ملکه؛ قدرت مطلق انگلیس/ از عزل و نصب وزرا و اسقفها تا فرمانروایی بر ۲۰ کشور جهان!
ملکه در قوه مقننه نیز نقش دارد یعنی تمام قوانین انگلیس در صورتی معتبر است که ملکه آنها را امضا کرده باشد. مصوبات پارلمان انگلیس بدون تائید ملکه اعتبار ندارد و او حق دارد هر وقت که صلاح دانست پارلمان را منحل و انتخابات جدیدی برگزار کند.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، حمید بعیدینژاد سفیر ایران در انگلیس، ۲ روز قبل با انتشار تصویری در توئیتر نوشت: «ملکه بریتانیا امروز در جلسه افتتاحیه پارلمان جدید این کشور در حضور اعضای دو مجلس، دولت انگلیس و در حضور سفرای کشورهای مختلف (سمت چپ تصویر)، اعلام کرد که اولویت اصلی بریتانیا، خروج این کشور از اتحادیه اروپا بر مبنای توافق بدست آمده میان دو طرف تا حداکثر ۴۰ روز آینده خواهد بود».
به بهانه انتشار این مطلب، مروری خواهیم داشت به اختیارات گسترده و فراقانونی ملکه انلگیس که پیشتر در مستند «راز و رمز ملکه» به کارگردانی مهدی نقویان و نویسندگی مهدی فیاضیکیا به کاخِ ۷۷ هزار مترمربعی «باکینگهام» با ۷۷۵ اتاق، ۷۶۰ پنجره، هزار و ۵۱۴ دَر و ۸۰۰ کارمند، نور افکنده شده است.
در این مستند زندگی «الیزابت الکساندرا مری» معروف به الیزابت دوم (Elizabeth II) که روز سهشنبه۲ ژوئن ۱۹۵۳ برابر با ۱۲ خرداد ۱۳۳۲ در کلیسای «وست میسنتر» تاجگذاری کرد، به تصویر کشیده شده است. زنی که از بیش از ۵۰ سال قبل، فرمانروای بلامنازع نه تنها انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند که همه کشورهای موسوم به مشترکالمنافع شامل کانادا، استرالیا، نیوزیلند، جامائیکا، بلیز، پاپوآ گینه نو، جزایر سلیمان، تووالو، آنتیگوا و باربودا، باهاما، باربادوس، گرنادا، سنت کیتس و نویس، سنت لوسیا، سنت وینسنت و گرنادین است.
ملکه انگلیس از نظر قانون، رئیس قوه مجریه انگلستان است یعنی نخستوزیر و همه وزیران، وزرای ملکه هستند و همه آنها با تائید ملکه، وزیر میشوند.
ملکه در قوه مقننه نیز نقش دارد یعنی تمام قوانین انگلیس در صورتی معتبر است که ملکه آنها را امضا کرده باشد. مصوبات پارلمان انگلیس بدون تائید ملکه اعتبار ندارد و او حق دارد هر وقت که صلاح دانست پارلمان را منحل و انتخابات جدیدی برگزار کند.
نیروهای هوایی، زمینی و دریایی ارتش انگلیس با عنوان نیروهای سلطنتی انگلیس فعالیت میکنند و همه نیروهای نظامی تحت امر ملکه هستند و در وهله اول حافظ تاج وتخت ملکه به شمار میروند.
ملکه در قوه قضائیه هم نقش دارد و هرکسی را که بخواهد میتواند عفو کند و اگر کسی را عفو کرد، هیچ قاضی در هیچ کجای انگلیس حق تجدیدنظر ندارد.
هرگونه دستور جنگ و صلح با فرمان ملکه هست و به رسمیتشناختن کشورها و رژیمهای جدیدفقط توسط ملکه انجام میشود. هیچ پیمان بینالمللی بین انگلیس و کشور دیگر بدون اجازه ملکه نباید منعقد شود. ملکه این قدرت را دارد تا یک سرزمین خارجی را به عنوان خاک انگلیس اعلام کند و دولت باید به دنبال تحقق آن باشد. حتی قدرت دخالت در روند صدور گذرنامه برای شهروندان و اجازه ورود و خروج به انگلیس در حیطه اختیارات اوست.
ملکه رهبر دینی کشور است و عالیترین اسقفها با دستور ملکه عزل و نصب میشود. نشانهای افتخار فقط با نظر ملکه اهدا میشود. همه مردان بالغ انگلیس در صورتی که ملکه دستور دهد باید خودشان را برای خدمت در نیروی دریایی معرفی کنند.
انگلستان مدعی است یک کشور سکولار است و دین رسمی ندارد، اما ملکه حتماً باید مسیحی باشد؛ آن هم مسیحی فرقه انگلیکن یعنی پیرو کلیسای رسمی انگلیس.
بیبیسی (بیبیسی فارسی بخشی از آن است) که قدرتمندترین رسانه سمعی و بصری انگلستان هست زیر نظر ملکه قرار دارد. مدیرعامل بیبیسی توسط یک هیئت موسوم به «بیبیسی تراست» متشکل از ۱۲ مدیر انتخاب میشود و این ۱۲ نفر توسط ملکه منصوب شدهاند. بیبیسی هر ۱۰ سال یک بار مجوز کار خود را که به نوعی فرمان سلطنتی است، به تائید ملکه میرساند یعنی ادامه کار و حیات بیبیسی متکی به اجازه ملکه است.
بیشتر بخوانید:
سال ۲۰۰۷ وقتی بیبیسی در مستند «یک سال با ملکه» یک صحنه جروبحث ملکه را پخش کرد مدیران این شبکه فوراً از مقام عالی سلطنت عذرخواهی کردند. در همان سال ملکه علیرغم اعتراضات میلیونی مسلمانان، به سلمان رشدی نشان شوالیه اعطا کرد.
سال ۲۰۱۲ وقتی تصاویر برهنهای از یک عضو مذکر خاندان سلطنتی پخش شد، هیچ رسانهای از ترس شکایت خاندان سلطنتی جرئت پخش این تصاویر را نداشت.
در ابتدای این مستند به تاریخ انگلیس اشاره میشود؛ جزیرهای که اقوام وحشی در آن زندکی میکردند به طوری که رومیان باستان آنها را بربر مینامیدند. توحش این قوم چنان بود که رومیها برای جلوگیری از یورش آنها، دیواری به نام «دیوار هادریان» ساخته بودند تا مانع حملات آنها شوند؛ درست مانند «دیوار چین» در مقابل مغولها.
در قرن ۱۳ زمینداران و ملاکان انگلیسی که بارونها و طبقه اشراف را شکل میدادند علیه پادشاه وقت شورش کرده و قدرت او را محدود کردند و این آغاز سیستم مشروطه در انگلیس بود.
در ابتدای قرن ۱۴ «ویلیام والاس» رهبر آزادیخواه اسکاتلندی در لندن به شکل فجیعی اعدام شد. انگلیسیها بدن او را در میان تشویق مردم انگلیس، به ۴ تکه تقسیم کردند. این یک نوع اعدام رایج در انگلیس بود.
انگلیسیها از قرن ۱۶، دریانوردی و تجارت را گسترش دادند، اما خیلی زود منافع حاصل از این تجارتها، تبدیل به ابزاری برای استعمار شد.
انگلیس که محل تاج و تخت است، ۳ کشور اسکاتلند، ولز و ایرلند را نیز تصاحب کرده است. هر چند بخشی از ایرلند مستقل شده، اما ایرلند شمالی همچنان متعلق به سرزمین انگلیس است.
انگلیس تعداد زیادی مستعمره داشت یعنی سرزمینهایی که به زور سرنیزه تصاحب کرده بود و از منافع آنها استفاده میکرد. برخی از این مستعمرهها بعداً مستقل شدند، ولی فرمانروای انگلیس (یعنی ملکه) همچنان شخص اول نظام سیاسی آنها به شمار میرود. ملکه انگلیس شخصی را به عنوان فرماندار کل در این کشورها منصوب میکند؛ فرماندار کل، نماینده ملکه در آن کشور بوده و مقامی بالاتر از نخستوزیر آن کشور را دارد. این تعداد کشور، تحت فرمان یک فرد به معنای تعداد آرایی است که در هنگام رأیگیریهای سازمان ملل ودیگر نهادهای بینالمللی تحت نفوذ لندن قرار دارد. استرالیا هم مثل کانادا، با سیستم فرمانداری کل، زیر نظر تاج و تخت انگلستان قرار دارد.
«امآی۶» (MI۶) رسماً نهاد اطلاعاتی مخوف ملکه محسوب میشود، اما رسانهها وانمود میکنند این سازمان بیشتر در اختیار دولت است و ملکه در سیاستهای آن نقشی ندارد؛ یکی از مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی جهان که کودتاهای بسیاری را علیه دولتهای مخالف رغم زده است.
ملکه انگلیس سال ۱۹۶۱ برابر با ۱۳۴۰ شمسی برای تائید کودتاچیان (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) وارد ایران شد و با شاه و خاندان سلطنتی ایران ملاقات کرد. معلوم شد سلطنت [انگلیس]حالا فقط یک نهاد بیطرف و نماد تاریخی نیست بلکه ملکه به ایران آمده بود تا نشان دهد، سلطنت انگلیس برای حفظ سلطنت در ایران آماده است دست به هرکاری بزند.
فوتبال به شکل امروزی از انگلیس شروع شد. سال ۱۸۶۳م برابر با ۱۲۴۲ش، انگلیس اولین قوانین فوتبال را در لندن مدون کرد. اولین باشگاه فوتبال جهان از سال ۱۸۵۷ م برابر با ۱۲۳۶ش در انگلیس قرار گرفته و قدیمیترین رقابتهای فوتبال جهان از سال ۱۸۷۱ م برابر با ۱۲۵۰ ش در انگلیس رخ داد. اولین لیگ فوتبال جهان هم در سال ۱۸۸۸ م برابر با ۱۲۶۷ ش در انگلیس ایجاد شد.
جام جهانی ۱۹۸۶ م برابر با ۱۳۶۵ ش چهار سال بعد از جنگ انگلیس و آرژانیتن، بود. در مرحله یک چهارم نهایی، مارادونا در دقیقه ۵۱ با دست توپ را وارد دروازه انگلیس کرد که او را به «دست خدا» معروفکرد و سه دقیقه بعد دومین گل را زد که به «گل قرن» مشهور شد. با این گل انگلیس از دور رقابتهای فوتبال آن سال خارج شد، اما این به معنای پایان مداخلات سیاسی انگلیس در جهان نبود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *