آمریکا باید رویکردی واقعگرایانه در خاورمیانه اتخاذ کند/ایران قطعا هرگونه اقدام نظامی را بیپاسخ نمیگذارد
استاد دانشگاه جورج تاون در یادداشتی به واکاوی تحولات اخیر در خلیج فارس پرداخته و به آمریکا نسبت به آغاز درگیری جدید در منطقه هشدار میدهد.
به گزارش گروه بین الملل ؛ «شیرین هانتر» استاد دانشگاه «جورج تاون» آمریکا در یادداشتی به محاسبات نادرست واشنگتن در مورد تحولات خلیج فارس پرداخته و تاکید میکند تنها راه حل تنشهای اخیر در این منطقه اتخاذ رویکردی واقعگرایانه شامل دیپلماسی و سازش است.
در این یادداشت که در پایگاه لوبلاگ منتشر شد، آمده است انتساب مسئولیت مستقیم یا غیر مستقیم عملیات علیه تاسیسات نفتی عربستان به ایران سبب شده تا تلاشهای آمریکا برای جلب حمایت جامعه جهانی در ادامه تلاشهای ناکام پیشین تشدید شود.
هانتر در ادامه به دلایلی اشاره میکند که ناقض استدلالهای حامیان اقدام نظامی آمریکا در منطقه است. از مهمترین این دلایل میتوان به این موضوع اشاره کرد که واشنگتن تعهد یا پیمانی با هیچ یک از کشورهای عربی مبنی بر دفاع از آنان ندارد.
از سوی دیگر واشنگتن باید توجه داشته باشد که اعتبار بین المللی آسیب دیدهاش در میان متحدان سنتی مانند اروپا و ژاپن در پی رویکردهای نادرستش در قبال ایران با بروز درگیری در خلیج فارس بیش از پیش صدمه خواهد دید. مصداق این امر حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق است که با هدف افزایش پرستیژ انجام شد، اما واشنگتن علاوه بر پذیرش هزینههای سنگین مادی و انسانی با بی اعتباری نیز مواجه شد.
هانتر در ادامه هشدار میدهد نباید از این نکته غافل بود که چنین درگیری در منطقه خلیج فارس به سرعت به جنگی تمام عیار مبدل میشود؛ چرا که ایران قطعا چنین اقداماتی را بی جواب نخواهد گذاشت. در این مورد میتوان به اظهارات مقامهای نظامی ایران اشاره کرد که به آمریکا هشدار دادند شاید واشنگتن براساس برنامه خود وارد این جنگ شود، اما خروجش قطعا دست خودش نیست.
هانتر در ادامه یادداشت مینویسد چنین درگیری قطعا منجر به مداخله روسیه و چین خواهد شد. از این رو توجه واشنگتن به توصیههای زیر ضروری به نظر میرسد:
- ارزیابی واقع بینانه از معادلات قدرت و توان نظامی خود به عنوان ابزاری در سیاستگذاری. ظهور قدرتهای منطقهای در پی ارتقای توانایی نظامی شان برتری نظامی آمریکا را به چالش کشیده است.
- قدرت نظامی همیشه به سلطه سیاسی منجر نمیشود. به نظر میرسد آمریکا باید به تجربیات خود در افغانستان، عراق و حتی سوریه نگاه بیندازد.
- از بین رفتن پارادایم هژمونی جهانی. ظهور قدرتهای جدید و نوظهور مانند چین در کنار تجدید قوای قدرت سنتی مانند روسیه و قدرتهای منطقهای به این معنا است که هیچ قدرت واحدی نمیتواند هژمونی خود به ویژه از طریق نظامی را به جهان تحمیل کند.
استاد دانشگاه جورج تاون در پایان نوشت این واقعیتها به این معنا است که ثبات منطقهای و جهانی تنها با سیطره دیپلماسی، سازش و احترام به هنجارهای بین المللی توسط همه بازیگران بزرگ، متوسط و کوچک قابل دستیابی است. این مهم در منطقه خلیج فارس تنها با اجرای توافقهای بین المللی به ویژه توافق هستهای ایران ممکن است. توافق بر سر نوعی از ساختار امنیتی در راستای تحقق چنین هدفی لازم به نظر میرسد؛ امری که مورد تایید قالب کشورهای جهان و منطقه است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *