دستورالعملی که به وضعیت تاریک تئاتر دامن میزند/قوانین سه گانهای که نیامده مورد نقد اهالی تئاتر قرار گرفت
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، به تازگی شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر با تایید رییس مرکز هنرهای نمایشی طرحی را مبنی بر ارزیابی هنرمندان تازه نفس تئاتر انجام داده است. طرحی که از برخی جهات دارای نقاط مثبت است، اما مراکزی که این طرح را انجام میدهند سرانجام مثبت آن را با هالهای از ابهام روبرو میکنند.
برای نهادی که هنوز و بعد از سالها مشخص نیست افرادش چه کسانی هستند این نوع نگاه حرفهای کمی بعید به نظر میرسد. هم اکنون اگر متنی از سوی نویسنده و یا کارگردان به مرکز هنرهای نمایشی برده شود به هیچ وجه کارگردان نمیداند که متنش توسط چه کسانی خوانده، رد یا قبول شده است.
حال این نهاد میخواهد با همین روشهای محو و سردرگم کننده کیفیت و معیار هنرمندان جوان را بسنجد. هنرمندانی که از همان ابتدا به امر اصلاً جایی برای اجرای آثارشان ندارند. امروزه کارگردانان کار کرده و البته بدون رابطه و لابی قید سالن دولتی را زده و پول سالن غیر دولتی را ندارند و همه طرح هایشان را در گنجه گذاشته اند.
برخی جوانان هم در سالنهای بسیار کوچک مثل تماشاخانه اداره تئاتر، پرستویی، گندم و ... به اجرای تئاتر میپردازند. سالنهایی که نه مخاطب دارد، نه دیده میشود و نه هیچگاه در محافل هنری جدی گرفته نشده اند. پس این طرح برای چه افرادی است؟ آنهایی که سالنهای اصلی را در دست دارند؟ در میان آنها چند فرد جوان دیده میشود؟.
اولین حفره بزرگ در بند اول این دستورالعمل آن است که آیا دانشجویانی که فارغ التحصیل نشدهاند اجازه کار ندارند؟ وقتی جشنواره تئاتر دانشجویی خودش بخشی برای غیر تئاتریها دارد یعنی به دنبال جذب استعدادهای تئاتری در سایر رشتهها است، اما چه اتفاقی افتاده که مرکز خلاف این عقیده را دارد؟.
آیا تاریخ تئاتر در کشور به اندازه کافی ثابت نکرده که بسیاری از اهالی موفق تئاتر از سایر رشته ها راهی این هنر شده اند؟، مهمتر آنکه بسیاری از مدرسان و دانشجویان تئاتر از مشکلات فراوان تدریس گلایه دارند و تجربه و تمرین را مفیدتر از مطالعه کتب می دانند، حال چگونه این بند اول همه منطق ها را زیر پا می گذارد؟.
اتفاق بعدی در قبال بند دوم است. نامه از سوی خانه تئاتر، انجمن صنفی و غیره. این بند نیز در نوع خود عجیب است. اگر از اینکه خانه تئاتر صنف محسوب می شود یا نه بگذریم، و یا اینکه در مورد انجمن هنرهای نمایشی که خودش در حال حل شدن در ارگان دیگری است را کنار بگذاریم، به واقع چند تن از اهالی تئاتر تا به حال پایشان به خانه تئاتر باز شده است؟.
خود این نهاد منعفل طی این سالها به جز اسم گذاشتن روی پلاتو و یا سالن و یا نشستهای بی فایده چه کرده که حال میشود نهادی برای تایید صلاحیت افراد؟ خانهای که وقتی از آن اسم استعدادهای تئاتر را برای نهادی بین المللی میخواهند نام رئیس و همکاران خود را میدهد چگونه میتواند در این بخش عادلانه عمل کند؟. مهمتر آنکه چه کسی صلاحیت اعضای خانه تئاتر را تایید خواهد کرد؟.
بخش سوم عجیب تر از دو بند اول است، کارگردان جوان برای تولید یک اثر باید از سه استاد یا فرد مورد تایید مرکز هنرهای نمایشی نامه بیاورد. این عزیزان که انگار کمی سرشان شلوغ است چطور یک تازه کار را تایید صلاحیت میکنند؟ چگونه وقتی اولین کارش را روی صحنه نبرده میفهمند که وی مستعد است؟ مگر نه اینکه تئاتر روی صحنه معنا مییابد؟. در ضمن اینکار به طرز فاحشی به رابطه بازی و رانت خواهد انجامید، ارتباطاتی که مشخص نیست راه به کجا خواهند برد.
در کل این طرح اتفاق چندان منفی و بدی نیست، اما مشکل اصلی برنامه ریزان، قانون گذاران و البته اجرا کنندگان آن است. افرادی که از پس مدیریت چهار سالن دولتی و ایجاد عدالت و جلوگیری از رانت بر نیامده اند چگونه میخواهند نسل جوان تئاتر را تایید یا صلاحیت کنند؟. آیا در ابتدا نباید صلاحیت خودشان تایید شود؟. وضعیت کنونی تئاتر حاصل فعالیت سالیان سال این عزیزان است پس می توان در صلاحیت آنها کمی شک کرد.
در آخر اینکه اگر طرح سه تبصرهای شورای نظارت و ارزشیابی از ابتدا وجود داشت ما این افراد را در تئاتر نمیدیدیم. علی رفیعی ارشد جامعه شناسی؛ پارسا پیروزفر کارشناسی نقاشی؛ حمید سمندریان مهندسی شوفاژ سانترال؛ حمیدرضا آذرنگ روانشناسی بالینی؛ فرهاد آئیش عکاسی و فیلمسازی؛ چیستا یثربی فوق لیسانس روانشناسی؛ حسن باستانی مهندسی اکتشاف معدن؛ رضا ارحام صدر دیپلم بازرگانی، فهرستی که نشان می دهد دستورالعمل جدید یعنی حذف نام های درخشان از آینده هنرهای نمایشی کشور. هستند.