آینده مبهم مارال
به گزارش گروه جامعه به نقل از سایت پلیس، مارال در خصوص زندگی خود و خانواده اش، میگوید: مادرم یک ازدواج ناموفق داشت و ثمره آن ۴ فرزند بود که به دلیل اعتیاد همسرش جدا میشود و با پدر من ازدواج میکند.
مادرم از پدرم صاحب ۳ فرزند میشود. در کودکی پدرم را در اثر سانحه تصادف از دست دادم، پدرم کشاورز بود که مقداری زمین داشت و در آن کشاورزی میکرد. ۲ سال بعد از فوت پدرم مادرم به عقد موقت فرد متاهلی که ۱۱ سال از او کوچکتر و صاحب ۵ فرزند بود در آمد، ارتباطم با ناپدری ام زیاد خوب نبود او اغلب اوقات با نیش و کنایه با من صحبت میکرد و مرا در منزل محدود میکرد.
از نظر وضعیت اقتصادی نیز وضعیت خوبی نداشتیم، مادرم پس از فوت پدرم به خاطر نداشتن درآمد، پرستار یک سالمند بود که از آن طریق امور مالی منزل را میگذراند، ناپدری ام با وجود همسر و ۵ فرزند هیچ گاه نتوانست هزینههای منزل مادرم را تامین کند.
مادر و ناپدری ام اغلب مشاجره داشتند تا اینکه در ۱۴ سالگی به اجبار آنها به عقد مردی که ۱۱ سال از من بزرگتر بود در آمدم، در دوران عقد که ۲ ماه بیشتر نگذشته بود، متوجه شدم او معتاد به مصرف مواد مخدر است، با هر سختی بود به کمک برادرم توانستم مادر و ناپدری ام را راضی به طلاق با وی کنم.
بعد از طلاقم با بابک در فضای مجازی آشنا شدم، مدت یک سال و نیم از آشنایی من با بابک میگذشت او تمام خواسته هایم را برآورده میکرد و به من محبت میکرد به گفته خودش مرا به قصد ازدواج انتخاب کرده و منتظر است که کمی بزرگتر و شرایط کاری برایش مهیا شود.
مادرم با اینکه از قضایای آشنایی من با بابک اطلاع داشت و میدانست که ما با هم قصد ازدواج داریم، اما باز مرا به اجبار به صیغه فردی متاهل که همسرش صاحب فرزند نمیشد، در آورد.
پس از یک ماه از گذشت این ماجرا، تصمیم به فرار گرفتم و این موضوع را با بابک در میان گذاشتم و او نیز گفت در بوشهر منتظرت خواهم بود، زمانی که مادرم سر کار بود و کسی در منزل نبود وسایل خود را جمع و از خانه به سمت پایانه مسافربری رفته و به سمت بوشهر حرکت کردم.
زمانی که به بوشهر رسیدم بابک به دنبالم آمد و مرا به منزل یکی از اقوامش برد، چون پدرش از پذیرفتن من خودداری کرد. بابک به پدرش گفته بود که قصد ازدواج دارد و اگر او موافق نباشد خود را خواهد کشت.
مادرش کاری از دستش بر نمیآمد، زیرا ۱۰ سال پیش به دلیل سقوط از ارتفاع فلج شده بود و تمام کارهای او را پرستار انجام میداد و پدرش در استان دیگری مشغول به کار بوده که هر دو هفته یک بار به دیدن آنها میآمد.
به هر حال پس از اطلاع پدر بابک او خود را به سرعت به بوشهر رسانده و با خانواده من تماس میگیرد و موضوع را به آنها توضیح میدهد و از آنها میخواهد که در اولین فرصت به بوشهر آمده و مسئله را حل کنند.
من و اقوام بابک یک روز قبل از رسیدن خانواده ام به یکی از کلانتریها مراجعه کرده و آنها ما را به مرکز مشاوره ارجاع دادند.
بررسی علل فردی موثر در فرار از منزل
مارال به دلیل نداشتن عزت نفس و احساس حقارت و کمبود مسائل عاطفی و از دست دادن پدر در سن کم و ازدواج مجدد مادر با مردی متاهل و مشاجرههای فراوان آنها دچار مشکل در درک هویت اجتماعی شده که بنا به نداشتن مهارت مقابله با استرس اقدام به فرار میکند.
اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها براى اجراى تمایلات و خواسته هاى خویش و رهایى از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهاى خانواده و کسب آزادى عمل در رفتارهاى فردى و اجتماعى و لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامى یا مشکل براى آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگى به خانواده و تحت فشار قرار دادن دیگران براى تحقق خواسته هاى خود در خصوص زندگى آینده و موقعیت بهتر اقتصادى میتوان عاملی برای فرار از منزل مارال باشد. همچنین عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار نیز میتواند دخیل باشد.
بررسی علل خانوادگی موثر در فرار از منزل
مارال در یک خانواده از هم گسسته بزرگ شد، مادر او یک ازدواج ناموفق دارد. برای بار دوم با پدر مارال ازدواج میکند که متاسفانه به دلیل از دست دادن همسر بر اثر مرگ به عقد موقت فردی متاهل که ۱۱ سال از او کوچکتر بود در میآید.
مادر به دلیل جدایی از همسر سابق و ازدواج دوم و فرزند داشتن در اکثر موارد برای تربیت فرزندان و سازگاری اجتماعی آنها دچار مشکل است.
در چنین خانوادهای که فرد با احساس ناکامی و محرومیت، کمبود محبت و خلاء واکنش عاطفی مواجه است و از آنجا که همسر سوم مادر مارال خواهان جانشین والد پدر آنها در خانواده است و اجبار در ازدواج در سن کم و تصمیم گیری به جای او میتواند احتمال اختلال در هویت خانوادگی و عدم پذیرش او از سوی مارال و ناسازگاری با وی ایجاد کرده، همین امر میتواند، زمینه اختلالات رفتاری مانند فرار از منزل را فراهم کند.
بررسی علل اجتماعی موثر در فرار از منزل
انحرافات اجتماعی و نابهنجاریهای رفتاری عموما از طریق گروههایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته میشود. هرچه قدر میزان گذراندن نوجوان با گروههای همسن خود که امور خلاف در آنها هنجار است، بیشتر باشد فرد همرنگ و همانند آنها میشود و برای کسب احترام در گروه، به رفتارهای خود نمایانه نظیر فرار از منزل تشویق میشود.
فرد عضویت یافته در گروههای ناباب، ارزشهای نادرست را دریافت کرده از جمله نحوه مقابله و برخورد با والدین، نحوه مخالفت و به کرسی نشاندن خواستهها و تمایلات نفسانی در خانه و ... را درونی میکند و با دسترسی به فرصتها، آنها را به مرحله عمل میرساند.
در این گروهها رفتار کجرو و نابهنجار بسیار عادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه میشود و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشها منسوخ محسوب میشود.
مارال به دلیل شکست در ازدواج و اجبار از سوی خانواده اوقات خود را با گشت در فضای مجازی و بازیهای اینترنتی پر میکند که متاسفانه به دلیل خلاءهای عاطفی و کمبودها با اولین پسری که آشنا میشود، باب صحبت باز کرده و از وی تقاضای کمک میکند تا کمبودهای وی را آنها پر کند؛ لذا نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بندوباری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
اقدامات پیشگیرانه
طبق بررسیهای انجام شده، عوامل مختلفی، چون شرایط نامطلوب عاطفی روحی روانی، فرهنگی، عدم سلامت عقلی، ضرب و شتم، درگیری با خانواده، عدم احساس آرامش در محیط خانواده و ازدواج اجباری و ... در فرار دختران از منزل نقش دارند، بنابراین آموزش به خانوادهها به منظور حمایت همه جانبه از فرزندانشان میتواند در بروز بسیاری آسیبها به خصوص فرار از منزل جلوگیری کند.
آموزش مهارت فرزند پروری به والدین از طریق رسانههای گروهی، مدارس، سمینارها در خصوص چگونگی رفتار با فرزندان.
مشاوره خانواده افرادآسیب پذیر گام بعدی است که میتواند در خصوص پیشگیری از آسیب و جرایم متعدد که ممکن است اتفاق بیفتد موثر باشد، خانواده افراد بزهکار باید آمادگی کامل داشته باشند که چگونه برخورد کنند و چطور با افراد آسیب پذیر ارتباط داشته باشند تا بیشتر آسیب نبینند و به دیگران آسیب نزنند.
آموزش مهارتهای زندگی به خصوص مهارت ارتباطی با نوجوان
افرادی که از منزل فرار میکنند از لحاظ روحی روانی شرایط مطلوبی ندارند بنابراین لازم است در این زمینه از طریق جلسات روان درمانی و مشاوره و حتی با استفاده از دارو درمانی بازتوانی کامل برای فرد انجام شود و حتی در زمینه شرایط روحی-روانی وی اطلاعات کافی نیز به خانوادهها ارائه شود تا شرایط مناسبی جهت پذیرش او در محیط خانواده فراهم شود.