عربستان در گرداب شکستهای متوالی؛ ریاض در جستجوی راههایی برای خروج از بحران
ماههای اخیر برای ریاض کابوس طولانی را رقم زد که رژیم سعودی را به تغییر و چرخش آشکار در سیاست خارجی واداشت.
خبرگزاری میزان -
انتخاب بن سلمان به ولیعهدی و برنامه بلندپروازانه چشم انداز ۲۰۳۰ او، در ابتدای امر از ورود این کشور به دورهای از نوسازی و نقش آفرینی در عرصههای منطقهای و جهانی حکایت داشت. اما سیر تحولات و شکست سیاستهای ولیعهد عربستان سبب شد کوه مشکلات ریاض قد کشیده و بر ادعاهای جاه طلبانه مقامات سعودی سایه بیندازد.
آنچه که بر وخامت شرایط عربستان افزود، قتل هولناک «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول در اکتبر سال گذشته بود. در واقع این اقدام جنایتکارانه سبب شد تا جنایات این کشور در یمن که به لطف متحدان غربی، پنهان مانده بود، بیش از پیش آشکار شود.
ریاض در حال حاضر با طیف گستردهای از مشکلات مواجه است که به نظر میرسد دستکم در آینده نزدیک راه حل مطمئنی برای رهایی از آن متصور نباشد. این مشکلات عبارتند از:
۱. کاهش نفوذ و اعتبار منطقه ای. جاه طلبیهای عربستان سعودی که در تجاوز به یمن، فقیرترین کشور غرب آسیا آشکارتر شد. ناتوانی این کشور از دستیابی به اهداف اعلان شده، به خطر افتادن امنیت عربستان در برابر حملات پهپادهای ارزان قیمت یمن، نقض گسترده حقوق بشر و ... سبب شد تا اعتبار منطقهای و جهانیاش به شدت متزلزل شود.
۲. شکست سیاستهای منطقه ای. محاصره قطر عمدهترین تلاش عربستان برای قدرت نمایی در عرصه سیاست خارجی در منطقه بود. تشکیل کمپین محاصره قطر در سال ۲۰۱۷ با حضور شماری از کشورهای عربی که با هدف به زانو درآوردن «دوحه» در کوتاهترین مدت با تبلیغات گستردهای انجام شد، پس از گذشت ۲ سال و نیم کاملا شکست خورد. قطر با تغییر رویکرد منطقهای و تقویت تعاملات خود با ایران و ترکیه توانست ۱۳ شرط کمپین محاصره را به هیچ تبدیل کند. از سوی دیگر ریاض از کشاندن واشنگتن به این کمپین با هدف وجهه بخشیدن به آن و نیز تضمین پیروزی ناکام ماند.
• بیشتر بخوانید:
ناتوانی از دستیابی به اهداف اعلام شده در آغاز جنگ یمن، دیگر مورد شکست سیاست خارجی عربستان بوده است. شکست موضع سیاسی ریاض در قبال دمشق و ناچار شدن این کشور به از سرگیری روابط با دولت سوریه برگ دیگری از سیاستهای شکست خورده منطقهای عربستان است.
۳. بحرانی شدن ساختارها و سازمانهای منطقهای تحت هدایت عربستان. بالا گرفتن اختلافات در شورای همکاری خلیج فارس، از دست رفتن موقعیت برتر در اوپک، گسترش اختلاف نظرها در اتحادیه عرب در موضوع رفع تعلیق عضویت سوریه و ... نمونههایی از بروز تفرقه و اختلاف نظر شدید در چارچوبهای منطقهای تحت هدایت عربستان هستند.
۴. گسترش مخالفتهای داخلی. سرکوب گسترده و اختناق شدید در عربستان به ویژه در سالهای اخیر نتوانست حجم مخالفتهای ضد دولتی را کاهش دهد. رژیم سعودی در مواجهه با موج روزافزون مخالفتهای داخلی، دست به دستگیریهای خودسرانه، شکنجه، حبس و اعدام مخالفان میزند. این اقدامات اگرچه از سوی متحدان غربی ریاض مغفول واقع میشوند و تغییری در سیاستهای حمایتی و روابط تجاری آنان با عربستان ایجاد نمیکنند، با انتقاد گسترده مجامع حقوق بشری مواجه شده اند.
۵. شکست طرح کسب سرمایه از فروش سهام آرامکو. در حالی که بن سلمان به فروش ۵ درصد سهام آرامکو به عنوان منبع تامین هزینه طرحهای بلندپروازانه خود در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰ مینگریست، عملیات پهپادی نیروهای یمنی علیه تاسیسات پالایشگاهی این شرکت که منجر به نصف شدن ظرفیت تولید آن شد، رشتههای عربستان را پنبه کرد. این عملیات علاوه بر کاهش ظرفیت تولید نفت عربستان پیامدهای دیگری را نیز به دنبال داشت. آشکار شدن آسیب پذیری عربستان با وجود هزینههای هنگفت نظامی و دفاعی، کاهش ارزش آرامکو، بی میلی سرمایه گذاران خارجی به خرید سهام این شرکت و ابهام در تامین هزینههای چشم انداز ۲۰۳۰ مهمترین این پیامدها هستند.
عربستان گرفتار در این مخمصه، اکنون دریافته که باید مسیر خود را عوض کند. از این رو دست به دامان کشورهای منطقه برای میانجیگری به منظور بهبود روابط با کشورهای منطقه شده است. «پاکستان» و «عمان» از جمله کشورهایی هستند که با درخواست ریاض برای میانجیگری مواجه شدهاند. عربستان با مشاهده شکست عملیات هوایی و زمینی ائتلاف سعودی، تلاش دارد با میانجیگری عمان هرچه زودتر از باتلاق یمن خارج شود.
به گزارش گروه بین الملل ؛ تصور پادشاهی سعودی در مورد رنگ باختن مشکلات داخلی و منطقهای عربستان با ولیعهدی «محمد بن سلمان» در سال ۲۰۱۷، در مواجهه با کوهی از دشواریها در عرصههای مختلف، فروپاشید و «ریاض» ناچار به تغییر مسیر و رویکرد خود شد.
انتخاب بن سلمان به ولیعهدی و برنامه بلندپروازانه چشم انداز ۲۰۳۰ او، در ابتدای امر از ورود این کشور به دورهای از نوسازی و نقش آفرینی در عرصههای منطقهای و جهانی حکایت داشت. اما سیر تحولات و شکست سیاستهای ولیعهد عربستان سبب شد کوه مشکلات ریاض قد کشیده و بر ادعاهای جاه طلبانه مقامات سعودی سایه بیندازد.
آنچه که بر وخامت شرایط عربستان افزود، قتل هولناک «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول در اکتبر سال گذشته بود. در واقع این اقدام جنایتکارانه سبب شد تا جنایات این کشور در یمن که به لطف متحدان غربی، پنهان مانده بود، بیش از پیش آشکار شود.
ریاض در حال حاضر با طیف گستردهای از مشکلات مواجه است که به نظر میرسد دستکم در آینده نزدیک راه حل مطمئنی برای رهایی از آن متصور نباشد. این مشکلات عبارتند از:
۱. کاهش نفوذ و اعتبار منطقه ای. جاه طلبیهای عربستان سعودی که در تجاوز به یمن، فقیرترین کشور غرب آسیا آشکارتر شد. ناتوانی این کشور از دستیابی به اهداف اعلان شده، به خطر افتادن امنیت عربستان در برابر حملات پهپادهای ارزان قیمت یمن، نقض گسترده حقوق بشر و ... سبب شد تا اعتبار منطقهای و جهانیاش به شدت متزلزل شود.
۲. شکست سیاستهای منطقه ای. محاصره قطر عمدهترین تلاش عربستان برای قدرت نمایی در عرصه سیاست خارجی در منطقه بود. تشکیل کمپین محاصره قطر در سال ۲۰۱۷ با حضور شماری از کشورهای عربی که با هدف به زانو درآوردن «دوحه» در کوتاهترین مدت با تبلیغات گستردهای انجام شد، پس از گذشت ۲ سال و نیم کاملا شکست خورد. قطر با تغییر رویکرد منطقهای و تقویت تعاملات خود با ایران و ترکیه توانست ۱۳ شرط کمپین محاصره را به هیچ تبدیل کند. از سوی دیگر ریاض از کشاندن واشنگتن به این کمپین با هدف وجهه بخشیدن به آن و نیز تضمین پیروزی ناکام ماند.
• بیشتر بخوانید:
- فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس نزدیک است؟
- دور جدید بازداشت منتقدان رژیم سعودی همزمان با شکست طرح فروش سهام آرامکو
ناتوانی از دستیابی به اهداف اعلام شده در آغاز جنگ یمن، دیگر مورد شکست سیاست خارجی عربستان بوده است. شکست موضع سیاسی ریاض در قبال دمشق و ناچار شدن این کشور به از سرگیری روابط با دولت سوریه برگ دیگری از سیاستهای شکست خورده منطقهای عربستان است.
۳. بحرانی شدن ساختارها و سازمانهای منطقهای تحت هدایت عربستان. بالا گرفتن اختلافات در شورای همکاری خلیج فارس، از دست رفتن موقعیت برتر در اوپک، گسترش اختلاف نظرها در اتحادیه عرب در موضوع رفع تعلیق عضویت سوریه و ... نمونههایی از بروز تفرقه و اختلاف نظر شدید در چارچوبهای منطقهای تحت هدایت عربستان هستند.
۴. گسترش مخالفتهای داخلی. سرکوب گسترده و اختناق شدید در عربستان به ویژه در سالهای اخیر نتوانست حجم مخالفتهای ضد دولتی را کاهش دهد. رژیم سعودی در مواجهه با موج روزافزون مخالفتهای داخلی، دست به دستگیریهای خودسرانه، شکنجه، حبس و اعدام مخالفان میزند. این اقدامات اگرچه از سوی متحدان غربی ریاض مغفول واقع میشوند و تغییری در سیاستهای حمایتی و روابط تجاری آنان با عربستان ایجاد نمیکنند، با انتقاد گسترده مجامع حقوق بشری مواجه شده اند.
۵. شکست طرح کسب سرمایه از فروش سهام آرامکو. در حالی که بن سلمان به فروش ۵ درصد سهام آرامکو به عنوان منبع تامین هزینه طرحهای بلندپروازانه خود در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰ مینگریست، عملیات پهپادی نیروهای یمنی علیه تاسیسات پالایشگاهی این شرکت که منجر به نصف شدن ظرفیت تولید آن شد، رشتههای عربستان را پنبه کرد. این عملیات علاوه بر کاهش ظرفیت تولید نفت عربستان پیامدهای دیگری را نیز به دنبال داشت. آشکار شدن آسیب پذیری عربستان با وجود هزینههای هنگفت نظامی و دفاعی، کاهش ارزش آرامکو، بی میلی سرمایه گذاران خارجی به خرید سهام این شرکت و ابهام در تامین هزینههای چشم انداز ۲۰۳۰ مهمترین این پیامدها هستند.
عربستان گرفتار در این مخمصه، اکنون دریافته که باید مسیر خود را عوض کند. از این رو دست به دامان کشورهای منطقه برای میانجیگری به منظور بهبود روابط با کشورهای منطقه شده است. «پاکستان» و «عمان» از جمله کشورهایی هستند که با درخواست ریاض برای میانجیگری مواجه شدهاند. عربستان با مشاهده شکست عملیات هوایی و زمینی ائتلاف سعودی، تلاش دارد با میانجیگری عمان هرچه زودتر از باتلاق یمن خارج شود.
ضمن اینکه از «عمران خان»، نخست وزیر پاکستان خواسته است تا کانال گفتوگو و مذاکره را برای ریاض بازگشایی کند. کنسولگری خود را در دمشق فعال کرده و تدارکات لازم برای بازگشایی سفارت را در دستور کار دارد. سیگنالهای مثبتی برای قطر از طریق اعلام آمادگی برای شرکت در مسابقات ورزشی در دوحه میفرستد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *