چشمهای که برای ترکیه هیچ آبی نداشت
به گزارش گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه خراسان، ترکیه با اعلام آغاز عملیات «چشمه صلح»، مدعی شد برای اولین بار قرار است طرح خود را که از سال ۲۰۱۱ روی میز شورای امنیت این کشور قرار دارد اجرایی کند.
پیشتر هم ترکیه در دو موقعیت وارد خاک سوریه شده و عملا بخشهایی از خاک این کشور را اشغال کرده بود. البته دعوای سوریها با ترکیه بر سر محدوده مرزی به همین چند حمله اخیر که پس از سال ۲۰۱۱ رخ داده بر نمیگردد. دمشق معتقد است ترکیه پس از بحران جنگ جهانی اول و دوم، استان مهم اسکندرون را به دلیل ضعف اعراب اشغال کرده است و بر همین اساس هنوز سوریها در نقشههای رسمی خود این استان را جزئی از خاک دولت عربی سوریه میدانند و نقش ترکیه در آن را به شدت نفی میکنند.
به واقع درگیری مرزی سوریها با ترکها به حدود جنگ جهانی اول بر میگردد و یک موضوع ریشهای است. از سوی دیگر کارشناسان معتقدند حضور ترکیه در شمال سوریه علاوه بر موضوعات راهبردی و تسلط بر خاک سوریه، به نوعی ادامه سیاستهای ترکها در دوران پس از سقوط دولت عثمانی و تصاحب خاک و جغرافیای بیشتر است. به ویژه آن که ترکها معتقدند از منظر هویتی هم مناطق شمالی به ترکیه نزدیکتر است تا به جامعه عربی سوریه، بر همین اساس تسلط آنکارا بر مناطقی از شمال سوریه به نوعی با ایدئولوژی و حس ناسیونالیسم نئوعثمانی همراه است. با این حال عملیات اخیر ترکیه در چند بخش قابل تحلیل است:
۱- ناتو قصد ایستادن و مقابله با ترکیه را ندارد. شاید ترکیه با آمریکا هماهنگیهایی داشته است، اما مقامات آمریکایی مدعی هستند ترکیه از حد توافقات عدول کرده و پارا فراتر از توافقات طرفینی گذاشته است. از سوی دیگر اروپا ترکیه را تهدید به تحریمهای سنگین کرده و از سوی دیگر بعضی از کشورهای مهم اروپایی از جمله فرانسه مدعی قطع همکاریهای تسلیحاتی با آنکارا شده اند. با این حال هیچ نشانهای وجود ندارد که ناتو و سازوکار دفاعی و امنیتی غرب در برابر ترکیه موضع گیری کنند یا میان آنکارا و ناتو شاهد کاهش سطح روابط باشیم. در حقیقت باید گفت آنکارا نه از تحریمها نگران است نه میتواند نگرانی داشته باشد. زیرا امنیت ناتو بستگی به تصمیمات اردوغان دارد و اروپاییها خوب میدانند اگر اردوغان بخواهد چرخشی به سمتی داشته باشد که سد امنیت اروپا باشد به طور قطع این اقدام رخ میدهد؛ اما این موضوع نه مورد علاقه اروپاست و نه اقتصاد ترکیه چنین ظرفیتی دارد.
۲- هرچند تروریستهای داعش در موقعیتهایی با ترکها همراه و هماهنگ بودند و آنکارا مقطعی مقصد خرید نفت از داعش بود، اما حقیقت این است که به هیچ عنوان به خاطر نگاه ایدئولوژیک موجود در داعش نمیتوان روی این گروه برای دوست یا دشمن بودن با شخص یا دولتی حساب باز کرد. با این حال حمله اخیر موجب فرار نزدیک به هزار تن از داعشیهای مستقر در مناطق کردی از جمله عین عیسی شده که میتواند امنیت آنکارا یا هر شهر دیگر ترکیه را به خطر بیندازد. به ویژه آن که در عملیات اخیر ترکیه، ارتش آزاد و دیگر تروریستهای مخالف داعش، در کنار اردوغان قرار دارند و این بیم وجود دارد که عملیات "گرگهای تنها" به سمت ترکیه هدایت شود. بدین معنا هر لحظه باید شاهد عملیات تروریستی در ترکیه باشیم.
۳- کردهای عراق و ترکیه با روشهای مختلفی نشان دادند خواهان تجزیه هستند، اما بیانیه اخیر کردهای سوریه نشان داد این خواسته و نیاز در میان کردهای سوریه حداقل در شرایط فعلی وجود ندارد. در بیانیه اخیر کردهای سوریه آمده است: "پروژه سیاسی ما هرگز به دنبال جدایی از سوریه نبوده بلکه همواره خواهان گفتگو و حل مسالمت آمیز بوده ایم. " در حقیقت مطالبه عمومی این کردها بسیار متفاوت نسبت به دیگر کردهاست. این موضوع هم میتواند دست دولت سوریه را در مذاکرات تغییر قانون اساسی باز کند و مانع از شکل گیری اقلیم کردی همچون عراق شود. از سویی اسد برای تقویت دولت و استفاده از کردها به عنوان حامیان دولت سوریه در پشت پرده سیاسی و تشکیل کابینه آینده استفاده و از رای و اعتماد آنها بهرهبرداری کند. البته فراموش نشود هدف ترکیه ایجاد سپر انسانی و از همه مهمتر تشکیل ارتش نیابتی در جنوب نیروهای کردی مستقر در خاک ترکیه است.
موضوعی که با تشکیل نوار حائل مرزی یا همان منطقه پرواز ممنوع به دنبال اجرایی کردن آن است. به نظر میرسد این چشمه صلح به باتلاقی برای اردوغان تبدیل خواهد شد که حتی فکرش را هم نمیکرد. باتلاقی که موجب تقویت ارتش سوریه، افزایش اعتماد عمومی، اثر گذاری تبلیغات ارتش عربی و دفاع از سرزمین در میان ملتهای عربی و از همه مهمتر جذب سرمایه انسانی کردی میشود.
۴- چرخش کردها و قطع امید آنها از آمریکا نیز برای دولت سوریه دستاوردهای مهمی به دنبال دارد. در مرحله اول دولت سوریه به مناطقی تسلط پیدا کرد که بیش از پنج سال است هیچ نیروی رسمی یا کارمند دولت سوریه در آن حضور ندارد. این تسلط پیروزی بزرگی بود. کارشناسان امنیتی و تحلیل گران میدانی سوریه معتقدند اگر ارتش سوریه میخواست به این مناطق در غیر این شرایط ورود کند علاوه بر پروسه سنگین سیاسی، میبایست در یک جنگ تمام عیار با نیروهای فرانسوی و آمریکایی بر کردها تسلط پیدا کند و این موضوع هزینههای سرسام آوری به دنبال داشت. در حقیقت ارتش سوریه بدون شلیک یک گلوله خود را به مرز شمالی رسانده است. این برگ برنده سوریه میتواند در آینده و مذاکرات سیاسی تشکیل دولت وحدت ملی و قانون اساسی جدید موفقیت بزرگی حساب شود و دست دمشق و شخص اسد را برای امتیاز گیری بیشتر باز بگذارد.