سناریوی تغییر محاسبات/ جمهوری اسلامی پای میز مذاکره نمیآید
به گزارش گروه فضای مجازی ،به نقل از روزنامه حمایت، آمریکاییها سالهاست که ادعا میکنند قصد «تغییر حکومت» را ندارند و قصد آنها فقط «تغییر محاسبات» جمهوری اسلامی است. گویا فراموش کردهاند که اساس حمله نظامی به ایران در جریان جنگ تحمیلی و فتنه مخملی ۸۸ بر پایه «رژیم چنج» (تغییر حکومت) بود، اما به دلیل عقیم ماندن این توطئهها، حالا یک گام عقبنشینی کرده و دم از تغییر محاسبات میزنند. هژمونی آمریکا ایجاب میکند که هیچ کشوری سازی مخالف با چارچوبها و منافع کلان واشنگتن نزند و لذا مجموعهای از فشارها را برای تسلیم شدن دولتهای غیرهمسو و تسلیم سازی آنها اعمال میکند. این سیاست با هدف متقاعد کردن کشورها به ناجی بودن آمریکا صورت میگیرد و از کانالهای متعدد رسانهای و دیپلماتیک تبلیغ میشود که در صورت قرار گرفتن تحت پرچم کاخ سفید، دومینوی عبور از چالشها و مشکلات بهسرعت شکل میگیرد. رئیسجمهور دموکرات پیشین و جمهوریخواه فعلی آمریکا که «برنامه اقدام جامع مشترک» (برجام) در زمره دستور کارهای مهم آنها بوده و هست، هرکدام به طریقی کوشیدند که حاکمیت و مردم را به این جمعبندی برسانند که تنها راه بهبود معیشت و رونق اقتصادی، باز کردن دروازههای کشور به روی سیاستهای سرمایهداری واشنگتن است. این نکته را رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود طی دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی متذکر شده و فرمودند که امروز سلاح اصلی آمریکا در منطقه ما «دستکاری در محاسبات تصمیمگیران و وانمود کردن این مطلب است که حلال مشکلات، رفتن زیر پرچم آمریکا و تسلیم شدن» است که این سلاح از سلاح نظامی و سخت نیز خطرناکتر است.
با این حال باید دید که برنامههای ضد ایرانی رؤسای جمهور آمریکا و راهبرد «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی آیا کارگر بوده یا خیر. پاسخ قطعاً منفی است. واشنگتن در یک کمپین بیسابقه برای بهاصطلاح بهزانو درآوردن کشورمان، تحریمهای سنگینی اعمال کرد که به گفته ترامپ، تاکنون بشری برای بشر دیگر تدارک ندیده است. آمریکاییها برای جبران این شکست بزرگ که به مخیله آنها نیز خطور نمیکرد و حیثیت آنها را به باد داد، درصدد برآمدند که سیگنال «حمله نظامی» را ارسال کنند. این راهبرد ناکام برای فشار بر ایران بهمنظور امتیازگیری صورت گرفت، غافل از اینکه جمهوری اسلامی نهتنها با نابود کردن پهپاد فوق پیشرفته آنها و حضور پرقدرت نظامی در خلیجفارس، این گزینه را نامعتبر کرد، بلکه این پیام روشن را به آمریکاییها فرستاد که تا زمان پابرجا بودن تحریمهای اقتصادی، از همه اهرمهای قدرت خود برای بالا بردن هزینه سیاستهای ضد ایرانی و بازیگرانی که در پازل واشنگتن باز میکند، بهره خواهد برد.
آمریکاییها در این خیال بودند که با تند کردن چاشنی تبلیغاتی جنگ، میتوانند عمقی برای تحریمها ایجاد کنند، درحالیکه ایران با طراحی پازلهای «فرا هستهای»، ثابت کرد که اسیر جوسازی رسانهای نمیشود و ابتکار عمل را در دست خواهد گرفت. جمهوری اسلامی افزون بر کاهش تعهدات برجامی، مجموعهای از عوامل منطقهای و فرا منطقهای را در اختیار دارد که مستقیماً میتوانند منافع آمریکا را تهدید کنند. برخلاف آنچه واشنگتن در ماجرای تهدید نظامی و واسطه کردن این و آن برای رساندن پیغام به مقامات کشورمان انجام داد، ایران اسلامی با «مقاومت فعال» و بکارگیری گزینههای گزنده به آمریکا فهماند که میتواند معادلات را به نفع خود تغییر دهد.
واشنگتن بهخوبی پاسخ ایران را دریافت کرد و در رویکردی کاملا مغایر با کسوت ابرقدرتی، برای تغییر محاسبات ایران دست به دامن کوتولههای منطقه شد! عجز مستأجر کاخ سفید تا جایی پیش رفت که وزارت خارجه آمریکا از زبان هماهنگکننده امور مبارزه با تروریسم این کشور، خواستار کمک متحدان کشورش برای تغییر محاسبات ایران شد. این در حالی است که به نوشته وبسایت «لوبلاگ»، خارج کردن ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در غرب آسیا از قطر و عقبنشینی عربستان از مواضع ضد ایرانی «این برداشت را در بین کشورهای خلیجفارس ایجاد کرده که آمریکا بهتدریج در حال عقبنشینی از خلیجفارس است... تحلیلگران سیاسی معتقدند که استراتژی ایران باعث تغییر محاسبات استراتژیک طرفهای دیگر شده است.»
نکته مهم اینجاست که منظور آمریکا از تکرار ترجیعبند ملالآور مذاکره، تسلیم بیقیدوشرط ایران است. واشنگتن اگر واقعاً خواهان مذاکره بود، آشکارا تحریمها را کاهش میداد، اما نهتنها کاری برای تعدیل یا کاهش تحریمها انجام نداد، بلکه هر از گاهی آن را تشدید میکند. حتی به فرض کاهش تحریمها، تجربه برجام نشان داد که نشستن دوباره پای میز مذاکره، جز تلف کردن وقت و معطل نگهداشتن کشور برای به نتیجه رسیدن گفتگوها ثمری ندارد. حتی ناظران و تحلیلگران آمریکایی هم اذعان دارند که دولت کشورشان به دنبال فروپاشی و یا حداقل، تسلیم ایران است و هیچ هدف دیگری ندارد. جمهوری اسلامی نیز در مقابل، برگهای برندهای را رو کرد که خارج از محاسبات آمریکا بود و آن اینکه برای مقامات کاخ سفید روشن کرد که نه اسیر وادادگی میشود و نه اجازه تغییر حاکمیت میدهد، ضمن اینکه اهل مذاکره مجدد نیست. این رویکردی بود که ترامپ و تیمش را غافلگیر کرد.
توپ در این حالت در زمین آمریکاست و شواهد و قرائن نشان میدهند که آنها واقعاً سردرگماند و نمیدانند که چه کنند. اگر تحریم کنند، بیفایده است و اگر نکنند، فریاد بلند شکست راهبرد فشار حداکثری را سر دادهاند. چنانچه تحریمها را برای ترغیب ایران به مذاکره بردارند، جمهوری اسلامی پای میز مذاکره نمیآید و اگر دم از توافق جدید بزنند، پاسخ کشورمان را میدانند. حالا که آمریکا در مقابل ابرقدرت منطقه غرب آسیا نه راه پس دارد و نه راه پیش، باید تیر خلاص را به سیاستهای آمریکا بزنیم و با استفاده از نیروهای خلاق و جوان کشور، برای هر معضل و مشکلی راهحل ارائه کنیم. به تجربه و بنا بر یافته کارشناسان، موانع اقتصادی بیش از آنکه محصول تحریم باشد، نتیجه غفلت از توان داخلی است. کشوری که توانسته بینی کدخدا را به خاک بمالد و در حوزه جنگ سخت و نرم حرفهای جدی برای گفتن ارائه کند، علیالقاعده از توان بیشتری برای رفع مشکلات داخلی برخوردار است، اما شرط آن، اعتماد به ظرفیتهای داخلی و قطع امید از کسانی است که با وعده گشایش اقتصادی، بیشترین موانع را بر سر راه اقتصاد کشور قرار دادند. به تعبیر سکاندار انقلاب اسلامی، «هیچ بنبست و مشکل غیرقابلحلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و اراده مردم و مسئولان و با استفاده از ظرفیت بیبدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیتها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.» (۱۸ مهر ۹۷)
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.