به نام خدای قاصم ...
گروه سیاسی ؛ به نام خدای قاصم، پاره تن ملت، اِرباً اِربا برگشت. پایتخت امروز میزبان حاج قاسم بود؛ اینجا میان میلیونها تهرانی.
قلم و واژههای حماسی و افسانهای یارای تحریر و انتقال عظمت حضور مردم در مراسم تشییع پیکر پاک شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش در پایتخت ایران اسلامی را ندارد، همانطور که دوربینهای عکاسها و فیلمبرداران نخواهد توانست جمعیت میلیونی صبح ۱۶ دی در خیابانهای مرکزی تهران را به نمایش دربیاورد.
امروز در تهران حقیقتا روز رستاخیز بود؛ قیام چند میلیونی مردم تهران در تکریم سردار شهیدشان، قیامتی به پا کرد. تا چشم کار میکرد مردمی دیده میشد که برای بدرقه حاج قاسم از بامداد به خیابانها آمده بودند. جمعیت امروز تهران را پس از راهپیماییهای سالانه اربعین میتوان بزرگترین اجتماع بشری طی یک دهه اخیر دانست.
شاید این جمله کلیشهای باشد، اما به هر حال، ذکرش ترجیعبند همه حضورهای حماسی مردم است؛ امروز از خرد و کلان، پیر و جوان، کهتر و مهتر، زن و مرد ... همه آماده بودند تا از سردار امت اسلام و مالک اشتر زمان قدردانی کنند. هم او که برای امنیت و ناموس و شرف این مردم، روز و شب، در سرما و گرما در دشتها و کوهها، جهاد و مجاهدت مخلصانه میکرد.
روز شنبه در کاظمین و بغداد و کربلا و نجف، دیروز در اهواز و مشهد و امروز در کانون اوج و شکوه در تهران در امالقری جهان اسلام، میلیونها نفر پیکر مطهر حاج قاسم و همرزمان والامقامش را تشییع کردند. تشییع را بدرقه معنا کردهاند، اما میلیونها نفری که برای وداع با حاج قاسم آمده بودند فقط به بدرقه اکتفا نکردند؛ آنها رزمایش کردند، رزمایش شهادت؛ تکبیر گفتند، تکبیر جهاد؛ دعا کردند، دعای ظهور؛ فریاد برآوردند، فریاد انتقام. آری، این بدرقه نیست، رستاخیز است. رستاخیزی که مستضعفین را به وجد میآورد و مستکبرین را هراسان میکند؛ هراسی دائمی و مستدام؛ الیالابد.
صبح بخیر ترامپ
این ساعت صبحِ زمستان شاید دونالد ترامپ در بالشی از ِپَرهای پرستوها، روی پوست آهوهای جوان همچون جانداری درنده خو خرامیده است. این ساعت شاید چشم بندی از ابریشمِ پروانههای سوخته به چشم دارد و تن از پتوی اندوها گرم میکند و به خود میپیچد، آری میپیچد؛ سوز این زمستان به تن او هم خواهد پیچید؛ اینجا ایران بیدار است. صبح بخیر آقای ترامپ ...
امروز ۱۶ دی ماه سال ۹۸ است، زمستان ۹۸، و ملت قبل از طلوع آفتاب به تماشای آفتاب آمده اند؛ برای سلام به مراسم تشییع پیکرهایی که ارتش تروریست آمریکا به رذیلانه و وحشیانهترین روش ممکن اِرباً اِربا کردند؛ آن هم در منطقهای که با قلدری پا در آن گذاشتهاند، اما همین پاها روزی به دست محورمقاومت قلم خواهد شد تا بروند به همان جزیره خوکها؛ چرا خلیج فارس؟
شعار در ایستگاه
مردم شهید پرور امروز از نخستین ساعات روز - حدود پنج بامداد- برای شرکت در این مراسم، در میدان انقلاب و چهاراه ولیعصر(عج) حضور به هم رساندند. تجمع ملت شهیدپرور، اما در مترویهای منتهی به این خیابانها روایت دیگری داشت، ازدحام مردم مثال زدنی بود؛ شعار پشت شعار؛ نه سازش نه تسلیم ... انتقام انتقام. مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل. مراسم تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی و یارانش قرار بود از مقابل دانشگاه تهران تا میدان آزادی برگزار شود اما عملاً از میدان امام حسین(ع) شروع شد؛ یعنی کیلومترها بیشتر از مسیر پیش بینی شده.
ایستگاههای مترو و اتوبوس(BRT) مملو از انبوه جمعیت مردان، زنان و کودکانی بود که با در دست داشتن عکسها و پلاکاردهایی از شهید بزرگوار سلیمانی و ابومهدی مهندس عازم شرکت در مراسم تشییع بودند.
در ساعات اولیه صبح امروز، کثرت جمعیت به حدی رسید که، قطارها در ایستگاه تئاترشهر و میدان انقلاب توقف نمیکردند و مردم باید چند ایستگاه قبل یا بعد از قطار پیاده میشدند و مسیرهای منتهی به محل اقامه نماز را پیاده روی میکردند تا خود را به دانشگاه تهران برسانند.
دمام زنی
در کنار مترو تئاتر شهر که تشییع کنندگان از مسیرهای مختلف با روضه خوانی و حمل پلاکاردهایی از بیانات مقام معظم رهبری درباره سردار شهید امت اسلام و عکسهای از این شهید والامقام، به سمت دانشگاه تهران در حال حرکت بودند، جوانان بسیجی مسجد علیبنالحسین محله ابوذر در حال دمام زنی بودند که جمعیت زیادی هم دور آنها حلقه زده و سینهزنی می کردند.
طومار انتقام
همچنین تشییعکنندگان تهرانی در چهارراه ولیعصر، با امضای طوماری خواهان انتقام سخت از خون سردار مقاومت و همرزمانش بودند.
تهران امروز سراپا عزادار و عاشورایی شده بود، مردم با حمل پلاکاردهایی با مضامین «بدرود فرمانده»،«لشکر قاسمیون»،«انتقام سخت می گیریم»،«یاحسین»، «مالک اشتر علی شهادتت مبارک» برای عرض تسلیت به محضر رهبر معظم انقلاب خود را به محل تشییع پیکرهای پاک شهدا میرساندند.
خدماترسانی به تشییعکنندگان
نیروهای انضباط شهری شهرداری، نیروهای انتظامی، راهنمایی و رانندگی، آتشنشانی، هلال احمر و اورژانس در تمام مسیر در حال خدمات رسانی به خیل عظیم، دشمن شکن، انقلابی، ولایتمدار، مومن و متعهد تهرانی شرکت کننده در مراسم تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی و همرزمانش بودند.
انتقام سخت
خانم حسینی دختر نوجوانی است که چشمهایش از گریه قرمز شده است در کنار دوستش در حال قرائت دعای عهد است، کتاب را به دوستش میدهد و درباره علت حضورش در مراسم میگوید: حضور در این مراسم در قبال همه تلاش و کوششی که این شهید بزرگوار برای مملکت خود کرده بود، کوچک ترین کاری بود که از دستمان بر میآمد؛ حضور مردم در این مراسم به بدخواهان این شهید و این مملکت نشان میدهد که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و باید منتظر انتقامی سخت از سوی ایران باشد.
پیام حضور
آقای بهروزی، جانباز دفاع مقدس است که به همراه همسر و فرزند نوجوانش در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی و همرزمانش حاضر شده است، درباره علت حضورشان در این مراسم با بغض میگوید: وظیفه شرعی دینی و ملی مان بود، سردار شهید سلیمانی برای دفاع از حریم کشور، اسلام و ناموس این کشور جان خود را فدا کرد. پیام حضور مردم به دنیا این است که مردم پیرو رهبر معظم انقلاب و سربازانی که در راه دفاع از وطن جانفشانی میکنند، هستند. ما همگی یک سرباز در لباسهای مختلف هستیم و با یک عرق ملی به میدان آمدیم تا همبستگی خود با راه و آرمانهای شهید سلیمانی را نشان دهیم.
ما هنوز در مسیر هستیم
خانم سالخوردهای نیز که با در دست داشتن عکس شهید خود، درباره علت حضورش در این مراسم میگوید: بودن ما در این مراسم، حرفهای بسیاری برای دشمنان این کشور دارد. آنها باید بدانند و ببینند ما هنوز در مسیر هستیم. انشاءلله بتوانیم راه شهدا را به خوبی ادامه دهیم. ما هنوز در اول راه انقلاب هستیم و راه شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ادامه دارد و دشمنان ما هرکاری کنند نمیتوانند بین مردم تفرقه بیندارند.
خداحافظ رفیق
پیکر پاک آن مرد اگرچه دیشب به تهران رسید، اما صبح، تهران، فرشی از سیمای و قامت او شده بود؛ هرجا را که میدیدی قاسم سلیمانی بود و آن نگاه نافذش، تصویر پشت تصویر، نما پشت نما، پوستر پشت پوستر، پوسترهایی که روی آنها نوشته بودند؛ «بدرود فرمانده».
ورودی فرعی، خیابانهای بسته
ساعت ۸ صبح مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی و یارانش به طور رسمی و با تلاوت قرآن از بلندگوهای نصب شده در خیابانهای منتهی به میدان انقلاب آغاز شد. اما جمعیت چنان زیاد بود که مردم برای حرکت به سمت میدان آزادی از کوچه و خیابانهای فرعی راه و معبری برای خود باز میکردند.
تکیه بر بیرق عباس دارد رهبر
پس از یک ربع تلاوت قرآن پیام مقام معظم رهبری در پی شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی از پشت بلندگوهای نصب شده قرائت شد و در پی قرائت این پیام مجری برنامه شعار «نه سازش نه تسلیم انتقام انتقام»را سر داد و مردم با صدای بلند این شعار را فریاد و تکرار کردند. مجری برنامه در ادامه گفت که آمریکا این امت را ببین، تکه، چون بر بیرق عباس دارد رهبر، پرچم از دستش نیفتاده است. این خروش ملت ایران است.
یکی از کمنظیرترین مراسم تشییع بشریت
با این حال در بین صحبتهای مجری یک آن صدایی که انگار دهها خیابان و کوچه دورتر است با ندای مرگ بر آمریکا به گوشت میرسد، اگر بگوییم و ادعا کنیم که این مراسم بزرگترین پس از تشییع پیکر مطهر حضرت امام خمینی (ره) است، گزافه نگفته ایم. جمعیت چنان فشرده و زیاد است که هیچ کس نمیداند کجای خیابان انقلاب ایستاده است.
تکبیر به نام شهدا
مجری برنامه که صدایش از درون دانشگاه تهران به گوش میرسید از مردم خواست که پس از نام بردن نام شهدا و در پاسخ به رشادت این شهیدان تکبیر بگویند، مجری ابتدا نام حاج قاسم و در ادامه نام ابومهدی مهندس را بیان کرد و در ادامه نام سایر شهدا اعم از سردار حسین پورجعفری، سرهنگ شهید مظفرینیا، شهید هادی طارمی، شهید وحید زمانی نیا، شهید محمدرضا الجابری، شهید حسن عبدالهادی، شهید محمد الشیبانی و شهید حیدر علی را عنوان کرد و مردم در پاسخ به نام تک تک این شهدا تکبیر گفتند.
یک خیابان میگریست
در ادامه جمعیت حاصر در این مراسم به آهنگ دلنشین حاج صادق آهنگران گوش سپردند آهنگی به درازای دفاع مقدس، آهنگی که السلام یا علی بن الحسین آن گریه از صورتهای سرد و یخ زده مردم در زمستان جاری کرد. مردم چنان میگریستند که انگار یک کوچه، یک خیابان، یک بزرگراه، یک کشور میگریست؛ ایران چشم شده بود و مردم یک قطره اشک. هوا بس ناجوانمردانه سرد است... اما اگر مهدی اخوانثالث هم بود به معرفت تک تک مردم این ملت میگفت: دمت گرم و سرت خوش باد.
عَلم از دست علمدار نیفتاده هنوز
حاج صادق در ادامه نوایی نواخت و یک خیابان سینه زن جواب گرفت. گفت: عَلم از دست علمدار نیفتاده هنوز / بیرق میثم تمار نیفتاده هنوز / حاج قاسم به خدا پیوستی/ به توان شهدا پیوستی / پاره پیکر به بدن برگشتی / به صف کرببلا برگشتی ... یا حسین از لب سردار نیفتاده هنوز / عَلم از دست علمدار نیفتاده هنوز.
در ادامه حاج صادق نوای «ای لشکر صاحب زمان، آماده باش آماده باش» را هم خواند و ملت در پاسخ گفتند «یا حضرت صاحب زمان آماده ایم، آماده ایم».
دختر فرمانده
هشت و پنجاه دقیقه، دختر سردار سپهبد سلیمانی پشت تریبون رفت و با صدای محکم و قرصش مو به تن جماعتی سیخ کرد. او خطاب به رهبرش گفت: سلام آقا. پدرم افتخارش این بود که سرباز شماست، نکند خدایی نکرده شهادتش اندوهی بر چهره مبارک شما شود (گریه جمعیت). پدرم بیش از ۴۰ سال در کشتی عاشورا در نبرد با دشمنان شجاعانه پیکار کرد. او مهربانترین و عاطفیترین همسر و پدر بود.
پدرم خواب راحت را از مستکبران ربوده بود. امروز اندیشه و جهاد پدرم جبهه مقاومت را به مکتبی پیروز تبدیل کرده است (صدای جمعیت: الله و اکبر)
دختر سپهبد سلیمانی ادامه داد: امریکا بداند شهادت پدرم روزگار آنها را سیاه خواهد کرد. (صدای جمعیت: ای رهبر آزاده، آماده ایم، آماده)
دختر فرمانده سلیمانی در پایان گفت: پدرم در قلب ملت ایران و آزادی خواهان جهان جای دارد.
سخنرانی مردی از فلسطین عزیز
پس از سخنرانی زینبی دختر فرمانده سلیمانی حالا نوبت سخنرانی اسماعیل هنیه بود این سخنرانی هم در رثای رشادت فرمانده سپاه قدس، اسماعیل بود، جانها را دوباره شیفته سپهبد سلیمانی کرد.
در ادامه مداح خوش صدایی نوای «این گل را به رسم، هدیه تقدیم نگاهت کردیم /حاشا که از راه تو، لحظهای برگردیم» را خواند و مردم را با خود هم نوا کرد. نوایی که بسیاری را به گریه واداشت.
اقامه نماز
ساعت ۹ و نیم رهبر معظم انقلاب برای اقامه نماز بر پیکر مطهر شهید وارد جایگاه نمازگزاران نماز جمعه شد و مجری عنوان کرد که مردم ذکرهای رهبری را تکرار کنند. در ادامه صفوف تشکیل شد و همه برای نماز ایستادند. نوبت به ذکرهای نماز شهید که رسید همه آغشته به ذکرشان گریستند؛ از بس که نماز فرمانده کل قوا برای سرباز مخلصش جانسوز بود. مردم که گویی تا آن لحظه اشک خود را به هر زحمتی که بود نگه داشته بودند، ناگهان اشکهای زلالشان در فراق فرمانده محبوب جاری شد و صدای گریه، سراسر خیابان انقلاب را برداشت.
سرانجام مراسم خواندن نماز هم تمام و مراسم تشییع پیکر رفته رفته آغاز شد. مراسمی که سیل جمعیت خیلیها را حتی از دیدن تابوت شهدا محروم کرد.
بدرقهای کمنظیر
پیکر پاک «سرداران مقاومت» در میان اقیانوس بیکران و چند میلیونی مردم تهران از دانشگاه تهران به سمت میدان آزادی تشییع شد؛ مراسمی تشییعی که در تاریخ کم نظیر است آن هم با نوای «ای اهل حرم سید و سالار نیامد، علمدار نیامد» خیلیها در جریان این مراسم تشییع به دلیل فشردگی صفوف در کوچه و پس کوچهها جا ماندند.
پرچم مقدس سه رنگ جمهوری اسلامی ایران و پرچم حزب الله لبنان زینت بخش دستان تشییع کنندگان پیکر مطهر شهید سردار سپهبد سلیمانی و همرزمانش بود. سربند های قرمز و سبز رنگ «من هم قاسم سلیمانی هستم» بر پیشانی حاضران در مراسم تشییع پیکر مقدس سردار مقاومت منطقه و همرزمان شهیدش به زیبایی و عظمت رخنمایی میکرد.
تشییع کنندگان در حین مراسم تشییع شعارهای نظیر «ای رهبر آزاده آمادهایم آماده»، «این همه لشکر آماده به عشق رهبر آماده»، «مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل» را با صدای بلند فریاد میزدند و ذکر اول و آخرشان هم «انتقام انتقام» بود.
خلاصه مردم تهران امروز ۱۶ دی ماه فرماندهشان را تا میدان آزادی گاه با اشک و گاه با فریاد و بعضا کفن پوش تشییع کردند. اگرچه هوا سرد بود، اما ناگفته نماند که تهران امروز، خورشید گرمی داشت.