قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد.
خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهر7مند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.
خدایا! به عفو تو امید دارمای خدای عزیز وای خالق حکیم بیهمتا! دستم خالی است و کوله7پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرئت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام و دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوند،ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا ماندهام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
خدایا وحشت همهی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشهدار میکند، مرا به قافلهای که به سویت آمدند، متصل کن.
معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
خطاب به برادران و خواهران مجاهدم
خطاب به برادران و خواهران ایرانی
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّفقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
خطاب به مردم عزیز کرمان
نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوستداشتنیاند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و... روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.
عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفتهام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من. اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابی طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
خطاب به خانواده شهدا
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، بهطوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان اداء کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازهام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
خطاب به سیاسیون کشور
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که]اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطرهی خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
خطاب به برادران سپاهی و ارتشی
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خللناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
خطاب به علما و مراجع معظم
دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد. سربازتان و دست بوستان
از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردار قاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.