نگاهی به بحران روابط انسانی در نمایش «اسمش این نیست»
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «اسمش این نیست» به کارگردانی «آرزو خرمنیا» به تازگی در تماشاخانه هامون روی صحنه رفت و توانست مورد استقبال تماشاگران قرار گیرد.
الهام قاسمیان، نابت شفائی، ژاله رازبان صفا، شادن فرهمند، امین حیدری، کیارش احمدزاده، مهتا هاشمی از جمله بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند.
در خلاصه داستان «اسمش این نیست» آمده است: فاصله غریبگی و دوستی ما شاید یک ایستگاه باشد یا یک بازی، نمایشی از زیستمان در زمان و مکان، شاید هم فارغ از آن... رفتار هایی از جنس هم، از رنگ هم، تکراری تنها فرقش اینه که هرکسی فکر میکنه اسمش این نیست.
نمایش «اسمش این نیست» با توجه به دغدغههای امروز جهان سعی دارد که مسائل و موضوع اثر را به سویی هدایت کند که در آن رفتارها و باورهای انسان ملاک و شاخصی برای تحلیل و بررسی باشد. زیرا ساختار اجتماعی این نمایش میکوشد فارغ از دلیل به وجود آمدن اتفاقهای جهان پیرامون در ابتدا به ساحت وجودی بشر و بحث تاثیرپذیری آن نسبت به موقعیت و شرایط اشاره داشته باشد.
حال این رویه در ساختار جهان متن موضوعیت مشخصی را بروز میدهد که شخصیتها باتوجه به اهمیت سوژه اثر نمونه ما به ازایی از انسانهای اکنون جامعه هستند، بنابراین در این راستا موقعیتهای نمایشی و نیز خط ارتباطی هر شخصیت با سایرین بعنوان مولفههای تاثیرگذاری قلمداد میشوند که قادر خواهند بود تا عنصر هویت را در ازای کشف راهکاری موثر با توجه به خواستههای درونی و بیرونی خود تشریح کنند؛ لذا برونریزیها و در راستای آن کنش و واکنشها بنابر لزوم حضور شخصیتها در صحنه سبب پیش آمدن اتفاقهایی میشود که به مراتب تحت تاثیر مدرنیته و تغییر ذائقه رفتاری است.
در واقع اهمیت دادن به محتوا و نقد جهان انسانها معنای تحلیلی در اثر به خود میگیرد که در این وضعیت موقعیتهای مکانی خارجی، چون اجتماع و داخلی همچون خانه میتوانند روایتی مشخص که هدف معینی دارد را نمایان کنند. با این توضیح که مخاطب آگاه شود دلیل اشاره به این موقعیتها بر چه اساس و دیدگاهی مدنظر قرار گرفته است. در واقع جهان متن سعی دارد با نشان دادن برشی از جامعه امروز دلیل ارتباط بین شخصیتها را در اثر نشان بدهد.
خرده پیرنگها در جهان این نمایش به شکل موازی روایت میشوند که بر مبنای عناصر ارتباط و موقعیت شکل میگیرند تا شخصیتها بتوانند بنابر داشتههای تعیینکنندهای، چون زبان و ادبیاتی که انسانها با یکدیگر برقرار میکنند روایت را هدایت کنند. شخصیتها در این اثر بعنوان راوی میکوشند تا نوع برونریزیها را به شکل امروزی پیش آورند تا در ازای بروز باورهای درونی بتوانند شرح دغدغهها را در موقعیتهای نمایشی که در آن قرار میگیرند به واقعیت نزدیک کنند؛ لذا دلیل آنکه دیالوگهای جهان متن در زمانی به شکل شاعرانه همراه با بیانی فلسفی ادا میشوند و در اوقاتی برگرفته از واقعیت زمان حال است نمایانگر تاثیرات زبان و ادبیات ارتباطی بین انسانها تلقی میشود. حال در این راستا فضاسازیها در اثر با به وجود آمدن اتفاقها پدید میآیند که این تصمیم به نوعی موازی با دیدگاه هر شخصیت به جهان پیرامون و بروز واکنش او برگرفته از معضلاتی است که بیرونی شده است.
البته وجود شکل گرفتن این نکات با حفظ وضعیت نیز با داشتههای به کارگرفته شده از روانشناسی اجتماعی نیز ارتباط مستقیم دارد که شخصیتها را ترغیب به کنش و واکنش در مقابل وضعیت یا موقعیتی که در آن قرار میگیرند خواهد کرد، لذا شیوه اجرایی اثر بنابر لازمههای جهان انسانها در جوامع امروزی طراحی شده است.
در واقع این روش و تصمیم به این جهت از سوی کارگردان صورت گرفته است تا مخاطب را دعوت به کشف و حتی در زمانهایی دعوت به مشاهده کند، زیرا موضوعها و اتفاقهای پیش آمده در اثر بسیار به رخدادهای واقعی جامعه مربوط و متصل است. در واقع این تمهیدات و رویکردهای اجتماعی بعنوان اهرمهای موثر عمل میکنند که به نوعی سبب میشوند چند شخصیتی بودن هر یک از شخصیتها با توجه به نیازشان به وضوح مشخص باشد.
شاید بتوان گفت بازی پانتومیم که شخصیتها انجام میدهند نشان دهنده نوعی برونریزی است که میتواند گویای نگاه هر شخصیت به جهان درون و پیرامون خود باشد، بنابراین میزانسنهای طراحی شده در این اثر تحت تاثیر موقعیتهای نمایشی است که در آنها با تاکید زبان و نوع ادبیات انسانها دخالت دارد.