دستاورد مجاهدت در جبهه سخت و نرم/ رزمندگان اقتصادی زیر آتش جستوجوی کلید در پاریس!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، دستاورد مجاهدت در جبهه سخت و نرم، رزمندگان اقتصادی زیر آتش جستوجوی کلید در پاریس!، عقل غالب، عقل مغلوب، کشف ساختاری جدید در «عصر جدید»، رتبهبندی شهرها، راهی برای تقویت رقابتپذیری، ضرورت اصلاح قیمتهای نسبی و طرح ۱۰ اقدام پیش دستانه علیه آمریکا در مجلس؟! گزیدهای از سرمقاله و یادداشتهای امروز است که در ادامه میخوانید:
• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان «دستاورد مجاهدت در جبهه سخت و نرم» منتشر کرده که به این شرح است:
جمهوری اسلامی در دورهای پا به عرصه حیات سیاسی گذاشت که دو قدرت بزرگ آن برهه، یعنی آمریکا به نمایندگی از «کاپیتالیسم» و شوروی به نیابت از «کمونیسم» هماوردی بسیار نفسگیر با یکدیگر داشتند. ایران اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، به خار چشم هر دوی آنها تبدیلشده بود و در جنگ تحمیلی هشتساله، این دو ابرقدرت که در تمام بخشها، جبههای علیه دیگری گشوده بودند، در برابر ایران، متحد شده و توان خود را برای بهاصطلاح نابود کردن کشوری که تهدیدی بزرگ برای آنها به شمار میآمد، بکار گرفتند. طولی نکشید که کمونیسم به «زبالهدان تاریخ» پیوست و نظام سلطه نیز در برابر جمهوری اسلامی دچار استیصال و سردرگمی شد. برخی معتقدند که آمریکا هنوز هم با ریشهها و تتمه کمونیسم در حال مبارزه است که نمونه آن را میتوانیم در مورد کره شمالی و چین مشاهده کنیم. این ارزیابی شاید در ظاهر درست باشد، اما نحوه رفتاری که واشنگتن با کره شمالی یا چین اتخاذ کرده با جمهوری اسلامی بسیار متفاوت است چراکه کشورمان را مرکز پرچمداری و مقاومت در برابر زیادهخواهی استعمار نوین میدانند و از این رو، نقطه ثقل تقابل خود در منطقه را بر روی ایران قرار دادهاند. افزون بر وجهه مقاومت و سازشناپذیری، کشورمان یک دوره پر نشیب و فراز در راستای استقلال کامل از قدرتها و کشورهای ذینفوذ را پشت سر گذاشته، زیربناها و دستاوردهای بسیار مهمی را شکل داده و اکنون وارد چله دوم خود شده است. استقلالی که ایران اسلامی به دست آورده، بر پایه «مقاومت فعال» بوده که «تغییر محاسبات» دشمن را به همراه داشته است؛ به همین دلیل، از نظر آمریکا و اعوان و انصارش، جمهوری اسلامی دچار گناهی نابخشودنی شده که تقاص آن، چیزی جز تعبیر شدن خواب تغییر حاکمیت نیست. در سایه این رویداد تاریخی، کشورمان پلههای ترقی را یکی از پس از دیگری طی کرده و به قدرتی دارای پایههای قدرتمند در ابعاد مختلف تبدیلشده است؛ همچنان که رهبر حکیم انقلاب در دیدار هفته گذشته خود با هیئت دولت فرمودند: «جمهوری اسلامی امروز کجا، بیست سال قبل و سی سال قبل کجا! زمین تا آسمان تفاوت کرده پیشرفتهای ما و قدرت اقدام ما و تواناییهای گوناگون ما، چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ بخشهای گوناگون اقتصادی کشور؛ کشور پیشرفت کرده، دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند؛ ملاحظه دشمن را از این جهت نکنید یعنی واقعاً آنچه در ۴۰ سال اول نتوانستند انجام بدهند، در چهل سال دوم هم به توفیق الهی نمیتوانند انجام بدهند و ۴۰ سال دوم برای ما از چهل سال اول بهتر و برای آنها بدتر خواهد بود؛ این را مطمئن باشید و تردید در این نکنید.» در این خصوص باید گفت که پیشرفتهای ایران اسلامی در چهار دهه گذشته بهقدری شاخص و اعجاببرانگیز بوده که کارشناسان غرب و شرق جهان از دوست تا دشمن را به اقرار و تحسین درباره توان بالای ایران بهویژه در بخش نظامی دفاعی وادار کرده است. از باب مثال، «وینست استوارت»، رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا با اشاره به توانمندی برجسته موشکی ایران علیرغم تحریمها چندی پیش اذعان کرده بود: «برنامه موشکی ایران یکی از کانونهای دفاع از کشورشان است، آنها توانایی قوی موشکی ایجاد کردند، هرچند که بیش از ۳۰ سال تحریم بودهاند.» یا «چاک هیگل»، وزیر دفاع اسبق آمریکا در این خصوص میگوید: «امروز ایرانیها تواناییهای موشکی بسیار پیشرفتهای دارند که به هیچ عنوان نمیشود آنها را نادیده گرفت.» همچنین، «یوزی رابین» رئیس سابق سازمان موشکی رژیم صهیونیستی و ملقب به پدر صنعت موشکی اسرائیل نیز درباره توان مهندسان ایرانی در ساخت موشک گفته بود: «به احترام توان موشکی ایران کلاه از سر برمیدارم.» از منظر علمی نیز کشورمان به برکت انقلاب اسلامی یکی از پیشتازان این عرصه در جهان به شمار میآید؛ ضمن اینکه به دلیل اعمال تحریمها، عیار پیشرفتهای جمهوری اسلامی افزایشیافته است. حتی کسانی که مخالف انقلاب و اپوزیسیون بهحساب میآیند یکی از محاسن نظام اسلامی را توجه ویژه به علم و پژوهش و دستیابی به فناوریهای برجسته (High Tech) میدانند و بر این نکته اذعان دارند که ایران با حرکت در مسیر علمی به پیشرفتهای بسیار قابلتوجه و البته بیسابقهای دست یافته است. افزون بر این، در این اعترافات نکته مهمی نهفته است و ثابت میکند که اسلام سیاسی با واگرایی و تحجر مخالف و به دنبال توسعه و پیشرفت علمی به نحوی است که در این میدان، پیشتاز و ابداعکننده باشد. افزون بر مخالفین، محققین و دانشگاهیان غربی هم به این پیشرفتهای علمی و برنامهریزی کشور برای دستیابی به قلههای آن اعتراف کردهاند که نمونه آن، «کریس لیولین اسمیت» از اساتید دانشگاه آکسفورد است. وی میگوید: «ایران طرحی علمی را تنظیم و اعلام کرده است که هدف آن ارتقای توسعه فناوری و اقتصاد علممحور است. تمرکز طرح فوقالذکر بر علم و فناوری در آموزش عالی و بخشهای دفاعی، هستهای و هوا فضاست. همچنین ساخت نیروگاههای هستهای، شکافت هستهای و مأموریتهای ارسال سفینههای سرنشیندار به فضا از اهداف اصلی آن است. این طرح را که شامل ۲۲۴ پروژه علمی است، شورای عالی انقلاب فرهنگی ترسیم کرده و ۲ هزار کارشناس از ۸۰۰ مرکز علمی و تحقیقاتی در طراحی آن دخیل بودهاند و باید تا سال ۲۰۲۵ اجرا شود.» پاسخگو بودن مسئولین و زیر ذرهبین بودن اعمال و رفتار آنها، گسترش عدالت اجتماعی، اهتمام به مبارزه با فساد و برخورد با عوامل آن و ... ازجمله زیرشاخههای پیشرفت سیاسی – اجتماعی کشور به شمار میآید کهای بسا از همه پیشرفتهای فوقالذکر، از اهمیت والاتر و ممتازتری برخوردار باشد. در سایه حرکت عدالتخواهانه و کمپین ضد فسادی که این روزها، اعجاب و اذعان دوست و دشمن را به همراه داشته، هیچ مسئول و مقامی نمیتواند از زیر بار تعهدات خود شانه خالی کند و چنانچه دچار خطا و سوءاستفاده از جایگاه خود شده باشد، باید در برابر قانون ایستاده و پاسخگوی رفتار خود باشد. این پیشرفتها در حالی است که کمتر از نیمقرن پیش، در نظام مورد حمایت غرب که بر ایران حاکم بود، حتی تصور چنین اموری محال و خیالپردازی به نظر میرسید؛ و بالاخره اینکه اقتدار جمهوری اسلامی ایران امروز به اعتراف دشمنان قسمخورده کشورمان بیش از چهار دهه عزت و سربلندی را به ملت ایران هدیه کرده است؛ دستاوردی که میوه ایثار و رشادت کسانی است که در جنگ سخت و نرم دشمن از همه چیز خود گذشتند و سکویی رفیع برای پرش به سمت آیندهای روشنتر و بهتر را فراهم کردند.
• روزنامه کیهان مطلبی با عنوان «رزمندگان اقتصادی زیر آتش جستوجوی کلید در پاریس!» درج کرده که به این شرح است:
کمتر از دو هفته به گام سوم کاهش تعهدات برجامی ایران باقی مانده است. تحولات اخیر نشان میدهد اروپاییها قصدی برای انجام تحرکی جدی در راستای عمل به تعهدات خود در قبال ایران ندارند و سیاست اتلاف وقت را در پیش گرفتهاند. با این حال برخی نشانهها حاکی است دولت آقای روحانی همچنان امیدوار است آبی از اروپا گرم شود. تماسهای تلفنی طولانی رئیسجمهور با همتای فرانسوی خود و دیدار دیروز ظریف با ماکرون در فرانسه از جمله این نشانهها هستند. ظریف پس از این دیدار گفته است: «فرانسه پیشنهادهایی را ارائه کرده بود و پیشنهادهایی را ما ارائه کردیم درباره نحوه اجرای برجام و گامهایی که نیاز است طرفین بردارند.» در حالی که بیش از ۱۵ ماه از خروج رسمی آمریکا و عملی اروپا از برجام میگذرد، وزیر محترم امور خارجه کشورمان همچنان به دنبال نحوه اجرای برجام است و معتقد است؛ «پیشنهادهای ماکرون درباره برجام در مسیر درستی پیش میرود»! اقدامات و مواضع مقامات ارشد دولت نشان میدهد متأسفانه امید به سراب برجام، همچنان ذهن دولت «تدبیر و امید» را در اشغال خود دارد و آنان هنوز نتوانستهاند با واقعیتهای صحنه، خود را تطبیق داده و برخوردی منطقی داشته باشند. در همین حال هفته گذشته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفتگو با یک رسانه آمریکایی، برجام را توافقی اشتباه دانست که نباید امضا میشد. موضعی که بهطرز قابلتأملی از سوی رسانههای حامی دولت سانسور شد و بیسروصدا از کنار آن گذشتند. دلایل متعدد و متنوعی برای اشتباه بودن امضای برجام وجود دارد. یکی از اصلیترین این دلایل را میتوان در اظهارات اخیر برایان هوک، رئیس «گروه اقدام علیه ایران» مشاهده کرد. نماینده ویژه دولت ترامپ در امور ایران مدعی شده که تحریمها «احتمالاً» ایران را به میز مذاکره برخواهند گرداند. هوک در مصاحبهای، درباره سیاست موسوم به «کارزار فشار حداکثری علیه ایران» گفت: «ما تلاش میکنیم فشاری به ایران تحمیل کنیم که احتمالاً این کشور را پای میز مذاکره برخواهد گرداند. تحریمها در گذشته کارگر افتادهاند، احتمالاً باز هم کارساز خواهند بود.» علت مهم و اصلی درباره اشتباه بودن برجام، در همین عبارت هوک نهفته است؛ «تحریمها در گذشته کارگر افتادهاند»، پس «احتمالاً باز هم کارساز خواهند بود.» بزرگترین اشکال توافق هستهای همین بود که آمریکاییها را به طمع انداخت. وقتی با فشار و تحریم میتوان در حوزه هستهای امتیازهای کلان گرفت، چرا نباید این ابزار را در سایر حوزهها - توان نظامی و بهطور مشخص موشکی، نفوذ منطقهای و حتی مسائل داخلی ایران- بکار گرفت؟! ترامپ برخلاف آنچه مشهور است و دولتمردان کشورمان نیز آگاهانه و با اهداف خاصی آن را مدام تکرار میکنند، هرگز مخالف اصل برجام نبوده و نیست. چطور میتوان مخالف یک توافق بود و در عین حال به دنبال دائمیشدن آن بود؟! این سؤالی است که حامیان داخلی برجام تاکنون به آن پاسخ ندادهاند. اشکال اساسی و مهم دیگر برجام در اعتماد به دشمن بود. اگرچه دولتمردان مدعی هستند که به آمریکا اعتماد نداشتهاند، اما واقعیتهای دوران مذاکرات و متن توافق چیز دیگری میگوید. اگر طبق آنچه میگویند اعتماد وجود نداشت باید اولاً تعهدات دو طرف همزمان اجرا میشد نه اینکه ما تمام گامها را برداریم و دست خود را خالی کنیم و سپس منتظر عمل طرف مقابل به تعهدات خود باشیم. دوماً باید توافق بهصورت گامبهگام پیش میرفت تا درصورت بدعهدی حریف در هر گام، گامهای بعدی ما نیز متوقف شده و خسارت کمتری وارد میشد. «در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۴ یعنی روز تصویب [برجام]، رئیسجمهور آمریکا و شورای وزیران اتحادیه اروپا بهصورت کتبی و رسمیبرچیده شدن تمامیتحریمهای اقتصادی و مالی ظالمانه و غیرقانونی خود را در چارچوب تعهداتشان در برجام اعلام نموده و آن را بهعنوان سند قانونی در روزنامههای رسمی خود منتشر کردند»؛ این بخشی از نامه آقای روحانی به رهبر انقلاب بعد از تصویب برجام در ۳۰ مهر ۱۳۹۴ است. همین چند خط برای درک میزان اعتماد و خوشبینی نابجا نسبت به دشمن، کفایت میکند. مرور آنچه گذشته، برای مچگیری و سرزنش نیست. هدف آن است که اولاً جلوی ضرر بیشتر گرفته شده و ثانیاً عبرت آن مانع از تکرار گزیده شدن از همان سوراخ شود. دولت به دنبال امتیازگیری از اروپا و آمریکاست، اما مشکل اینجاست که اقدامات و مواضعی اتخاذ میکند که دقیقا برعکس این هدف است. وقتی مقامات ارشد اعلام میکنند نیازی به سوخت ۲۰ درصد نداریم، یعنی خیالتان راحت باشد که سراغ این بخش کلیدی و مهم نمیرویم؛ همان امتیازی که ابتدای مذاکرات و در توافق موقت به حریف واگذار شد. وقتی آقای رئیسجمهور میگوید؛ «این توافق اگر تا سال آینده باقی بماند تمام تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران بهطور کامل برداشته میشود و این یعنی هر سلاحی را میخریم و میفروشیم و آماده هستیم برای خرید هر نوع سلاح»؛ یعنی ایران حداقل تا یک سال دیگر خیال خروج از برجام را ندارد. در چنین شرایطی و با چنین پیامهایی، اروپاییها و آمریکاییها وعده هم نمیدهند، چه رسد به امتیاز! نکته قابل تأمل و بررسی آنکه این موضع اخیر رئیسجمهور را دو هفته پیش از آقای روحانی، یک عضو «گروه بینالمللی بحران» بیان کرده بود. وی در اظهارنظری گفته بود: «ایران طی سال آینده برای نخستینبار طی ۲ دهه گذشته این امکان را خواهد داشت که از بازار بینالمللی، سلاحهای متعارف خریداری کند. این مسئله بر اساس مفاد برجام ممکن شده است. خروج از برجام این امتیاز را از ایران میگیرد. این برای امنیت ایران که در تمام این سالها امکان خرید تسلیحات نظامی نداشته، یک ضرر بسیار جدی است.» سازمانی که با حمایت مالی جورج سوروس (یکی از اعضای هیئت امناء سازمان مذکور) اداره میشود، دنبال دست و پا کردن بهانه برای نگه داشتن ایران در برجام است و چند روز بعد آقای رئیسجمهور همان موضوع را بیان میکند؛ جالب نیست؟! کشور سالهاست که درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. جنگی که در یک دهه اخیر شدت و حدت بیشتری یافته است. دولت راه پایان این جنگ را در مذاکره و مصالحه با دشمن میدانست و برجام محصول چنین نگاهی بود. اما راهحل واقعی آن پشتیبانی و تقویت تولیدکنندگان بهعنوان رزمندگان خط مقدم این نبرد اقتصادی است. بستن راه بر رانتخواران و مفسدان اقتصادی، تکمیلکننده این پشتیبانی است، چرا که مفسدان و رانتخواران - در هر لباس و مسئولیتی- همکار دشمن و خائن محسوب شده و مستحق شدیدترین مجازاتها هستند. فرض کنید رزمندهای در خط مقدم نبرد هستید و خبر میرسد فرماندهان شما به دنبال مذاکره و مصالحه با دشمن هستند. این خبر چه حسی در شما ایجاد میکند و از چنین رزمندگانی چقدر میتوان انتظار جانفشانی داشت؟ وقتی به دنبال چانهزنی با دشمن برای فروش نفت باشید، یعنی به تولیدکننده داخلی برای چرخاندن چرخ اقتصاد اعتماد و اتکا نداریم. یکی از بزرگترین خسارتهای برجام همین بود. ظاهراً قرار بود به اقتصاد کمک کند، اما بهقول مقام سابق بانک مرکزی «بعد از برجام با خوشبینی افراطی مصرف بدون محدودیت منابع را آغاز کردیم.» رزمندگان جنگ اقتصادی امروز در محاصرهای چندجانبه و زیر آتش سه جبهه هستند؛ از یک سو سوءمدیریتهای اقتصادی، از سوی دیگر جبهه مفسدان و دلالان و رانتخواران و دیگر سو، تحریم و خباثت دشمن. کلید تقویت رزمندگان جنگ اقتصادی و شکستن این محاصره در اصلاح بوروکراسی پیر و کم کردن از هفتاد خانی است که باید از آن بگذرند، نه در بروکسل و وین و پاریس. وضعیت چنان است که اغلب تولیدکنندگان میگویند اینکه دولت برای ما مشکل و مانع ایجاد نکند، خودش بزرگترین کمک است!
• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر «عقل غالب، عقل مغلوب» منتشر کرده که به این شرح است:
شیخالرئیس هم دامنه بحث اوسط و هم بحث تعلّق میان نفس و بدن را به حوزة پزشکی میکشاند. شیخ چنانکه میدانیم بنا به تعریفی که از علم طب در ابتدای قانون ارائه میدهد، این علم را اول و بالذات متکفل حفظ صحت بدن میداند و نه لزوماً درمان آن: أقول إن الطب علم یتعرف منه أحوال بدن الإنسان من جهة ما یصح ویزول عن الصحه، لیحفظ الصحه حاصله، ویستردها زائله» (القانون فیالطب ج۱ ص ۲۱). شیخ در رسالة عهد میگوید: امور اخلاقی در نفس همچون احوال آن در بدن است. از دیدگاه شیخ، سلامتی و صحت اگر در تن هست باید حفظ شود و اگر نیست سزاوار است کسب شود: و الحال فی ذلک کالحال فی الأمور البدنیه کالصحة فانها متى کانت حاصله فینبغی ان تحفظ و متى لم تکن حاصله فینبغی ان تکتسب» (تسع رسائل ص ۱۴۳). شیخ همچنانکه در مسائل اخلاقی توصیه به امور اوسط کرد، اینجا نیز بنا به تعلّق متقابل نفس و تن، راه معالجت تن را توجّه به اعتدال میداند. به عنوان مثال اگر بر تن حرارتی نشیند که سبب بیماری شود با برودت باید آن را دفع و بدن را به نقطه اعتدال رساند: «و کما ان الطبیب متى صادف البدن امیل الى الحراره ازال ذلک عنه بالبروده و اذا وجده امیل الى البروده ازال ذلک عنه بالحراره» و سپس بلافاصله نسبت این معنا را با ضرورت تعادل در نفس بیان میکند: «کذلک متى صادفنا انفسنا قد مالت الى الذی من جهة النقصان جذبناها الى الذی من جهة الزیاده و متى صادفناها قد مالت الى التی من جهة الزیاده جذبناها الى التی من جهة النقصان الى ان نوقفها على التوسط بحسب تجدیدنا الوسط و الوجه فی ذلک ان نعودها الافعال الکائنه عن ضد الذی صادفناها علیه» (همان) از دیدگاه شیخ، اخلاق نفسانی نسبت تام و تمام با اخلاق جسمانی دارد؛ دقیقاً از این رو که به تعبیر شیخ افعال نفوس انسانی الزاماً متعلّق و مختص امور معقول نیست، بلکه برای رسیدن به سعادت، نیاز مشارکت بدن نیز هست. بدین معنا که اگر مثلاً در مساله عدالت، حد وسط مهم است و آن این است که نفس میان احوال اخلاقی متضاد، میانه آنها را برگزیند در مسائل مربوط به تمایلات جسمانی نیز دقیقاً چنین کند. به عنوان مثال در آنچه به شدت بدان تمایل دارد و آنچه به شدت از آن میگریزد، جمع کند، از دیدگاه شیخ به دلیل نسبت و علاقه میان نفس و بدن فعل و انفعالاتی در میان آن دو متقابلاً موجود است. نفس که اقتضای امور عقلی دارد و بدن که امور بدنی هر کدام برای خود جایگاهی دارند. مخلص کلام اینکه شیخ در حوزة اخلاق عقل را دائر مدار میداند. عقل اگر حاکم باشد و غالب، اخلاق انسان رو به فضایل دارد و اگر مغلوب باشد و محکوم رو به زوال و رذائل. آیا پورسینای دلباخته امیرالمومنین علی (ع) (بنا به شواهد کافی در برخی رسائلش منجمله رسالة معراجیه ـ که در جای دیگر تفصیلاً بدان پرداختهام) در این رویکرد خویش متأثر از این فراز بلند مناجات حضرت امیرالمومنین (ع) نبودهاند؟ إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَایی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
• روزنامه خراسان مطلبی با تیتر «کشف ساختاری جدید در «عصر جدید»» منتشر کرده که به این شرح است:
فصل اول «عصر جدید» با موجی از احساسات، امیدها و واکنشهایی که برانگیخت به پایان رسید. «عصر جدید» گرچه خود آمده تا استعدادهای جوانان ایران را کشف و به جامعه عرضه کند، اما خود این برنامه و این سبک از برنامه سازی مبتنی بر جذابیت، مردمی بودن، محتوا محوری و توجه به مفاهیم انسانی، بدون پا گذاشتن روی ارزشها را باید دورهای جدید در برنامه سازی صداوسیما دانست. دورهای که نوید چسبندگی مخاطبان به «رسانه ملی» را میدهد؛ آن هم پس از برههای که به هر دلیل به این جنبه کم توجهی شده بود. در دورهای که برنامههای پرمخاطبی، چون «خندوانه»، «دورهمی»، «برنده باش» و امثالهم مبتنی بر «ستاره سازی» صرف رشد کرده بودند و بدون شک آسیبهای رفتاری و گفتاری این ستارهها که خواسته یا ناخواسته به الگوهایی برای جامعه تبدیل شده اند، دامن جامعه را میگیرد، «عصر جدید» در یک کار تیمی و گروهی، نه با تکیه بر «ستاره سازی» صِرف، بلکه با تکیه بر کشف و رونمایی از استعدادهای بالقوه جوانان ایرانی، سبکی جدید را به نمایش گذاشت که میتواند موفقیتی بزرگ برای صداوسیما در دورهای جدید باشد. این البته به معنای نفی مطلق آن دست از برنامههای ذکر شده نیست بلکه به این معناست که «عصر جدید»، ظرفیتی جدید را رونمایی کرد که میتواند از این پس، بیش از گذشته در رسانه ملی مورد استفاده قرار گیرد. «عصر جدید» همچنین با میدان دادن یکسان به استعدادهای مختلف فارغ از نژاد و قومیت و جنسیت، برای همه کسانی که خود را به نوعی دارای استعداد میدانستند زمینهای برای دیده شدن و محک خوردن فراهم و همه کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی اعم از زن و مرد را امیدوار کرد که بستری برای دیده شدن ایده و استعداد آنها به وجود آمده است. حتی کسانی که از مسیر درس و آموزشهای روتین نتوانسته اند به اهداف خود برسند نیز برای شناخت و بروز ظرفیتهای فردی و گروهی شان امیدوار شده اند تا اگر واقعا داشتهای قابل دفاع دارند، روزی مقابل مردم ایران خود را محک بزنند. این نگاه یکسان به همه جای سرزمین پهناور ایران و به همه قومیتها و نژادها و استعدادها در هر زمینهای و کنار زدن برخی خط قرمزهای سلیقهای ظرفیتی جدید برای صداوسیما در جذب مخاطب و اعتمادزایی نزد مخاطبان ایجاد کرده است که در مشارکت چند میلیونی مخاطبان برای انتخاب قهرمان برنامه خود را نشان داد و صداوسیما باید قدر این اعتماد و مخاطب را به خوبی بداند. برگزیده شدن و طلایی شدن یک زن ایرانی در پایان فصل اول «عصر جدید» آن هم یک زن که هم «همسر» است، هم «مادر» است و هم «هنرمند»، باطل السحر سیاه نماییهای غربی درباره جایگاه زنان در جامعه ایرانی دارد. از منظر غربیها و رسانههای معاند که در قالب جنگ نرم هر روز در حال تهاجم به ملت بزرگ ایران هستند، هیچ کدام از ویژگیهایی که فاطمه عبادی پور دارد، نباید کنار هم جمع شود! از منظر آنها زنان در جامعه ایران جایگاهی ندارند، چه برسد به یک زن هنرمند که همسر و مادر هم باشد! عصر جدید، اما با قالبی جذاب نشان داد که زن ایرانی چه جایگاهی نزد ملت ایران دارد. حتما برای این برنامه هم میتوان نقدهایی نوشت که درجای خود نوشته شده و خواهد شد، اما در نگاه کلان، عصر جدید برنامهای بود برای همه ایرانیها در هر جایی که زندگی میکنند و با هر نژاد و استعدادی که دارند، برنامهای که امیدهای فراوانی را در حوزه رسانه و تسلط بر ساختارهای جذاب برنامه سازی متناسب زنده کرده است و باید امیدوار بود با رفع نقدها و اشکالات، تبدیل به یک فرمول جذاب برای جذب مخاطب و ارائه محتوا در عصر جدید تلویزیون ایران شود.