مانع جذب پول به بورس تهران
به گزارش گروه فضای مجازی ، در تلاطمات اقتصادی، بازار سهام میتواند مثل یک ضربهگیر باشد و با جذب نقدینگی و هدایت موثر آن به تولید از اثرات تورمی آن بکاهد. در حالی که ارزش کل این بازار معادل نیمی از نقدینگی و رقم قابلتوجهی است، اما کارشناسان معتقدند ظرفیت بورس برای جذب پولها محدود است. علت این امر کمتر از ۱۷ درصد بودن سهام شناور آزاد بورس (بخش قابلمعامله برای عموم) است. به همین دلیل بخش زیادی از پولها تمایلی برای حرکت به سمت سهام ندارند یا هنگام ورود به سرعت منجر به حبابی شدن قیمتها میشوند.
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند بورس تهران به دلیل اندازه کوچک، توان جذب نقدینگی کمی دارد و در نتیجه ابزار کمککنندهای برای اقتصاد ایران به حساب نمیآید. این در حالی است که ارزش بورس تهران به اندازه نیمی از نقدینگی کشور است؛ بنابراین به نظر میرسد باید به دنبال ریشه ضعف بورس در جذب پولهای جدید پرداخت. یکی از دلایل اصلی ضعف بازار سهام شناوری پایین سهام شرکتهاست. به عبارت دیگر به دلیل متوسط شناوری ۱۶ درصدی در سهام شرکتها، اندازه حقیقی بورس تهران کمتر از یکششم ارزش بازار آن است. به همین دلیل در اغلب اوقات جریان نقدینگی ورودی به بورس ضعیف است. البته برخی اوقات جریان پول تازه قوت مییابد، اما به دلیل ظرفیت کم بازار سهام، باعث نگرانی فعالان از ایجاد حباب قیمتی در سهام شرکتها میشود. به نظر میرسد، دلیل اصلی ضعف بازار سهام در انجام ماموریت اقتصادی خود، متوسط سهام شناور اندک آن است. بررسی سهام شناور صنایع بورس تهران نکات جالب توجهی در بر دارد. برخی از صنایع که ارزش بازار چندان بالایی ندارند، در جذب پول موفق عمل کردهاند. بهعنوان مثال سهم صنعت خودروسازی از ارزش معاملات روزانه کل بورس تهران حدود ۳ برابر سهم این صنعت از ارزش کل بازار سهام است. از ریشههای اصلی چنین پیشامدی شناوری بالای سهام شرکتهای یک صنعت است.
نقدشوندگی چیست؟
یکی از معیارهای اصلی مورد توجه هر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری در یک بازار، میزان نقدشوندگی دارایی است. نقدشوندگی در ادبیات اقتصادی و مالی عبارت است از سرعت تبدیل یک دارایی به وجه نقد. بهعنوان مثال در بین انواع داراییها ارزهای رایج بیشترین نقدشوندگی را دارند، اما در جبهه مقابل داراییهایی مانند املاک، آثار هنری قیمتی و اشیای کمیاب عتیقه عموما از نقدشوندگی کمتری برخوردارند. اگر در هر حوزه سرمایهگذاری دقیقتر شویم شاهد تفاوتهایی در میزان نقدشوندگی بین اجزای مختلف آن بازار خواهیم بود. بهعنوان مثال در بازار املاک ایران شاهد دورههای رونق و رکود ۴ یا ۵ ساله هستیم. در دوران رونق، نقدشونگی این بازار افزایش مییابد و در دوران رکود شاهد کاهش این معیار مهم برای سرمایهگذاری هستیم. یا در همین بازار، املاک متراژ پایین از نقدشوندگی بیشتری نسبت به متراژ بالاهای گرانقیمت برخوردار هستند. چنین جریانی در بازار سهام نیز وجود دارد و سهام شرکتهای بورسی و پس از آن سهام شرکتهای بازارهای اول و دوم فرابورس در اغلب اوقات دارای نقدشوندگی بیشتری نسبت به سهام شرکتهای بازار پایه هستند. اما در بین صنایع و شرکتهای متفاوت بورسی هم اختلاف در میزان نقدشوندگی وجود دارد.
برای سنجش نقدشوندگی سهام یک شرکت بورسی معیارهای متفاوتی ذکر میشود. برخی از این معیارها عبارتند از میزان سهام شناور، ارزش بازار، ارزش معاملات، حجم معاملات، قیمت هر سهم شرکت و شفافیت یک شرکت در افشای اطلاعات. در ادامه برای تشخیص نقدشوندگی صنایع بورسی به بررسی میزان سهام شناور، ارزش سهام شناور و متوسط ارزش معاملات روزانه خواهیم پرداخت.
شناوری پایین بورس تهران
میزان شناوری کلی بازار سهام را میتوان از تقسیم مجموع ارزش سهام شناور شرکتها به کل ارزش بازار به دست آورد. متوسط شناوری بورس تهران حدود ۱۶ درصد است که نسبت به بورسهای جهانی رقم بسیار پایینی محسوب میشود. یکی از علل این اتفاق قوانین سازمان بورس برای پذیرش شرکتهاست. در حالی کف سهام شناور برای پذیرش در بورس تهران ۱۰ درصد است که پس از عرضه یک شرکت نظارتی جدی بر اعمال سهامداران عمده آن نمیشود و گاه شاهد شرکتهایی هستیم که کمتر از ۱/ ۰ درصد سهام آنها شناور است. این در حالی است که در برخی از بورسهای بزرگ دنیا اگر شناوری سهام یک شرکت به کمتر از ۲۵ درصد برسد آن شرکت به دلیل عدم علاقه سهامداران اصلی به معامله سهام توسط مردم و نگهداری بخش عمده سهام شرکت برای خود از بورس حذف میشود. نوسان قیمتی در سهام شرکتهایی که شناور پایین دارند بیشتر است. به عبارت دیگر در شرکتهایی که سهام شناور کمی دارند امکان بازی با قیمت سهام و افزایش یا کاهش غیرمنطقی ارزش بازار آن شرکت راحتتر است. البته برای دقت بیشتر در این نظردهی باید اندازه شرکت را هم در نظر گرفت و در نتیجه معیار درستتر برای این تحلیل، سهم شرکت یا صنعت از ارزش سهام شناور کل بازار است.
در حالی متوسط سهام شناور کمتر از ۱۷ درصد رقمی بسیار پایین به نظر میرسد که در این بین مجموع ارزش بازار صنایعی که شناوری بیش از متوسط بازار دارند تنها ۳۴ درصد از ارزش بازار کل است. به عبارتی دو سوم از ارزش بازار صنایع موجود در بورس تهران دارای متوسط شناوری کمتر از ۵/ ۱۵ درصد هستند. در همین راستا میتوان اشاره کرد که ۳۰ شرکت بزرگ بورس تهران در حالی ۵/ ۶۳ درصد از ارزش بازار کل را دارند که متوسط شناوری آنها کمتر از ۱/ ۱۵ درصد است. در ادامه با بررسی صنایع بورسی به این نتیجه میرسیم که اغلب صنایع بزرگتر مثل شیمیایی و پالایشی شناوری کمتری دارند. این در حالی است که بین صنایع بزرگ بازار سهام تنها گروه فلزات اساسی دارای شناوری بیش از متوسط بازار است. البته برای بررسی دقیقتر باید تمام نمادهای یک گروه را زیر ذرهبین قرار داد. بهعنوان مثال در صنعت پتروشیمی که متوسط شناوری ۱۱ درصدی دارد، یکی از دلایل اصلی این شناوری پایین را میتوان در سهام صنایع پتروشیمی خلیج فارس دید. «فارس» که با ارزش بازار بیش از ۵۵ هزار میلیارد تومان بزرگترین شرکت بورس تهران است با شناوری کمتر از ۶ درصد سهم سنگینی در میانگین کم سهام شناور گروه شیمیایی دارد.
تغییر جریان پولی
دیگر معیاری که برای نقدشوندگی سهام یک شرکت یا صنعت ذکر میشود، متوسط ارزش معاملات روزانه آن است؛ که در جدول فوق دو ستون به این امر اختصاص یافته است. در یکی از ستونها به سهم هر صنعت در ارزش معاملات سال گذشته پرداخته شده و در ستون دیگر همین نسبت را برای ثلث اول سالجاری بهدست آوردهایم. با دقت در جدول فوق به نکات جالبی دست مییابیم. در سال گذشته عمده رشد بورس تهران توسط شرکتهای بزرگ صادراتی از جمله فلزیها و پتروشیمیها رقم خورد. این در حالی است که از ابتدای سال جاری نرخ جهانی این محصولات به دلیل نگرانیهایی بابت رکود جهانی و بالا گرفتن تنشهای آمریکا با چین و اروپا عموما در مدار منفی بوده و شاهد افت قیمتها در فلزات اساسی و نفت هستیم. از همین رو طی این مدت بار رشد بورس بر دوش شرکتهای کوچکتر که عموما تولیدکننده نیاز اساسی مردم هستند، قرار گرفته است.
در حالی شاخص هموزن که اثرپذیری یکسانی از تمام نمادها دارد در ۴ ماه نخست سال جاری رشد بیش از ۸۳ درصدی را تجربه کرده است که دماسنج اصلی بازار کمتر از ۴۲ درصد رشد داشته است. از مقایسه میزان رشد این دو نماگر مشخص میشود که معاملات در گروههای کوچکتر بسیار پر حرارتتر بوده و به سهامداران این گروهها سود بیشتری رسانده است.
یکی از گروههایی که جریان معاملاتی جالب توجهی داشته گروه ساخت خودرو و قطعات بوده است. خودروییها که همیشه از گروههای مورد توجه بازار بودند از سهام شناور بازار تنها ۴/ ۴ درصد سهم دارند. این در حالی است که در سال ۹۷ بیش از ۱۰ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار سهام را به خود اختصاص داده بودند و این عدد برای ثلث اول سال جاری به ۲/ ۱۲ درصد رسیده است. به نظر میرسد همیشه شایعهای (بهانهای) مثل افزایش نرخ یا تجدید ارزیابی داراییها برای داغ کردن معاملات این گروه وجود دارد. به همین واسطه متوسط قیمتها در گروه خودرو از ابتدای سال جاری تا آخر تیر ماه بیش از ۶۰ درصد رشد داشته است.
دیگر گروه جالب توجه در معاملات ثلث اول امسال سیمانیها هستند. سیمانیها که در این مدت شاهد رشد ۷۶ درصدی شاخص صنعت بودند، در حالی تنها ۲ درصد از سهام شناور بازار را دارند که از ابتدای سال ۴/ ۵ درصد از ارزش معاملات کل بازار را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که در سال گذشته این گروه سهمی ۳ درصدی از ارزش معاملات بورس تهران داشت. به نظر میرسد افزایش ۳۷ درصدی نرخ فروش سیمان قویترین محرک رشد سیمانیها بوده است.
گروه دارویی که ۸/ ۲ درصد از سهام شناور بازار را دارد، در سال گذشته تنها ۴/ ۲ درصد از ارزش معاملات را به خود اختصاص داده بود. داروییها در ثلث اول سال جاری با رساندن این سهم از ارزش معاملات روزانه به بیش از ۳/ ۴ درصد توانستهاند رشدی بالغ بر ۷۸ درصد در متوسط قیمتها را تجربه کنند. ثبات نسبی هزینهها با دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی در کنار افزایش نرخ دارو موجب جهش سودآوری این شرکتها شده است. طبق صورتهای مالی فصل بهار، اغلب شرکتهای دارویی نسبت به سه ماه ابتدایی سال گذشته رشدهای چند برابری در سودآوری را تجربه کردهاند. به نظر میرسد شرکتهای این گروه تا وقتی ارز ارزان بگیرند با اقبال معاملهگران همراهند. البته در صورت حذف ارز دولتی و افزایش متناسب نرخ دارو با افزایش هزینههای شرکت نیز میتوان انتظار رشد سودآوری داروییها را داشت.
بر خلاف گروههای کوچکتر بازار سهام، صنایع بزرگتر که عموما تولیدکننده کالای صادراتی هستند در ۴ ماه نخست سال جاری معاملات کم رمقی داشتند. یکی از این گروهها فلزات اساسی است. فلزیها که سهمی ۶/ ۱۹ درصدی از شناور بورس تهران دارند در سال گذشته ۴/ ۱۲ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص داده بودند. این در حالی است که با چرخش معاملهگران به سوی سهام شرکتهای کوچکتر، این گروه در ثلث اول ۹۸ کمتر از ۹/ ۷ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص دادهاند. در همین راستا شاخص صنعت فلزات اساسی در چهار ماه ابتدایی سال بازدهی ۶/ ۲۶ درصدی را ثبت کرده است. صنعت فلزات اساسی با متوسط شناوری ۷/ ۲۲ درصدی یکی از معدود صنایع بزرگی است که شناوری بیشتری نسبت به میانگین بورس تهران دارد.
دو گروه بعدی که سهم آنها از ارزش معاملات ثلث اول سال جاری حدود ۲ برابر سهمشان از سهام شناور بورس تهران است غذاییها و قندیها هستند. این دو که در مجموع ۴/ ۲ درصد از سهام شناور بازار را در اختیار دارند، طی ۴ ماه نخست امسال ۸/ ۴ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار سهام را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که در سال گذشته این دو صنعت حدود ۳ درصد از ارزش معاملات کل بورس تهران را به خود اختصاص داده بودند. به واسطه رشد جریان نقدینگی ورودی به این دو گروه، طی ثلث اول سال جاری قندیها ۹۳ درصد و غذاییها ۷۹ درصد رشد در متوسط قیمتها را تجربه کردهاند. به نظر میرسد دریافت ارز ارزان در سمت هزینهها و افزایش نرخهای فروش همگام با تورم باعث رونق گرفتن معاملات این صنایع شده است. این دو گروه از صنایعی هستند که متوسط شناوری سهام شرکتهای زیر مجموعه آنها بیش از متوسط بازار است. شیمیاییها که بیشترین سهم از ارزش بازار سهام را دارند به واسطه شناوری بسیار پایین، کمتر از ۱۸ درصد از کل سهام شناور بورس تهران را به خود اختصاص دادهاند. به نظر میرسد دلیل اصلی میانگین شناوری پایین این صنعت به واسطه حضور دو نماد «فارس» و «پارس» است. این دو نماد که در گروه پتروشیمیها سهم سنگینی دارند به ترتیب دارای ۷/ ۵ و ۶ درصد سهام شناور هستند. این صنعت هم در سال گذشته و هم در ثلث اول امسال بیشترین سهم را از ارزش معاملات روزانه را داشته است. بهطوریکه در سال گذشته ۸/ ۱۳ درصد و امسال ۴/ ۱۴ درصد از ارزش معاملات روزانه بازار را به نفع خود تصاحب کردهاند. به واسطه حضور نسبتا پررنگ بورسبازان در خرید و فروش سهام پتروشیمیها، متوسط بازدهی آنها در ۴ ماه ابتدایی سال حدود ۴۱ درصد بوده است.
کانیهای فلزی در حالی از سهام شناور بازار سهمی ۷/ ۸ درصدی دارند که طی ثلث اول سال جاری تنها ۶/ ۴ درصد از ارزش معاملات روزانه را داشتند. به نظر میرسد جریان نقدینگی ضعیف در این گروه موجب شده است رشد آنها از متوسط بازار عقب بیفتد و در حالیکه نماگر اصلی بازار در چهار ماه نخست سال حدود ۴۲ درصد رشد داشته، شاخص این صنعت کمتر از ۳۲ درصد افزایش را تجربه کند. دلیل اصلی عقب ماندن رشد متوسط قیمتها در این صنعت نسبت به شاخص کل را میتوان به عدم رشد مناسب قیمت سهام دو غول سنگ آهنی، یعنی «کگل» و «کچاد» مرتبط دانست. «کگل» با احتساب سود تقسیمی ۱۰۸۰ ریالی طی ثلث اول سال جاری تنها ۹ درصد افزایش ارزش بازار را تجربه کرده است. این در حالی است که نرخهای جهانی سنگ آهن بیش از ۳۵ درصد رشد داشته است. البته در بازار داخلی بهرغم تغییر فرمول قیمتگذاری سنگ آهن و افزایش نسبت قیمتی سنگ آهن به شمش فولاد خوزستان، به دلیل کاهش قیمت فولاد، نرخ سنگ آهن تغییر چندانی نداشته است.
دیگر صنعتی که در سال جاری با افت ارزش معاملات روبهرو شده فرآوردههای نفتی است. پالایشیها که سهمی ۴/ ۷ درصدی از سهام شناور بازار دارند، در سال گذشته ۸/ ۸ درصد از ارزش معاملات روزانه را به خود اختصاص داده بودند. این در حالی است که در ثلث اول سال جاری این عدد به ۸/ ۴ درصد رسیده است. به نظر میرسد دلیل اصلی فرار سرمایه از این صنعت تشدید تحریمهای نفتی ایران، افزایش تنشها در منطقه و کاهش قیمت نفت است. پالایشیها در چهار ماه نخست سال افزایش ۳۷ درصدی متوسط قیمتها را تجربه کردهاند.
به نظر میرسد در سال ۹۸ بر خلاف سال گذشته سرمایه ورودی به بورس بیشتر به سمت سهام شرکتهایی رفته است که بازار مصرفشان داخل کشور است. این شرکتها عموما ارتباط مستقیمی با بازارهای جهانی ندارند و از ریسکهایی مثل رکود جهانی، تحریم و افت قیمتی در بازار جهانی مصون هستند. با این حال در شرایطی که از سویی برخی اعتقاد به حبابی شدن قیمتها در بازار سهام اعتقاد دارند و از جانب دیگری شاهد کاهش ارزش معاملات روزانه و افت جریان پولی ورودی به بورس تهران هستیم، سرمایهگذاران باید با هوشیاری بیشتری به انتخاب یک شرکت برای سرمایهگذاری بپردازند. یکی از معیارهای مهمی که سرمایهگذاران باید به آن توجه ویژهای داشته باشند، نقدشوندگی سهام شرکت سرمایهپذیر است.