زندگی چند دوست محور اصلی نمایش «فاصله»/رواج آثار اجتماعی در تئاتر امروز
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «فاصله» به نویسندگی و کارگردانی «حمیدرضا قاسمی» این شبها در تماشاخانه مهرگان روی صحنه رفته و با پرداختن به زندگی چند دوست مخاطبان راه سالن نمایش دعوت کرده است.
علیرضا فتح علیان، ثنا ربیعی، امیر میرزاده، عسل عبداللهی، ابوالفضل مزینانی و کوروش اوضاعی از جمله بازیگرانی هستند که در نمایش فاصله به ایفای نقش پرداخته اند.
نمایش «فاصله» در ساختار کلی خود از مسائل اجتماعی و تاثیرات آن بهره گرفته تا از این طریق بتواند دیدگاه خود را به نمایش بگذارد. جهان متن این اثر نیز تحت تاثیر رویکردهای روزانهای است که مخاطب با آنها برخورد میکند که میتواند در ازای مشاهده آن تاثیری بگیرد یا خیر.
حال این رویه در این اثر نیز قابل رویت است که نویسنده و کارگردان سعی دارد با طرح موضوع مهاجرت و تاثیرات آن در زندگی شخصیتهای این نمایش رویکردی انتقادی در برابر هویت انسانی و فراموش کردن آن در قبال به دست آوردن داشتههای جدید بیان کند؛ لذا او تلاش کرده است شخصیتها بیشتر به جامعه ظاهرا روشنفکر نسل جوانان امروز ارتباط داشته باشد تا از این طریق بتواند اوج حساسیت و روایت را مورد توجه مخاطب قرار بدهد.
اصولا چنین روایتهایی دارای لایههای آنچنان پیچیده نیست که ساختاری در هم تنیده و تو در تو برای جزئیات روایت و درام خود داشته باشد؛ بنابراین تاکید بر عنوان سوژه در اثر میتواند بعنوان راهکاری برای معرفی شخصیتها، موقعیتهای مکانی و زمان و ... اشاره کند. حال در این اثر مولفه ارتباط بعنوان یکی از راهکارهای مهم به شمار میآید که هر شخصیت را با معیار و دلایل مختص به خود به دیگری نسبت داده و از آن ارتباط جهت خط سیر روایت بهره میگیرد.
موقعیتهای جهان اثر بر اساس پیش آمدن اتفاقهای زمان گذشته و پیش آوردن رخدادهای زمان حال ترتیب داده میشود تا هر شخصیت بتواند به فراخور لازمه حضورش در صحنه برونریزی کرده و خواسته خود را بیان کند؛ لذا این رویکرد سبب میشود شخصیتها باتوجه باورهای خود در صدد تغییر بر آیند تا بتوانند سرنوشت خود را عوض کنند.
جهان اثر بنابر نیاز و خواسته تاثیرگذاری شخصیتها را نمایان میکند تا در مقابل آنها بتوانند با پیش آوردن شرایط روایت را به سویی هدایت کنند که در آن لحظه اتفاقها و تصمیمها قابلیت تغییر و بهتر شدن را فراهم کنند. در واقع شخصیتهای این نمایش جوانان امروزی هستند که تلاش دارند با مهاجرت و یا مقابله با آن خود را در بوته آزمایش گذاشته تا باتوجه به ثمره آن بتوانند در جهان اکنون هویت را پیدا کرده و زندگی جدیدی را آغاز کنند.
موقعیت محور بودن این اثر یکی از کنشهای موثر است که سبب میشود این روایت جزئیات خود را باتوجه به حضور شخصیتها در صحنه تامین کرده و در ازای آن واکنشهایی را پدید آورد که در نهایت به هدف منجر شود. حال استفاده از ترکیب دیالوگ و مونولوگ یکی از راهکارهایی است که هر شخصیت برای شناساندن خود به مخاطب و شرح ماجرایش از آن بهره میگیرد تا واکاوی شرایط به شکلی مستقل و هم سو با کلیت نمایش پیش برود؛ لذا تصویرسازیها باتوجه به این تعریف رخ میدهند تا محتوا بتواند فرم را با خود همراه کرده و موقعیتی جدید را خلق نماید.
مفهوم واژه فاصله و تنهایی از شرایط موجود که شخصیتها آن را در این اثر تجربه میکنند جزو لازمههای محتوایی به شمار میآید تا اهمیت سوژه نمایش که همان مهاجرت است نمادی بیرونی پیدا کند. در واقع تلاش نویسنده و کارگردان این اثر آن است که با تاکیدهای روایی خود مخاطب را در مقام شاهد به درک و باورپذیری ترغیب کند تا در مقابل بتواند عمق مطلب را شرح بدهد؛ بنابراین قرار گرفتن شخصیتها در فضای واقعگرا این ضرورت را ایجاب میکند تا اعمال آنها بیشتر از آنکه در ازای حل مشکل باشد تنها به سوی هدف اشاره کند.
شاید بتوان گفت اهمیت تولید نمایشهایی که در آن دغدغههای اجتماعی و انسانی وجود دارد باید به گونهای نگارش و هدایت شود که در صحنه نمایش نکات قابل توجهای را به مخاطب منتقل کرده و در ازای آن ثمرهای تاثیرگذار را رقم بزند. حال از سوی دیگر دلیل اوج و فرودهای این نگاه و تصمیم در بین نویسندگان و کارگردانهای نسل جوان آنچنان که باید به وجود نیامده، زیرا هدفهای مشابه به فراخور ذائقه آنها تنها دغدغه تغییر محتوا و فرم دارد و نه چیز دیگری که مخاطب را شعفزده کند.