توافق، سراب و دیگر هیچ
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه کیهان، مرداد ۱۳۹۶ وقتی تیم اندرسون استاد دانشگاه سیدنی۱ به کیهان آمد، با توجه به شناختش از آمریکای لاتین و تحقیقاتش در حوزه کشورهای مورد تحریم آمریکا از او پرسیدیم برای به حداقل رساندن اثر تحریمها چه پیشنهاد کاربردی میتواند ارائه دهد؟
اندرسون فهرستی از کشورهای آمریکای لاتین، شرق اروپا، غرب آسیا و همچنین ترکیه، ایران، روسیه و حتی چین را نام برد که به نحوی مورد تحریم ایالات متحده قرار گرفته بودند.
او با اشاره به فهرست قابلتوجهش و اینکه آمریکا امروزه بسیاری از کشورها را تحریم کرده گفت: «دور هم جمع شوید، یک اتحادیه از کشورهای تحت تحریم تشکیل دهید و نیازهای یکدیگر را برطرف کنید.» پیشنهادی که قابل تأمل به نظر میرسید و میتوانست راهبرد جدیدی در سیاست خارجی تلقی شود.
ایدههایی اینچنین که به کاهش نقش آمریکا در تبادلات سیاسی و اقتصادی میان کشورها میانجامید از جانب مسئولین آمریکایی نیز یک زنگ خطر به حساب میآمد.
دستکم ویلیام برنز قائممقام سابق وزارت خارجه آمریکا یک بار نگرانیاش نسبت به چنین اقداماتی را مطرح کرد و نوشت: «آمریکا به دلیل استفاده بیش از حد از تحریمها به کارایی این ابزار سیاسی ضربه وارد کرده و کشورها را وادار کرد وابستگی خود به دلار و سیستم مالی آمریکا را کمتر کنند.»
اتفاقی که به نظر میرسد نشانههایی از آن هماکنون نیز قابل مشاهده است. جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸ نخستوزیر روسیه نسبت به محدود کردن دسترسی این کشور به سیستم پرداخت بانکی بینالمللی سوئیفت هشدار داد؛ روسیه پیشتر از راهاندازی جایگزین بومی این سیستم خبر داده بود که قرار است به سیستم پرداخت بین بانکی و بین مرزی CIPS چین و مکانیسم پرداخت آینده هند متصل شود.
گسترش معاهدات پولی دو یا چند جانبه، طراحی و راهاندازی سیستمهای پرداخت بانکی جایگزین سوئیفت، استفاده از ظرفیت بازار کشورهای همسایه در کنار تقویت نهادهای پیشران اقتصاد در داخل، گسترش پایههای مالیاتی به منظور اخذ مالیات از ثروتمندان، آمایش سرزمینی جهت رشد و توسعه ظرفیتهای اقتصادی نظیر اقتصاد کشاورزی، ترابری و... همگی اهرمهای متعددی در دست دولت هستند که با بهکارگیری آن میتواند به مدیریت بهینه اقتصادی کشور در شرایط تحریم بپردازد و تأثیر تحریمهای ناعادلانه آمریکا را اگر نگوییم هیچ بلکه به حداقل برساند. اما همه اینها و بسیاری دیگر از راهکارهای عملیاتی برای مدیریت کشور در دوران تحریم متوقف بر این است که نگاهی واقعبینانه و بدون تعصب به شرایط امروز و تجربیاتی که از سر گذراندیم داشته باشیم.
نگاهی که به نظر میرسد فقدان آن متأسفانه در ریاست محترم جمهور به شکل مشهودی پیداست و شاید نقطه نگرانکننده در مدیریت اجرایی کشور دقیقا همینجا باشد.
بیایید نگاهی به ارزیابی شرایط کشور از نگاه رئیسجمهور در آخرین سخنرانی ایشان بیندازیم. آقای روحانی ۱۳ آذر ۱۳۹۸ در همایش بیمه و توسعه گفت: «پس از برجام، تولید حرکت کرد و شرکتهای خارجی به ایران آمدند و قراردادهای گوناگون به امضاء رسید و تنها در آن شرایط یک کشور ۵۰ میلیارد دلار اعتبار در اختیار ایران قرار داد که این یک تحول بسیار بزرگ و عظیم در کشور بود.»
«یکی از رهبران کشورهای بزرگ آسیایی در ملاقات به من گفت که ما بعد از برجام کمکم به چشم حسادت به ایران نگاه میکردیم، چرا که میدیدیم سرمایهگذاران، صنعتگران و بانکهای فراوانی به سمت تهران سرازیر شدند و میگفتیم که ایران چه بهشت برینی است که همه برای حضور در آن مسابقه گذاشتهاند.»
رئیسجمهور در این سخنان تصویری فوقالعاده از نتایج مذاکرات ترسیم میکند. روندی که پیش از این نیز بارها از طرف ایشان در سخنرانیهای مختلف تکرار شده بود: «برخی انگار در گوششان پنبه است و بیرون نمیآید!
میگویند مذاکره چه خاصیتی داشت! ما قبل از مذاکره یک میلیون بشکه نفت صادر میکردیم بعدش ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه صادر میکردیم. ماهانه پولهایمان برگردانده میشد.» چهار سال پیش قبل از انعقاد برجام نیز چنین تصویری رؤیایی از شرایط پس از توافق، توسط ایشان ارائه شد تا مقدمات رسیدن به توافق را فراهم کنند.
آقای روحانی ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ در سخنانی تاریخی حل مشکل اشتغال جوانان، رونق صنعت، احیای بانکها و حتی حل مشکل آب آشامیدنی را در گرو حصول توافق برجام دانستند.
اینکه آیا آقای رئیسجمهور امروز نیز مانند آن سالها مشغول تمهید مقدمات توافق دیگری در اذهان عمومی است، موضوع این متن نیست. مسئله در مرحله نخست وجود چنین تصویر مخدوشی در ذهن رئیسجمهور است که باعث میشود راهحل معضلات اقتصادی امروزه کشور را نیز در یک توافق دیگر جستوجو کنند.
بگذارید کمی به ایشان برای اصلاح تصویر ذهنیشان از آثار برجام کمک کرده و برای این منظور نیز فقط به عبارات مسئولین ارشد دولتی استناد کنیم.
مسلما مشهورترین اظهارنظر مربوط به، ولی الله سیف رئیس وقت بانک مرکزی است که ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ گفت: «توافق هستهای ایران و گروه ۵+۱ موسوم به برجام، تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است.»
تنها یک سال از انعقاد برجام گذشته بود که علیاکبر صالحی، معاون رئیسجمهور و یکی از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده، ۵ بهمن ۱۳۹۵ در گفت و گو با شبکه الجزیره گفت: «بُعدی که از نگاه ما مهم است به تحریمها و بُعد سیاسی توافق ارتباط دارد، زیرا در این بخش مشکلاتی دیده میشود و آن اینکه طرف دیگر توافق، به تعهداتش در توافق هستهای عمل نمیکند...، زیرا اگر کاری در این زمینه انجام داده باشند مشکلات موجود در تعامل با بانکهای بزرگ را چگونه باید ارزیابی کرد، آنان در این زمینه «هیچ گامی» برنداشتهاند.»
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز ٢٩ شهریور ١٣٩٦ در نشست ٥+١ در نیویورک خطاب به رکس تیلرسون وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفت: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.»
باید توجه داشت که این اظهارات همگی مربوط به قبل از آن است که دونالد ترامپ در ١٨ اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شود. در واقع برجام پیش از خروج یکطرفه آمریکا هم به درستی کار نمیکرد و به استناد اظهارات مقامات دولت آقای روحانی، شرایط آنطور که ایشان ادعا میکنند مطلوب نبود.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور، پس از خروج آمریکا از برجام این شرایط کشور را در ادامه وضعیت سال ۱۳۹۰ ارزیابی کرد که بدون تغییر، علیرغم حصول برجام ادامه پیدا کرده است.
او در ۱۰ تیر ۱۳۹۷ گفت: «ممانعت از جابهجایی و انتقال پول برای ایران از سال ۹۰ وجود داشته و «تاکنون» برطرف نشده است و مبادلات بانکی ما همواره با هزینه همراه بوده.»
علی ربیعی، وزیر سابق رفاه و سخنگوی فعلی دولت نیز ۴ اسفند ۱۳۹۷ ارزیابی خود از شرایط پسابرجام کشور را در گفتگو با روزنامه دولتی ایران اینگونه تشریح کرد: «امروز زندگی مردم سخت شده است... ارز حاصل از فروش نفت و صادرات غیرنفتی به سختی وارد کشور میشود... تحریمها [پیش از برجام]هم به این شدت نبود.»
ظریف نیز بار دیگر اعتراض خود را به این شرایط نشان داد و ۲ اسفند ۱۳۹۷ به روزنامه زوددویچه گفت: «میزان صادرات نفت ایران حتی از این رقم [یک میلیون بشکه]هم کمتر شده است. به کمتر از زمان پیش از کسب توافق هستهای، یعنی به کمتر از زمانی رسیده است که دور قبلی تحریمها علیه ایران اعمال میشد.»
احتمالا وقوف بر همین شرایط بود که آقای عراقچی را در گفت وگو با رسانه هلندی
ان. آر. سی به این جمعبندی نهایی رساند: «یکی از درسهایی که ما از مساله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریمهای جدید بود... دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب میدهد.».
هرچند به رغم همه این اظهارات انگار تصویر ذهنی رئیسجمهور از شرایط پس از برجام همان «بهشت برینی» است که باعث «حسادت رهبران کشورهای دیگر» شده است. ما اینجا با یک خطا در محاسبات ادراکی مواجه هستیم که همه دلسوزان و دستاندرکان موظفند ریاست محترم جمهور را در اصلاح آن یاری کنند. این خطای محاسباتی باعث میشود که مدیریت اجرایی کشور همچنان سراب را آب تلقی کرده و امکانات کشور را بار دیگر در راه رسیدن به آن هزینه کند. از این منظر متأسفانه تصویری که رئیسجمهور ارائه میکند گمراهکننده و خسارتآفرین است.
دل سپردن به میانجیگریهای عمان و ارسال پیام به ژاپن به عنوان میانجی دیگر، شاید در عرصه دیپلماسی خالی از اشکال باشد، اما در میدان عمل تداوم رویکردی است که چهار سال پیش با انعقاد برجام آزموده شد و اکنون به گِل نشسته است. یک بار دیگر باید تاکید کرد که موضوع اساسی، شناخت مساله و کوشش در جهت حل آن است. بر این اساس مدیریت اجرایی کشور نه در راهحل که در شناخت مساله ناکام است.
حضرت امام (ره) میفرمودند: «ملتى که بخواهد سر پاى خود بایستد و اداره کشور خودش را خودش بکند، لازم است که اول بیدار بشود. در سیر الیالله هم اهل معرفت گفتهاند که یَقْظه- بیدارى اوّل منزل است. در طول تاریخ، در این سدههاى آخر، کوشش شده است که ملتهاى جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصیت خودشان نباشد؛ و شخصیت خودشان را اصلا وابسته به غیر بدانند.»
شاید لازم باشد این جمله امام عزیزمان را بهجای ملت، خطاب به دولت بازخوانی کنیم. قدم اول، بیداری است. دولت باید دل به سراب توافق جدید نسپرد و از این خواب بیدار شود.