یمن؛ محل انفجار اختلافات تاریخی عربستان و امارات
دیوید هرست، کارشناس مسائل غرب آسیا در گزارشی به ریشه یابی تحولات اخیر در مناسبات امارات و عربستان پرداخته است.
خبرگزاری میزان -
هرست در ادامه به عربستان میپردازد که مشروعیت خود را مدیون ادعاهای مکرر مبنی بر معرفی خود به عنوان صدای مسلمانان جهان است. او مینویسد مسیر امارات به بازارهای نامحدود هند با موانع همسایه سعودیاش روبرو است. از این منظر نخستین مانع، یمن یا همان حیاط خلوت عربستان است که در برههای تقریبا چهار ساله سبب هماهنگی استراتژیک عربستان و امارات شده بود. هر دو کشور با آموزش، تامین مالی و اطلاعاتی شبه نظامیان بومی، اهداف متعددی را دنبال میکنند. ریاض بر شمال یمن، مبدا غالب حملات هوایی نیروهای یمنی به پایگاههای هوایی، فرودگاهها و زیرساختهای نفتی در خاک عربستان متمرکز است. از سوی دیگر اماراتیها که تلاش ناکامی برای بازگرداندن چارچوب دیکتاتوری پیشین یمن از طریق حمایت از پسر «علی عبدالله صالح»، داشتند اکنون مسیر جدیدی را در پیش گرفتهاند؛ حمایت از جدایی طلبان جنوب یمن با استقرار نیروهای بیشتر در این منطقه. از این منظر شورای انتقالی جنوب یمن با حمایت امارات توانست بندر عدن را تصرف کرده و شماری از اردوگاههای نظامی وفادار به «منصور هادی عبد ربه» رئیس جمهور مستعفی یمن را به اشغال خود درآورد.
این کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه با پذیرش ابهامات موجود در مورد تحولات جنوب یمن به دلیل پیش بینی ناپذیر بودن جنگ و معادلات قبیلهای، بر این باور است که موضوع اختلاف امارات و عربستان شک و شبهه پذیر نیست. احتمالا عدن تنها بندر یمن نیست که با بودجه امارات درصدد جدایی باشد.
وی در ادامه به مواضع تحلیلگران سیاسی فعال در جبهه عربستان اشاره میکند، که بر طبل تجزیه مناطق جنوبی یمن میکوبند و در واقع تلاش میکنند رویکرد تصرف مناطق غیر قابل تجزیه شمالی یمن را عادی کنند.
هرست با طرح این پرسش که آیا این سیاست در راستای منافع ریاض است که در حال حاضر خواهان محافظت از فرودگاهها و پایگاههای نظامی خود از آتش پهپادها و موشکهای یمنی در اعماق عربستان است، توجه را به این نکته جلب میکند که این پاکستان بود که نیروهای خود را به منظور آموزش و مشاوره به خانواده سلطنتی سعودی و نظامیان این کشور اعزام کرد.
از نگاه هرست، ریشه اعتماد به نفس امارات در پیگیری استراتژیهای کاملا آشکار در تناقض با منافع عربستان، پدیده نسبتا اخیر در روابط دو کشور است. از این رو است که تحلیلگران یمن را نقطه انفجار اختلافات چندین دههای ارضی و دریایی عربستان و امارات میدانند. ریشه این اختلافات را باید در دسامبر ۱۹۷۱، سال استقلال امارات و فشار عربستان بر این کشور برای پذیرش توافقنامه جده در سال ۱۹۷۴ دانست. ریاض تنها زمانی استقلال امارات را به رسمیت شناخت که «زاید بن سلطان» معاهده مذکور را تحت فشار ریاض امضا کرد. به رغم عدم تصویب این پیمان، امارات همچنان برای نقض رسمی آن تلاش میکند که آخرین تلاش این کشور به سال ۲۰۰۴ مربوط میشود؛ تلاشی که انفجاری مهیب در روابط دو کشور در پی داشت و تا شش سال این کدورت ادامه یافت.
هرست در ادامه به تلاشهای سفیر امارات در آمریکا برای ورود به اتاق بیضی شکل کاخ سفید به موازات رسوایی عربستان در مورد حمایت از تروریسم، بازداشت، شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی و رقبای خانوادگی زیر پوشش اقدامات ضد فساد و مدرنیزاسیون، اشاره کرده و مینویسد، اکنون عربستان با رقیبی خارج از خاندان خود مواجه شده که به دقت تحولات در ریاض را رصد میکند. از سوی دیگر عربستان در ماههای اخیر با روند عدم حمایت آمریکا از سیاستهای خود نیز مواجه شده است.
به گزارش گروه بین الملل ؛ «دیوید هرست»، کارشناس و تحلیلگر امور غرب آسیا و از دبیران پایگاه «میدل ایست ای» در گزارشی به بررسی تحولات و رویدادهای اخیر در روابط امارات و عربستان پرداخته و یمن را جبهه پایانی و محل انفجار اختلافات و رقابتهای چندین دههای ریاض و عربستان توصیف کرده است.
هرست گزارش را با اشاره به اقدام دولت امارات در دعوت از «نارندرا مودی» نخست وزیر هند تنها اندکی پس از لغو شرایط ویژه منطقه مسلمان نشین کشمیر و اعطای باارزشترین نشان افتخار امارات به وی، نوشت در واقع این اقدام کاملا در راستای جاه طلبیهای «اسپارت کوچک» (لقبی که ولیعهد امارات دوست دارد کشورش را با آن بنامد) برای تاسیس امپراتوری خود از بنادر یمن تا شاخ آفریقا، اقیانوس هند و فراتر از آن است. با در نظر داشتن این واقعیتها که هند سومین مصرف کننده انرژی جهان و دومین شریک تجاری امارات است، ابوظبی نیازی به حمایت از میلیونها مسلمان کشمیر تحت کنترل هند که امروز به بحرانی بین المللی تبدیل شده، نمیبیند.
هرست در ادامه به عربستان میپردازد که مشروعیت خود را مدیون ادعاهای مکرر مبنی بر معرفی خود به عنوان صدای مسلمانان جهان است. او مینویسد مسیر امارات به بازارهای نامحدود هند با موانع همسایه سعودیاش روبرو است. از این منظر نخستین مانع، یمن یا همان حیاط خلوت عربستان است که در برههای تقریبا چهار ساله سبب هماهنگی استراتژیک عربستان و امارات شده بود. هر دو کشور با آموزش، تامین مالی و اطلاعاتی شبه نظامیان بومی، اهداف متعددی را دنبال میکنند. ریاض بر شمال یمن، مبدا غالب حملات هوایی نیروهای یمنی به پایگاههای هوایی، فرودگاهها و زیرساختهای نفتی در خاک عربستان متمرکز است. از سوی دیگر اماراتیها که تلاش ناکامی برای بازگرداندن چارچوب دیکتاتوری پیشین یمن از طریق حمایت از پسر «علی عبدالله صالح»، داشتند اکنون مسیر جدیدی را در پیش گرفتهاند؛ حمایت از جدایی طلبان جنوب یمن با استقرار نیروهای بیشتر در این منطقه. از این منظر شورای انتقالی جنوب یمن با حمایت امارات توانست بندر عدن را تصرف کرده و شماری از اردوگاههای نظامی وفادار به «منصور هادی عبد ربه» رئیس جمهور مستعفی یمن را به اشغال خود درآورد.
این کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه با پذیرش ابهامات موجود در مورد تحولات جنوب یمن به دلیل پیش بینی ناپذیر بودن جنگ و معادلات قبیلهای، بر این باور است که موضوع اختلاف امارات و عربستان شک و شبهه پذیر نیست. احتمالا عدن تنها بندر یمن نیست که با بودجه امارات درصدد جدایی باشد.
وی در ادامه به مواضع تحلیلگران سیاسی فعال در جبهه عربستان اشاره میکند، که بر طبل تجزیه مناطق جنوبی یمن میکوبند و در واقع تلاش میکنند رویکرد تصرف مناطق غیر قابل تجزیه شمالی یمن را عادی کنند.
هرست با طرح این پرسش که آیا این سیاست در راستای منافع ریاض است که در حال حاضر خواهان محافظت از فرودگاهها و پایگاههای نظامی خود از آتش پهپادها و موشکهای یمنی در اعماق عربستان است، توجه را به این نکته جلب میکند که این پاکستان بود که نیروهای خود را به منظور آموزش و مشاوره به خانواده سلطنتی سعودی و نظامیان این کشور اعزام کرد.
از نگاه هرست، ریشه اعتماد به نفس امارات در پیگیری استراتژیهای کاملا آشکار در تناقض با منافع عربستان، پدیده نسبتا اخیر در روابط دو کشور است. از این رو است که تحلیلگران یمن را نقطه انفجار اختلافات چندین دههای ارضی و دریایی عربستان و امارات میدانند. ریشه این اختلافات را باید در دسامبر ۱۹۷۱، سال استقلال امارات و فشار عربستان بر این کشور برای پذیرش توافقنامه جده در سال ۱۹۷۴ دانست. ریاض تنها زمانی استقلال امارات را به رسمیت شناخت که «زاید بن سلطان» معاهده مذکور را تحت فشار ریاض امضا کرد. به رغم عدم تصویب این پیمان، امارات همچنان برای نقض رسمی آن تلاش میکند که آخرین تلاش این کشور به سال ۲۰۰۴ مربوط میشود؛ تلاشی که انفجاری مهیب در روابط دو کشور در پی داشت و تا شش سال این کدورت ادامه یافت.
هرست در ادامه به تلاشهای سفیر امارات در آمریکا برای ورود به اتاق بیضی شکل کاخ سفید به موازات رسوایی عربستان در مورد حمایت از تروریسم، بازداشت، شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی و رقبای خانوادگی زیر پوشش اقدامات ضد فساد و مدرنیزاسیون، اشاره کرده و مینویسد، اکنون عربستان با رقیبی خارج از خاندان خود مواجه شده که به دقت تحولات در ریاض را رصد میکند. از سوی دیگر عربستان در ماههای اخیر با روند عدم حمایت آمریکا از سیاستهای خود نیز مواجه شده است.
هرست در پایان گزارش آورده است: اکنون ابوظبی، شاگرد و دست پرورده سعودیها مربیاش را به ضعف واداشته و در حال بازی «رولت روسی» با عربستان است. امارات که در سایه عربستان سیاست نزدیکی با اسرائیل را در پیش گرفت اکنون یک گام فراتر نهاده و از اشغال منطقه مسلمان نشین کشمیر توسط هند حمایت میکند. روابط ناپایدار و سینوسی آمریکا با عربستان و هزینههای بالای تامین منافع آمریکا در خلیج فارس هشدار برای امارات تفسیر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *