«خاکستر و ققنوس»؛ روایتی از چشمانتظاری خانواده «شهید محمد مرادی»
نویسنده کتاب «خاکستر و ققنوس» گفت: خانواده «شهید محمد مرادی» ده سال تمام به امید بازگشت فرزند خود روزها را گذراند، حتی پدر و مادر اجازه تغییر قفل در خانه را ندادند، زیرا معتقد بودند اگر محمد بیاید نمیتواند وارد خانه شود، آنها لحظه به لحظه در انتظار فرزندشان زندگی را گذراندند.
خبرگزاری میزان -
خاوه جذابیتترین بخشهای کتاب «خاکستر و ققنوس» را انتظار ده ساله خانواده برای بازگشت «شهید محمد مرادی» دانست و ابراز کرد: خانواده «شهید محمد مرادی» ده سال تمام به امید بازگشت فرزند خود روزها را گذراند، حتی پدر و مادر اجازه تغییر قفل در خانه را ندادند، زیرا معتقد بودند اگر محمد بیاید نمیتواند وارد خانه شود، آنها لحظه به لحظه در انتظار فرزندشان زندگی را گذراندند، این انتظار پس از مدتی پدر خانواده مرادی را زمین گیر و بیمار کرد.
احمدی خاوه به شیوه نگارش کتاب «خاکستر و ققنوس» اشاره و خاطرنشان کرد: این کتاب به شیوه مستند داستانی نوشته شده که تلفیقی از مستند و داستان است و من با اتکا به اطلاعات و مستندات شروع به نگارش این کتاب کردم، برای آنکه بتوانم جذابیت در مخاطب ایجاد کنم بخشهایی را به تخیل و داستان نزدیک کردهام با این همه تاکید دارم که کتاب موجود نه مستند صرف و نه داستان صرف است در عین حال تلاش کردم تا در نهایت امانت داری و بر اساس مستندات کتاب را تنظیم کنم.
احسان احمدی خاوه نویسنده کتاب در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی پیرامون مضمون کتاب «خاکستر و ققنوس» گفت: این کتاب زندگینامه «سردار شهید محمد مرادی» از فرماندهان اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ «محمد رسول الله (ص)» در عملیات والفجر چهار است.
وی در همین راستا ادامه داد: پیکر «شهید محمد مرادی» برای ده سال مفقود مانده بود، همین امر سبب میشود تا خانواده وی بر این اندیشه باشند که فرزندشان اسیر شده و در زندانهای رژیم بعثی عراق به سر میبرد لذا به انتظار بازگشت این شهید بزرگوار باقی میمانند.
خاوه جذابیتترین بخشهای کتاب «خاکستر و ققنوس» را انتظار ده ساله خانواده برای بازگشت «شهید محمد مرادی» دانست و ابراز کرد: خانواده «شهید محمد مرادی» ده سال تمام به امید بازگشت فرزند خود روزها را گذراند، حتی پدر و مادر اجازه تغییر قفل در خانه را ندادند، زیرا معتقد بودند اگر محمد بیاید نمیتواند وارد خانه شود، آنها لحظه به لحظه در انتظار فرزندشان زندگی را گذراندند، این انتظار پس از مدتی پدر خانواده مرادی را زمین گیر و بیمار کرد.
وی پیرامون پیگیری اخبار توسط خانواده «شهید محمد مرادی» برای یافتن فرزند خود تصریح کرد: اخبار و بررسی اسامی اسرا یکی از فعالیتهای روزمره خانواده «شهید محمد مرادی» شده بود، خصوصا از زمانی که اسرا آزاد شده و گروه گروه به کشور باز میگشتند خانواده این شهید بزرگوار پیگیر وضعیت «شهید محمد مرادی» بودند. پس از پایان ورود اسرا خانواده کم کم باور کرد که ممکن است فرزندشان شهید شده باشد تا اینکه پس از تفحص در مناطق جنگی این انتظار ده ساله خانواده مرادی به پایان رسید و آنها به پیکر فرزند دلبندشان رسیدند.
نویسنده کتاب «لانه جاسوسانه» سجایای اخلاقی شهید مرادی را که باعث جذابیت داستان شده بود مورد بررسی قرار داد و ابراز کرد: جدا از انتظار خانواده بعد از شهادت «شهید محمد مرادی»، فصلهایی در کتاب قرار دارد که به ویژگیهای اخلاق این شهید بزرگوار پرداخته و مخاطب را برای خواندن کتاب «خاکستر و ققنوس» ترغیب میکند.
وی پیرامون تواضع «شهید محمد مرادی» بیان کرد: این شهید هیچگاه به دنبال اسم و رسم در جامعه نبود این در حالی است که شرایط مناسبی برایش مهیا شده بود و میتوانست از آنها بهرهبرداری کند، اما دفاع از کشور در مقابل دشمن را انتخاب کرد و در این مسیر نیز گمنام حرکت کرد تا به فیض شهادت نائل شد.
خاوه به بخشهایی از کتاب «خاکستر و ققنوس» اشاره و اظهار کرد: وقتی «شهید محمد مرادی» در عملیات والفجر چهار مجروح میشود در مقام سرتیپ عملیات قرار داشت و هنگامی که قصد انتقال وی برای درمان را داشتند وی دستور میدهد که ابتدا تمام زخمیهای عملیات را به پشت خط مقدم انتقال دهند سپس برای نجات وی اقدام کنند، همین امر سبب میشود تا به فیض شهادت برسند.
احمدی خاوه به شیوه نگارش کتاب «خاکستر و ققنوس» اشاره و خاطرنشان کرد: این کتاب به شیوه مستند داستانی نوشته شده که تلفیقی از مستند و داستان است و من با اتکا به اطلاعات و مستندات شروع به نگارش این کتاب کردم، برای آنکه بتوانم جذابیت در مخاطب ایجاد کنم بخشهایی را به تخیل و داستان نزدیک کردهام با این همه تاکید دارم که کتاب موجود نه مستند صرف و نه داستان صرف است در عین حال تلاش کردم تا در نهایت امانت داری و بر اساس مستندات کتاب را تنظیم کنم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *