نمایش دروغین در مقابله با تروریسم
حق و باطل از این منظر، در راستای ایدئولوژی غربی مبنی بر منفعت حداکثری
از انسان و طبیعت قابل تعریف است و اومانیسم را تعیین کننده مرز خوبی و بدی
جا می زند. با چنین تفسیری است که آنچه مورد پسند غرب واقع میگردد - در
جایی که قدرت انجام آن را دارند – به عنوان «منطق بینالملل»، «معیار حقوق
بشر» و «استانداردهای جامعه جهانی» ارائه میگردد.
تفسیر و عملکرد غرب در تعیین حقوق بینالملل مورد تردید قرار نمیگیرد و
در هیچ سازمان بینالمللی به دلیل ارتکاب چنین اعمالی محکوم نمیشوند. از
آنجایی که مفهوم حق و باطل در گفتمان بینالملل رنگ خود را باخته است به
همین دلیل شاهد صدها رفتار متناقض و مغایر با بدیهیات انسانی، عقلی و حتی
مخالف با فطرت هستیم که در عرصه جهانی انجام میگیرد و به مدد تبلیغات
گسترده دروغین و مزورانه حتی تردیدی را در افکار عمومی جهان هم ایجاد
نمیکند.
از نمونه این رفتارها، معیارها و استانداردهای دوگانه غرب در حوزههای
حقوق بشری و تروریسم است. اگر بدانیم که منشاء ارتکاب چنین رفتارهایی همان
بحث منافع و اقتدار است و اینکه این دو در کنار یکدیگر منافع غرب را تشکیل
میدهند در مییابیم منشاء حق، خود حق نیست بلکه در عرصه فعلی روابط
بینالملل و در بین قدرتهای بزرگ، صرفاً منافع آنها و امکان انجام آن ریشه
و منبع حق است.
برای احصاء و برشمردن موارد استانداردهای دوگانه غرب نیازی به تحقیق عمیق و
دقیق نیست و نگاهی کوتاه به حوادث و رویدادهای چند سال اخیر به روشنی
گویای دروغگویی و تزویر آنان است. یکی از روشنترین موارد استانداردهای
دوگانه غرب در ارتباط با موضوع تروریسم است.
چندی پیش در خبرها آمده بود که تروریستهای داعش با حمله به نشریه فرانسوی
شارلی ابدو چند نفر از کارکنان این نشریه را به قتل رساندند.
اندکی بعد در نمایشی مضحک و در عین حال تلخ، برخی از رهبران کشورهای جهان
از جمله نخست وزیر رژیم کودککش صهیونیستی با حضور در راهپیمایی پاریس، به
اصطلاح ضمن اعلام انزجار از این اقدام تروریستی خواستار برخورد با عوامل
آن شدند. فارغ از اینکه این حمله در هالهای از ابهام صورت گرفت و بر اساس
اظهارات رهبر سابق حزب جبهه ملی فرانسه، ردپای سرویس مخفی این کشور در آن
قابل مشاهده بود، جای این سوال مطرح است که چرا سران کشورهای حاضر در این
راهپیمایی در قبال کشتار روزانه و وحشیانه مردم بیگناه در عراق و سوریه،
نه راهپیمایی بلکه یک دقیقه سکوت هم نمیکنند؟!
حمایت غرب از آل سعود بیش از هر موضوع دیگری باعث اعجاب و نشان دهنده این
استانداردهای دوگانه و دورویی غرب است. این در حالی است که در همان ایام
«رائف بدوی»، وبلاگ نویس سعودی به دلیل اداره یک وبسایت انتقادی از حاکمان
ریاض به 10سال زندان و شلاق محکوم گردید. یا در حملات اخیر سعودیها به
یمن صدها زن و کودک و انسان بیگناه به خاک و خون کشیده شدند اما هیچ
دعوتنامهای برای تجمع اعتراضآمیز و راهپیمایی ارسال نگردید. در اقدام شرم
آور دیگر، دیپلماتهای اتوکشیده، ادکلن زده و کراوات زده اروپایی و
آمریکایی از حق منحرفین همجنسباز دفاع میکنند و کشورهایی که حق این
افراد را به رسمیت نشناسند تحت فشار قرار میگیرند اما حق داشتن حجاب در
همین کشورها تضییع شده و حتی برای پوشش اسلامی نیز جریمه در نظر گرفته
میشود.نمونه دیگر، عملکرد گروه وحشی داعش در شهر «رقّه» سوریه و برخی
مناطق عراق است که به راحتی نفت سرقت شده از این دو کشور را بدون هیچ
مزاحمتی و با همکاری متحدین کلیدی آمریکا از جمله ترکیه و قطر به فروش
میرساند اما کشور ما که منادی واقعی مبارزه با تروریسم است و همواره در صف
اول معارضه با افراطگرایی قرار داشته است، به دلیل تحریمهای ظالمانه با
مشکلاتی پیرامون به فروش منابع زیرزمینی خود روبرو میشود. اعزام و حضور
هزاران تروریست افراطی از مرزهای ترکیه امری نیست که سرویسهای جاسوسی غرب
از آن بیاطلاع باشند اما نه تنها با چنین رویکردی مخالفت نمیشود بلکه به
روشهای گوناگون مسیر تقویت و حمایت داعش و النصره و گروههای مانند آن نیز
باز و هموار است. غرب در حال رصد ایران برای جلوگیری از دور زدن
تحریمهاست اما همین استانداردهای دوگانه از تامین مالی، تسلیحاتی و
لجستیکی داعش و القاعده در عراق، سوریه، یمن و لبنان چشمپوشی کرده است.
جنبشها و کشورهای مظلوم مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حزبالله لبنان
در لیست گروههای تروریستی قرار میگیرند اما از رژیم کودک کش صهیونیستی
نه تنها انتقادی نمیشود بلکه حمایت نیز میشود.
ایران اسلامی که در چارچوب دکترین دفاع از مظلوم به دفاع و حمایت از
مظلومین قیام کرده به حمایت از تروریسم متهم میشود اما کشورهای حامی
تروریستهای داعش و القاعده که ابایی از اعلان آن ندارند با لبخند و چراغ
سبز غرب، بدون هیچ مشکلی به آتشافروزی و به خطر انداختن امنیت منطقه ادامه
میدهند.
نسخه جدیدتر این دوگانگی نیز در ارتباط با برنامه هستهای ایران و رژیم
صهیونیستی است. علاوه بر تجدید نظر در روابط سیاسی با کشورهایی که همه
معیارها را از زوایه نگاه خود تفسیر میکنند، مقابله و تقویت کشور از جهات
مختلف ضروری به نظر میرسد.
بر این اساس، مبانی رفتاری قدرتها را میتوان درک کرد و ناگزیریم در
مقابل چنین منش و سلوکی، تنها با قدرت و اقتضای به درون رفتار کنیم. با
این نگاه است که استکبارستیزی ایران معنا پیدا میکند و قاطعیت گفتمان
انقلاب به اثبات میرسد و البته این در حالی است که بارها ثابت کردهایم
که ادبیات ایران اسلامی چیزی جز منطق و استدلال نیست اما در برابر ظالمان و
قدرتهای بیمنطق، تنها روش گفتگو و توافق کارساز نبوده و نیست.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.