درخواستی که امام خمینی(ره) به آن «نه» گفتند
به گزارش گروه فضای مجازی ؛ بیستمین کتاب روزشمار جنگ
ایران و عراق شامل دو ماه از وقایع سیاسی نظامی جنگ تحمیلی عراق علیه
ایران در مقطع تیر و مرداد سال "1361" است. وقایع این مقطع متأثر از دو
عملیات بزرگ و پیروزمند فتحالمبین و بیتالمقدس است که در بهار همان سال
در مناطق اشغالی جنوب غربی کشور انجام شده بود و طی آن تقریباً تمام این
مناطق، آزاد شده و خسارتهای فراوانی نیز بر ارتش متجاوز عراق وارد آمده
بود.
پیروزیهای عظیم این دو عملیات آثاری را در کشور و
واکنشهایی را در خارج در پی داشت: در داخل ایران شور و شعفی شگرف پدید آمد
و حمایتهای توده مردم از جمهوری اسلامی بار دیگر نمایان گشت، همچنین
اعتبار نظامی ایران در عرصهی بینالمللی سخت افزایش یافت. از سوی دیگر،
ابرقدرتها و کشورهای منطقه بر آن شدند تا برتری نظامی و سیاسی در جنگ را
که در حال چرخش به سوی ایران بود، با حمایت بیش از پیش از عراق به این کشور
بازگردانند، بدین منظور اقداماتی انجام شد که برخی از آنها چنین است:
برقراری مجدد رابطهی سیاسی مصر با عراق (عراق رابطهی سیاسی خود را با مصر
پس از تن دادن این کشور به معاهدهی صلح با اسراییل موسوم به "کمپ دیوید،"
در سال 1356 قطع کرده بود؛) اظهارات علنی مقامات امریکا مبنی بر خطر
پیروزی ایران و حمایت از هر نوع تلاشی که مانع پیروزی جمهوری اسلامی ایران
شود؛ تصمیم آشکار کشورهای فرانسه و انگلستان مبنی بر ارسال تجهیزات نظامی
به عراق و حمایتهای سیاسی از این کشور. در ادامهی این روند دورهای در جنگ آغاز شد که
روزشمار آن در این کتاب آمده است. از جمله مسایل مهم این دوره، عدم همکاری
نظام بینالملل در محکومیت تجاوزگری عراق و بیتوجهی به درخواستهای ایران
برای پایان دادن به جنگ بود. در چنین اوضاعی مقامهای جمهوری اسلامی ایران
تصمیم گرفتند سیاست "تعقیب متجاوز" را در پیش بگیرند. به مناسبت اهمیت این مسأله، دلایل اتخاذ این تصمیم،
همچنین جمعبندی پنج مرحله عملیات رمضان و نیز موضوعهای مهم دیگری مورد
بررسی قرار گرفته است، از جمله: دلایل عقبنشینی عراق از برخی مناطق ایران،
تلاش عراق برای برگزاری هفتمین کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد و شکست این
تلاش، بررسی دلایل اتخاذ سیاست جدید سازمان مجاهدین خلق مبنی بر کشتار مردم
شهرها خصوصاً تهران، روابط ایران و فرانسه. *سیاست تعقیب متجاوز پرسشهایی که دربارهی عبور نیروهای ایران از مرز و
ورود به خاک عراق مطرح است، چگونگی نقش امام خمینی در این تصمیمگیری
استراتژیک است. هر چند منابع دست اول در اینباره اندک است، ولی در اظهارات
آقای محسن رضایی فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیست و یکم
تیر ماه 1361 دربارهی دلایل تصمیم مسؤولان کشور برای ورود به خاک عراق،
پاسخ این پرسش تا حدودی آمده است. در آن مصاحبه فرمانده سپاه دربارهی سیاست نظامی ایران پس از عقبنشینی نیروهای عراقی از خاک ایران گفت: «اصول
کلی استراتژی نظامی ایران از ابتدای تجاوز عراق به ایران بر این اساس
استوار بود که ما باید ابتدا نیروهای دشمن را منهدم نموده، تمام سرزمینهای
اشغالی را آزاد سازیم و پس از آن با تدوام عملیاتهای تهاجمی، با دست یابی
به برتری نظامی، در موقعیت دفاعی قابل قبولی قرار بگیریم تا بتوانیم ضمن
دفاع از سرزمین خود، با استفاده از برتری توان نظامی خود، رژیم متجاوز را
تنبیه کنیم.» وی سپس در تشریح حاکم بودن این استراتژی در عملیاتهای گذشتهی ایران گفت: «براساس
قسمت اول این استراتژی، ما با انجام عملیاتهای متعدد، با سرعت و موفقیت
به هدف اول خود یعنی آزادسازی سرزمینهای اشغالی دست یافتهایم، ولی با
توجه به این که هنوز قسمتهایی از خاک ایران در اشغال عراق بوده و شهرها و
روستاهای مرزی ما زیر آتش توپخانه آنان قرار دارد، بنابراین، امنیت کشور ما
به طور کامل تأمین نیست و عملاً جنگ ما تمام نشده و استراتژی نظامی ایران
همچنان بر اساس همان استراتژی اولیه تداوم خواهد داشت. حدود
دو، سه ماه پیش [حدود اردیبهشت سال 1361] همزمان با طرحریزی برای عملیات
بیتالمقدس، خدمت امام رسیدیم و گفتیم که به منظور تأمین کامل امنیت کشور و
دفع متجاوز باید علاوه بر آزادسازی مناطق و شهرهای اشغالی، به خاک عراق
نیز وارد شویم و دشمن را تحت فشار قرار دهیم. ولی امام فرمودند: "نه، چه
لزومی دارد؟" ولی وقتی ما دلایل خود را به امام ارایه دادیم و گفتیم که اگر
ما بخواهیم از کشور دفاع بکنیم باید در جایی پدافند و دفاع کنیم که
نیروهای ما هر روز نگران و مضطرب از حمله دشمن نباشند، امام فرمودند که اگر
مطلب این طوری هست، خوب، این یک حرف درستی است و ما برای دفاع باید تا
آنجایی که اطمینان هست، پیش برویم و در این مسیر هم هر تعدادی بکشیم و هر
تعدادی کشته شویم، هیچ مسألهای نیست و این را خدا حکمش را داده و این
مسألهای نیست. اما نگرانی من برای این است که نکند شما در جایی بروید که
به دفاع و پدافند ارتباطی نداشته باشد. اما اخیراً با عقبنشینی عراق و
توطئهی جدید صدام، امام مصر شدند به این که "قبل از این که امریکا و صدام
دست و پایشان را جمع و جور کنند، شما باید حرف نهایی خودتان را در منطقه و
دنیا بزنید."» در توضیح دلایل و عوامل و چگونگی اتخاذ تصمیم سیاست تعقیب متجاوز، علاوه بر آنچه ذکر شد میتوان به محورهای زیر اشاره کرد: 1ـ بیاعتنایی به شرایط و حقوق جمهوری اسلامی شناسایی و تنبیه متجاوز، پرداخت غرامت، عقبنشینی از
مناطق اشغالی ، از اصلیترین شرایط اعلام شدهی ایران برای پایان دادن به
جنگ بود. البته به رسمیت شناخته شدن حاکمیت ارضی در قلمرو جغرافیایی نیز
اگر چه با این شرایط اعلام نشده بود، به یقین موردنظر مسؤولان جمهوری
اسلامی بوده است. "شناسایی متجاوز" تا زمان شروع عملیات رمضان در
سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت مورد توجه قرار نگرفته بود. هر
چند رسانههای همگانی و برخی شخصیتهای سیاسی از صدام به عنوان آغازگر جنگ و
متجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران نام میبردند ولی هیچ یک از این
نوشتهها و گفتهها تضمینهای لازم را برای تعیین و تنبیه متجاوز نداشت.
وانگهی عراق همچنان بر حاکمیت خود بر بخشی از محدودهی جغرافیایی جمهوری
اسلامی ایران پا میفشرد. صدام حسین که در آغاز تجاوز قرارداد 1975 الجزایر
را بیاعتبار دانسته و در برابر دوربینهای تلویزیون آن را دریده بود،
همچنان از پذیرش آن خودداری میکرد (گفتههای صدام مبنی بر حاکمیت عراق بر
اروندرود و ...) و بدیهی است که ترک مخاصمه در حالی که دشمن بر ادعاهای
ارضی خود اصرار دارد، به معنی پذیرش این ادعاها است و این با ستم شکنی و
عزت مندی جمهوری اسلامی ایران منافات دارد، آن هم در هنگامی که مسیر
پیروزمندانهای را در میدانهای نبرد میپیمود. 2ـ صلح نه، آتشبس!! نکتهی بسیار مهم در طول جنگ ایران و عراق این است
که مجامع رسمی بینالمللی و منطقهای و دیگران (نظیر اتحادیهی عرب ،
سازمان کنفرانس اسلامی و ...) در پیشنهادهایی که برای صلح مطرح میکردند،
نحوهی آتشبس و حقوق دو طرف تعیین نمیشد، بلکه تأکید آنها تنها بر پذیرش
آتشبس بود! برخی از این پیشنهادهای آتشبس در زمانی ارایه میشد که عراق
قسمتهای عمدهای از خاک ایران در جنوب (خرمشهر و ...) و جبهه میانی(
قصرشیرین و ...) را در اشغال داشت و چنانچه ایران آتشبس را میپذیرفت،
برتریهای نظامی موجود به مثابه تضمینهایی بود برای عراق تا ارادهی سیاسی
و سلطهجویانهی خود را در خصوص ادعاهای ارضی بر ایران تحمیل کند که البته
در آن زمان ایران پذیرش هر پیشنهادی را منوط به عقبنشینی کامل عراق کرده
بود. پس از پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس نیز هیچگاه پیشنهاد صلحی که
دارای شرایط و مراحل اجرایی و تضمین بینالمللی باشد، ارایه نشد، بلکه
توصیههایی برای آتشبس بود که ایران نمیپذیرفت زیرا چشم انداز بعد از
پذیرش آتشبس نامعلوم بود و بستگی داشت به عواملی از قبیل خواست
میانجیگران، اوضاع بینالمللی، اقدامات کشورهای حامی عراق در مجامع مختلف و
... بنابراین ، نقش ایران در احقاق حقوق خود به عنوان طرف مذاکره و کشور
مورد تجاوز قرار گرفته، در هرگونه مذاکرات صلح به حداقل میرسید. ادامه دارد...
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.