جشنواره فیلم فجر یا سینمایی با طعم مرگ و نیستی؟
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شب گذشته با حضور اهالی رسانه هنرمندان و مسئولین فرهنگی کشور برگزار شد، اما حاشیههای زیادی با خود به همراه داشت.
از جمله این حاشیههای عدم حضور برخی از کارگردانان و عوامل فیلمهای نامزد شده برای دریافت سیمرغ بلورین در مراسم اختتامیه بود، افرادی چون ابراهیم حاتمیکیا، سعید ملکان همچنین بیشتر عوامل این آثار در مراسم شب گذشته حاضر نشدند و عدم حضور خود را ارزیابی غیر منصفانه و غیر حرفته ای نامزدها اعلام کردند.
با نگاهی کلی به وضعیت به وجود آمده در سینمای ایران خیلی سخت نیست که ارزیابی نهایی خود را به زبان بیاوریم، عدم مدیریت صحیح در عرصه سینما از بخش بررسی و ارائه پروانه ساخت گرفته تا پروانه نمایش، هیات انتخاب و هیات داوران جشنواره فیلم فجر همه و همه در کارشان به نواقص زیادی را دچار شدند.
با نگاهی گذرا به ۲۲ فیلمی که در بخش سودای سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر راه یافتند خیلی سریع در مییابیم که سینمای امروز ایران تبدیل به سینمایی پر از سیاهی و تلخی شده است که هیچ روزنه امیدی در آن وجود ندارد، گویی که مخاطب با پا گذاشتن به سالن سینما با قفسی مواجه میشود که تنها سیاهی و تلخی را تحمل کرده و هنگام بیرون آمدن از سالن سینما احساس خفگی میکند.
از نکات قابل توجه در آثار جشنواره فیلم فجر امسال آغازها و پایانهایی با موضوع مرگ، خونریزی، خیانت، اعتیاد، نقدهای تلخ و سیاه اجتماعی و ... بود، سوال اینجاست سینمای ایرن و کسانی که سردمداران این عرصه هستند جز سیاهی و تلخی نکته جالب دیگری در جامعه نمیبینند؟، چه میزان از مخاطبان حاضر در جشنواره امسال توانستند بخش کوچکی از زندگی خود را در فیلمها ببینند؟ مگر جز این است که سینما به عنوان یک هنر مردمی از دل جامعه میجوشد و آنچه امروز در جامعه حکم فرما است را روایت میکند؟ آیا تمام جامعه ما سیاهی، تلخی، مرگ، بدبختی و خیانت است؟.
جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در حالی ده روز خود را پشت سر گذاشت که اکثر مخاطبان و منتقدان سینما از تماشای آثار لذت نبرده و بعضا به دلیل تلخی بیش از حد آثار سینما را ترک میکردند، دیالوگهای زیادی مدام به گوش میرسید که میگفت: چقدر مرگ و نیستی و ترس تماشا کنیم؟ مگر انسان تا چه میزان میتواند تلخی را در یک فیلم تحمل کند؟.
فارغ از تمامی نقدهایی که به آثار سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر وارد است، اما از یک نکته مهم نمیتوان به راحتی عبور کرد، در شرایطی که مسئولین سینمایی و سینماگران از کمبود بودجه و فقر تجهیزات سینمایی دم میزنند، اما خود به ساخت آثاری میپردازند که بود و نبود این آثار در سینمای ایران هیچ تاثیری ندارد و مخاطب احساس نیاز به چینین آثار نمیبینید، آیا بهتر نیست با ساخت صدها اثر بی کیفیت در طی یک سال و خرج میلیاردها تومان پول، مسئولین فرهنگی و سینماگران به فکر چارهای برای نجات سینمای ایران بکنند و به سراغ آثار محدود، اما با کیفیت بروند؟.
امید میرود با اتفاقاتی که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به وضوح دیده شد راهی برای ورود فیلمنامه نویسان برجسته و خلاق که دغدغه سینمایی روشن و راهنما برای مخاطب را دارند به سینما باز شود تا مخاطب از فشار بیش از حدی که ناشی از تلخی آثار سینمایی است نجات پیدا کند، شاید یکی از دلایلی که این روزها مخاطب به سراغ فیلمهای کمدی دم دستی میرود فرار ار سینمای تلخی است که با آن مواجه است.